فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
4
نفر 0

مرگ و عالم آخرت - جلسه بيست و چهارم (2) - (متن کامل + عناوین)

 

 معرفت واقعى

 اما انسانى كه چون خودش را نمى شناسد ، خدا را نيز نمى شناسد ؛ يعنى اگر به خود معرفت پيدا كند ، عرفان به حق را نيز پيدا مى كند .

 بگويد : من كجا بودم ؟ چگونه بودم ؟ به كجا مى روم ؟ خاك زمين هاى كشاورزى بودم . پدر و مادر من محصولات كشاورزى را خوردند ، از آنها نطفه به وجود آمد . تنها پدر و مادرم كه مرا به وجود نياوردند ، در غيب وجود پدر ، رحم مادر ونطفه چه كسى مرا به وجود آورد ؟ شما مى توانيد متحركى را نام ببريد كه بدون محرِّك باشد ؟ اين امر امكان ندارد .

 

  لزوم شناخت مبدأ و معاد

 نقل مى كنند : رسول خدا صلى الله عليه وآله از بيابان عبور مى كردند ، به پيرزنى رسيدند كه داشت با چرخ ، نخ مى ريسيد . پيامبر صلى الله عليه وآله را نمى شناخت . حضرت صلى الله عليه وآله به پيرزن فرمودند : به چه دينى متدين هستى ؟ گفت : اسلام . فرمود : خدا را قبول دارى ؟ گفت : صد در صد . حضرت فرمود : دليل تو بر وجود خدا چيست ؟ پيرزن دستش را از چرخ برداشت و گفت : اين دليل من است . اگر دست من چرخ را حركت ندهد ، اين چرخ حركت نمى كند و متوقف مى شود . چرخ چوبى محرك مى خواهد ، پس اين همه حركت در عالم ، محرك نمى خواهند ؟(540)

 اين را همه دانشمندان عالم قبول دارند . جالب است كه كمونيست ها نيز در قوانين فيزيكى اين حرف را زده اند كه متحركِ بى محرك نداريم ؛ چون حركت در ذات هيچ شيئى نيست .

 كسى كه به گذشته اش دقيق نگاه مى كند ، كه من روزى نبودم ، خاك را حركت دادند ، به صورت گياه و محصول شد ، در وجود پدر و مادرم حيات ايجاد كرد ، اين محصولات را خوردند و بدون آن كه آنان نقش مستقلى داشته باشند ، نطفه صلب پدر من در رحم مادرم ، من را ساخت .

 اين خداست . پس مسأله مبدأ در باطن حل است كه مى بينيم احدى از گذشتگان ما نمانده و مرده اند . ما نيز در اين كاروان هستيم كه ما را از درخت طبيعت مى چينند و مى ميريم .

 

 توجه به تكليف و كيفيت معاد

 حال اين خدايى كه با شناخت خود پيدا كرده ام ، مى بينم از معاد و زنده شدن مردگان حرف زده است . چگونه مرا زنده مى كند ؟ من كه در قبر خاك مى شوم ؟ بدانم كه روزى خاك بوده ام ، بعد مرا به وجود آورده اند و روزى ديگر كه خاك مى شوم ، همان به وجود آورنده دوباره مرا زنده مى كند .(541)

 انسان بين مبدأ و معاد بايد دو نگاه داشته باشد نگاه نخست اين كه بايد به پروردگار نگاه كنم كه آيا در اين دنيا با من كارى دارد يا نه ؟ آيا مرا آفريد ، بعد رهايم كرد كه هر كجا مى خواهم بروم ؟ هيچ كارى به كار من ندارد ؟

 مى بينم كه يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر عليهم السلام را با معجزه فرستاده است ؛ يعنى با تو كار دارم . كارى كه به نفع خود انسان است . سلسله اى از تكاليفى كه نسبت به خدا دارم كه خالق من است و سلسله تكاليفى كه نسبت به ديگران دارم ؛ پدر ، مادر ، اقوام و مردم . اين چند روزه دنيا تكاليف را عمل كنم . اين نگاه به مبدأ .

 نگاه دوم: نگاه به معاد است كه خدا مى گويد : اين تكاليف را در روز قيامت با ترازوهايى كه قرار مى دهم ، ارزيابى مى كنم . اگر ارزش دار بود ، بهشت براى توست .

 

 حكايت ابولهب در قرآن

 اين ترازوهايى كه مى خواهد عملكرد ما را با آن بسنجد ، چيست ؟ مى گويد : اين ترازوهاى من عدالت خالص است :

  » فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيًْا «(542)

  من خدايى نيستم كه به احدى كمترين ظلمى كنم .

 ابولهب مردى است كه خدا عليه او در قرآن سوره اى نازل كرده است . خدا از مخالف ، بيكار و فرار كننده از تكاليفى كه به نفع خود انسان است ، متنفر است . اين كه عموى پيامبر است ، باشد ، بايد اين سوره در قرآن بماند ، تا مردم بدانند كه من با مخالف حرفى ندارم :

 

 » تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ × مَآ أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا كَسَبَ × سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ «(543)

  خيلى زود عموى تو در جهنمى مى افتد كه شعله هايش زبانه هاى سنگينى دارند . اين ابولهب بعد از مرگ به اين عذاب برزخى دچار شد كه نمونه اى از عذاب جهنم است . در قيامت نيز به جهنم مى رود .

 

 علت تخفيف عذاب ابولهب

 اما روايت دارد : خدا به كارگران عذاب جهنم فرمود : در عذاب عموى پيامبر كمى تخفيف بدهيد ، چرا ؟ چون عموى پيامبر است ؟ ابدا ، به اين مسأله هيچ ربطى ندارد ، بلكه تخفيف براى اين است كه روزى - در دوران كودكى - دايه پيامبر صلى الله عليه وآله - حليمه سعديه - شير نداشت كه به حضرت بدهد ، پيامبر نيز گرسنه بود .

 ابولهب كنيزى داشت كه بچه دار شده بود . به او گفت : برو به برادرزاده من شير بده . به همين خاطر عذاب او را تخفيف بدهيد ؛ چون من به كسى ظلم نمى كنم . خوبى كردى ، اما بايد به جهنم بروى ، ولى مطابق خوبى كردن ، عذابت را تخفيف مى دهم . يا در دنيا مزد خوبى را مى دهم كه در قيامت طلب نداشته باشى .(544)

 اين خدا است ، نه خدايى كه كشيش هاى مسيحى ، خاخام هاى يهودى ها و غير شيعه مانند بنى اميه ساخته اند . اين خدايى كه ديگران دارند ، ساختگى است .

 شب جمعه اى در مسجد الحرام به غير شيعه اى گفتم : شب جمعه است و مسجد الحرام پر نعمت . او متوجه نشد كه من شيعه هستم . گفت : بله ، اول غروب خدا تخت خود را از آسمان هفتم به آسمان اول مى آورد كه به زمين نزديك باشد . روى تخت مى نشيند ، پاهايش را به طرف زمين دراز مى كند ، مى گويد : هر كدام امشب به در خانه من بيايد ، من او را مى بخشم و دردش را دوا مى كنم . سحر دوباره تختش را برمى دارد ، تا شب جمعه ديگر .

 خداى كليساها ساخت كشيش هاست . خداى يهودى ها ساخت خاخام ها و خداى غير شيعه ساخت بنى اميه . خداى ما شيعيان خداى قرآن است ؛ يعنى خداى واقعى عالم كه »محيط و عليم بكل شى ء« است ، »ليس كمثله شى ء« ، غفور ، رحيم ، ودود ، كريم و بى نهايت است . جسم ندارد . قدرت بى نهايت است ، همراه با صفات جلاليه و كماليه ، كه اين صفات نيز بى نهايت هستند . رحمت و علم بى نهايت . خداى ما خداى قرآن است .

 

 افتراى جاهلانه به پروردگار

 خداى ما ظالم نيست .(545) ديگران مى گويند : خدا هر ظلمى مى تواند بكند و اگر ظلم كرد ، نبايد به او ظالم گفت . همه چيز ملك او است . اگر خواست كسى را بى خودى از بين ببرد ، نبايد ايراد گرفت . ولى ما مى گوييم : نه ، خداى ما حكيم است . دل بخواهى نيست كه اين كار را بكند يا نكند . خداى ما عالم ، عادل ، كريم و رزاق است و هر كارى در حق ديگران بكند ، بر اساس حكمت و علم است .

 علت اين حرفهايى كه شما درباره خدا مى گوييد اين است كه خداى شما را بنى اميه ساخته است ، نه قرآن . خداى كليسا ، يهود ، برهمن و غير شيعه ظالم است . آن خدايى كه قرآن ، پيامبر صلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام به ما معرفى كرده اند ، خداى عالم است ، نه ظالم .

 

 ترازوهاى سنجش اعمال در قيامت

 

 1 - قرآن

 ترازوهاى ارزيابى در قيامت چيست ؟(546) چون همه چيز جمع است ، لذا خودشناس ، هم خداشناس است ، هم معاد شناس . خودشناس نگاه مى كند پروردگار از او چه مى خواهد و روز معاد چه عملى را قبول مى كند . بر اساس اين ديدگاه زندگيى مانند ابوذر ، سلمان و مقداد دارد . پاك و منزه است .

 اين سه ترازو را نام ببرم . ترازوى اول : قرآن كريم است :

 

 » وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ «(547)

 

 2 - پيامبر صلى الله عليه وآله

 ترازوى دوم : وجود مبارك پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه وآله است :

 » لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ «(548)

 

 پيامبر صلى الله عليه وآله در قيامت به عنوان گواه، اعمال شما را با شما روبرو مى كند ؛ اگر اعمال و حركات شما با نبوت او تناسب داشت ، اعمال با ارزشى است ، ولى اگر تناسب نداشت ، مى گويند :

 

 » فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ «(549)

 

 3 - اميرالمؤمنين عليه السلام

 ترازوى سوم : همان آقايى است كه در نجف ، در حرمش مى خوانيد :

  » السلام على ميزان الاعمال «(550)

  سلام بر تو اى اميرالمؤمنين ! كه روز قيامت خدا اعمال امت را با تو مى سنجد . تو ترازوى خدا هستى كه اعمال مردم با تو ارزيابى مى شود .

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

پی نوشت ها:

540) المحجة البيضاء: 134/5؛ »المستفاد من كلام المحقق البهائى في حاشية الزبدة أن هذا هو حكاية دولابها و كف اليد عن تحريكها لإظهار اعتقادها بوجود الصانع المحرك للافلاك المدبر للعالم و الذي ذكره القوشجي و تبعه الفاضل الجواد- رحمه الله- هو ما روى أن عمرو بن عبيد لما أثبت منزلة بين الكفر و الايمان فقالت عجوزة قال الله تعالى هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ فلم يجعل الله من عباده الا الكافر و المؤمن، فقال سفيان: عليكم بدين العجائز انتهى. و لا يخفى أن صدور هذا الكلام عن سفيان لا ينافي صدوره عن النبي صلى الله عليه وآله.«

541) تفسيرالعياشي: 296/2، و من سورة بني إسرائيل، حديث 89؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَال:َ جَاءَ أُبَيُّ بْنُ خَلَفٍ فَأَخَذَ عَظْماً بَالِياً مِنْ حَائِطٍ فَفَتَّهُ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ.«

542) انبياء (47 : (21؛ »و به هيچ كس هيچ ستمى نمى شود.«

543) مسد (3 - 1 : (111؛ »نابود باد قدرت ابولهب ، و نابود باد خودش ؛ × ثروتش و آنچه از امكانات به دست آورد چيزى ] از عذاب خدا را كه در دنيا عذاب استيصال است [ از او دفع نكرد . × به زودى در آتشى زبانه دار درآيد.«

544) تفسير روح البيان: 407/4؛ »و استثنى من شدة العذاب عما النبي صلى الله عليه وآله فكان له جارية يقال لها ثويبة و هى أول من ارضعته عليه السلام بعد إرضاع امه له فبشرته بولادته عليه السلام و قالت له أشعرت ان آمنة ولدت ولدا و فى لفظ غلاما لاخيك عبد اللّه فاعتقها ابو لهب و قال أنت حرة فجوزى بتخفيف العذاب عنه يوم الاثنين بان يسقى ماء فى جهنم فى تلك الليلة اى ليلة الاثنين فى مثل النقرة التي بين السبابة و الإبهام و فى المواهب رؤى ابو لهب بعد موته فى المنام فقيل له ما حالك قال فى النار الا انه يخفف عنى كل ليلة اثنين و امص من بين إصبعي هاتين ماء و أشار برأس إصبعيه و ان ذلك باعتاقى لثويبة عند ما بشرتنى بولادة النبي صلى اللّه عليه و سلم بارضاعها له كذا فى انسان العيون.«

545) حج (22 : (10؛ »ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ«

 يونس (10 : (44؛ »إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون«

546) مجمع البيان في تفسير القرآن: 616/4؛ » »وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ« ذكر فيه أقوال )أحدها( أن الوزن عبارة عن العدل في الآخرة و أن لا ظلم فيها على أحد عن مجاهد و الضحاك و هو قول البلخي )و ثانيها( أن الله ينصب ميزانا له لسان و كفتان يوم القيامة فتوزن به أعمال العباد الحسنات و السيئات. . . .«

 تفسير نور الثقلين: 5/2 ]سورة الأعراف (11 - 1 : (7]، حديث 13؛ »قال الصادق عليه السلام في كلام طويل: فاذا أردت أن تعلم أصادق أنت أم كاذب فانظر في قصد معناك و غور دعواك و عيّرهما بقسطاس من الله U كأنك في القيامة قال الله تعالى: »وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ« فاذا اعتدل معناك بدعواك ثبت لك الصدق.«

 تفسير نور الثقلين: 5/2 ]سورة الأعراف (11 - 1 : (7]، حديث 14؛ عن محمد بن موسى قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: ان الخير ثقل على أهل الدنيا على قدر ثقله في موازينهم يوم القيامة، و ان الشر خف على أهل الدنيا على قدر خفته في موازينهم يوم القيامة.«

547) اعراف (8 : (7؛ »ميزان ] سنجش اعمال  [در آن روز حق است.«

548) حج (78 : (22؛ »تا پيامبر گواه بر شما باشد.«

549) ماعون (4 : (107؛ »پس واى بر نمازگزاران.«

550) بحار الأنوار: 330/97، باب 4، حديث 92؛ »زِيَارَةُ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْأَئِمَّةِ وَ مَعْدِنَ الْوَحْيِ وَ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصَ بِالْأُخُوَّةِ السَّلَامُ عَلَى يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ الْإِيمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ وَ كَهْفِ الْأَنَامِ السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ وَ سَيْفِ ذِي الْجَلَالِ السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْحَاكِمِ يَوْمِ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى وَ مُنْزِلِ الْمَنِّ وَ السَّلْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نَقِمَتِهِ الدَّامِغَة.«

 


منبع : پایگاه عرفان
4
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تجزيه و تبيين كلمه معرفت
تقدير روزى حلال
حلال و حرام مالی - جلسه سی و یکم (متن کامل +عناوین)
ارتباط با خدا از راه ذكر
انفاق به قدر بضاعت
تهران مسجد حضرت رسول- دهه اول فاطمیه 94 سخنرانی اول
خاطره‌اي در لذت ياد خدا
اجابت دعوت بندگان معصيت‏كار
پاداش دنیوی و اخروی پروردگار برای مؤمنین
عناوين مسايل مربوط به اصلاح نفس‏

بیشترین بازدید این مجموعه

اجابت دعوت بندگان معصيت‏كار
تقدير روزى حلال
انفاق به قدر بضاعت
علامت چهارم: عزت و شجاعت در برابر دشمنان خدا
تجزيه و تبيين كلمه معرفت
خاطره‌اي در لذت ياد خدا
اندیشه در مرگ
رمز موفقيت ابن ‏سينا
مقربین چه کسانی هستند؟
آیه‌ای عجیب درباره شیطان

 
نظرات کاربر

مجتبی شریفی حسینی
با سپاس از شما و آرزوی توفیق و طول عمر برای استاد عزیزمان
پاسخ
0     0
17 بهمن 1391 ساعت 9:52 بعد از ظهر
عباسعلی یعقوبی
خداوندبه استاد طول عمر بابرکت وتقوی وعلم بیشتر وبشما دست اندر کاران عاقبت بخیری عطابفرماید
پاسخ
0     0
14 بهمن 1391 ساعت 08:16 صبح
Ezatullah Sarwari
خیلی مطالب خوب بود. تشکر از اینکه با ایمیل من ارسال کرده بودید. اگر باز هم از این مطالب ها برام بفرستن، خیلی ممنون مشوم.
پاسخ
0     0
14 بهمن 1391 ساعت 04:22 صبح
مجتبی ازهمدان
سلام وخسته نباشید:ممنون ازارسال مطالب بسیارمفیدوارزشمنداستادبزرگوارآیت الله انصاری همیشه موفق باشیددراین زمانه فتنه وکم رنگ شدن معنویت ما احتیاج به این فرمایشات نورانی حضرت استاد دراین ظلمات داریم
پاسخ
0     0
13 بهمن 1391 ساعت 6:30 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^