ماندن خوب است ، نه مردن . اما مرگى خوب است كه صاحب آن با سود عظيم ، دايم و مورد رضاى الهى از دنيا برود . رفيقى داشتم ، يكى از محسّنات او اين بود كه به هيچ عنوان عمرش را ضايع نمى كرد . در شبانه روز، شش ساعت بيشتر نمى خوابيد كه آن هم چون حقّ بدن بود ، اين مقدار مى خوابيد .
» وَ جَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا «
به خاطر آرامش فوق العاده روحى هرگز مريض نمى شد . در غذا خوردن منظم و ساده خور بود . هشتاد سال بالا عمر كرد . از هر گناهى كه شما فكر مى كنيد ، پرهيز داشت ؛ يعنى محيط زندگى را براى رشد ميكرب گناه آماده نمى كرد و تا روز آخر عمر به دنبال علم و فهم و فهماندن به مردم بود .
زندگى او از معلمى اداره مى شد . اهل گريه ، حال ، قرآن ، اهل بيت عليهم السلام و شادى بود . انسان با وقار و با ادبى كه لحظه مردنش به زيباترين مرگ ها مرد و اين سود دايم به دست آورده از عمرش را با خود برداشت و برد .
منبع : پایگاه عرفان