فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

فوايد عزلت‏

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد هفتم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

چون از اشرار خلق و مردم پست و آنان كه از علاج و شفايشان نااميدى، عزلت گرفتى و در سنگر فراموشى از ياد آنان نشستى، فوايدى در جهت امور دنيا و آخرت نصيب تو مى گردد.

از جمله فوايد عزلت به دست آوردن فراغت براى عبادت و انديشه در حقايق و انس به مناجات خدا و قرار گرفتن در مسير كشف اسرار حق در امر دنيا و آخرت و ملكوت آسمان ها و زمين است.

رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله تا قبل از بعثت از اشرار و نابكاران و متمردان و عاصيان، به عزلت غار حرا مى رفت و در آنجا در عبادت و انديشه و يافتن اسرار ملك و ملكوت بود، چون مدتى بر او گذشت مأمور به تبليغ فرهنگ الهى و يافته هاى الهى خود شد، چون به ميان مردم آمد بدنش با مردم؛ ولى دلش با حق و ديده جانش متوجه باطن عالم بود.

معاشرت با مردم نمى توانست بين او و معشوقش ايجاد حجاب كند، او تا آنجا كه در قدرتش بود، اهل باطل را به حق پيوند داد و از آنان كه نااميد بود، با تمام وجود از معاشرت و مخالطت با آن ها كناره گيرى كرد.

به بعضى از حكما گفته شد: اهل دل خلوت و عزلت براى چه انتخاب كرده اند؟

پاسخ داد: با كمك خلوت، در طلب دوام فكر و پابرجايى حقايق در قلبند، تا به حيات طيبه دست يابند و شيرينى معرفت را با ذائقه جان بچشند.

در مسئله عزلت و خلوت گزينى، براى انسان از سه گناه بسيار بزرگ خلاص و نجات وجود دارد:

1- غيبت.

2- ريا.

3- اثرگيرى از منكرات و فحشا.

نقل شيرين مجالس بسيارى از مردم غيبت است، چون انسان اتصال به آن مجالس پيدا كند، خواهى نخواهى جاذبه غيبت انسان را به اين گناه شرم آور خواهد كشيد، حفظ زبان از غيبت، كار بندگان خاص خداست كسى كه نمى تواند از اين

معصيت خوددارى كند، بر او واجب است از مقدمات آن كه يكى معاشرت با همگان است، بپرهيزد.

و نيز در برخورد زياد با مردم، انسان در جاذبه خودنمايى قرارمى گيرد و به آنجا مى رسد كه علاقه دارد مردم او را در عبادات و طاعات و خيرات ببينند و دائم از او تعريف كرده و نيكى حال و عبادت و عملش را براى ديگران تعريف كنند.

و از طرفى در معاشرت و مخالطت زياد، خطر اثرگيرى از معاصى به خصوص معاصى لذت آور، اعم از موارد مالى يا شهوانى براى وجود انسان هست و براى محفوظ ماندن از اين خطرات، چاره اى جز به خلوت بردن خويش از بسيارى از مردم و به خلوت بردن دل از غير حق، در باطن وجود نيست.

به خاطر اينهمه مقدمات سودبخش است كه حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

 [صاحِبُ الْعُزْلَةِ مُتَحَصِّنٌ بِحِصْنِ اللّهِ وَمُتَحَرِّسٌ بِحَراسَتِهِ فَياطُوبى لِمَنْ تَفَرَّدَ بِهِ سِرّاً وَعلانِيَةً]

آن كس كه عزلت گزيد، در حصار عافيت خدا قرار گرفت و محفوظ به حفظ او از تمام بلاهاى دنيايى و آخرتى شد، پس خوشا به حال كسى كه به خداى خود در ظاهر و باطن متفرد و يگانه شد.

 [وَهُوَ يَحْتاجُ إلى عَشْرَةِ خِصالٍ: عِلْمُ الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَحُبُّ الْفَقْرِ وَإخْتيارُ الشِّدَّةِ وَالزُّهْدُ وَاغْتِنامُ الْخَلْوَةِ وَالنَّظَرُ فِى الْعَواقِبِ وَرُؤيَةُ التَّقْصيرِ فِى الْعِبادَةِ مَعَ بَذْلِ الْمَجْهُودِ وَتَرْكُ الْعُجْبِ وَكَثْرَةُ الذِّكْرِ بِلا غَفْلَةٍ فَإنَّ الْغَفْلَةَ مُصْطادُ الشَّيْطانِ وَرَأسُ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَسَبَبُ كُلِّ حِجابٍ وَخَلْوَةُ الْبَيْتِ عَمّا لا يَحْتاجُ إلَيْهِ فِى الْوَقْتِ ]

 

نيازهاى عزلت

عزلت- به معنايى كه گذشت- و به دست آوردن انس با حضرت حق، نياز به ده مسئله دارد:

1- دانستن حق و باطل كه مبادا در طريق سلوك الى اللّه دچار انحراف در مسير يا گرفتار مرشدان منحرف گردد.

2- در رياضات و مجاهدات نفس به مرتبه اى رسيده باشد كه از زحمت و تعب و رنج و بلا در راه رسيدن به حقايق مشوش نشود و از اين كه به خاطر حركت در راه الهى، از به دست آوردن ثروت دنيا باز مى ماند ناراحت نشود، بلكه به همان مقدار اندك- كه وقتى جز به دست آوردن آن ندارد- قانع باشد، ورنه اين حقيقت را رها كرده و به دام خطرناك عافيت و ماديت خواهد افتاد.

3- با سختى در كار و شدت در مسير بسازد، به نحوى كه اگر در وصول برنامه هاى دنيايى دير و زودى شد، مضطرب نگردد و در اساس صبر و حوصله اش رخنه اى ننمايد.

4- اجتناب از محرمات و اگر بتواند مكروهات و دل برداشتن از زخارف دنيايى و زيور و زينت مادى كه ارتكاب محرمات و عشق ورزى به مظاهر دلفريباى دنيا اسباب كدورت قلب و قساوت دل است و با اين بازى ها به وصال حضرت حق نتوان رسيد، آرى در راه زهد و بى رغبتى به امور غير الهى از واجبات و ضروريات است و بدون آن راه بردن به آن پيشگاه عالى امكان ندارد.

5- غنيمت دانستن اين خلوت و عزلت است، به اين معنى كه پس از بريدن از شرار خلق و اهل معصيت و هر چهره اى كه مانع از حركت در راه خداست، دلتنگى نكنند و ديدار آنان را هوس ننمايد.

6- به توسط آيات قرآن و روايات رسيده از اهل بيت طهارت عليهم السلام عاقبت امر خود را بنگرد و بداند كه عاقبتش مرگ و رفتن به عالم برزخ و ورود به قيامت و قرارگرفتن در دادگاه حق و برخورد به حساب و كتاب و بهشت و جهنم است.

7- با همه كوشش و مجاهدتى كه در عبادت و بندگى دارد و سعى مى كند براى طاعت خالصانه از تمام ظاهر و باطن وجودش مايه بگذارد، ولى آن سعى و كوشش و آن طاعت و عبادت را در برابر عظمت حضرت دوست بسيار اندك و كوچك ببيند.

8- ترك خودبينى و عجب و تخلص از تكبر است كه در اين راه پر واقعيت، خود بينى و خودپسندى و كبر و بزرگ ديدن خود، گناهى بس عظيم و حجابى بس خطرناك است، در اين مسير بايد در هر منزل و مرتبه اش به عجز و قصور و تقصير و كوچكى خود معترف باشى.

9- كثرت ذكر، به خصوص ذكر قلبى، يعنى توجه به حضرت حق در بيشتر اوقات و پرهيز از غفلت، بايد به نحو حقيقت مورد عشق و علاقه و توجه صاحب خلوت باشد كه غفلت از حضرت دوست، اساس هر فتنه و بليّه و دام خطرناك شيطان است.

10- خالى بودن منزل و مسكن صاحب خلوت از برنامه هاى غير ضرورى است و از هر چه كه دل را از ياد دوست غافل مى نمايد كه بايد از عوامل دور كننده از حق هم چون گوسپندى كه از گرگ مى گريزد، گريخت.

 

 

 

 

 [قالَ عيسَى بْنُ مَرْيَمَ عليه السلام: اخْزُنْ لِسانَكَ بِعِمارَةِ قَلْبِكَ وَلْيَسَعْكَ بَيْتُكَ، وَاحْذَرْ مِنَ الرّيا وَفُضُولِ مَعاشِكَ وَابْكِ عَلى خَطيئَتِكَ وَفَرِّ مِنَ النّاسِ فِرارَكَ مِنَ الأسَدِ فَإنَّهُمْ كانُوا دَواءً فَصارُوا الْيَوْمَ داءً ثُمَّ اتَّقِ اللّهَ مَتى شِئْتَ ]

 

عزلت در كلام عيسى عليه السلام

عيسى عليه السلام فرمود:

زبان را زندان كن تا خانه دل آباد شود، چون دل مركز پذيرش حقايق و معارف الهى است، وقتى از لوث كدورت و تيرگى گناه خلاص مى شود كه زبان مقهور و محبوس باشد و براى سالم ماندن از شر اشرار و فسق فاسقان و عصيان عاصيانى كه اميد به علاج آنان نيست، در خانه ات قرار بگير.

از عملى كه محض خشنودى دوست نيست و آلوده به اغراض غير الهى است، خوددارى كن و از آنچه زائد بر قدر حاجت است از نگاه داشتنش بپرهيز و براى اين كه از آن بهره و سود نصيبت شود، آن را در راه حضرت حق خرج كن و بر گناهانت تا سر حد آمرزش گريه كن و از گرگان آدم نما هم چون فرار از شير درنده بگريز كه آدميان وقتى دواى درد انسانند كه آدم باشند، فعلًا روزگارى است كه اكثر مردم در جهت زيان زدن به انسان زندگى مى كنند و معاشرت با آنان جز ضربه خوردن به دنيا و آخرت انسان سودى ندارد، در هر مقامى و در هر جايى و در هر حالى تقوا پيشه كن و از گناهان و معاصى براى رسيدن به خير دنيا و آخرت جداً بپرهيز.

 [قالَ الرَّبيعُ بْنُ خُثَيْم: إنِ اسْتَطَعْتَ أنْ تَكُونَ فى مَوْضِعٍ لا تُعْرَفُ وَلا تَعْرِفُ فَافْعَلْ وَفِى الْعُزْلَةِ صيانَةُ الْجَوارِحِ وَفَراغُ الْقَلْبِ وَسَلامَةُ الْعَيْشِ الشَّيْطانِ وَكَسْرُ سِلاحِ وَالمُجانَبَةُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَراحَةُ الْوَقْتِ ]

 

عزلت در كلام ربيع بن خثيم

ربيع- كه از زهاد ثمانيه است- مى گويد:

اگر بتوانى به نوعى زندگى كنى كه تو را نشناسند و تو هم كسى را نشناسى زندگى كن كه در اين نوع زندگى براى تو از شرور و آفات امان است.

يكى: حفظ اعضا و جوارح از تمام حركت هاى باطل و لغو، ديگر: آزاد بودن دل از تخيلات بيهوده، چرا كه جاذبه ها و كشش هاى الهى چه در مردم، چه در عوامل مادى زياد است و براى ما ضعيفان سبب مشغوليت دل به امورى خواهد گشت كه براى آخرت ما زيان بار است.

ديگر از فوايد عزلت: سلامت زندگى و عيش از برنامه هاى اضافى و ترددهاى بيجا و رفت و آمدهاى غير ضرورى مردم بى منفعت است.

ديگر از منافع عزلت: شكسته شدن سلاح شيطان است، چرا كه شيطان در صورت ارتباط زياد انسان با عوامل غير الهى، قدرت نفوذ بر انسان را پيدا مى كند، وقتى انسان آزاد از آن عوامل باشد در حقيقت سلاح شيطان را از دست شيطان گرفته و نيز در عزلت راه اجتناب از شر و بدى به روى انسان باز است و هم چنين در عزلت، عمر و زمان و وقت در طاعت و عبادت در نهايت آسودگى مى گذرد.

 [وَما مِنْ نَبىٍّ وَلا وَصِىٍّ إلّاوَاخْتارَ الْعُزْلَةَ فى زَمانِهِ إمّا فِى ابْتِدائِهِ وَإمّا فى انْتِهائِهِ ]

 

عزلت اولياى خدا

پيامبر صلى الله عليه و آله و جانشين پيامبرى نبود مگر اين كه انواع عزلت هاى بيان شده را در زمان خودش چه در مبادى حال و چه در اواخر حال براى خود انتخاب كرد كه طريق عزلت چه از شرار خلق و نامردمان كه اميد صلاح آنان نمى رود و چه عزلت و خلوت در دنياى دل و جان بهترين طريق براى رسيدن به مطلوب و يافتن حقايق عالى ملكوتى است.

در عالم بالاست تماشايى اگر هست

 

بيرون زمكانست و زمان جايى اگر هست

چيزى كه به ما مانده همين برگ تمناست

 

در سينه عشاق تمنايى اگر هست

در غيبت خلق است اگر هست حضورى

 

در ترك تماشاست تماشايى اگر هست

اشك است كه در ماتم اميد فشانند

 

در روى زمين آب گوارايى اگر هست

آهست كه از سينه افسوس برآيد

 

در باغ جهان نخل تمنايى اگر هست

     

 

از ساده دلى چون گذرى عالم هستى است

 

در زير زمين دامن صحرايى اگر هست

بر گرد جهان دور زدن بر تو حلال است

 

خورشيد صفت ديده بينايى اگر هست

بر طوطى جان تلخى غربت ننمايد

 

در خانه دل آيينه سيمايى اگر هست

گر دست فشاندن به دو عالم نتوانى

 

در دامن عزلت بشكن پايى اگر هست

صائب دل پر خون بود و ديده خونبار

 

در مجلس تو ديده بينايى اگر هست «1»

   

 

پی نوشت :

______________________________

(1)- صائب تبريزى.

 

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

هدف بعثت پیامبر (ص) از دیدگاه استاد انصاریان
زنده نگهدار محرّم که هست از امیر عاملی
پرسشها و شبهات عاشورایی(9)
قرآن و لطايف عرفاني (1)
استخدام نخبگان در حکومت فاسدها
آیا براى اداره جهان، تقوا كافى است ؟
حقایقی توحیدی از امام حسین(ع)    
انگیزه حرکت انسان الهى
ناپديد شدن ذوالجناح‏
آیه‌ای که دزد را هم مومن می‌کند!

بیشترین بازدید این مجموعه

فضیلت و اهمیت ماه رجب
خلافت مروان حمار آخرین خلیفه ستمکار اموی
عدل خدا و تفاوت بین انسان‌ها
ویژگی های سیره ی شریف نبوی
لزوم هزینة جانی و مالی براي مجالس عزاداری سرور ...
همراه با معصومان در شب قدر
تکیه گاه شما در زندگی چه کسی است؟
زیارتی برابر با زیارت پیامبر و برتر از هزار حج !
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^