فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

غضب‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد پنجم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

غضب قوّه اى است كه خداوند مهربان در وجود آدمى جهت دفاع از خودش در برابر باطل قرار داده است. اين قوّه بايد براى حفظ حق و جلوگيرى از تجاوز دشمن و كوبيدن امور شيطانى به كار رود.

اين قوّه آتشى است كه بايد بر خرمن معاندان و مخالفان واقعيّت افتد و لازم و واجب است انسان مواظبت كند كه اين آتش در برابر اشتباهات خانواده يا پدر و مادر و يا برادران مسلمان و مؤمن شعله نكشد.

خطاها و اشتباهات همنوعان و همكيشان و مؤمنان و مسلمانان را بايد با رأفت و رحمت و لطف و مرحمت تذكّر داد و با زبانى نرم و ملايم به آنان فهماند كه شما در اين مسأله اشتباه كرده و لازم است از خطاى خود برگشته و استغفار نماييد و پس از امر به معروف و نهى از منكر، بايد به گذشت و عفو و احسان پناه برد و در اين مرحله خداوند عزيز و مهربان را از خويش راضى نمود.

كظم غيظ و فروخوردن خشم به فرموده قرآن مجيد از نشانه هاى مردم باتقوا و محسن است:

وَ سارِعُوا إلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمواتُ وَ الاْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ* الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَالْعافينَ عَنِ النّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» «1»

و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش [به وسعتِ ] آسمان ها و زمين است بشتابيد؛ بهشتى كه براى پرهيزكاران آماده شده است؛* آنان كه در گشايش و تنگ دستى انفاق مى كنند، و خشم خود را فرو مى برند، و از [خطاهاىِ ] مردم در مى گذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد.

اعمال خشم و غضب، نوعى آزمون الهى مى باشد و فرونشاندن آن نيز يك تكليف انسانى و اخلاقى است. انسان موجودى است كه با انواع عوامل خوشى و لذت و عوامل رنج و نفرت در محاصره قرار گرفته است و از بندگان خداوند كه در چنين حصارى قرار دارند از لحاظ عمل و رفتارى كه در پيش مى گيرند آزمون و امتحان به عمل مى آيد تا صدق و كذب ادّعاى آنان در ايمان و انسانيّت ظهور كند.

شكى نيست كه غضب قوّه اى است كه از جانب حق در نهاد آدمى قرار داده شده و آن گاه كه انسان در پرتگاه غضب مى لغزد، در واقع با چنين نيروى آتشين انس و ارتباط برقرار مى سازد.

آدمى از خاك آفريده شده است كه سمبل و نمودار آرامش و وقار است، ولى شيطان از آتش سر برآورده كه دچار لهيب و اضطراب مى باشد. اگر انسان قوه غضب را بى جا مصرف نمايد به اخلاق شيطان گراييده و از خدا دورى جسته و وسيله ممنوعيت خود را از رحمت الهى فراهم آورده و از حقيقت خود كه سرشته وقار و بزرگوارى است منحرف شده است.

آن كه مالك غضب و خشم خويش است اهل خدا و هر كس غضب و خشمش بى قيد و بند است برده شيطان و آلوده به شيطنت است. انسان اجازه ندارد هر كجا و در برابر هر كسى دچار خشم و غضب شود، براى غضب و خشم جاى معيّن مقرّر شده كه بجا مصرف كردنش عبادت و بى جا مصرف نمودنش گناه و خطا و معصيت و شيطنت است.

رسول خدا عليه السلام فرمود:

لَيْسَ الشَّديدُ بِالصَّرْعَةِ، إنَّما الشَّديدُ الَّذى يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ. «2»

قهرمان و پهلوان (يعنى انسان با صلابت و نيرومند) با كشتى گرفتن ارزيابى نمى شود، بلكه پهلوان عبارت از كسى است كه زمام نفس خود را به گاه خشم و غضب در اراده و اختيار خويش گيرد.

يكى از آثار و نتايج سوء غضب بى جا كينه و حسد است و اين حالت آدمى را به بيمارى و تيرگى و اختلال طبيعت سوق مى دهد. لذا ضرورتى است كه موقعيت غضب مشخّص گردد تا آدمى بتواند جنبه نكوهيده آن را از خود دور سازد و به تعديل و درمان آن بپردازد و نيز بايد فضيلت فرونشاندن خشم و غضب و ارزش بردبارى و عفو و مداراى با ديگران براى او روشن شود.

حضرت حق، غضب را در نهاد انسان قرارداد تا او را از تباهى و نابودى صيانت كند و عوامل زيانبار به سلامتى را از وى دفع نمايد. در كيفيت تكوين و ايجاد انسان و در اندرون او حرارت و رطوبت به كار رفته است كه در حال تضاد و تعاند با يكديگر به سر مى برند. حرارت همواره رطوبت را به تحليل مى برد و آن را تبخير و سرانجام خشك مى سازد و اگر مدد تغذيه پياپى براى تأمين رطوبت به بدن نرسد، موجود زنده از ميان مى رود، لذا خداوند متعال غذاى موافق و متناسب با سازمان موجود زنده را آفريد و در نهاد او غريزه تمايل به غذا را نيز خلق كرده است.

اما در خارج و بيرون از وجود انسان، غضب به خاطر اين است كه چون آدمى در معرض خطر قرار مى گيرد، بايد داراى قوه و نيرويى باشد كه به گاه نياز و هنگام ضرورت، آن نيرو به فيضان و فوران و هيجان افتد. غضب و خشم آدمى به منزله عكس العمل در برابر تجاوز عوامل زيانبخش به انسان است، لذا به هنگام مواجهه با زمينه هاى نامساعد و عوامل زيانبار، آتش غضب آدمى در روان او فروزان مى گردد همان گونه كه آتش در ميان آتشدان و كوره لهيب مى كشد.

حرارت لهيب آتش خشم آدمى در چهره و سيماى فرد خشمناك خود را مى نماياند، گونه و چشمان آدمى همچون آتش سرخ فام مى گردد تا نشانگر محتوايى باشد كه در پس اين حالت كمين كرده است و آن عبارت از سرخى خون بدن است، آن چنانكه شيشه از وراى خود محتواى خويش را مى نماياند.

مركز و كانون نيروى غضب، عبارت از قلب آدمى است و مفهوم آن همان به جوش آمدن و غليان خون دل است كه ناشى از حالت انتقام جويى است. اين نيرو از آن جهت به فوران مى افتد تا فرد، ضرر و زيان را قبل از وقوع آن از خود دفع نموده و پس از وقوع آن قلبش با إعمال غضب تشفّى يافته و به انتقام جويى دست يازد.

انتقام، غذا و خوراك نيروى غضب و خواسته آن است و آدمى از رهگذر اعمال غضب احساس لذّت و رضايت مى نمايد. انسان خشمگين جز با انتقام آرام نمى گيرد، فقط فرد با ايمان است كه على رغم اسائه و آزار ديگران از تجاوزكار صرف نظر كرده و عفو و اغماض مى كند:

وَ إذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ» «3»

و هنگامى كه [به مردم ] خشم مى گيرند، راه چشم پوشى و گذشت را برمى گزينند.

در خرابات مغان منزل نمى يابد گرفت

 

چون گرفتى كينِ كس در دل نمى بايد گرفت

يا نمى بايد ز آزادى زدن چون سرو لاف

 

يا گره از بى برى در دل نمى بايد گرفت

سدّ راه عالم بالاست معشوق مجاز

 

دامن اين سرو پا در گِل نمى بايد گرفت

خونبها بهتر ز حفظ آبروى عشق نيست

 

در قيامت دامن قائل نمى بايد گرفت

     

تا توان سرپنجه دريا چو طوفان تاب داد

 

تيغ موج از قبضه ساحل نمى بايد گرفت

طالب حق را چو تيرى كز كمان بيرون رود

 

هيچ جا آرام تا منزل نمى بايد گرفت

صاف چون آئينه مى بايد شدن با نيك و بد

 

هيچ چيز از هيچ كس در دل نمى بايد گرفت

آه و افسوس است صائب حاصل موج سراب

 

دامن دنياى بى حاصل نمى بايد گرفت

     

 

(صائب تبريزى)

 

تفريط در اعمال غضب

تفريط و دريغ ورزيدن بى مورد از اعمال غضب، نمايانگر ضعف و ناتوانى اين نيرو است و مسلّماً چنين حالتى را نمى توان حالت مطلوبى در آدمى برشمرد بلكه بايد آن را حالتى نكوهيده تلقّى كرد.

يكى از بزرگان فرموده:

«كسى كه بايد به مورد و بجا دچار و خواهان خشم گردد ولى او را خشم نگيرد حيوانى بيش نيست»؛ زيرا فقدان نيروى غضب را بايد يكى از كمبودهاى روانى انسان به شمار آورد، چون خداوند متعال مى فرمايد:

أشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4»

بر كافران سرسخت و در ميان خودشان با يكديگر مهربانند.

يا ايُّهَا النَّبِىُّ جاهِدِ الْكُفّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ» «5»

اى پيامبر! با كافران و منافقان جنگ كن و بر آنان سخت بگير.

اما افراط و زياده روى در غضب عبارت از پافراتر نهادن از حدّ و حالتى عصبى است كه آدمى را از عقل و حكمت و دين بيرون مى برد و در نتيجه براى انسان بينش و نظر و انديشه و قدرتِ حسن انتخاب در رابطه با اعمال و رفتارش باقى نمى ماند و حالت سبعيّت و درندگى بر انسان مسلّط مى گردد، حالتى كه بايد آن را نيرويى در نفس امّاره برشمرد كه بازده آن گرايش به تشفّى و انتقام است.

برخى از نابخردان، افراط و فزون گرايى در غضب را شجاعت و مردانگى به شمار آورده و آن را بسان حالتى ستوده چهره مى بخشند.

گاهى يكى از همين سبك مغزان مى گويد:

«من درباره هيچ فردى حاضر به صبر و خويشتن دارى نيستم و در برابر هيچ كس تحمّل نمى كنم»، اين سخن نابخردانه مفهومش اين است كه اين فرد بينوا فاقد عقل و حلم و بردبارى و حكمت و دانايى و هشيارى است.

پاره اى از مردم تحت تأثير چنين داعيه هاى فاسد و فسادآموز واقع مى شوند و طبع و سرشت خشم روايى بر روان آنها تسلط مى يابد و در جرگه چنين نادانانى در دامن زدن به آتش غضب جا خوش كرده و در رده آنان قرار مى گيرند و هر چند كه آنها را اندرز مى دهند نمى خواهند در خويشتن نيرو و حسّ انعطافى بهم رسانده و گوش شنوايى داشته باشند، چون در حال فقدان بينايى و هشيارى در برابر هر موعظه و نصيحتى موضع گرفته اند و بلكه به عكس در برابر نصيحت و اندرز ديگران آتش غضب آنها پر لهيب تر مى گردد و دنيا در برابر ديدگانشان تيره و تاريك مى شود و آن گاه كه به خود مراجعه مى كنند و خويشتن را نيز به داورى مى گيرند براى خاموش كردن اين آتش سعادت سوز و شقاوت ساز، توانى در خود نمى يابند؛ زيرا نور عقل در روان آنان رو به خاموشى مى گذارد، لذا پيرامون وجود خود را نمى توانند بيابند و سرانجام مسير يك جانور سرگردان را در پيش مى گيرند.

رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

در حال خشم و إعمال غضب، دوده متراكم و تيره اى به طرف مغز آدمى اوج مى گيرد و بر معادن و سرمايه هاى انديشه او مستولى مى گردد و بلكه احياناً اين دوده ها به مراكز حسّى نيز سرايت مى كند و چشمان آدمى در حال خشم تيره شده و رو به سياهى مى گذارد. در چنين حالتى است كه انسان همچون فرد نابينا جايى را نمى بيند. «6» گاهى آتش غضب آن چنان در وجود آدمى پايگاهى فراهم مى آورد كه فرد نمى تواند نه از درون و نه از بيرون، اين آتش سعادت سوز را خاموش سازد و اين آتش سوزى همچنان پيشروى مى كند تا گوهر گران بهاى وجود آدمى را در زير فشار لهيب خود بسوزاند و به خاكستر تبديل كرده و نابودى شخصيت او را فراهم سازد.

و احياناً بر اثر شدت خشم، مايه حيات قلب انسان مى خشكد و آدمى از شدت خشم و كينه دچار مرگ زودرس مى گردد و سكته و مرگ ناگهانى او در مى رسد، چون خطر يك كشتى كه در دريايى ژرفناك و گرفتار طوفان حركت مى كند از خطر حالت روانى فرد كه مالامال از خشم و كينه است كمتر است؛ زيرا ناخدايان كشتى در نجات اين مركبى كه گرفتار تلاطم است مى كوشند، ولى در حالت غضب، قلب انسان، ناخداى كشتى وجود و شخصيت روانى اوست، بديهى است كه اين ناخدا در حال خشم روايى نيرويى است فرسوده و از كار افتاده كه تراكم تيرگى هاى خشم، بصيرت آن را از كار انداخته و نابينايش ساخته است. چنين قلبى كه خارهاى خشم در چشم بصيرت او خليده نمى تواند چاره سازى كند. «7» رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ألا إنّ الْغَضَبَ جَمْرَةٌ تُوقَدُ فى جَوْفِ ابْنِ آدَمَ، ألا تَرَوْنَ إلى حُمْرَةِ عَيْنِهِ وَ انْتِفاخِ أوْداجِهِ؟ فَإذا وَجَدَ أحَدُكُمْ شَيْئاً مِنْ ذلِكَ فَالأْرْضَ الأْرْضَ. ألا إنَّ خَيْرَ الرِّجالِ مَنْ كانَ بَطى ءَ الْغَضَبِ، سَريعَ الرِّضا، وَ شَرَّ الرَّجُلِ مَنْ كانَ سَريعَ الْغَضَبِ، بَطى ءَ الرِّضا. «8»

به هوش باشيد كه غضب پاره آتش و گدازه اى است كه در قلب آدم برافروخته مى گردد، براى پى بردن به چنين حقيقت به سرخى چشمان و برجستگى رگهاى چنبره گردن آدم خشمگين بنگريد. اگر كسى خود را در چنين حالت بيابد بر زمين نشيند. بدانيد كه بهترين مردم كسانى هستند كه دچار غضب زودرس نمى گردند، در خشم روايى گامشان كُنْد و آهسته است، ولى در رضا و خشنودى پيشتاز و سريع هستند. و بدترين مردم آنانند كه به سرعت خشم مى گيرند و به كندى تن به رضا و خوشحالى مى دهند.

كسى به ملك رضا خشمگين نمى باشد

 

در اين رياض گل آتشين نمى باشد

     

ز خنده گل صبح اين دقيقه روشن شد

 

كه عيش جز نفس واپسين نمى باشد

دراز دستى ما كرد كار بر ما تنگ

 

وگرنه جامه بى آستين نمى باشد

به هر طرف نگرى دور باش برق بلاست

 

به گرد خرمن ما خوشه چين نمى باشد

ز سرافرازى ما اين قَدَر تعجّب نيست

 

هميشه دانه به زير زمين نمى باشد

تمام مهر و سراپا محبّتم صائب

 

به عالمى كه منم خشم و كين نمى باشد

     

(صائب تبريزى)

 

آثار غضب

 

آثار ظاهرى غضب در ناسزاگويى و تجاوز و يورش به ديگران و سخنان زشت، چهره خود را مى نماياند و مظاهر آن در اندام، عبارت از ضرب و جرح و قتل و تهاجم هايى است كه بدون مبالات و نابخردانه صورت مى گيرد.

اگر فرد خشمگين نتواند خشم خود را در مورد شخص اعمال كند آثار سوء آن به خود او بازمى گردد، لذا جامه خويش را مى درد و بر گونه خويش طپانچه و سيلى مى زند و زمين و در و ديوار را مى كَند و مى خراشد و احياناً به سرعت و نامتعادل مى دود و به زمين مى افتد و يا خود را بر زمين مى افكند و كارهاى جنون آميزى از او سرمى زند.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شده:

إنَّ الْغَضَبَ مِنْ الشَّيْطانِ، وَ إنَّ الشَّيْطانَ خُلِقَ مِنَ النّارِ، إنَّما يُطْفِئُ النّارَ الْماءُ، فَإذا غَضِبَ أحَدُكُمْ فَلْيَتَوَضَّأْ. «9»

غضب از ناحيه شيطان به هم مى رسد و شيطان از آتش آفريده شده و آتش نيز با آب خاموش مى شود، پس اگر يكى از شما گرفتار حالت خشم گردد وضو بگيرد.

آثار غضب در قلب اين است كه كينه و حسد و بدخواهى و شماتت ديگران و خوشحالى از غم ديگران و اندوه از تنعّم و رفاه سايرين و افشاگرى اسرار و پرده درى حيثيّت و استهزاى مردم در آن پديد مى آيد،

لذا رسول اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

لا يَحْكُمُ أحَدٌ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ هُوَ غَضْبانٌ. «10»

هيچ يك از شما نبايد در حالى كه دستخوش حالت خشم و غضب است ميان دو نفر داورى نمايد.

خشم و غضب در صورتى كه براى دفاع از خود در برابر خطر و دفاع از اسلام در مقابل كفّار به كار گرفته نشود حالتى شيطانى و آثار و عواقبش خطرناك و زمينه اى براى آلوده شدن به گناهان كبيره است.

در صورتى كه براى دفاع از خود و مردم مؤمن و به خصوص دفاع از حريم قرآن و اسلام به كار گرفته شود، حالتى الهى و آثار و عواقبش بسيار عالى و زمينه اى براى انجام گرفتن پرمنفعت ترين عبادت در پيشگاه حضرت ربّ العزّه است. خشم و غضبِ مطلوب، خشمى است كه همپاى با داورى عقل بوده و هماهنگ با دين به مرحله اجرا درمى آيد.

خشم و غضب توازن خود را از عقل و دين مى تواند كسب كند و در سايه رهنمود اين دو قدرت آن استقامت و موازنه اى را تحقّق بخشد كه همه بندگان خدا به چنين استقامت و توازن دعوت شده و بدان مكلّف هستند: و آن عبارت است از انتخاب امور زندگى هماهنگ با آيين الهى.

كسى كه خشم اوبه سستى مى گرايد، روان او گرفتار ضعف و كم توازنى است و گويا سستى و ضعف غضب نمايانگر فرومايگى و خوارى شخصيت روانى انسان و نشانه پذيرايى از ظلم و تجاوز است. و نيز كسى كه از نظر روانى به خشم مفرط گرايش دارد اين حالت روانى، وى را به بى باكى و رفتارهاى زشت و ناخوشايند سوق مى دهد. «1

 

راه علاج غضب

اگر كسى دچار مرض خطرناك خشم و غضب باشد، در صورتى كه علاقه نشان بدهد و به پذيرفتن نسخه شفابخش الهى كه از زبان قرآن و حديث تنظيم شده تن دهد و به قبول دستورهاى الهيّه برخيزد و آن دستورهاى را با جان و دل به كار بندد، قطعاً از آن مرض نجات پيدا خواهد كرد.

مشكل بيماران روحى اين است كه از آگاهى به طريق علاج و عمل به مقرّرات لازمه روى گردانند. اگر انسان به علل مرض و راه درمان آن معرفت پيدا كند و آن معرفت را به دايره عمل و صحنه حركت بياورد، بدون شك از مسير شيطان نجات پيدا كرده و به صراط مستقيم الهى خواهد رسيد.

مريضِ خشم و غضب بايد در اخبار وارده در مذمّت غضب و آثار مترتبه بر غضب انديشه كند و به اين معنا واقف گردد كه زبان وحى، گرفتاران به بيمارى خشم را دور از خدا و رحمت رحيميه حضرت ربّ العزّه مى داند و آنان را همپالگى شيطان و حزب ابليس به حساب مى آورد.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- آل عمران (3): 133- 134.

(2)- روضة الواعظين: 2/ 380؛ مشكاة الأنوار: 308؛ الجامع الصغير: 2/ 451، حديث 7577؛ كنز العمال: 3/ 521، حديث 7705.

(3)- شورى (42): 37.

(4)- فتح (48): 29.

(5)- تحريم (66): 9.

(6)- بحار الأنوار: 70/ 272، باب 132؛ مجموعة ورّام: 1/ 123؛ مسند احمد بن حنبل: 3/ 61؛ الدرّ المنثور: 2/ 74.

(7)- روانشناسى اسلامى: 162.

(8)- مسند احمد بن حنبل: 3/ 19؛ كنز العمال: 15/ 922، حديث 43587.

(9)- بحار الأنوار: 70/ 272، باب 132؛ مجموعة ورّام: 1/ 123.

(10)- مسند احمد بن حنبل: 5/ 46، صحيح مسلم: 5/ 132؛ بهداشت روانى در اسلام: 163.

(11)- روانشناسى اسلامى: 156.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

فرهنگ عاشورا وامام حسین(ع) مرکز ثقل اصول دين
بخشنده ترین مردم در نگاه امام حسین علیه السلام
چهره امام حسين(ع)
تمام شب در عبادت
عظمت شب قدر
رعایت حقّ مجلس و هم صحبت
شَبيب بن جَراد
چگونه اثر لقمه حرام را از بین ببریم؟
امام باقر(ع) و تربیت فرزند
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت

بیشترین بازدید این مجموعه

فضایل و خصایص زینب کبرى (س )
حقیقت روزه‏ در ماه رمضان
امر به معروف و نهی از منکر در سیره، سخن و قیام ...
وداع با ماه مبارک رمضان
احادیث پیرامون صلوات
انصاف؛ بالاترین فضیلت اخلاقی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
متن کامل خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^