شما فقط همين آيه قرآن را تحليل کنيد:
(أَ فَلايَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ)
اگر ميخواهيد بدانيد من که هستم، در آفرينش شتر دقت کنيد. شتر آينۀ نشان دهندۀ خلقت من است. خدا در خلقت شتر دقيقترين قواعد جرّثقيل را به کار برده است. هنوز بشر يعني جرثقيلي در عالم مانند وجود شتر نساخته است. تمام حيوانات را ايستاده بار ميکنند. شتر را ميخوابانند و سنگينترين بار را روي آن ميگذارند؛ و این حیوان با به کارگيري گردن و شکم و قوانين فيزيکي، بار را راحت بلند ميکند. چون براي بيابانها ساخته شده، آب يک هفتهاش را مينوشد و ميداند در بيابان آب نيست. صاحبش هم روي بار ميخوابد، چون ميداند محال است شتر راه را گم کند؛ در حالي که کوير، جاده و تابلو و علامت ندارد.
به مجنون گفت روزي عيـبجويي
کـه پيـدا کـن بــه از ليلي نکويي
که ليلي گرچه در چشم تو حوريست
به هر جزوي ز حسن او قصوريست
گفت: ديوانه! اين رنگ است که ليلي دارد؛ اين انگشت و هيکل است که ليلي دارد؟! تو عاشق چه چيز او شدهای؟
ز حرف عيبجو مجنـون برآشفت درآن آشفتگي خنـدان شـد و گفت
اگــر در ديــدة مجنـون نشينــي بــه غيــر از خـوبي ليلــي نبينـي
تو مو ميبيني و من پيچش مـو تــو ابـرو او اشـارتهای ابــرو
* * *
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست
کـه هـر چيزي به جـاي خويش نيکـوست
* * *
نقاش ازل کاين خط مشکين رقم اوست
يارب چه رقمهاي عجب در قلم اوست
منبع : پایگاه عرفان