اما چرا طرّاحى آن را به خود ما نداد ؟ چون اگر طرّاحى را به ما مى داد ، كه ما براى زندگى صد در صد سالم ، طراحى كنيم ، در بخش علم و عدالت آن كم مى آورديم . مثلاً مى گوييم : چرا تمام گياهان سبز عالم ، گردو نشدند ؟ فكر كنيد اگر تمام گياهان عالم گردو بودند ، يا تمام انسان هاى عالم يك شكل ، يك صدا ، يك رنگ ، در يك سن ، همگى مرد ، يا زن بودند ، آن وقت ديگر زندگيى بپا نمى شد .
يا همگى در كره زمين پيغمبر بودند . چه نيازى داشت كه همه پيغمبر باشند ؟ در هر امتى يك پيغمبر به عنوان معلّم راه و تربيت كافى است كه طرح را از خدا بگيرد و به مردم خود ارائه دهد و مردم آن طرح را عمل كنند . نيازى نبود كه همه ما پيغمبر باشيم يا امام باشيم . مثل اين است كه كسى اثاث هاى زندگى اش تمام فرش باشد ، ديگر تخته و درب و پنجره نمى خواهد ؟
اين اختلاف در خلقت ، نشانه وجود خداست و همچنين از آيات و صنعت پروردگار عزيز عالم است كه دو چيز هم شكل در اين عالم نيست . در اين عالم دو نفر داراى يك ظرفيت نيستند . انسان ها و حيوانات گوناگون هستند . مقدارى آب ، خاك ، سنگ ، كوه و معدن با هم يكسان پيدا نمى كنيد . چه نيازى است كه همه ما پيغمبر و طراح زندگى شويم ؟
منبع : پایگاه عرفان