فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

غرور و كبر و سرختى منافقان از شومى گناه‏

هنگامى كه انسان بر اثر گناه نفاق و پشت هماندازى و فتنهگرى و ديگر گناهان به حكومت برسد، و در فضاى حكومت و قدرت و به دست گرفتن مهار زندگى مردم دچار خوديت و منيت گردد، و از ديدن حقايق و عبرتها محروم

شود، و در ظلمت هواپرستى و حسگرائى مدفون گردد، يقيناً دچار كبر و غرور و سرسختى در برابر هر چيزى ميگردد، و اينجاست كه به نصيحت هيچ ناصحى، و به خيرخواهى هيچ خيرخواهى، و به موعظه و پند هيچ واعظى كه او را به تقوا و پرهيزكارى و رعايت حق دعوت ميكنند گوش نميدهد، و خود را از اينان و همه مردم برتر پنداشته، به آنان حق نميدهد كه دعوت حكيمانه داشته باشند، به خود حق نميدهد كه دعوت آنان را بپذيرد.

اين سرسختى و غرور از نشانههاى حتمى دولتهاى فاسد و مفسد، و حاكمان منافق است، كه ملت با شناخت آنان از طريق اين علائم بايد بر ضد آنان قيام كنند، و فضاى زندگى را از لوث وجودشان پاك نمايند.

اگر حاكمان دعوت به تقواى الهى را بپذيرند از فساد و افساد نجات پيدا ميكنند، و ملت از شرورشان در امان ميروند، ولى طبع نفاق و گناه نميگذارد اينان به تقواى الهى گرايش پيدا كنند.

ملت بايد زمينه روى كار آمدن خدا ترسان و نصيحتپذيران را فراهم آورند، و جايگاه حكومت را بنابر خواست خدا به صالحان بسپارند.

منافقان با دچار شدنشان به غرور و كبر و سرسختى و لجاجت، مايه نصيحتپذيرى را از دست ميدهند، و راه درمان دردهاى معنوى و امراض باطنى به روى آنان بسته ميشود، تا جائى كه علاج غرور و سركشى و سرسختى آنان منحصر به عذاب دوزخ ميگردد، اينجاست كه حضرت حق با شناختى كه از وضع فعلى و آينده آنان دارد با قاطعيت ميفرمايد فحسبه جهنم، دوزخ براى آنان كافى است و بد اقامتگاهى براى اين نابكاران است.

پرتوى از قرآن در ذيل اين آيات ميگويد: اين سه آيه كوتاه تصوير جامع و عميقى از خوى و روش و منش و آثار و نهايت زندگى عنصر خطير طاغى است.

آنچه مفسرين در بيان و ارائه مصداق اين عنصر آوردهاند نارسا و نامطابق است، و آنچه دانشمندان روانكار و اجتماعى درباره چنين عنصرى آوردهاند در جهت و مرحله خاصى از نفسيات و خصلت و روش اجتماعى او ميباشد.

آنچه افلاطون در كتاب گران مايهاى كه به زبان استادش سقراط تدوين نموده، و عدالت فردى و اجتماعى را به تفصيل و مانند مسائل رياضى بحث كرده و چهره درونى و اجتماعى عادل و طاغى را نمايانده از حدود اين آيات پيش نرفته است.

افلاطون در كتاب جمهوريت با توجه به خلاصه آن ميگويد: عنصر مستبد مولود شهوات پست و ثروت است، حاميانش شهوات و طمع او را بر ميانگيزند تا او از آنان و آنان از او هرچه بيشتر بهره مند گردند.

او چون زنبور نر نيش بر ميآورد و محصول رنج و كوشش زنبوران عسل را ميخورد، براى آن كه هر مانعى را از راه خود بردارد پردههاى عصمت و حيا را ميدرد، او بنده شهوت و شراب است، و براى اشباع شهوات و خريد فرومايگان دست به غارت اموال عمومى ميزند تا آنجا كه اموال اوقاف و خرائج را ميربايد و بر هيچ كس رحم ندارد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امر به دعا
انتهاى كار مرحوم مدرس‏
ريشه جنايات‏
اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند
قیمت آبروی مؤمن
خشم و غضب
سبب ناراحتى پيامبر (ص)
مومنان: وارثان بهشت‏
ارزش نرم خویی
گذشت پيامبر صلى الله عليه و آله از قاتل حمزه‏

بیشترین بازدید این مجموعه

دوست داشتن نيكان و اخيار
همنشينى بهشتيان با چهار گروه
اخلاق الهى حضرت سجّاد
اين شهر طبيب نمى‏خواهد
مومنان: وارثان بهشت‏
خشم و غضب
بخشش در عید فطر
اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند
نعمت غریزه جنسی
شفا در تربت سیّدالشهد(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^