فارسی
چهارشنبه 29 فروردين 1403 - الاربعاء 7 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مرگ و عالم آخرت - جلسه یازدهم (2) - (متن کامل + عناوین)

 

 موارد حفظ كننده از آتش جهنم

 اين آيه را عنايت كنيد :

  » وَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ «(269)

  آنهايى كه به خدا دل دادند ، خدا ، روز قيامت ، انبيا و قرآن را باور كردند و بعد از اين باور حركت ، كار و فعاليت مثبت كردند ، چه كار كردند ؟ خدا را بندگى كرده ، به خلق خدا خدمت كردند .

 ما در باب عمل صالح ، بيش از اين دو باب را نداريم : يا كار انسان به خدا مربوط است ، يا به مردم . چقدر ارزش دارد ؟ قدم برداشتن براى خدا و خدمت به خلق خدا خيلى ارزش دارد .

 در روايات آمده است : وقتى شما چيزى مى خريد و با دست خود به خانه مى بريد ، در مى زنيد ، خانواده در را باز مى كنند ، چشم آنها به دست شما مى افتد كه براى آنها چيزى آورده ايد ، همين كه خوشحال مى شوند ، مخصوصاً بچه ها كه بالا و پايين مى پرند ، خدا به خاطر اين عمل ، گناهان شما را مى ريزد و شما را مى آمرزد .(270)

 يا وقتى كه شما با چشم محبت به صورت پدر و مادر نگاه مى كنيد ، خدا شما را مى آمرزد . وقتى با محبت به كسى سلام مى كنيد ، خدا ثواب صدقه در راه خودش را در نامه عمل شما مى نويسد . يا وقتى كه از كوچه و خيابان عبور مى كنيد ، سنگى ، آجرى ، آشغالى در راه مردم است ، خم مى شويد و آن را كنار مى زنيد تا براى مردم مزاحمت ايجاد نكند ، گويا در راه خدا صدقه داده ايد .(271)

 

 همراهى عبادت ربّ و خدمت به خلق

 هر كار خيرى ثواب و پاداش دارد :

 

 » وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ «

  يعنى آنهايى كه هم خدا را بندگى كردند و هم به مردم خدمت كردند و هر دو بايد باشد ؛ يعنى كسى كه فقط خدا را عبادت مى كند ، ولى به مردم خدمت نمى كند ، اهل زكات ، انفاق و گره گشايى نيست ، او مورد قبول خدا نيست و همچنين كسى كه فقط به مردم خدمت مى كند ، اما خدا را عبادت نمى كند .

 خداوند در اغلب آيات وقتى عبادات را مطرح مى كند ، خدمت به خلق را نيز مطرح مى كند .(272) در اولين صفحه قرآن مجيد ، سوره حمد است . هر شبانه روز ده بار مى خوانيم :

 

 » صِرَ طَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ «(273)

 مرا در راه كسانى قرار بده كه صفت آنها اين است كه »أنعمت عليهم « هستند .

 

 مصاديق منعمين در قرآن

 اين ها چه كسانى هستند ؟ خود پروردگار در سوره نساء معنى مى كند كه چهار طائفه هستند : انبيا ، صديقين ، شهدا و صالحين .(274) نام بيست و هفت نفر از انبيا در قرآن آمده است . تمام آنان علاوه بر عبادت ، به بندگان خدا خدمت مى كردند .

 برادران حضرت يوسف عليه السلام او را زده ، در چاه انداخته بودند . به مرگ تهديد كرده ، از دامن پدر جدا كرده بودند . وقتى به قحطى برخوردند ، ده نفرى به مصر آمدند ، حضت يوسف عليه السلام را نشناختند . گفتند : شنيديم اينجا نعمت فراوان است و انبارها پر ، آيا به ما غذا مى دهيد ؟ پول آنها را مى دهيم .

 حضرت يوسف عليه السلام با اين كه برادران خود را شناخت ، اما دستور داد : تمام بارهاى آنان را پر كنيد و هر چه پول دادند ، برگرداند . برادران او را زدند ، اما او به آنها جنس داد . آنها او را به مرگ تهديد كردند ، اما او پول جنس ها را به آنها برگرداند . آنها او را از پدرش جدا كردند ، اما او آنها را به خودش وصل كرد . آنها با او تلخى كردند ، اما او محبت كرد . آنها به سر او فرياد كشيدند ، اما او كار آنها را به رخشان نكشيد . اين ها خدمت به بندگان خدا است .

 

  اهتمام نمازگزاران واقعى بر انفاق

 يا در دومين سوره قرآن مى بينيد كه خدا فرموده است :

  » الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ «(275)

  اول عبادت خدا و دوم خدمت به خلق خدا . اگر »يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ« باشد ، ولى »وَمِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ « نباشد ، او عملاً اهل دين نيست . خدا او را ديندار نمى گويد . حركات و اعمال دين در دو مرحله عبادت خدا و خدمت به خلق خدا است . دين ما در عبادت خدا منحصر نيست ، بنابراين نمازگزار واقعى ،

 

 »وَمِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ «(276)

  نيز هست .(277)

  جهات گسترده دين در امور فردى و اجتماعى

 يا نمازگزار واقعى :

 

 » وَ بِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَانًا «(278)

 » مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا «(279)

 » إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ وَ إِيتَآىِ ذِى الْقُرْبَى «(280)

 » وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ «(281)

 

 نيز هست . دين ما يك طرفه نيست . اگر كسى بگويد : برو دلت را پاك كن ، بگوييد : ما چنين فرهنگى نداريم ، قلب را خوب و دل را پاك كردن ، يك جزء از هزار جزء دين است . كسى كه انفاق نمى كند ، بخيل است ، دلش پاك نيست . تو قلب خود را خوب كن كه اهل انفاق شوى . در مقابل خدا با بى نمازى متكبر نباش .

 عبدالله واقعى كسى است كه قلب خوب و درستى دارد ،(282) داراى عمل صالح هم مى باشد:

  » وَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ «(283)

  ايفاى اجر به مؤمنان صالح

 اين ها در قيامت نه اينكه دچار آتش نيستند ، بلكه :

  » فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ «(284)

 من نقصان عمل آنان را با پاداش خودم پر مى كنم . كارى ندارم كه ظرف عبادات و خدمت به خلق آنان سر خالى است .

 خداوند معامله پا يا پا ندارد ، بلكه هر خريدى كه از شما مى كند ، كامل تر از جنس شما را به شما پاداش مى دهد :

  » إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ «(285)

 

 خريد متفاوت خدا و بندگان

 بهشت كه جهان ابدى و دايمى است كجا ، اعمال محدود چهل ساله ما كجا ؟ بهشت كجا با انفاق ما برابر است ؟ تازه جنسى كه مى خرد نيز مال خود خدا است ، نه مال ما .

 در عبادات و انفاق مال نيز بدن ، زبان ، مفاصلى كه مى تواند ركوع و سجود كند ، همه چيز مال خدا است ، ولى آن را به نام ما زده و از ما مى خرد و در مقابل پاداش ابدى مى دهد . در عالم هيچ كس را نداريم كه اين گونه با ما معامله كند . به خصوص در اين زمان كه هر كس به ما سلام مى كند ، زير سلامش طرح و برنامه اى دارد كه چگونه از سلامش بهره ببرد .

 »يوفّى « يعنى پر كردن كيل . برادران حضرت يوسف عليه السلام در سفر سوم گفتند :

 

 » فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ «(286)

  در قرآن مجيد به كاسب هاى ترازودار مى فرمايد :

  » وَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ «(287)

  ترازو و پيمانه را پر بدهيد . تا چشمش برگشت ، از جنس كم نكن . اين پول حرام است . ده تن جنس را ، نه تن و هفتصد كيلو نده ، خريدار كه نمى تواند برود ده تن را بكشد . از ده هزار متر ، دويست مترش را كم نگذار . اين پول حرام است . پيمانه را پر بدهيد . اين اخلاق پروردگار است .(288)

 

 تفضل كريمانه پروردگار بر مؤمنان

 بعد مى فرمايد :

 

 » فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّنْ فَضْلِهِ «(289)

  اين چه خدايى است ؟ مى فرمايد : پيمانه پاداش شما را پر مى دهم و علاوه بر اين ، غير از آن پيمانه پر ، دائم پاداش اضافه مى دهم . دائم از فعل مضارع »يزيد « استفاده مى شود . هم پيمانه را پر مى دهم و هم از احسانم به شما به طور پيوسته اضافه مى دهم .

 

 برخورد عدالت محور پروردگار با اهل گناه

 از طرف ديگر مى فرمايد :

 

 » وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ «(290)

  اما آنهايى كه عذاب مرا نمى بينند ، آنهايى كه دچار جهنم مى شوند ، پيمانه آنان را اضافه نمى دهم . » استنكاف « به معنى امتناع و شانه بالا انداختن است . آنان كه در مقابل دعوت و خواسته هاى من ، نواهى و اوامر من ، حلال و حرام من ، از اجرا امتناع مى كنند و شانه بالا مى اندازند و با تكبّر مى گويند : ما نمى خواهيم به حرف دين گوش دهيم ، آنها دو بيمارى دارند : بيمارى سرپيچى و بيمارى تكبر .

 در مقابل وجود مقدّسى كه ذات و صفاتش بى نهايت و حاكم بر كلّ آفرينش است و مدبّر اين دنيا ، برزخ و قيامت است ، شاخ و شانه كشيدن در مقابل او بى ادبى و بى تربيتى است.

  حال قيامتى متكبران در برابر پروردگار

 عده اى نه در مدار عبادت هستند و نه در مدار خدمت به مردم . اين ها در اوج نامردى و بى انصافى به سر مى برند :

 

 » وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا «(291)

 

 به آتش دردناك دچار مى شوند :

 » وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا «(292)

 

 وقتى اسير جهنم شدند ، نه دوستى پيدا مى شود كه آنها را نجات دهد و نه يارى پيدا مى شود كه آنها را يارى كند .

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

پی نوشت ها:

 

269) آل عمران (57 : (3؛ »و اما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند.«

270) الكافي: 12/4، باب كفاية العيال و التوسع عليهم، حديث 10؛ »قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام: لَأَنْ أَدْخُلَ السُّوقَ وَ مَعِي دَرَاهِمُ أَبْتَاعُ بِهِ لِعِيَالِي لَحْماً وَ قَدْ قَرِمُوا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ نَسَمَة.«

 الكافي: 12/4، باب كفاية العيال و التوسع عليهم، حديث 11؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام إِذَا أَصْبَحَ خَرَجَ غَادِياً فِي طَلَبِ الرِّزْقِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَيْنَ تَذْهَبُ فَقَالَ أَتَصَدَّقُ لِعِيَالِي قِيلَ لَهُ أَ تَتَصَدَّقُ قَالَ مَنْ طَلَبَ الْحَلَالَ فَهُوَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقَةٌ عَلَيْهِ.«

 أمالي الصدوق: 442، المجلس الثامن و الستون، حديث 3؛ »عَنْ مَسْعَدَةَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ إِنَّ عِيَالَ الرَّجُلِ أُسَرَاؤُهُ فَمَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ نِعْمَةً فَلْيُوَسِّعْ عَلَى أُسَرَائِهِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ أَوْشَكَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ تِلْكَ النِّعْمَة.«

 پيام پيامبر، متن عربى: 662، نفقة الأهل و العيال، حديث 4؛ نهج الفصاحة: 427؛ »قال النّبىّ صلى الله عليه وآله: و إنّك لن تنفق نفقة تبتغى بها وجه اللّه إلّا أجرت بها حتّى ما تجعل فى فى امرأتك.

 پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله: تو هيچ چيزى را به خاطر كسب خشنودى خداوند انفاق نمى كنى مگر آنكه به موجب آن پاداش مى بينى، حتى در باره خوراكى كه در دهان همسرت مى گذارى.«

271) الكافى: 189/2، باب إدخال السرور على المؤمنين.حديث 4؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ صلى الله عليه وآله قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ U إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ.«

 بحار الأنوار: 313/71، باب 20؛ »وَ قَالَ عليه السلام: احْرِصُوا عَلَى قَضَاءِ حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَيْهِمْ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ U بَعْدَ الْإِيمَانِ أَفْضَلُ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ.«

272) مستدرك الوسائل: 402/12، باب 25، حديث 14419؛ »نُوفَلٍ السُّلَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحْمَتِهِ بِرَحْمَتِهِ وَ هُمُ الَّذِينَ يَقْضُونَ الْحَوَائِجَ لِلنَّاسِ فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ فَلْيَكُن.«

 مستدرك الوسائل: 403/12، باب 25، حديث 14423؛ »وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ سَأَلَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ حَاجَتَهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهَا فَرَدَّهُ مِنْهَا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ شُجَاعاً فِي قَبْرِهِ يَنْهَشُ أَصَابِعَهُ.«

273) فاتحه (7 : (1؛ »راه كسانى ] چون پيامبران ، صدّيقان ، شهيدان و صالحان كه به خاطر لياقتشان  [به آنان نعمتِ ] ايمان ، عمل شايسته و اخلاق حسنه[ عطاكردى ، هم آنان كه نه مورد خشم تواند و نه گمراه اند.«

274) البرهان في تفسير القرآن 115/1 ]سورة الفاتحة (7 - 2 :(1] حديث 294؛ »قال: علي بن أبي طالب عليه السلام في قول الله U: »صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ« قال: أي قولوا: اهدنا صراط الذين أنعمت عليهم، بالتوفيق لدينك و طاعتك، و هم الذين قال الله U: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً و حكي هذا بعينه عن أمير المؤمنين عليه السلام.

275) انفال (3 : (8؛ »هم آنان كه نماز را برپا مى دارند و ازآنچه به آنان روزى داده ايم ، انفاق مى كنند.«

276) انفال (3 : (8؛ »و ازآنچه به آنان روزى داده ايم ، انفاق مى كنند.«

277) الكافى: 43/4، باب الانفاق، حديث 6؛ »عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله الْأَيْدِي ثَلَاثَةٌ سَائِلَةٌ وَ مُنْفِقَةٌ وَ مُمْسِكَةٌ وَ خَيْرُ الْأَيْدِي الْمُنْفِقَة.«

 الكافى: 241/2، باب المؤمن و علاماته و صفاته، حديث 36؛ »عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام قَال:َ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِ الْإِنْفَاقُ عَلَى قَدْرِ الْإِقْتَارِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ وَ إِنْصَافُ النَّاسِ وَ ابْتِدَاؤُهُ إِيَّاهُمْ بِالسَّلَامِ عَلَيْهِم.«

278) بقره (83 : (2؛ »و به پدر و مادر نيكى كنيد.«

279) بقره (245 : (2؛ »كيست آنكه به خدا وام نيكو دهد.«

280) نحل (90 : (16؛ »به راستى خدا به عدالت و احسان و بخشش به خويشاوندان فرمان مى دهد.«

281) بقره (177 : (2؛ »و چون پيمان بندند وفاداران به پيمان خويشند.«

282) الجعفريات: 168، باب فضل العلم؛ »عن علي بن أبي طالب عليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله: خير القلوب أوعاها للخير و شر القلوب أوعاها للشر فأعلى القلب الذي يعي الخير مملو من الخير إن نطق نطق مأجورا و إن أنصت أنصت مأجورا.«

283) آل عمران (57 : (3؛ »و اما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند .«

284) آل عمران (57 : (3؛ »خدا پاداششان را به طور كامل مى دهد.«

285) توبه (111 : (9؛ »يقيناً خدا از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهاى آنكه بهشت براى آنان باشد خريده است.«

286) يوسف (88 : (12؛ »پس پيمانه ما را كامل بده.«

287) انعام (152 : (6؛ »و پيمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف كامل و تمام بدهيد.«

288) مستدرك الوسائل: 232/13، باب 6، حديث 15216؛ »فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ أَيْ بِالِاسْتِوَاءِ وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ الْقِسْطَاسُ الْمُسْتَقِيمُ الْمِيزَانُ الَّذِي لَهُ لِسَانٌ.«

 مستدرك الوسائل: 232/13، باب 6، حديث 15217؛ »وَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ قَالَ الَّذِينَ يَبْخَسُونَ الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ.«

289) نساء (173 : (4؛ »پاداششان را به طور كامل مى دهد ، و از فضل و احسانش بر آنان مى افزايد.«

290) نساء (173 : (4؛ »و اما كسانى كه ] از ايمان وعمل شايسته  [امتناع كردند و تكبّر ورزيدند.«

291) نساء (173 : (4؛ »و اما كسانى كه ] از ايمان و عمل شايسته  [امتناع كردند و تكبّر ورزيدند ، به عذاب دردناكى عذاب مى كند.«

292) نساء (173 : (4؛ »و براى خود جز خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت.«

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ارزش كمّى كار مثبت‏
عبادت با امور دنيايى‏
تفاوت فرشتگان با انسان
حيات و مرگ در صحيفه‏
عزّت، ثمره اتصال به پروردگار
گرفتارى گناه در لحظه مرگ
ارتباط انسان با وحى الهى و شيطانى‏
لشگركشى زيباى خدا
تبيين كلمه «غاسق» در قرآن‏
ناله‏هاى اميرالمؤمنين عليه السلام از خوف جهنم‏

بیشترین بازدید این مجموعه

عاقبت عمل حرام و ارتباط با حرام‏
لشگركشى زيباى خدا
عبادت با امور دنيايى‏
ارزش كمّى كار مثبت‏
ارتباط انسان با وحى الهى و شيطانى‏
مسأله‏ى توبه را در قرآن كريم مى‏توان به پنج بخش ...
رعايت حدود محرم و نامحرم
گرفتارى گناه در لحظه مرگ
حكايت سعدى درباره حرص مال دنيا
خدامحورى در مقام

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^