در مسير كرمانشاه و سر پل ذهاب، ايلام و كردستان ، قبرى است كه حرم و گنبد وبارگاه دارد . او كاسبى به نام احمد بن اسحاق قمى بود از اهالى قم كه وكيل وجود مبارك حضرت عسگرى عليه السلام بود .
امام عليه السلام در سامره و احمد بن اسحاق در قم بود . براى سؤالات فقهى و بردن نامه هاى مردم از قم راه افتاد و به ساوه ، همدان ، اسدآباد و كرمانشاه آمد ، به سر پل ذهاب رسيد ، به خانه شيعه اى رفت كه شب را بماند و صبح حركت كند به طرف قصر شيرين و خسروى و بغداد و كاظمين و سامره برود . اما در آنجا مريض مى شود و از دنيا مى رود .
صاحب خانه خيلى نگران مى شود ، ولى وقتى بدن احمد بن اسحاق سرد مى شود ، مى بيند درب را مى زنند ، مى رود ، مى بيند كسى با لباس عربى است . سلام كرد و گفت : احمد بن اسحاق در منزل شما فوت كرده است .
بقچه اى به او مى دهد و مى گويد : امام عسگرى عليه السلام كفن مخصوص خودش را به من داده اند ، فرمودند : از سامره راه بيافت و به سر پل ذهاب در ايران برو ! يكى از ياران واقعى ما در آنجا از دنيا رفته است . به صاحب خانه بگو كه بعد از غسل ، كفن مخصوص مرا به او بپوشاند .
تا كسى اين نكات را در كتاب ها نبيند ، به عظمت و حقيقت اين آيه :
» إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَيكُمْ «
پى نمى برد .
ما واقعاً نيازمند به معنويات هستيم و نمى توانيم زمانه را مايه عذر گناهان خود حساب كنيم ، چون در همه زمان ها فساد بوده است .
گناه قيمت و ارزش انسان را پايين مى آورد ، به همين دليل پروردگار در قرآن از گناه به »اثم ، فسق ، عصيان و ذنب « تعبير كرده است . اين ها همه در قرآن كريم آمده است . »اثم « يعنى كار و عملى كه قيمت انسان را نزد پروردگار پايين مى آورد و اگر تداوم پيدا كند ، آن وقت هنگام مردن مى گويند : او نمى ارزد كه به او ارفاق كنيم .
منبع : پایگاه عرفان