فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

قدرت بخشش و لطف حق‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هفتم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

از خصلت هاى كريمانه خداوند، بخشش هاى بزرگ و بدون عوض است مانند عقل و قوّه فهم و شعور كه فرمانده اصلى زندگى انسان و راهنماى جادّه هدايت بشر به سوى خوشبختى و نيك سرانجامى است.

خردها از عطاياى الهى هستند ولى كمال ادب به صورت اكتسابى و تلاش به دست مى آيد.

در محضر امام رضا عليه السلام سخن از عقل و ادب به ميان آمد، حضرت فرمود:

الْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللَّهِ وَ الْأَدَبُ كُلْفَةٌ، فَمَنْ تَكَلَّفَ الْأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ يَزْدَدْ بِذلِكَ إِلَّا جَهْلًا. «1»

خرد بخششى از سوى خداست و ادب با زحمت و تلاش به دست مى آيد، پس هر كه در راه كسب ادب و تربيت كوشش كند به آن دست يابد و هر كه در راه افزودن خرد، خود را به سختى اندازد بر نادانيش افزوده شود.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

خداوند خرد را از نورى آفريد كه در علم ازلى او اندوخته و نهفته بود و هيچ پيامبرى فرستاده نشده و فرشته بارگاه خداوند از آن آگاهى نداشت. «2» پس پروردگار در اولين زمان آفرينش آدم عليه السلام نعمت عقل را در برترين جاى كالبد آدمى قرار داد و فرمان هدايت فطرى و حركتى را برعهده او گذاشت و با گسترش نسل آدم عقل ها گسترده گرديده و از تولّدها، انديشه ها پديد آمده است.

امام على عليه السلام مى فرمايد:

العَقْلُ وِلادَةٌ وَ الْعِلْمُ إِفادَةٌ وَ مُجالَسَةُ الْعُلَماءِ زِيادَةٌ. «3»

عقل در سرشت و فطرت و دانش فراگرفتنى است و همنشينى با دانشمندان افزونى است.

عقل و علم مانند دو برادر با ريسمانى به هم بسته شده و از يكديگر دور نمى شوند؛ زيرا هر دو از جنس نورند كه دو بال پرواز تكامل بشر هستند. در كسب دانش بايد كوشيد ولى اصل آن نورى است كه در ظرف سينه برخى انسان ها گذاشته مى شود و آن توفيق رسيدن به شناخت و عبادت حق را فراهم مى سازد. دانش نور و روشنايى است كه خداوند در دل هاى اوليا و دوستان، فضيلت قرار مى دهد.

عنوان بصرى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: دعا فرماييد خداوند مرا توفيق دهد كه از علم شما سود برم و هر چه از شما بپرسم پاسخ بشنوم؛ حضرت فرمود:

لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّما هُوَ نُورٌ يَقَعُ فى قَلْبِ مَنْ يُريدُ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى أَنْ يَهْدِيَهُ ... «4»

علم به فرا گرفتن نيست بلكه نورى است كه از طرف خداوند متعال بر دل هر كه بخواهد او را هدايت كند مى تابد ...

اين نور دانش عطيّه اى الهى است كه به سينه هاى انسان هاى برگزيده و با صلاحيت فرستاده مى شود كه بتوانند امتى را راهنمايى نمايند.

رسول اللّه صلى الله عليه و آله به اصحاب فرمود:

آيا شما را از بخشنده ترين بخشنده خبر دهم؟ خداوند، بخشنده ترين بخشنده است و من بخشنده ترين فرزند آدم هستم و بعد از من بخشنده ترين شما مردى است كه دانش را آموزش دهد و از اين راه دانش او پخش شود. او در روز قيامت به تنهايى همچون يك امت برانگيخته مى شود. «5» بنابراين تك تك نعمت ها ظهور تام حق و نظام احسن هستند. و همگى ساخته و پرداخته دست اوست كه به جهت بهره گيرى در سير و سلوك انسان به كار مى روند.

هر مقدار نياز آدمى بزرگ جلوه كند در نزد حق تعالى بزرگتر از خود انسان نيست؛ زيرا وجود انسان مركز هدف آفرينش هستى و كاينات است.

اگر خداوند قدرت فيّاضى دارد كه مقاماتى بلند مرتبه را به اشرف موجودات بدهد، چرا مقام رضا كه مقام فناى اراده رهرو در اراده حق است، را به او لطف نكند.

تا انسان به اين مقام نرسد، اعمالش مورد پذيرش و رضايت حق قرار نمى گيرد. پس بايد زمينه بهره گيرى از اين سرمايه بى منت را فراهم ساخت.

بنى اسرائيل به موسى عليه السلام گفتند: از خدا بپرس چه عملى است كه اگر ما آن را انجام دهيم خدا از ما راضى مى شود؟ موسى عليه السلام عرض كرد: پروردگارا! شنيدى آنچه را بنى اسرائيل گفتند؟ خطاب آمد: اى موسى! به آنان بگو: از من راضى شويد تا من از شما راضى شوم. «6» اگر شخصى به اين مقام برسد؛ ديگر نه ناله و آهى مى ماند و نه خواهش و خوارى؛ زيرا رضايت را در رضاى حق مى بيند.

و آن كه در زندگى پيوسته از كمبودها و نعمت هاى كمياب شكايت مى كند؛ از الطاف حق درك درستى ندارد و به مقام هاى معنوى و عرفانى كه او را به درجات بالا برساند باور حقيقى نمى آورد.

در دعاى شب مبعث آمده است:

اللّهُمْ انَّكَ تَرى وَلاتُرى وَ انْتَ بِالْمَنْظَرِ الْاعْلى وَ انَّ الَيْكَ الرُّجْعى وَ الْمُنْتَهى ، وَ انَّ لَكَ الْمَماتَ وَ الْمَحْيا، وَ إنَّ لَكَ الْآخِرَةَ وَ الْاولى . «7»

الهى تو مى بينى ولى ديده نمى شوى و تو بر ديدگان فرازترى و بازگشت و سير نهايى به سوى توست و چگونه زيستن و مردن از توست و آخرت و دنيا براى تو و در تصرف توست.

در دعاى امّ داود آمده است:

وَاسْئَلُكَ بِانَّكَ مَليكٌ، وَ انَّكَ ما تَشاءُ مِنْ امْرٍ يَكُونُ، وَ انَّكَ عَلى ما تَشاءُ قَديرٌ. «8»

و از تو درخواست مى كنم به حق اين كه تويى از زمامدار ملك و ملكوت هستى و به اين كه تو هر كارى را خواهى بشود مى شود و به اين كه تو بر هر چيزى كه خواهى توانائى.

يا مَنْ الَيْهِ التَّدْبيرُ وَ لَهُ الْمَقاديرُ، وَ يا مَنِ الْعَسيرُ عَلَيْهِ سَهْلٌ يَسيرٌ، يا مَنْ هُوَ عَلى ما يَشاءُ قَديرٌ، يا مُرْسِلَ الرِّياحِ، يا فالِقَ الْاصْباحِ، يا باعِثَ الْارْواحِ، و يا ذَاالْجُودِ وَ السَّماحِ، يا رادَّ ما قَدْ فاتَ، يا ناشِرَ الْامْواتِ، يا جامِعَ الشَّتاتِ، يا رازِقَ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ، وَيا فاعِلَ ما يَشاءُ كَيْفَ يَشاءُ. «9»

اى آن كه تدبير و نقشه كشى با اوست و اندازه ها در قدرت او قرار دارد. و اى آن كه هر دشوارى بر او هموار و آسان است، اى آن كه بر هر چه بخواهد تواناست، اى روان كننده بادها، اى شكافنده صبح روشنى بخش، اى برانگيزنده روانها اى داراى جود و بخشش سهل، اى بازگرداننده آنچه رفته، اى زنده كننده مردگان، اى گردآورنده پراكندگى، اى بى حساب روزى دهنده به هر كس كه خواهد، اى انجام دهنده هر چه خواهد به هر گونه كه خواهد.

اى مونس و غمگسار عاشق

 

وى چشم و چراغ و يار عاشق

اى داروى فربهى و صحت

 

از بهر تن نزار عاشق

اى رحمت و پادشاهى تو

 

بربوده دل و قرار عاشق

     

اى كرده خيال را رسولى

 

در واسطه يادگار عاشق

آن را كه به خويش بار ندهى

 

كى بيند كار و بار عاشق

از جذب و كشيدن تو باشد

 

آن ناله زار زار عاشق

اى لاف أبِيْتُ عِنْدَ ربّى

 

آرايش و افتخار عاشق

لَولاك لَما خَلَقْتُ الْافلاك

 

نُه چرخ به اختيار عاشق

     

(مولوى)

 [ «20» اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ احْمِلْنِي بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ وَ لَا تَحْمِلْنِي بِعَدْلِكَ عَلَى الاسْتِحْقَاقِ فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَعْطَيْتَهُ وَ هُوَ يَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ وَ لَا بِأَوَّلِ سَآئِلٍ سَأَلَكَ فَأَفْضَلْتَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ «21» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ كُنْ لِدُعَآئِي مُجِيباً وَ مِنْ نِدَائِي قَرِيباً وَ لِتَضَرُّعِي رَاحِماً وَ لِصَوْتِي سَامِعاً «22» وَ لَا تَقْطَعْ رَجَآئِي عَنْكَ وَ لَا تَبُتَّ سَبَبِي مِنْكَ وَ لَا تُوَجِّهْنِي فِي حَاجَتِي هَذِهِ وَ غَيْرِهَا إِلَى سِوَاكَ «23» وَ تَوَلَّنِي بِنُجْحِ طَلِبَتِي وَ قَضَاءِ حَاجَتِي وَ نَيْلِ سُؤْلِي قَبْلَ زَوَالِي عَنْ مَوْقِفِي هَذَا بِتَيْسِيرِكَ لِيَ الْعَسِيرَ وَ حُسْنِ تَقْدِيرِكَ لِي فِي جَمِيعِ الْأُمُورِ]

خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست و مرا به كرم و بزرگواريت بر دست يافتن به احسانت كمك فرما، و از باب عدالتت بر كيفرى كه سزاوار آنم دچار مكن.

من اوّلين رغبت كننده اى نيستم كه به حضرتت رو آورده، پس به او عطا كرده اى، و حال آن كه سزاوار ممنوع شدن از عطايت بوده، و اولين خواهنده اى نيستم كه از تو طلب حاجت كرده و تو بر او احسان كرده اى در حالى كه مستحق محروميت از احسان توست.

خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست و مستجاب كننده دعايم باش و به ندايم توجه كن، و به زاريم رحمت آر، و صدايم را شنوا باش، و اميدم را از حضرتت قطع مكن، و دست آويز مرا از خود جدا مساز، و در اين حاجتم و ديگر حوايجم، مرا به سوى غير خودت روانه مكن، و به برآورده شدن خواسته ام، و روا شدن حاجتم و رسيدن به مطلبم، پيش از برخاستن از جايم و با آسان ساختن مشكلم و با سرنوشت خوبى كه در تمام امور برايم رقم مى زنى، كار ساز من باشد.

 

درياى كرم

هر كسى كه بخواهد به واقعيت هاى انسانى و نفسانى دست يابد، بايد از درستى روش و منش رسيدن به حقيقت آگاه باشد. البته براى تعيين درستى و نادرستى هر چيز و ميزان حقيقى يا دروغى بودن آن به اهل فن مراجعه كند، چنانكه در مورد ميزان برخوردارى آدمى از صحت و سلامتى بدن به نزد پزشك متخصص و متبحّر مى رود.

در باب معرفت الهى تعيين سلامت راه و مشاهده نشانه عظمت پروردگار به عهده اهل راه يعنى پيامبران الهى و اولياى معصومين است كه همگى آينه حق نما هستند. از اين روش هاى معرفتى، شناخت كرامت نفس برگرفته از كرامت حقيقى خداوند است كه آثار آن در زندگى بزرگوارانه نمايان مى شود.

امام صادق عليه السلام در بيانى شيوا به بعضى از رفتارهاى كرامت وار اشاره مى فرمايد:

ثَلاثٌ مِنْ مَكارِمِ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ: تَعْفُوا عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَحْلُمُ إذا جُهِلَ عَلَيْكَ. «10»

سه چيز از كرامت هاى بلند اخلاقى در دنيا و آخرت است:

1- گذشت نسبت به كسى كه به شما ستم روا داشته است.

2- ارتباط با كسى كه پيوند خويش را با تو بريده است.

3- بردبارى با كسى كه رفتار جاهلانه داشته است.

بر پايه اين بيان حضرت، عشق ورزيدن، نسبتى بين آفريدگار و بندگان خداست و شالوده دين هم همين عشق و محبت خالص، نسبت به خدا و اولياى خدا و همه ظهورات حق است. در ميان مردم معروف است كه هميشه گنجينه در ويرانه ها يافت مى شود. بر اين پايه، مؤمن در راه وصال دوست تا از هواهاى نفسانى و خودبينى خراب و فانى نشود، به بقاى كريمانه حق آباد نمى شود.

كسى كه مى خواهد در سفر معنوى به درياى كرامت هاى الهى برسد، نيازمند عزمى محكم و نيتى جدّى و خالص است. اتصال كامل در صورت بريدن از غير است. اگر در ميان راه تنزّلى كند و به بيگانه اندكى چشمداشت پيدا كند چنان سقوط مى نمايد كه از نظر پروردگار مى افتد؛ چرا كه به هر اندازه انسان به سوى حق اوج بگيرد، سقوط او به درّه نيستى شديدتر خواهد بود. پس با كنترل شديد نفس مى توان از شك و ترديد در راه سفر معنوى از سير قهقرايى و عقب گرد جلوگيرى نمود.

امام على عليه السلام يك چشمه از راهيابى به درياى كرامت را به ما نشان داده و مى فرمايد:

وَ اعْلَمُوا انَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ، وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ، وَ يُخَلِّدُهُ فِيما اشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَ يُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ عِنْدَهُ فِى دارٍ اصْطَنَعَها لِنَفْسِهِ، ظِلُّها عَرْشُهُ، وَ نُورُها بَهْجَتُهُ، وَ زُوَّارُها مَلائِكَتُهُ، وَ رُفَقاؤُها رُسُلُهُ. «1

بدانيد آن كه تقواى الهى را رعايت كند خداوند راه خروج از فتنه ها را برايش باز كند و به او نورى بنماياند كه از تاريكى برهد و او را در آنچه كه ميل و آرزوى اوست جاويدان كند، وى را نزد خود در خانه كرامت وارد سازد، خانه اى كه براى خود انتخاب نموده كه سايه اش عرش، روشناييش شادمانى او، زيارت كنندگانش فرشتگان و دوستانش انبياى او هستند.

بنابراين سزاوار نيست كسى كه بزرگى خدا را مى شناسد، خود را از كرامت حق بى نياز بداند؛ زيرا بلندى مرتبه كسى كه حق را مى شناسد اين است كه افتادگى را پيشه كند و در نزد خداوند اظهار بندگى و ذلّت نمايد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

مَنْ بَرِئَ مِنَ الْكِبْرِ نالَ الْكَرَامَةَ. «2

هر كه از خود بزرگ بينى پاك شود به بزرگوارى دست يابد.

يعنى احترام نهادن به همان اندازه كه براى شخص اهل كرامت سازنده است؛ براى انسان فرومايه تباه كننده است و كرامت نتيجه دورانديشى است.

از پيامبر اسلام درباره اهل كرامت و بزرگوارى پرسيدند، فرمود:

كسانى كه در مسجد، محفل و جلسه ياد خداوند را برپا مى كنند. «13» به اين منظور اسلام، احترام و عزّت مخصوصى براى مساجد گذاشته است.

امام صادق عليه السلام در باب آداب مراقبت در مسجد مى فرمايد:

هر گاه به در مسجد رسيدى ... در پيشگاه او به ناتوانى و تقصير و درويشى خود اعتراف كن؛ زيرا كه تو براى پرستش و همدمى با او آمده اى. رازهايت را با او در ميان بگذار و بدان كه همه اسرار درون مردم يا آشكارشان بر او پوشيده نيست. در برابر او چونان نيازمندترين بندگانش باش و دلت را از هر دل مشغولى كه حجاب ميان تو و پروردگارت شود خالى كن؛ زيرا كه او تنها از پاكترين و خالص ترين مى پذيرد. بنگر از كدام ديوان نامت بيرون مى آيد، اگر شيرينى مناجات با او و لذّت گفتگو با وى را چشيدى و بر اثر روى خوش او به تو و پذيرشش، جام رحمت و كرامت او را سركشيدى، هر آينه لايق چاكرى و خدمتگزارى او شده اى. اينك به مسجد درآى كه در امن و امان خواهى بود. «14» بنابراين بزرگوارى به بنده نوازى است و وعده بزرگوار نقد و بى درنگ مى رسد و با فراوانى احسان بزرگوارى ها مشخص مى شود.

 [ «24» وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاةً دَائِمَةً نَامِيَةً لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا وَ اجْعَلْ ذَلِكَ عَوْناً لِي وَ سَبَباً لِنَجَاحِ طَلِبَتِي إِنَّكَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ «25» وَ مِنْ حَاجَتِي يَا رَبِّ كَذَا وَ كَذَا (وَ تَذْكُرُ حَاجَتَكَ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فِي سُجُودِكَ) فَضْلُكَ آنَسَنِي وَ إِحْسَانُكَ دَلَّنِي فَأَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ أَن لَا تَرُدَّنِي خَائِباً.]

و بر محمّد و آلش درود فرست؛ درودى دائمى و فزاينده كه براى مدّتش انقطاعى، و براى زمانش پايانى نباشد. اين درود را برايم مدد، و جهت برآورده شدن حاجتم سبب قرار ده؛ همانا تو واسع و كريمى و اى پروردگارم! از جمله درخواست هايم چنين و چنان است. (و نياز به درخواستت را مى گويى، سپس به سجده مى روى، و در سجده ات مى گويى:)

عطاو بخششت به من آرامش مى دهد، و احسانت راهنماييم مى كند. به حق خودت و به حق محمّد و آلش كه درودت بر آنان باد، از تو مى خواهم كه مرا از پيشگاهت نااميد برنگردانى.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- الكافى: 1/ 23، حديث 18؛ بحار الأنوار: 75/ 342، باب 26، ذيل حديث 1.

(2)- بحار الأنوار: 1/ 107، باب 104، حديث 3؛ معانى الأخبار: 313؛ حديث 1.

(3)- بحار الأنوار: 1/ 160، باب 4، حديث 39؛ أعلام الدين: 171.

(4)- بحار الأنوار: 1/ 225، باب 7، حديث 17؛ منية المريد: 148.

(5)- كنز العمال: 10/ 151، حديث 28771؛ ارشاد القلوب، ديلمى: 1/ 14.

(6)- بحار الأنوار: 79/ 143، باب 18، ذيل حديث 26؛ مسكن الفؤاد: 84.

(7)- البلد الأمين: 183؛ المصباح، كفعمى: 536.

(8)- البلد الأمين: 182؛ مصباح المتهجّد: 811.

 

(9)- البلد الأمين: 182؛ مصباح المتهجّد: 534. (01)- الكافى: 2/ 107، حديث 3؛ بحار الأنوار: 68/ 399، باب 93، حديث 3.

(11)- نهج البلاغه: خطبه 182.

(21)- تحف العقول: 315؛ بحار الأنوار: 75/ 229، باب 23، حديث 107.

(13)- كنز العمال: 1/ 447، حديث 1931؛ صحيح ابن حبّان: 3/ 98.

(14)- بحار الأنوار: 80/ 373، باب 8، حديث 40؛ مصباح الشريعة: 130.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام آسمانی (1)
قدرت و فرمانروائى مطلقه حق بر ظاهر و باطن هستى‏
صدقه عامل دفع بلا
امام سجاد (ع) و روشهای تفسیری
بی‌تفاوتی مصداق بی‌دینی است
بركرانه ی صحیفه ی سجادیه
ملحق شدن راس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهر
علامه شهید مطهری
وَ اَمّا حَقّ الْجَارِ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ ...
پنج درس آموزنده سعادت بخش

بیشترین بازدید این مجموعه

سیمای یاران حضرت مهدی(ع)
كلام اميرالمؤمنين عليه السلام در باب حرص‏
نشانه های خدا در قرآن
نور رمضان (2)
نخستین کسی که وارد جهنم می شود!
سه اثر عجیبِ دعا برای غیر
تاثیر صلوات در حسابرسی آخرت!
ذکر کثیر چیست؟
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^