فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گناه و سبب آن - جلسه دهم (2) – (متن کامل + عناوین)

 

برترى حرمت مؤمن بر كعبه

وجود مبارك رسول خدا  صلى الله عليه و آله وارد مسجد الحرام شدند، كعبه را نگاه كردند، اولين دستى كه كعبه را بنا كرد، دست حضرت آدم  عليه السلام بوده است. طوفان نوح آن را خراب كرد، تا در زمان حضرت ابراهيم و اسماعيل  عليهماالسلام، كه خدا از اين دو پيغمبر دعوت كرد تا خانه را بسازند:[15]

 

« إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَ هِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَـعِيلُ »[16]


يعنى دو پيغمبر، يكى اولوا العزم و ديگرى جدّ پيغمبر و ائمه  عليهم السلام براى ساختن بيت دعوت شدند. خدا آن را قبله قرار داد.

پيامبر  صلى الله عليه و آله كعبه را نگاه كرد، فرمود:

 

« مَرْحباً بالبيتِ ما أَعْظَمَكَ وَ أَعْظَمَ حُرْمَتَك عَلَى اللّهِ »

 

مرحبا به اين خانه، چقدر منزلت تو عظيم و احترام تو بالا است. صد و بيست و چهار هزار پيغمبر آمدند و رو به روى تو صورت روى خاك گذاشتند. چقدر حرمت تو بالاست كه حضرت مجتبى و ابى عبدالله الحسين  عليهماالسلام پابرهنه براى عبادت خدا بيست و پنج بار به مدينه و مسجد الحرام آمدند. احترام تو نزد خدا چقدر عظيم است.

 

« وَ اللّهِ لَلْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ »

 

اين قسم جلاله پيغمبر  صلى الله عليه و آله است. قسم به خدا كه حرمت مؤمن نزد خدا از تو بالاتر است.

 

« لأَِنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنْكَ واحِدَةً وَ مِنَ الْمُؤْمِنِ ثَلاثَةً »[17]

 

چون خدا براى تو يك احترام گذاشته است، اما براى مؤمن سه احترام ؛ احترام به خون، مال و آبروى مؤمن، كه سوء ظن و بدگمانى به او را نيز حرام كرده است.

 


 

سه خصلت در مؤمنان

امام باقر  عليه السلام مى فرمايد:

 

« اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى أَعْطَىَ الْمُؤْمِنَ ثَلاثَ خِصالٍ »

 

خدا به مؤمن سه خصلت عطا كرده است:

 

« اَلْعِزَّ فِى الدُّنْيا وَ الدّينِ »

 

در دنيا و دين به او عزّت داده است،

 

« وَ الْفَلْجَ فِى الاْخِرَةِ »

 

كامروايى و رسيدن به همه خواسته هايش در آخرت را به او داده است،

 

« وَ الْمَهابَةَ فى صدور العالمين »[18]

 

در سينه جهانيان براى او هيبت، ابهت و عظمت قرار داده است.

 

« انّ المؤمن يعرف فى السماء كما يعرف الرجل أهله و ولده »

 

تمام آسمانيان مؤمن را مى شناسند، مانند كسى كه بچه و همسرش را مى شناسد. شناسايى ملائكه از مؤمن تا اين حد قوى است.

 

« و انه لأكرم على الله من ملك مقرّب »[19]


مؤمن در پيشگاه خدا از جبرئيل و ميكائيل بزرگوارتر است. واقعا ترك گناه و ساختن بناى انسانيت، چه مى كند !

 

محبوبيت و عظمت وصف مؤمنان

رسول خدا  صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

 

« انّ الله جلّ ثنائه يقول و عزّتى و جلالى »

 

خدا مى فرمايد: به عزت و جلالم قسم !

 

« ما خلقتُ من خلقى خلقا أحبُّ الىّ من عبدى المؤمن »[20]

 

در ميان تمام موجودات، موجودى را در پيشگاه خودم محبوب تر از بنده مؤمن نيافريده ام.

امام صادق  عليه السلام مى فرمايد:

 

« لا يقدر الخلائق على كُنْهِ صفة الله  عز و جل »

 

كل مخلوقات عالم به كنه وصف خدا نخواهند رسيد،

 

« فكما لا يقدر على كنه صفة رسول الله »


چنان كه كلّ خلائق به كنه وصف پيغمبر  صلى الله عليه و آله نمى رسند،

 

« فكما لا يقدر على كنه صفة امام »

 

همانگونه كه كل مخلوقات به كنه وصف امامان  عليهم السلام نمى رسند،

 

« كذلك لا يقدر على كنه صفة المؤمن »[21]

 

مخلوقى در اين عالم نيز قدرت درك ارزش مؤمن را ندارد.

جنگ با اين مؤمن، ريختن آبروى او، زمينه سازى براى بدگويى از مؤمن چقدر گناه دارد؟

 

گناه اهانت، جنگ و آزردن مؤمن

زن و شوهرى كه مؤمن هستند و مى دانند اگر همديگر را آزار بدهند و دل همديگر را بسوزانند، چه گناهى مرتكب شده اند؟ خدا مى فرمايد: آزردن، جنگ و اهانت به مؤمن، مانند آزردن، جنگ و اهانت به شخص منِ خدا است.

چگونه راحت بودند نفراتى كه درب خانه حضرت زهرا  عليهاالسلام را شكستند كه در از بالا و پايين از جا كنده شد و بين در و ديوار حرمت چنان زن مؤمنه اى را مورد هجوم قرار دادند؟ طبق گفته خدا، خدا را بين در و ديوار گذاشتند:

 

« من أهان مؤمناً فقد أهاننى و من حارب مؤمناً فقد حاربنى »[22]


شمشير كشيدند، سحر ماه رمضان، در محراب مسجد، در حال نماز، مؤمنى مانند حضرت على  عليه السلام را كشتند. چه گناه عظيمى است.

در كربلا فرمود: تا خون من نريخته است، درهاى توبه به روى شما باز است، ولى قطره اول خون من روى زمين بريزد، ديگر تمام درها را مى بندند.

حضرت موسى  عليه السلام ديد برادرش هارون ناله اى زد و مرد، خيلى گريه كرد ؛ چون برادر خيلى خوبى بود. دستش را به دعا برداشت: خدايا ! برادرم هارون را بيامرز. خطاب رسيد: اى موسى ! هارون يك نفر است، تو اگر از من بخواهى كه تمام اولين و آخرين انسانها را بيامرزم، مى آمرزم، ولى قاتل امام حسين  عليه السلام را هرگز نمى آمرزم.[23]

آبرو، خون و عرض مؤمن از كعبه محترم تر هستند. اين ها در بين ما خيلى
ارزان شده است ؛ يعنى آبروى مردم مؤمن از نظر ارزشى كاملاً زير صفر رفته است. زبان ها عليه خوبان بيداد مى كند.

 

اشتياق پيامبر  صلى الله عليه و آله به ديدار با مؤمنان

ابوذرمى گويد: روزى پيغمبر  صلى الله عليه و آله نشسته بودند. ديدم ناگهان حال پيغمبر  صلى الله عليه و آله عوض شده، آهى كشيدند و فرمودند:

 

« واهْ شوقا الى اخوانى من بعدى »

 

واى ! كه چقدر به برادرانم علاقه دارم. آنهايى كه اكنون نيستند و در آينده مى آيند. درون اتاق نشسته بود و منتظر تولد فرزندش بود. با خوشحالى آمد و در اتاق را باز كرد و عرض كرد: يا رسول الله ! به دنيا آمد. حضرت برخاست و وارد اتاق شد. كنار حضرت فاطمه  عليهاالسلام نشست. نوزاد را بلند كرد و روى دامن گذاشت. نگاه كرد و به پهناى صورتش اشك ريخت.

حضرت فاطمه  عليهاالسلام عرضه داشت: پدر ! مگر فرزندم چگونه است؟ فرمود: چيزى نيست. سؤال كرد: پس چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: اكنون جبرئيل آمد و مشخصات جايى به نام كربلا را به من داد.

داستان كربلا را گفت. صدا زد: پدر ! آن زمانى كه اين فرزندم را سر مى برند، آيا شما هستيد؟ فرمود: نه، آيا پدرش على  عليه السلام هست؟ فرمود: نه، آيا من زنده هستم؟ فرمود: نه، برادرش امام مجتبى  عليه السلام هست؟ فرمود: نه. عرضه داشت: يعنى پسرم گريه كن و عزادار ندارد؟ خيلى غريب است.

فرمود: نه، فاطمه جان ! در آينده مردان و زنانى مى آيند كه مانند مادر داغ فرزند ديده برايش گريه مى كنند. عرض كرد: پدر! شما براى گريه كنان او چه كار مى كنيد؟ فرمود: عزيز دلم ! در قيامت از خدا براى آنها طلب مغفرت مى كنم، خدا
نيز قبول مى كند. بعد دست آنان را مى گيرم و با خودم به بهشت مى برم. يعنى از نشانه هاى مؤمن، گريه بر حضرت ابى عبدالله  عليه السلام است.

 

شأن مؤمن و نظر خدا بر اهل ايمان

اين ها برادران من بعد از من هستند:

 

« شأنهم شأن الانبياء »

 

جايگاه اينان، جايگاه پيغمبران است. تا اين حد ارزش دارند،

 

« و هم عند الله بمنزلة الشهداء »

 

مقام آنان نزد خدا، مانند مقام شهيد است.

 

« ينظر الله اليهم فى كل يوم سبعين مرّة »

 

خدا هر روز به اين ها هفتاد بار از روى رحمت نظر مى كند. اگر روزى هفتاد بار نظر نكند، ما نيز مانند بقيه به هر گناهى آلوده مى شويم. خدا به آنها نظر مى كند:

 

« يا اباذر ! انّى اليهم مشتاق »[24]


خيلى دلم مى خواهد كه اى كاش آنها را مى ديدم.

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


 

 پی نوشت ها:

 

  

 



 

[15] ـ بحار الأنوار: 96/61، باب 5، حديث 31؛ «الصَّدُوقِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى وَهْبٍ قَالَ كَانَ مَهْبِطُ آدَمَ  عليه السلام عَلَى جَبَلٍ فِي شَرْقِيِّ أَرْضِ الْهِنْدِ يُقَالُ لَهُ بَاسِمٌ ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ يَسِيرَ إِلَى مَكَّةَ فَطَوَى لَهُ الْأَرْضَ فَصَارَ عَلَى كُلِّ مَفَازَةٍ يَمُرُّ بِهَا خُطْوَةً وَ لَمْ يَقَعْ قَدَمُهُ فِي شَيْءٍ مِنَ الْأَرْضِ إِلاَّ صَارَ عُمْرَاناً وَ بَكَى عَلَى الْجَنَّةِ مِائَتَيْ سَنَةٍ فَعَزَّاهُ اللَّهُ بِخَيْمَةٍ مِنْ خِيَامِ الْجَنَّةِ فَوَضَعَهَا لَهُ بِمَكَّةَ فِي مَوْضِعِ الْكَعْبَةِ وَ تِلْكَ الْخَيْمَةُ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ لَهَا بَابَانِ شَرْقِيٌّ وَ غَرْبِيٌّ مِنْ ذَهَبٍ مَنْظُومَانِ مُعَلَّقٌ فِيهَا ثَلاَثُ قَنَادِيلَ مِنْ تِبْرِ الْجَنَّةِ تَلْتَهِبُ نُوراً وَ نَزَلَ الرُّكْنُ وَ هُوَ يَاقُوتَةٌ بَيْضَاءُ مِنْ يَاقُوتِ الْجَنَّةِ وَ كَانَ كُرْسِيّاً لآِدَمَ  عليه السلام يَجْلِسُ عَلَيْهِ وَ إِنَّ خَيْمَةَ آدَمَ لَمْ تَزَلْ فِي مَكَانِهَا حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ تَعَالَى ثُمَّ رَفَعَهَا اللَّهُ إِلَيْهِ وَ بَنَى بَنُو آدَمَ فِي مَوْضِعِهَا بَيْتاً مِنَ الطِّينِ وَ الْحِجَارَةِ وَ لَمْ يَزَلْ مَعْمُوراً وَ أُعْتِقَ مِنَ الْغَرَقِ وَ لَمْ يَجْرِ بِهِ الْمَاءُ حَتَّى انْبَعَثَ اللَّهُ تَعَالَى إِبْرَاهِيمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه.»

 

[16] ـ بقره 2 : 127؛ «و [ ياد كنيد ] زمانى كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاى خانه كعبه را بالا مى بردند.»

 

[17] ـ بحار الأنوار: 65/71، حديث 21؛ روضة الواعظين: 2/293؛ «رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله نَظَرَ إِلَى الْكَعْبَةِ فَقَالَ مَرْحَباً بِالْبَيْتِ مَا أَعْظَمَكَ وَ أَعْظَمَ حُرْمَتَكَ عَلَى اللَّهِ وَ اللَّهِ لَلْمُؤمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ لِأَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنْكَ وَاحِدَةً وَ مِنَ الْمُؤمِنِ ثَلاَثَةً مَالَهُ وَ دَمَهُ وَ أَنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْءِ.»

 

[18] ـ بحار الأنوار: 65/16، باب 15، حديث 21؛ الخصال، شيخ صدوق: 1/138، حديث 157؛ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  عليه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ  عز و جل أَعْطَى الْمُؤمِنَ ثَلاَثَ خِصَالٍ الْعِزَّ فِي الدُّنْيَا وَ الدِّينِ وَ الْفَلْجَ فِي الآْخِرَةِ وَ الْمَهَابَةَ فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ.»

 

[19] ـ بحار الأنوار: 65/18، باب 15، حديث 26؛ عيون أخبار الرضا: 2/33، باب 31، حديث 62؛ «عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ  عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله إِنَّ الْمُؤمِنَ يُعْرَفُ فِي السَّمَاءِ كَمَا يَعْرِفُ الرَّجُلُ أَهْلَهُ وَ وُلْدَهُ وَ إِنَّهُ لَأَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ  عز و جل مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ.»

 

[20] ـ بحارالأنوا: 68/158، باب 63؛ مشكاة الأنوار: 33؛ «عَنِ الْبَاقِرِ  عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤهُ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي مَا خَلَقْتُ مِنْ خَلْقِي خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤمِنِ وَ لِذَلِكَ سَمَّيْتُهُ بِاسْمِي مُؤمِناً لَأُحَرِّمُهُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ هِيَ خِيَرَةٌ لَهُ مِنِّي وَ إِنِّي لَأُمَلِّكُهُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ هِيَ خِيَرَةٌ لَهُ مِنِّي فَلْيَرْضَ بِقَضَائِي وَ لْيَصْبِرْ عَلَى بَلاَئِي وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائِي أَكْتُبْهُ يَا مُحَمَّدُ مِنَ الصِّدِّيقِينَ عِنْدِي.»

 

[21] ـ بحار الأنوار: 64/65، حديث 13؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام قَالَ لاَ يَقْدِرُ الْخَلاَئِقُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ اللَّهِ  عز و جلفَكَمَا لاَ يَقْدِرُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ اللَّهِ  عز و جلفَكَذَلِكَ لاَ يَقْدِرُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ رَسُولِ اللَّهِ  صلى الله عليه و آلهوَ كَمَا لاَ يَقْدِرُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ الرَّسُولِ  صلى الله عليه و آله فَكَذَلِكَ لاَ يَقْدِرُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ الاْءِمَامِ  عليه السلام وَ كَمَا لاَ يَقْدِرُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ الاْءِمَامِ  عليه السلامكَذَلِكَ لاَ يَقْدِرُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ الْمُؤمِنِ.»

 

[22] ـ الأمالي للصدوق: 16، حديث 8؛ بحار الأنوار: 65/7، باب 15، حديث 1 قريب به اين مضمون آمده:

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله لِعَلِيٍّ  عليه السلام يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ أَهَانَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَهَانَكَ وَ مَنْ أَهَانَكَ فَقَدْ أَهَانَنِي وَ مَنْ أَهَانَنِي أَدْخَلَهُ اللَّهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ رُوحُكَ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي وَ شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا فَمَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ وَدَّهُمْ فَقَدْ وَدَّنَا يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ يَا عَلِيُّ أَنَا الشَّفِيعُ لِشِيعَتِكَ غَداً إِذَا قُمْتُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ فَبَشِّرْهُمْ بِذَلِكَ يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ شِيعَةُ اللَّهِ وَ أَنْصَارُكَ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ حِزْبُكَ حِزْبُ اللَّهِ يَا عَلِيُّ سَعِدَ مَنْ تَوَلاَّكَ وَ شَقِيَ مَنْ عَادَاكَ يَا عَلِيُّ لَكَ كَنْزٌ فِي الْجَنَّةِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَيْهَا.»

 

[23] ـ اللهوف على قتلى الطفوف: 142؛ «عَنْ طَلْحَةَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله يَقُولُ إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَ رَبَّهُ قَالَ يَا رَبِّ إِنَّ أَخِي هَارُونَ مَاتَ فَاغْفِرْ لَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ لَوْ سَأَلْتَنِي فِي الْأَوَّلِينَ وَ الآْخِرِينَ لَأَجَبْتُكَ مَا خَلاَ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ  عليه السلام.»

 

[24] ـ التحصين لابن فهد الحلي: 23 باكمى اختلاف عبارت؛ «قال أ تدرون ما غمي و في أي شيء تفكري و إلى أي شيء أشتاق قال أصحابه لا يا رسول الله ما علمنا بهذه من شيء أخبرنا بغمك و تفكرك و تشوقك قال النَّبِيِّ  صلى الله عليه و آله أخبركم إن شاء الله ثم تنفس و قال هاه شوقا إلى إخواني من بعدي فقال أبو ذر يا رسول الله أ لسنا إخوانك قال لا أنتم أصحابي و إخواني يجيئون من بعدي شأنهم شأن الأنبياء قوم يفرون من الآباء و الأمهات و من الإخوة و الأخوات و من القرابات كلهم ابتغاء مرضات الله يتركون المال لله و يذلون أنفسهم بالتواضع لله لا يرغبون في الشهوات و فضول الدنيا مجتمعون في بيت من بيوت الله كأنهم غرباء محزونين لخوف النار و حب الجنة فمن يعلم قدرهم عند الله ليس بينهم قرابة و لا مال يعطون بها بعضهم لبعض أشفق من الابن على الوالد و من الوالد على الولد و من الأخ على الأخ هاه شوقا إليهم يفرغون أنفسهم من كد الدنيا و نعيمها بنجاة أنفسهم من عذاب الأبد و دخول الجنة لمرضاة الله. . .

يا أبا ذر قال نعم يا رسول الله قال يجلس إليهم قوم مقصرون مثقلون من الذنوب فلا يقومون من عندهم حتى ينظر إليهم فيرحمهم و يغفر لهم ذنوبهم لكرامتهم على الله ثم قال النَّبِيِّ  صلى الله عليه و آلهالمقصر منهم أفضل عند الله من ألف مجتهد من غيرهم يا أبا ذر ضحكهم عبادة و فرحهم تسبيح و نومهم صدقة و أنفاسهم جهاد و ينظر الله إليهم في كل يوم ثلاث مرات يا أبا ذر إني إليهم لمشتاق . . . .»

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ارسال چهل هديه براى بعد از مرگ
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و دوم - (متن کامل + ...
ريشه‏هاى فساد دانه عمل‏
الفرائض الفرائض!
داستان میرفندرسکی
حكايت برخورد ملا محمد تقي مجلسي با اراذل و اوباش
دشمنى آشكار شيطان
در تحقق برنامه نكاح سخت‏گيرى نكنيد
اخلاق فردى و اجتماعى در قرآن
خواسته های پاکان- جلسه نهم

بیشترین بازدید این مجموعه

نفس - جلسه بیست و چهارم
خواسته های پاکان- جلسه نهم
آثار مثبت عمل - جلسه سیزدهم (2) - (متن کامل + عناوین)
ارسال چهل هديه براى بعد از مرگ
انسان در گرو اعمال خود
خداشناسي در گرو زياد شدن علم و ادب
تهران_ حسینیه همدانیها رمضان 94 سخنرانی دهم
اصفهان/ بیت‌الأحزان/ دههٔ اول ذی‌القعده/ ...
تهران/ مسجد امیرالمؤمنین(ع)/ ایام غدیر/ ...
فهم قرآن در سایه‌سار واسطه‌‌های الهی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^