گر چه گذشتن از اين پول، زن، سيگار، ربا، ترياك، فيلم، ويدئو، دروغ، تهمت، دزدى، رشوه و اين چيزها سخت است، اما انبيا عليهم السلام صد برابر بيشتر از ما سختى كشيدند. پس ارزش داشته كه سختى را تحمل كرده اند.
سختى كشيدن كه عقلى نيست، ولى وقتى كه پاى مسأله آدم شدن و تكامل و رشد الهى در ميان آمد، آدم كربلا هم مى رود، تكه تكه هم مى شود، چهل منزل اسيرى و تازيانه و كتك مى خورد، ناسزا و فحش مى شنود، سر بازارهاى كوفه مى گردد، سربريده جلوى محملش مى گذارند، اما تحمل مى كند.
زينب عليهاالسلام كه زين العابدين عليه السلام به او مى گويد:
«عالمة غير معلمة»
اى درس نخوانده اى كه خدا همه علمها را به تو داده است! اى زن ملكوتى! اى دارنده مقام الهى! اى عمه بزرگوار من! اى خبر دهنده از آينده و غيب! آن وقت چنين زنى كه صد هزار مرجع تقليد ما با همه عظمتشان از نظر شخصيتى به
او نمى رسند، اين خانم را سوار بر محمل بى روپوش مى كنند، سربريده برادرش در مقابلش، آن زن خرما وسط نان گذاشته، آورده به حضرت زينب عليهاالسلام مى گويد: اين صدقه را بگير! دعا كن ما يك مشكلى داريم، رفع بشود.
حالا شما ببينيد تحمل اين مسأله چقدر سخت است؟
زينب عليهاالسلام، را با زين العابدين عليه السلام و حضرت سكينه و زن و بچه ها، وارد سالن يزيد كردند. چشم اين زن و بچه به يزيد افتاد ـ يزيد سگ باز و ميمون باز، شهوت ران ـ ديدند جلوى او از آن شيشه هاى زيباى آب جو و شراب چيده اند و سر بريده ابى عبدالله عليه السلام را وسط اين شيشه هاى مشروب گذاشته بودند.
اين چقدر تحمل مى خواهد؟ عجيب است كه اين زن و بچه از كربلا تا شام نمردند و دق نكردند. خدا آنها را نگهداشت.
منبع : پایگاه عرفان