پروردگار به موسي بن عمران (علیه السلام) فرمود: ميخواهي در خانه من بيايي، چند تا شرط را بايد رعايت كني. از جمله:
«هب لي من قلبک الخشوع»
با دل فروتن پيش من بيا! دل فروتن، دلي است که ريا و حسد ندارد، کبر و دروغ ندارد؛ دلي است که مقابل خدا نايستاده است. دل حسود، در مقابل خدا ميگويد: من از کار تو راضي نيستم. متکبر و حريص و مغرور هم چيز ديگری ميگويند.
«و من بدنک الخضوع و من عينک الدموع»
با يك بدن افتاده همراه با اشك در خانه من بيا! پيش من، اشک قيمت دارد.
«هب لي من قلبک الخشوع و من بدنک الخضوع و من عينک الدموع في ظلم الليل»
خضوع براي بدن است و زيباترين حال خضوع هم سجده است. خدايا! من در کنار تو احساس عزت نميکنم. من کنار تو احساس خواري و کوچکي ميکنم.
حضرت علي (علیه السلام) ميفرمايد:
خشوع براي قلب است. من با بدني متواضع و گردني کج آمدم. دستم دراز است. خدايا! اشک من هم جاري است؛ چون دلم شکسته است؛ و حالا از تو ميخواهم كه:
«ان تسامحني و ترحمني»
به من آسان بگيري و من از آنهايي نباشم که در قرآن ميفرمايي:
(فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزيزٍ مُقْتَدِرٍ)
چنان گريبانت را بگيرم که هيچ قدرتي نتواند تو را از دست من نجات دهد. با من مدارا کن و به من آسان بگير. من اگر نمک تو را خوردم و نمکدان شکستم، حالا با پشيماني و خضوع آمدهام.
ملکالموت را مأمور نکن كه به گونهاي جان مرا بگيرد که پيامبر (ص) فرمود: ملك الموت روح بعضيها را چنان جدا ميکند که از درد آن، نالة عذاب در جهنم بلند ميشود.
خدايا! به من مهرباني کن. خدايا! به من محبت کن. خدايا! مرا مورد خشم قرار نده:
«و ترحمني و تجعلني بقسمک راضياً قانعاً»
مرا راضي به قسمت خودم قرار بده. من از تو گلهمند نباشم:
«اللهم و اسئلک سؤال من اشتدت فاقته»
خدايا! نياز علي به اوج رسيده است.
«و انزل بک عند الشدائد حاجته»
خدايا! علي در سختيها به تو محتاج است. تو گرهها را باز کن!
منبع : پایگاه عرفان