فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

يعقوب و دغدغه او نسبت به آينده دينى نسلش‏

   

منابع مقاله:

کتاب   : تفسير حكيم جلد چهارم

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ.

آيا شما اهل كتاب هنگامى كه يعقوب را مرگ فرا رسيد در كنار بستر او حاضر بوديد؟! زمانى كه لحظه ى مرگ به پسرانش گفت: پس از من چه چيزى را مى پرستيد؟ گفتند خداى تو و خداى پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحق را كه خداى يگانه است مى پرستيم و ما تسليم فرمان ها و احكام او هستيم.

خطاب در اين آيه شريفه به اهل كتاب است، اهل كتابى كه بر اثر دشمنى با حق، و وابستگى به ماديت، و حس شديد قوم گرائى، و حسادت نسبت به اولياء الهى، ترس از اين كه درآمدهاى كلانشان كه از كيسه عوام يهود و نصارى به غارت مى برند از دست برود، حاضرند در ميدان هر نوع ستيزى با حقيقت و در عرصه هر نوع جنگى با اسلام الهى وارد شوند و از همه بدتر آماده اند هر تهمتى را به انبيا الهى و اولياء حق بزنند.

آيه شريفه در مقام مردود دانستن گمان باطل و ظن بيجاى آنهاست كه بر اثر آن مى گفتند: ابراهيم و يعقوب داراى آئين يهوديت و نصرانيت بودند چنان كه در اين آيه شريفه خداوند بزرگ از انديشه و گمان غلط و باطل آنان خبر مى دهد:

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ: «1»

آيا مى گوئيد: ابراهيم و اسماعيل و اسحق و يعقوب و نوادگان داراى مقام نبوت آنان يهودى يا نصرانى بودند؟!

بگو شما به وضع آنان داناتريد يا خدا؟ «شما به يقين مى دانيد كه آنان يهودى و نصرانى نبودند، پس چرا حقيقت را پنهان مى داريد» و ستم كارتر از كسى كه شهادتى را كه از خدا نزد اوست پنهان بدارد كيست؟ و خدا از همه كارهايتان و گفتارهاى باطلتان بى خبر نيست.

شما هنگام مرگ يعقوب حاضر نبوديد، و از وصيت او آگاه نيستيد، او به فرزندانش به توحيد و عبادت خداى يگانه سفارش كرد، ولى شما به او و به ابراهيم و به اسماعيل و يعقوب چيزى را نسبت مى دهيد كه دامن آنان از آن پاك بود، شما مى گوئيد آنان يهودى يا نصرانى بودند، و هنگام مرگ نسل خود را به داشتن آئين يهوديت و نصرانيت وصيت كردند، شما دروغى آشكار مى گوئيد، و تهمتى ناروا مى زنيد زيرا اگر منشأ يهوديت و نصرانيت را تورات و انجيل بدانيد كه تورات و انجيل زمان آنان نازل شده بلكه تورات زمان موسى و انجيل زمان عيسى نازل شده و موسى و عيسى مدت ها پس از ابراهيم و يعقوب و اسماعيل و اسحاق به وجود آمده اند و فاصله زمانى موسى و عيسى و نزول تورات و انجيل نسبت به ابراهيم و اسماعيل و اسحق و يعقوب زياد بوده!!

و چنين آئينى كه به عنوان يهوديت و نصرانيت در دست شماست ساليان درازى پس از نزول تورات پيامبر و انجيل و با تحريف هر دو به دست غازتكران دين و ايمان و دزدان راه انسانيت پديد آمده!

پس اندك احتمال هم در اين داستان كه آنان فرزندانشان را به يهوديت و نصرانيت سفارش كرده باشند هر دو راست، و اين گفته شما تهمتى بزرگ نسبت به پيامبران، و دروغى آشكار است.

 

يقوب عزيز كه داراى مقام نبوت، و پدرى دلسوز و مهربان نسبت به فرزندانش بود، هم چون جدّ بزرگوارش ابراهيم دغدغهاى عجيب دربارة با سرنوشت دينى فرزندانش داشت، و با اين كه همه فرزندان در زمان حيات پدر از آئين توحيد، و رسم بندگى نسبت به خداى يگانه بهرهمند بودند، ولى براى پس از مرگش ترس سنگينى از خطر انحراف نسل از توحيد و عبادت بر پايه داشت لذا در نفسهاى پايانياش از فرزندانش پرسيد پس از من چه چيزى را عبادت ميكنيد، همه پاسخ دادند: خداى تو و پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را كه خداى يگانه است عبادت مى كنيم، قطعاً نسبت به فرمان ها و احكام او تسليم هستيم.

از گفتگوى يعقوب با فرزندانش استفاده مى شود كه بخش اعظم نگرانى يعقوب از خطر انحراف از توحيد عبادى بوده نه فقط ترس از انحراف اعتقادى، زيرا خطر انحراف از توحيد عبادى چنان كه جريانات تاريخ امت ها نشان مى دهد از ديگر انحرافات دينى بيشتر بوده است.

نكته ديگرى كه از آيه شريفه استفاده مى شود اين است كه فرزندان يعقوب عمويش اسماعيل را در كنار پدران يعقوب، اسحاق و ابراهيم به نام پدر مى خواندند و اين رسمى در ميان آنان بود كه بعد از آنان به عرب منتقل شد، روى اين حساب، آيات و روايات و تفاسيرى كه از آذر بت تراش كه عموى ابراهيم بوده تعبير به اب «پدر» نموده اند امرى دور از واقعيت و عرف محاوره اى در ميان گذشتگان نيست، و بر همين اساس است كه بايد در گفتارها و نوشته ها از اين كه پدر قهرمان توحيد را بت پرست معرفى كرد جداً پرهيز داشت.

 

پی نوشت :

 

______________________________

(1)- بقره 140.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عرضه دين به وسيله حضرت عبدالعظيم به امام هادى‏
خلقت آدم و حوا و نسل آنان‏
امام سجاد علیه السلام در شام و مدینه
عبدالله بن جعفر و قيام كربلا
مصايب اسارت از كلام حبيب بن مظاهر
سيف بن مالك عبدى
شيفتگی به عبادات ياران امام حسين عليه السلام
اسد كلبى‏
سخنرانى فاطمه دختر ابى عبدالله
اشک از مهدی رحیمی

بیشترین بازدید این مجموعه

لباس احرام
آرزوى مرگ
ماوراى هفت آسمان‏
توحید از دیدگاه حضرت مهدی (ع) (1)
بهانه ها و طعنه های یهود تمام شدنی نیست!
حکومت حسین(علیه السلام) بر دلهاست!
"قرآن صاعد" یعنی چه؟
وفات سلمان فارسی
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^