فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

ارزش نعمت سلامتى در روايات‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هفتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

حضرت صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى كند:

نِعْمَتانِ مَكْفُورَتانِ: الْامْنُ وَ الْعافِيَةُ. «1»

قدر و ارزش دو نعمت از نظر مردم پنهان است: امنيّت وسلامتى.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَقَدَ مِنْهُنَّ واحِدَةً لَمْ يَزَلْ ناقِصَ الْعَيْشِ، زايلَ الْعَقْلِ، مَشْغُولَ الْقَلْبِ. فَاولاها صِحَّةُ الْبَدَنِ، وَ الثّانِيَةُ اْلَامْنُ، وَ الثّالِثَةُ السَّعَةُ فِى الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ اْلَانيسُ الْمُوافِقُ. قُلْتُ: وَ ما اْلَانيسُ الْمُوافِقُ؟ قالَ:

الزَّوْجَةُ الصّالِحَةُ، وَالْوَلَدُ الصَالِحُ، وَالْخَليطُ الصّالِحُ، وَ الْخامِسَةُ وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِهِ الْخِصالَ الدَّعَةُ. «2»

پنج خصلت است، كسى هر يك را نداشته باشد، هميشه عيشش ناقص، عقلش زايل و دلش گرفتار است:

سلامت بدن، امنيّت، گشايش رزق، يار موافق، راوى گويد عرضه داشتم: يار موافق چيست؟ فرمود: همسر شايسته، فرزند صالح، دوست درستكار و پنجم از آن آرامش و سكون و راحت است كه جامع اين خصال محسوب مى شود.

عَنْ مُعاذِبْنِ كَثيرٍ قالَ: كُنْتُ مَعَ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله فَمَرَّ بِرَجُلٍ يَدْعُو، هُوَ يَقُولُ:

اسْئَلُكَ اللّهُمَّ الصَّبْرَ، فَقالَ لَهُ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله: سَأَلْتَ الْبَلاءَ فَاسْئَلِ اللّهَ الْعافِيَةَ. «3»

معاذ بن كثير مى گويد: بارسول خدا بودم به مردى گذشت كه در دعايش مى گفت: خداوندا! به من صبر عنايت كن، حضرت به او فرمود: از خدا بلا خواستى، دعايت را بدينگونه تغيير بده: خدايا! به من عافيت عنايت كن.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

النَّعيمُ فِى الدُّنْيَا اْلَامْنُ وَ صِحَّةُ الْجِسْمِ، وَ تَمامُ النِعْمَةِ فِى اْلآخِرَةِ دُخُولُ الْجَنَّةِ، وَ ما تَمَّتِ النِّعْمَةُ عَلى عَبْدٍ قَطُّ ما لَمْ يَدْخُلِ الجَنَّةَ. «4»

نعمت در دنيا عبارت از امنيّت و سلامت بدن است و تمام نعمت در جهان آخرت ورود به بهشت است و بر بنده اى هرگز نعمت تمام نمى شود تا داخل بهشت نگردد.

راوى مى گويد به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه از ابوذر نقل مى كنند: سه چيز را مردم دشمن دارند ولى من عاشق آن سه چيزم: مرگ، فقر، بلا.

حضرت فرمود: به اين سادگى نيست كه از قول آن مرد بزرگ حكايت مى كنند، او از اين مسائل منظور و هدفى داشته و آن اين است كه: مرگ در طاعت خدا خوش تر از حيات در معصيت است و ندارى در طاعت نيكوتر از غناى در معصيت و بلا و سختى در طاعت حق، محبوب تر از صحت و سلامت در ارتكاب گناه است. «5» در حكمت هاى آل داود آمده:

الْعافِيَةُ الْمُلْكُ الْخَفِىُّ. «6»

سلامتى، سلطنت پنهان است.

امير المؤمنين عليه السلام فرمود:

آگاه باشيد وسعت مال از نعمت هاى الهى است و بهتر از آن سلامت بدن و برتر از سلامت بدن تقواى قلب است. «7»

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

الْحَسَنَةُ فِى الدُّنْيا الصِّحَّةُ وَ الْعافِيَةُ، وَ فِى الآخِرَةِ الْمَغْفِرَةُ وَ الرَّحْمَةُ. «8»

خوبى در دنيا سلامت جسم و عافيت از بلا و در آخرت آمرزش و رحمت حضرت حق است.

خداوندا درى از غيب بگشاى

جمال شاهد لاريب بنماى

به حمد خويش گويا كن زبانم

پر از شهد شهادت كن دهانم

كلامى بر دلم خوان از ره گوش

كه چون آيد درون بيرون رود هوش

بده شرمى بدين چشم گنهكار

كه رويم را سيه كرد اين سيه كار

خطا بر دست من مپسند چندان

كه گيرم پشت دست خود به دندان

بكش خار موانع را زپايم

كه بى مانع روان سوى تو آيم

زپا بوس بتان مستغنيم ساز

سرم را بيش از اين در پامينداز

دلم از گرد ظلمت پاك گردان

تنم در راه پاكان خاك گردان

زخاكم چون برانگيزى كه برخيز

زلال رحمتى بر كام من ريز

چو آخر وقت پيچاپيچ گردد

همه اسباب دنيا هيچ گردد

مرا در عقده پرپيچ مگذار

زفضل و رحمت خود هيچ مگذار

 

(هلالى جغتايى)

 

ارزش معنوى بيمارى

رعايت بهداشت در تمام امور زندگى از آثار ايمان و معرفت است و چه بسا كه حفظ بهداشت درپاره اى از امور واجب شرعى باشد.

انسان تا جايى كه ممكن است بايد خود را از افتادن در بيمارى نگاه دارد و از عواملى كه باعث هجوم مرض است بپرهيزد، چرا كه هر كس به طور عمد خود را در مسير بيمارى و مرض قرار دهد، دچار گناه و معصيت شده و فرداى قيامت نزد حضرت حق مسئول خواهد بود.

اما اگر ناخود آگاه يا بر اثر غفلت يا حادثه اى طبيعى براى انسان بيمارى و مرض بيش آمد و در آن مدّت براى خدا صبر كرد، براساس روايت يا آن مرض كفّاره گناه است، يا باعث عنايت و رحمت الهى و صبر بر آن لطف خاص حق به بيمار است.

 

بيمارى در روايات

 

از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت است:

حُمّى يَوْمٍ كَفّارَةُ سَنَةٍ. «9»

تب يك روز كفّاره يك سال است.

حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

مردى عرب با رسول خدا گذشت حضرت به او فرمود: «امّ ملدم» را مى شناسى؟ عرضه داشت: امّ ملدم چيست؟ فرمود: دردى كه متوجه سر مى شود و عارضه اى است كه جسم را مى گيرد.

مرد عرب گفت: من تاكنون به اين گونه رنج ها مبتلا نشده ام، چون از نزد حضرت گذشت فرمود: هر كس مى خواهد نفرى از اهل آتش را بنگرد به اين مرد نظر كند. «10» اين حديث مى خواهد بگويد مبتلا شدن مؤمن باعث جلب رحمت حضرت محبوب به سوى اوست و آن كس كه از اين دايره بيرون است گوئى از رحمت حضرت حق بى نصيب است.

امام صادق عليه السلام فرمود:

هنگامى كه گناه و معصيت عبدى زياد شود و در برابرش عامل جبرانى نيابد، خداوند وى را به غصّه و اندوه در دنيا مبتلا مى كند تا جبران شود، وگرنه در بدنش مرضى پديد آورد تا كفّاره گناهانش گردد، وگرنه مرگ را جهت جبران گناه بر وى سخت نمايد و گرنه عذاب قبر بر او بگمارد، تا روز قيامت پاك و پاكيزه وارد شود و چيزى بر گناه او شهادت ندهد. «1 حضرت صادق عليه السلام فرمود:

انَّ الْمُؤْمِنَ لَيُهَوَّلُ عَلَيْهِ فِى مَنامِهِ فَتُغْفَرُ لَهُ ذُنُوبُهُ، وَانَّهُ لَيُمْتَهَنُ فى بَدَنِهِ فَتُغْفَرُلَهُ ذُنُوبُهُ. «21»

مؤمن در خوابش دچار هول و ترس مى شود، اين هول و ترس باعث آمرزش گناه اوست و همچنين مؤمن در بدنش دچار مرض مى گردد و به خاطر اين مرض گناهش آمرزيده مى گردد.

امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى كند:

مَنْ مَرِضَ يَوْماً وَ لَيْلَةً فَلَمْ يَشْكُ الى عُوّادِهِ بَعَثَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَعَ ابْراهِيمَ خَليلِ الرَّحْمنِ حَتّى يَجُوزَ الصِّراطَ كَالْبَرْقِ اللّامِعِ. «31»

هر كس يك شبانه روز مريض شود و به عيادت كنندگانش از خدا شكايت نبرد، در قيامت با ابراهيم خليل الرّحمن مبعوث مى شود و چون برق زودگذر از صراط عبور مى كند.

امام صادق عليه السلام فرمود:

اذا ارادَ اللّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً عَجَّلَ عُقُوبَتَهُ فِى الدُّنْيا، وَ اذا ارادَ بِعَبْدٍ سُوءاً امْسَكَ عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ حَتّى يُوافِىَ بِها يَوْمَ الْقِيامَةِ. «14»

چون خداوند خوبى بنده اى را بخواهد، به واسطه مرض يا گرفتارى و بلا عقوبت گناهانش را در دنيا تلافى كند و چون بدى عبدى را اراده كند، از عقوبت گناهانش در دنيا خوددارى كرده، تا در قيامت از وى تلافى نمايد.

از حضرت باقر عليه السلام روايت است:

اذا احَبَّ اللّهُ عَبْداً نَظَرَ الَيْهِ، فَاذا نَظَرَ الَيْهِ اتْحَفَهُ مِنْ ثَلاثَةٍ بِواحِدَةٍ: امّا صُداعٍ، وَ امّا حُمّىً، وَ امّا رَمَدٍ. «15»

زمانى كه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد به او نظر مى كند، چون به او نظر كند يكى از سه چيز را به او تحفه دهد: سردرد، تب، چشم درد.

اصْبَغَ بن نُباته مى گويد: شنيدم امير المؤمنين عليه السلام فرمود:

مطلبى را با شما در ميان بگذارم كه لازم است هر مسلمانى آن را حفظ كند، سپس به سوى ما روى آورد و گفت: خداوند مؤمنى را در اين دنيا عقوبت نكند، جز اين كه از عقوبتش در قيامت بگذرد؛ زيرا خداوند حليم تر و بزرگوارتر و جوادتر و كريم تر از آن است كه مؤمن را پس از عقوبت در دنيا، در قيامت هم عقوبت نمايد و آنچه را در دنيا از عيوب مؤمن بپوشاند و از وى عفو نمايد، بزرگوارتر و جوادتر و كريم تر از آن است كه درقيامت از وى پرده درى كند و او را به عقوبت دچار سازد، سپس فرمود:

وَ مَا اصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ ايْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ» «16»

و هر آسيبى به شما رسد به سبب اعمالى است كه مرتكب شده ايد، و از بسيارى [از همان اعمال هم ] درمى گذرد.

وَ حَثى بِيَدِهِ ثَلاثَ مَرّاتٍ.

اصبغ مى گويد: امير المؤمنين مسئله عفو حق از بسيارى از گناهان را سه بار با دست مباركش اشاره فرمود و شمرد. «17» رسول خدا صلى الله عليه و آله روزى به يارانش فرمود:

از رحمت خدا دور است هر مالى كه پاك و پاكيزه نشده، ملعون است هر جسدى كه تزكيّه به او راه پيدا نكرده، گرچه در هر چهل روز يكبار، به حضرت عرضه داشتند: يا رسول اللَّه! زكات مال براى ما معلوم است، زكات بدن ها چيست؟

به آنان پاسخ داد: رسيدن آفات به بدن است.

راوى مى گويد: چون اين مسئله را مردم شنيدند رنگ از صورتشان پريد، حضرت چون رنگ پريده اصحاب را ديدند فرمودند، قصد مرا متوجّه شديد، گفتند نه، يا رسول اللَّه! فرمود: منظورم از آفات در بدن انسان، وارد آمدن خراش، يا افتادن در نكبت، يا زمين خوردن، يا دچار شدن به مرضى اندك، يا فرو رفتن خار در بدن و هر چه شبيه اينهاست، حتى به حركت آمدن چشم بدون اختيار. «18» حسن بن على بن فضال مى گويد: از حضرت رضا عليه السلام شنيدم فرمود:

ما سُلِبَ احَدٌ كَريمَتَهُ الّا عَوَّضَهُ اللّهُ مِنْهُ الْجَنَّةَ. «19»

عضو ارزشمندى از انسان گرفته نمى شود، مگر اين كه خداوند به عوض آن بهشت عنايت مى كند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ما مِنْ مُسْلمٍ يُبْتَلى فى جَسَدِهِ الّا قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِمَلائِكَتِهِ: اكْتُبُوا لِعَبْدى افْضَلَ ما كانَ يَعْمَلُ فى صِحَّتِهِ. «20»

مسلمانى به مرض دچار نمى شود، مگر اين كه خداوند عزّوجلّ به ملائكه مى فرمايد: براى بنده ام بهترين آنچه را كه در ايام سلامتش عمل مى كرد در پرونده اش ثبت كنيد.

حضرت رضا عليه السلام فرمود:

الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهيرٌ وَ رَحْمَةٌ، وَ لِلْكافِرِ تَعْذيبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ انَّ الْمَرَضَ لايَزالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتّى لايَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ. «21»

مرض براى مؤمن پاك كننده از گناه و رحمت الهى است و براى كافر عذاب و لعنت است و به حقيقت كه مرض با مؤمن هست در حدّى كه گناهى بر او نماند.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

صُداعُ لَيْلَةٍ تَحُطُّ كُلَّ خَطيئَةٍ الَّا الْكَبائِرَ. «22»

سردرد يك شب هر گناهى جز گناهان كبيره را از پرونده مى ريزد.

عشق در سر دارم و خرّم دل و روشن روانم

تا تو را دارم چه غم گر بى كس و بى خانمانم

داغ پيرى خورده بر پيشانى پرچينم اما

تا دلم از آتش عشقى است سوزان من جوانم

دوست اى عمرم مبادا بگذرد يك لحظه بى تو

اى به عشقت سال ها بگذشته روزان و شبانم

با خيال روى تو چون روز بنشينم به كنجى

بوسه از پيشانى خورشيد هر ساعت ستانم

زنده بادا عشق كاندر سايه اقبال او من

روز و شب در وصل و هجر و شادى و غم كامرانم

كار ما امروز كام دل گرفتن باشد از عمر

تا چه خواهد بود فردا كار ما و دل ندانم

دوستان شادند از سوز و گداز من نظاما

من از اين شادم كه همچون شمع بزم دوستانم

 

رواياتى ديگر در ارزش بيمارى

 

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: رسول خدا از سلمان هنگامى كه بيمار بود، عيادت كرد، سپس به او فرمود:

اى سلمان! در بيمارى تو سه خصلت براى تو است. در ياد حضرت حقّى، دعايت در اين بيمارى مستجاب است، بيمارى، گناهى برايت نمى گذارد مگر اين كه از پرونده تو مى ريزد، خداوند تاوقت مرگ تو را عافيت دهد. «23» حضرت صادق عليه السلام فرمود:

سَهَرُ لَيْلَةٍ فِى الْعِلَّةِ الَّتى تُصيبُ الْمُؤْمِنَ عِبادَةُ سَنَةٍ. «24»

بيدارى يك شب در بيمارى كه متوجه مؤمن مى شود عبادت يك سال است.

عَنْ امير المُؤمنينَ عليه السلام فى الْمَرَض يُصيبُ الصَّبىّ قالَ: كَفَّارَةٌ لِوالِدَيه. «25»

از امير المؤمنين عليه السلام است در مرضى كه به فرزند انسان مى رسد، فرمود:

بيمارى كودك كفّاره اى براى گناهان پدر و مادر است.

راوى مى گويد از على بن الحسين زين العابدين عليه السلام شنيدم كه فرمود:

مَا اخْتَلَجَ عِرْقٌ وَلا صُدِعَ مُؤْمِنٌ قَطُّ الّا بِذَنْبِهِ وَ ما يَعْفُو اللّهُ عَنْهُ اكْثَرُ، وَ كانَ اذا رَأَى الْمَريضَ قَدْ بَرِى ءَ قالَ لَهُ: لِيَهْنِئْكَ الطُّهْرُ- اىْ مِنَ الذُّنُوبِ- فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ. «26»

رگى در بدن مؤمن حركت نمى كند يا نمى شكافد مگر به خاطر گناهش و آنچه را خداوند از مؤمن عفو مى كند و آن را به جريمه و عقاب نمى برد بيش از آن است و چون امام زين العابدين مريض شفا يافته اى را مى ديد به او مى فرمود، پاكى را به تو تهنيت مى گويم. يعنى پاكى از گناهان را، عمل را از سر بگير كه حال به خاطر بيماريت از گناهانت پاك شده اى.

رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:

يا عَلِىُّ انينُ الْمَريضِ تَسْبيحٌ، وَ صِياحُهُ تَهْليلٌ، وَ نَوْمُهُ عَلَى الْفِراشِ عِبادَةٌ، وَ تَقَلُّبُهُ جَنْباً الى جَنْبٍ فَكَانَّما يُجاهِدُ عَدُوَّ اللّهِ، وَ يَمْشى فِى النّاسِ وَ ما عَليْهِ ذَنْبٌ. «27»

يا على! ناله مريض تسبيح و فريادش تهليل و خوابش در رختخواب عبادت و از اين پهلو به آن پهلو غلتيدنش همچون جهاد با دشمن خدا است، يا على او در بين مردم حركت مى كند در حالى كه به خاطر آن بيمارى گناهى بر او نيست.

عبدالرحمن بن جندب مى گويد:

زمانى كه همراه با امير المؤمنين عليه السلام از صفين برگشتيم و خانه هاى كوفه را ديديم ناگهان چشم ما به پيرمردى افتاد كه در سايه خانه اش نشسته بود و آثار مرض درقيافه اش ديده مى شد، على عليه السلام به او فرمود: صورتت را رنگ پريده مى بينم، آيا به خاطر بيمارى است؟ عرضه داشت: آرى، فرمود: آيا از اين بيمارى كراهت دارى؟

عرضه داشت: دوست ندارم چنين مرضى را كسى دچار شود، امام فرمود: آنچه را كه به تو رسيده به حساب خدا نمى گذارى؟ عرضه داشت: چرا؟ فرمود: تو را به رحمت پروردگارت بشارت باد و بدان كه به خاطر اين بيمارى گناهت آمرزيده شده است. «28» حضرت صادق عليه السلام فرمود:

ساعاتُ اْلَاوْجاعِ يَذْهَبْنَ بِساعاتِ الْخَطايا. «29»

ساعات دردها، از بين برنده ساعات خطاهاست.

جابر بن عبداللَّه رحمهم الله مى گويد:

مردى كرولال به سوى رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و به نزد حضرت ايستاد و سپس با دست اشاره كرد، حضرت فرمود: صفحه اى به او بدهيد تا آنچه مى خواهد بنويسد، بر صفحه نوشت:

اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللّهُ وَ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ.

حضرت فرمود: براى او بنويسيد كه تو را به بهشت بشارت باد، مسلمانى نيست كه عضو اصلى خود را يا زبان يا گوش، يا دست يا پا را از دست بدهد، پس خدا را سپاس گويد بر آنچه به او رسيده و آن را نزد خدا به حساب آورد، مگر اين كه خداوند او را از آتش نجات دهد و به بهشت ببرد.

سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

بلا كشيده گان در دنيا را هر آينه در آخرت درجاتى است كه به اعمال خود به آن درجات نمى رسند، ثوابى كه براى بلا كشيده هاى از اهل توحيد در قيامت مقرّر است به نحوى است كه بيننده آن ثواب مى گويد: اى كاش بدنم در دنيا در راه خدا با قيچى قطعه قطعه مى شد تا به چنين بهره اى نايل مى شدم، البته اى امّت من بدانيد كه خداوند عملى را در اتصال به غير مكتب اسلام نخواهد پذيرفت. «30» رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

جبرئيل به زيباترين صورت بر من فرود آمد و گفت: اى محمد خداوند تو را سلام مى رساند و مى گويد: من به دنيا وحى كردم بر اولياى من تلخ و تنگ و شديد باش تا عاشق لقاى من باشند و بر دشمنانم راحت و خوش و آسان و پاكيزه باش تا لقاى مرا دشمن بدارند، من دنيا را زندان اوليائم و بهشت دشمنانم قرار دادم. «31» امير المؤمنين عليه السلام فرمود:

انَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ ادَبٌ، وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحانٌ، وَ لِلْانْبِياءِ دَرَجَةٌ، وَ لِلْاوْلِياءِ كَرامَةٌ. «32»

به حقيقت بلا و ناراحتى براى ستمگر ادب و براى مؤمن امتحان و آزمايش و براى انبيا درجه و براى اولياى كرامت و بزرگوارى است.

 

صبر بر امراض

 

ابى بصير مى گويد: خدمت حضرت باقر عليه السلام رسيدم و عرضه داشتم: شما وارث رسول خدا هستيد؟ فرمود: آرى، عرضه كردم: رسول خدا وارث علوم انبيا است؟

فرمود: آرى، گفتم: شما قدرت داريد مرده زنده كنيد و كور مادر زاد و دارنده مرض پيسى را علاج كنيد؟ فرمود: به اذن خدا، آرى. سپس فرمود: نزديك من بيا، دست مباركش را بر چشم و صورتم كشيد، به ناگاه آفتاب و آسمان و زمين و خانه ها و هر چه در آن بود ديدم، حضرت فرمود: دوست دارى بينا باشى و هر آنچه براى مردم است براى تو باشد و آنچه در قيامت از حساب و كتاب به آنان مى رسد به تو برسد، يا به همان حال باز گردى و بهشت بى زحمت براى تو باشد، عرضه داشتم: به همان حال برگردم، حضرت دوباره به چشم و صورتم دست كشيد و من به همان حال اول برگشتم. «33» رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ارْبَعٌ مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ: كِتْمانُ الْفاقَةِ، وَ كِتْمانُ الصَّدَقَةِ، وَ كِتْمانُ الْمُصيبَةِ، وَكِتْمانُ الْوَجَعِ. «34»

چهار چيز از گنج هاى بهشت است: پنهان داشتن نياز و فقر، پنهان داشتن صدقه، پنهان داشتن مصيبت و پنهان داشتن درد.

و نيز رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

يَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجلَّ: اذا وَجَّهْتُ الى عَبْدٍ مِنْ عَبيدى مُصيبَةً فى بَدَنِهِ اوْ مالِهِ او وَلَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ ذلِكَ بِصَبْرٍ جَميلٍ اسْتَحْيَيْتُ مِنْهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ انْ انْصِبَ لَهُ ميزاناً اوْ انْشُرَ لَهُ ديواناً. «35»

خداوند متعال مى فرمايد: زمانى كه به مصيبتى در بدن، يا مال يا فرزند به بنده ام رو كنم، سپس او با صبر جميل از برنامه من استقبال كند، در قيامت از او حيا كنم كه برايش ترازو يا نامه عمل برپاكنم.

 

داستانى از حاج محمد تهرانى

دوستى داشتم به نام حاج محمد تهرانى كه از سواد خواندن و نوشتن بهره اى نداشت ولى از نظر ايمان و يقين و عمل صالح مردى فوق العاده بود. يك بار در عرفات و بار ديگر در كاظمين خدمت مولاى بزرگوارمان حضرت ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه رسيده بود. در اواخر عمر مبتلاى به بيمارى رعشه سخت در هر دو دستش شده بود به طورى كه از جابجا كردن يك استكان آب عاجز بود.

براى زيارت حضرت رضا عليه السلام به مشهد مشرف شد، بالاى سر حضرت طلب شفا كرد، نيمه شب همان شب در عالم رؤيا به خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيد، امام به او فرمود: به خاطر اين رعشه در دست، مقامى در قيامت برايت مقرّر شده كه بسيار عالى است.

چنانچه در اين چند روزه باقى مانده عمر بخواهى از خدا براى تو طلب شفا كنم ولى در مقابل شفاى اين بيمارى آن مقام آخرتى از دستت خواهد رفت، عرضه داشت كه تا پايان عمر با اين بيمارى صبر مى كنم؛ زيرا مقام آخرتى بالاتر از سلامت دست من است، سپس ازخواب بيدار شد و تا روز مرگ با همان رعشه در حالى كه قلبى راضى از حضرت حق داشت به سر برد.

صبر بر بيمارى تا هنگام شفا داراى ثواب زيادى است و بر مريض است كه شكايت خود را از بيمارى فقط و فقط متوجه حضرت حق كند كه صبر بر مرض و لب فرو بستن از شكايت باعث شفاى زودرس است.

ابن عباس مى گويد:

انَّ امْرَاةَ ايُّوبَ قالَتْ لَهُ يَوْماً: لَوْدَعَوْتَ اللّهَ انْ يَشْفِيَكَ، فَقالَ: وَيْحَكِ كُنّا فِى النَّعْماءِ سَبْعينَ عاماً فَهَلُمَّ نَصْبِرْ فِى الضَّرّاءِ مِثْلَها، فَلَمْ يَمْكُثْ بَعْدَ ذلِكَ الّا يَسيراً حَتّى عُوفِىَ. «36»

همسر ايوب يك روز به او گفت: اگر از خدا بخواهى شفا مى دهد، ايوب بر او فرياد زد ما به مدت هفتاد سال در نعمت و خوشى بوديم بر ماست به مدت هفتاد سال در اين مصيبت و سختى صبر كنيم، مدّت زيادى نگذشت مگر اين كه ازتمام رنج ها راحت شد.

حضرت على عليه السلام فرمود:

الْمَريضُ فى سِجْنِ اللّهِ مالَمْ يَشْكُ الى عُوّادِهِ تُمْحى سَيِّئاتُهُ. وَ ايُّما مُؤْمِنِ ماتَ مَريضاً ماتَ شَهيداً، وَ كُلُّ مُؤْمِنٍ شَهيدٌ، وَ كُلُّ مُؤْمِنَةٍ حَوْراءُ، وَ اىُّ ميتَةٍ ماتَ بِها الْمُؤْمِنُ فَهُوَ شَهيدٌ، وَ تَلا قَوْلَ اللّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ: «37»

وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ اولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ» «38»

بيمار در زندان خدا است و تا زمانى كه از بيمارى خود نزد عيادت كنندگانش شكايت نكند، سيّئاتش محو مى شود و هر مؤمنى در بيمارى بميرد شهيد است و تمام مؤمنان شهيدند و تمام زنان مؤمنه حورا هستند. به هر مرگى مؤمن بميرد شهيد است، سپس آيه شريفه را تلاوت كردند: و كسانى كه ايمان به خدا و رسولان آوردند، اينان صديقون و شهداء نزد پروردگارشان هستند.

مريض مستحب است در وقت بيمارى اين دعا را بخواند و تكرار كند:

لا الهَ إلّااللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَ يُميتُ وَ هُوَ حَىٌّ لايَمُوتُ، سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعِبادِ وَ الْبِلادِ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً كَثيراً طَيِّباً مُبارَكاً فيهِ عَلى كُلِّ حالٍ، وَ اللّهُ اكْبَرُ كَبيراً، كِبْرِياءُ رَبِّنا وَ جَلالُهُ وَ قُدْرَتُهُ بِكُلِّ مَكانٍ. اللّهُمَّ انْ كُنْتَ امْرَضْتَنِى لِقَبضِ رُوحِى فى مَرَضِى هذا فَاجْعَلْ رُوحى فى ارْواحِ مَنْ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْكَ الْحُسْنى ، وَ باعِدْنى مِنَ النّارِ كَما باعَدْتَ اوْلياءَكَ الَّذينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْكَ الْحُسْنى. «39»

نيست خدايى جز خدايى يكتا و شريك ندارد و همكارى براى او نيست، سلطنت و سپاس مختص ذات اوست كه مى ميراند و زنده مى كند و اوست كه زنده است و هرگز نمى ميرد و از بين نمى رود، منزه است خدايى كه پروردگار بندگان و آبادى هاست، حمد و سپاس مختص خدايى است كه فراوان و مداوم و در همه حال خدايى بزرگ و بزرگتر و بلند پايه است، پروردگار ما و قدرت تواناييش به همه جا حكمفرماست، بار خدايا! اگر مرا بيمار گردانيده اى كه در اين بيمارى جانم را بگيرى، بارالها! جانم را در زمره كسانى قرار ده كه آنها را مورد احسان خود واقع ساختى و مرا از آتش غضبت به دور دار همان طورى كه دوستانت را كه مورد احسان تو هستند، از آتش دور داشته اى.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 78/ 170، باب 1، حديث 1؛ الخصال: 1/ 34، حديث 5.

(2)- بحار الأنوار: 78/ 171، باب 1، حديث 4؛ مكارم الاخلاق: 199.

(3)- بحار الأنوار: 78/ 172، باب 1، حديث 7؛ معانى الأخبار: 230، حديث 1.

(4)- معانى الاخبار: 408، حديث 87؛ بحار الأنوار: 92/ 135، باب 97، حديث 7.

(5)- بحار الأنوار: 78/ 173، باب 1، حديث 9؛ الكافى: 8/ 222، حديث 279.

(6)- بحار الأنوار: 78/ 173، باب 1، الدّعوات، راوندى: 114، حديث 260.

(7)- بحار الأنوار: 78/ 175، باب 1، حديث 12؛ مستدرك الوسائل: 2/ 143، باب 39، حديث 1652.

(8)- بحار الأنوار: 78/ 174، باب 1؛ الدّعوات، راوندى: 115، حديث 263.

(9)- بحار الأنوار: 78/ 176، باب 1، ذيل حديث 13؛ مستدرك الوسائل: 2/ 51، باب 1، حديث 1378.

(10)- بحار الأنوار: 78/ 176، باب 1، حديث 14؛ مستدرك الوسائل: 2/ 52، باب 1، حديث 1381.

(11)- بحار الأنوار: 78/ 176، باب 1، حديث 15؛ مستدرك الوسائل: 2/ 52، باب 1، حديث 1382.

(21)- بحار الأنوار: 78/ 177، باب 1، حديث 16؛ مستدرك الوسائل: 2/ 53، باب 1، حديث 1383.

(31)- بحار الأنوار: 78/ 177، باب 1، حديث 17؛ وسائل الشيعة: 2/ 407، باب 3، حديث 2485.

(14)- بحار الأنوار: 78/ 177، باب 1، حديث 18؛ الخصال: 1/ 20، حديث 70.

(15)- بحار الأنوار: 78/ 178، باب 1، حديث 20؛ الخصال: 1/ 13، حديث 45.

(16)- شورى (42): 30.

(17)- تفسير القمى: 2/ 276، ذيل آيه 30 سوره شورى؛ بحار الأنوار: 78/ 179، باب 1، حديث 25.

(18)- قرب الاسناد: 33؛ الكافى: 2/ 258، حديث 26.

(19)- بحار الأنوار: 78/ 182، باب 1، حديث 30؛ مستدرك الوسائل: 2/ 54، باب 1، حديث 1386.

(20)- بحار الأنوار: 78/ 183، باب 1، حديث 33؛ وسائل الشيعة: 2/ 404، باب 1، حديث 2474.

(21)- بحار الأنوار: 78/ 183، باب 1، ذيل حديث 35؛ وسائل الشيعة: 2/ 401، باب 1، حديث 2465.

(22)- بحار الأنوار: 78/ 184، باب 1، ذيل حديث 35؛ ثواب الاعمال: 193. (23)- بحار الأنوار: 78/ 185، باب 1، حديث 37؛ الأمالى، شيخ صدوق: 467، حديث 9.

(24)- بحار الأنوار: 78/ 186، باب 1، ذيل حديث 39؛ وسائل الشيعة: 2/ 402، باب 1، حديث 2471.

(25)- بحار الأنوار: 78/ 186، باب 1، حديث 40؛ وسائل الشيعة: 2/ 404، باب 2، حديث 2475.

(26)- بحار الأنوار: 78/ 186، باب 1، حديث 41؛ مستدرك الوسائل: 2/ 54، باب 1، حديث 1387.

(27)- بحار الأنوار: 78/ 189، باب 1، ذيل حديث 45؛ الدّعوات، راوندى: 224، حديث 617.

(28)- بحار الأنوار: 78/ 189- 190، باب 1، حديث 46؛ مستدرك الوسائل: 2/ 58، باب 1، حديث 1402.

(29)- بحار الأنوار: 78/ 191، باب 1، ذيل حديث 49؛ مستدرك الوسائل: 2/ 60، باب 1، حديث 1406. (30)- بحار الأنوار: 78/ 193، باب 1، ذيل حديث 50؛ مستدرك الوسائل: 2/ 66، باب 2، حديث 1430.

(31)- بحار الأنوار: 78/ 194، باب 1، ذيل حديث 52؛ أعلام الدين: 277.

(32)- بحار الأنوار: 78/ 198، باب 1، حديث 55؛ مستدرك الوسائل: 2/ 438، باب 65، حديث 2400.

(33)- بحار الأنوار: 78/ 201، باب 1، حديث 59؛ الكافى: 1/ 470، حديث 3.

(34)- بحار الأنوار: 78/ 208، باب 2، حديث 23؛ مستدرك الوسائل: 2/ 68، باب 3، حديث 1435.

(35)- بحار الأنوار: 78/ 209، باب 2، ذيل حديث 25؛ مستدرك الوسائل: 2/ 58، باب 1، حديث 1401.

(36)- بحار الأنوار: 78/ 210، باب 2، ذيل حديث 25؛ دعائم الاسلام: 1/ 217.

(37)- بحار الأنوار: 78/ 211، باب 2، ذيل حديث 29؛ مستدرك الوسائل: 2/ 69، باب 3، حديث 1437.

(38)- حديد (57): 19.

(39)- بحار الأنوار: 78/ 212، باب 2، ذيل حديث 30؛ مكارم الاخلاق: 389.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

نگاهش کهکشان را تاب می داد از احمد سوسرایی
مصيبت امام حسين توسط جبرئيل براي حضرت آدم ...
شام هجران
زینب كبري(س)
نشانه ها و علائم تربت امام حسین علیه السلام
به خاك ‏سپردن ‏ياس پيغمبر
اجمالی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س)
اسوه‌ی برادری
کارهایی که شیطان دستور اجرا می دهد!
داستانهايي از کودکي امام حسن و امام حسين (عليه ...

بیشترین بازدید این مجموعه

اهل بيت (عليهم السلام) در نگاه قرآن
سبب نزول سوره دهر از دیدگاه شیعه
حسد در روايات‏
انسان و مرگ‏
کارهایی که شیطان دستور اجرا می دهد!
شدت گناه فتنه انگيزى‏  
صاحب الأمر
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
روز شهادت حضرت مسلم و هانی بن عروه
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^