فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اندوه شیرین از سید مهدی حسینی

که بود این موج؟ این دریا؟ که خواب از چشم دریا برد
َ شب را از سراشیب سکون تا اوج فردا،  برد
کدامین آفتاب از کهکشان خود،  فرود آمد؟
که این گونه زمین را تا عمیق آسمانها برد؟
صدای پای رودی بود و در قعر زمان پیچید
و بُهت تشنگی را از عطشناک دل ما برد
کسی آمد،  کسی آنسان که دیروز توهّم را
به سمت مشرق آبی ترین فردای فردا برد
کسی که در نگاهش شعلة آیینه می رویید
و تا آنسوی حیرت،  تا خدا،  تا عشق ما را برد
به خاک افکند ذلّت را،  شرف را از زمین برداشت
و او را تا بلندای شکوه نیزه بالا برد
دوباره شادی ام آشفت،  با اندوه شیرینش
مرا تا بیکران آرزو،  تا مرز رویا برد
بگو با من،  بگو ای عشق،  گرچه خوب می دانم
که بود این موج،  این طوفان که خواب از چشم دریا برد؟


منبع : سید مهدی حسینی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
قافله ازسعید بیابانکی
صلابت ازمهدی تقی نژاد
شب تا سحر یکریز صحرا گریه می کرد ازسید مهدی ...
آمد آن ماه ...ازقاسم رسا
قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب ازمریم توفیقی
رسم مهمانی ازمحمدرضا سروری
مشک
درهای بی کلید از حسنا محمد زاده

بیشترین بازدید این مجموعه

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
مشک
آمد آن ماه ...ازقاسم رسا
شب تا سحر یکریز صحرا گریه می کرد ازسید مهدی ...
صلابت ازمهدی تقی نژاد
قافله ازسعید بیابانکی
دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
زینب که بود عالم غم را خدای صبر از اسماعیل علیان
درهای بی کلید از حسنا محمد زاده

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^