فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عبادت بى عجب‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هشتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

حضرت سجّاد عليه السلام به پيشگاه مقدس حضرت حق عرضه مى دارد:

مرا در برابر وجود مقدّست به بندگى وادار، و عبادتم را از آلوده شدن به عجب حفظ فرما.

بندگى حق مايه عزّت و سرافرازى، و باعث رشد و كمال، و شكوفائى تمام استعدادها، و شرف و كرامت دنيا و آخرت است.

بندگى حق، عامل رساننده انسان به تقوا و پاكى، سلامت و امنيّت، اصالت و معرفت است.

بندگى حق، مورّث به چنگ آوردن لقا و وصال محبوب، و زمينه ساز حيات طيبه، و عافيت امروز و فرداست. بندگى حق، ايجاد كننده امنيّت از عذاب جهنم و كليد هشت در بهشت و وسيله آمرزش گناهان و معاصى است.

بندگى حق، در حقيقت هماهنگى نمودن با تمام موجودات خلقت و عناصر هستى است؛ زيرا قرآن مجيد تمام موجودات را در مدار سجده و تذلّل و عبادت نسبت به حق مى داند:

انْ كُلُّ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْارْضِ الّا آتِى الرَّحمنِ عَبْداً» «1»

هيچ كس در آسمان ها و زمين نيست مگر اين كه [ذاتاً] بنده [و مملوك ] به سوى [خداى ] رحمان مى آيد.

بندگى حق وسيله آزادى از شهوات غلط، و نجات يافتن از بند ابليس و حيله گرى هاى شيطان است.

عبادت يعنى اطاعت و فرمانبرى از اوامر حضرت سبحان، و خضوع و خشوع در برابر آفريننده آسمان ها و زمين.

عبادت يعنى مملو بودن قلب از ايمان، آراسته بودن نفس به اخلاق حسنه و پيراسته بودن وجود از گناه، و اتصال به عمل صالح.

عبادت يعنى رعايت حقوق حق و حقوق خلق، و انجام خير و دورى از شر.

عبادت يعنى تحصيل علم و دانش، رسيدگى به يتيم، دستگيرى از مسكين، جبران فقر فقير، و اداى حقوق مالى جهت ترويج دين.

عالى ترين حقيقتى كه حضرت حق در قرآن مجيد انبياى خود را به آن معرفى فرموده، عبادت است.

بهترين صفتى كه حضرت محبوب در قرآن كريم اوليايش را به آن ستوده، عبادت است.

برترين وصفى كه خداوند براى ملائكه در كتاب عظيمش آورده، عبادت است.

عابد محبوب خدا، و متكبر از عبادت مورد نفرت حق و انبياء و امامان است.

عبادت باعث آبادى دنيا و به دست آوردن خير مطلق در عالم آخرت است.

عبادت غير خدا كفر، شرك، زندقه و فساد و مورّث تسلّط جبّاران و زورگويان نسبت به مظلومان و مستضعفان است.

 

عبادت غير خدا از بيان قرآن

عبادت غير خدا نهايت ذلّت و خوارى و بيچارگى انسان است.

قُلْ انّى نُهِيتُ انْ اعْبُدَ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ قُلْ لا اتَّبِعُ اهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ اذاً وَ ما انَا مِنَ الْمُهْتَدينَ» «2»

بگو: من از پرستيدن كسانى كه شما به جاى خدا مى پرستيد نهى شده ام. بگو:

من از هواهاى نفسانى شما پيروى نمى كنم كه در آن صورت گمراه شده ام و از راه يافتگان نخواهم بود.

قُلْ يا ايُّهَا النّاسُ انْ كُنْتُمْ فِى شَكٍّ مِنْ دينى فَلا اعْبُدُ الَّذينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلكِنْ اعْبُدُ اللّهَ الَّذى يَتَوَفّاكُمْ وَ امِرْتُ انْ اكُوْنَ مِنْ الْمُؤْمِنينَ» «3»

بگو: اى مردم! اگر شما در [حقّانيّت ] دين من ترديد داريد [من در حقّانيّت دينم و بطلان آيين شما هيچ ترديدى ندارم ] من آنهايى را كه شما به جاى خدا مى پرستيد، نمى پرستم، بلكه خدايى را مى پرستم كه جان همه شما را مى ستاند، و من مأمورم كه از مؤمنان باشم.

يا ابَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ انَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيّاً» «4»

پدرم! شيطان را مپرست؛ زيرا شيطان همواره نسبت به خدا نافرمان است.

يا ايُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذى خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» «5»

اى مردم! پروردگارتان را كه شما و پيشينيان شما را آفريده است، بپرستيد تا [با پرستيدن او] پروا پيشه شويد.

آيات قرآن در زمينه عبادت بسيار است، قسمتى از آيات امر به عبادت رب، و قسمتى نهى از عبادت غير رب، و دسته اى بيان كننده سود دنيايى و آخرتى عبادت، و دسته ديگر روشن كننده ضررها و خسارت هاى غير قابل جبران بندگى غير خدا است.

الهى، به راستى و درستى، و بر اساس حق و حقيقت، و برمبناى شوق و ذوق، و بر پايه عشق و محبت، ما را در عبادت و بندگى خود تا لحظه خروج از دنيا مشغول كن، و از عبادت و بندگى، و اطاعت و پرستش بت هاى درونى و برونى بازدار.

جانا نظرى كه دل فكارست

 

بخشاى كه خسته نيك زاراست

بشتاب كه جان بلب رسيدست

 

درياب كنون كه وقت كار است

رحم آر كه بى تو زندگانى

 

از مرگ بتر هزار بار است

ديريست كه بر در قبولست

 

بيچاره دلم كه نيك خوار است

نوميد چگونه باز گردد

 

از درگهت آن كاميدوار است

ناخورده دلم شراب وصلت

 

از دُردى هجر در خمار است

مگذار بكام دشمن اى دوست

 

بيچاره مرا كه دوستدار است

رسواش مكن بكام دشمن

 

كوخود ز رخ تو شرمسار است

خرم دل آن كسى كه او را

 

اندوه و غم تو غمگسار است

ياديش از اين و آن نيايد

 

آن را كه چو تو نگار يار است

كار آن دارد كه بر در تو

 

هر لحظه و هر دميش بار است

نى آن كه هميشه چون عراقى

 

بر خاك درت چو خاك خوار است

     

 

(فخرالدين عراقى)

عبادت در روايات

امام صادق عليه السلام از حضرت حق روايت مى كند:

يا عِبادِىَ الصِّدّيقينَ تَنَعَّمُوا بِعِبادَتى فِى الدُّنْيا فَانَّكُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِى الْآخِرَةِ. «6»

اى بندگان صديق من، در دنيا به عبادت و بندگيم متنعّم شويد كه در آخرت از نعمت هاى جاويدم به مزد عبادتتان بهره مند شويد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

افْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ، فَعانَقَها وَ احَبَّها بِقَلْبِهِ، وَ باشَرَها بِجَسَدِهِ، وَ تَفَرَّغَ لَها فَهُوَ لايُبالِى عَلى ما اصْبَحَ مِنَ الدُّنْيا عَلى عُسْرٍ امْ عَلى يُسْرٍ. «7»

برترين مردم كسى است كه عاشق بندگى حق باشد، پس آن را در آغوش كشد، و با قلبش نسبت به آن مهر بورزد، و جسم و جسدش را مركب آن نمايد، و خود را براى آن از همه چيز خالى نمايد، عبادت كننده واقعى نبايد نسبت به دنيا باكى داشته باشد كه با سختى با آن روبروست يا به آسانى.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

تَفَرَّغُوا لِطاعَةِ اللّهِ وَعِبادَتِهِ قَبْلَ انْ يَنْزِلَ بِكُمْ مِنَ الْبَلاءِ ما يَشْغَلُكُمْ عَنِ الْعِبادَةِ. «8»

خود را براى طاعت و عبادت الهى، از هر چيزى فارغ نماييد، قبل از اين كه بلاى بازدارنده از عبادت بر شما فرود آيد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است:

پروردگارتان مى فرمايد: اى فرزند آدم! خود را براى بندگى من از همه چيز فارغ كن كه از پى عبادت دلت را بى نياز كنم و دستت را از رزق خود پر نمايم.

اى فرزند آدم! از من دورى مكن كه قلبت را پر از فقر كنم، و آن چنان به گرفتارى دچارت سازم كه از عبادتم دوربمانى. «9»

 

برترين عبادت در كلام امام على عليه السلام

امام على عليه السلام در فرازهائى ملكوتى مى فرمايد:

افْضَلُ الْعِبادَةِ الْعِفافُ. «10»

برترين عبادت خود نگاه داشتن از گناه است.

افْضَلُ الْعِبادَةِ الزَّهادَةُ. «11»

برترين عبادت بى رغبتى به هر چيزى است كه خدا نمى پسندد.

افْضَلُ الْعِبادَةِ الْفِكْرُ. «12»

برترين عبادت انديشه در هستى است.

افْضَلُ الْعِبادَةِ غَلَبَةُ الْعادَةِ. «13»

برترين عبادت غالب شدن بر عادت است.

ما تَقَرَّبَ مُتَقَرِّبٌ بِمِثْلِ عِبادَةِ اللّهِ. «14»

نزديك شونده اى به خدا، به مانند عبادت به حضرت حق نزديك نشده است.

 

عجب در عبادت در روايات

امام سجّاد عليه السلام پس از درخواست بندگى و عبادت از حضرت حق، عرضه مى دارد: عنايتى كن كه عبادت من با آلودگى عجب و خودپسندى فاسد نشود.

محدث قمى در كتاب سفينة البحار در مادّه عجب مى فرمايد:

الْعُجْبُ فِى الْعِبادَةِ اسْتِعْظامُ الْعَمَلِ الصّالِحِ وَ اسْتِكْبارُهُ، وَ انْ يَرَى الْمُعْجَبُ نَفْسَهُ خارِجاً عَنْ حَدِّ التَّقْصيرِ، وَهذا هُوَ الْعُجْبُ الْمُفْسِدُ لِلْعِبادَةِ. «15»

عجب در عبادت به اين است كه شخص عابد، بندگى و طاعت خود را بسيار بزرگ بشمارد، و گمان كند عبادتش تام و تمام و كامل است، و كمبودى در بندگى او وجود ندارد، اين همان حالتى است كه عبادت را فاسد مى كند!

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

ثَلاثٌ مُهْلِكاتٌ: شُحٌّ مُطاعٌ، وَهَوىً مُتَّبَعٌ، وَاعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ. «16»

مايه هاى هلاكت سه چيز است، بخلى كه از آن اطاعت شود، هواى نفسى كه پيروى گردد. اين كه شخص به اعمال خود با ديده غرور و اعجاب بنگرد.

على بن سهيل مى گويد از حضرت رضا عليه السلام درباره عجبى كه باعث فاسد شدن عمل است پرسيدم، حضرت فرمود:

عجب را درجاتى است، يكى آن كه عمل زشت آدمى در نظرش نيكو جلوه كند، و آن را خوب پندارد و نسبت به آن مغرور گردد، و ديگر اين كه اهل ايمان به عبادت خود دچار خودپسندى و عجب گردند كه با عبادتشان بر خداى منّت آورند، در حالى كه خداوند بر بنده اش منّت دارد؟ «17» امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ مِمَّنْ يُعْجَبُ بِعَمَلِهِ وَ هُوَ لايَدْرِى بِما يُخْتَمُ لَهُ، فَمَنْ اعْجِبَ بِنَفْسِهِ وَ فِعْلِهِ فَقَدْ ضَلَّ عَنْ مَنْهَجِ الرُّشدِ وَ ادَّعى ما لَيْسَ لَهُ. «18»

عجب است تمام عجب، از كسانى كه به عمل خود اعجاب مى ورزند و دچار غرور مى شوند، با اين كه خبر ندارند پايان كارشان چگونه است؟ كسى كه به خود و عملش مغرور شود از صراط مستقيم هدايت خارج شده و چيزى را ادعا كرده كه ندارد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

لَيْسَ عَبْدٌ يُعْجَبُ بِالْحَسَناتِ إلّا هَلَكَ. «19»

بنده اى نيست كه به حسناتش دچار عجب شود، مگر اين كه به هلاكت برسد.

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- مريم (19): 93.

(2)- انعام (6): 56.

(3)- يونس (10): 104.

(4)- مريم (19): 44.

(5)- بقره (2): 21.

(6)- بحار الأنوار: 8/ 155، باب 33، حديث 93؛ الكافى: 2/ 83، حديث 2.

(7)- بحار الأنوار: 67/ 253، باب 55، حديث 10؛ الكافى: 2/ 83، حديث 3.

(8)- مجموعة ورّام: 2/ 120.

(9)- الكافى: 2/ 83، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 1/ 83، باب 19، حديث 191.

(10)- الكافى: 2/ 80، حديث 3؛ مستدرك الوسائل: 5/ 171، باب 3، حديث 5592.

(11)- عيون الحكم و المواعظ: 113؛ ميزان الحكمة: 3/ 1802.

(2)- غرر الحكم: 56، حديث 532.

(13)- غرر الحكم: 199، حديث 3947.

(14)- غرر الحكم: 199، حديث 3942.

(15)- سفينة البحار: 6/ 152، با كمى اختلاف.

(16)- بحار الأنوار: 69/ 321، باب 117، حديث 37؛ وسائل الشيعة: 1/ 102، باب 23، حديث 245.

(17)- الكافى: 2/ 313، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 1/ 100، باب 23، حديث 238.

(18)- بحار الأنوار: 69/ 320، باب 117، حديث 34؛ مستدرك الوسائل: 1/ 139، باب 21، حديث 204.

(19)- بحار الأنوار: 69/ 321، باب 117، ذيل حديث 37.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ای بهترین بهانه برای گریستن از مهدی طهماسبی دزکی
دعای امام سجاد(ع) و عاقبت حرمله
گریستن جمادات بر امام حسین(ع)
همراه با معصومان در شب قدر
هدف بعثت پیامبر (ص) از دیدگاه استاد انصاریان
زنده نگهدار محرّم که هست از امیر عاملی
پرسشها و شبهات عاشورایی(9)
قرآن و لطايف عرفاني (1)
استخدام نخبگان در حکومت فاسدها
آیا براى اداره جهان، تقوا كافى است ؟

بیشترین بازدید این مجموعه

توبه كننده واقعى حدّ ندارد
لعنت نوح(ع) بر کشندگان امام حسین علیه السلام
پژوهشی در اربعین حسینی
آیا هر نفرینی مستجاب می شود؟!
حکایاتی آموزنده از زندگانی امام موسی کاظم (علیه ...
نفرین پدر از شمشیر برنده تر!!
اتفاقی گریز ناپذیر!!
آیا براى اداره جهان، تقوا كافى است ؟
جهاد در رکاب امام غائب !
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^