فارسی
سه شنبه 04 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 13 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و هفتم - (متن کامل + عناوین)

 

 

وصيت نامه

مفاد وصيت نامه مؤمن

 

تهران، حسينيه حضرت زهرا عليها السلام رمضان 1383

 

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

 از مسائل مهمى كه اسلام از همه ما خواسته و به آن سفارش كرده است ، حقيقتى است كه همه انبيا ، ائمه طاهرين و اولياى الهى اجرا كردند و آن مسأله وصيت است - كه خوب است انسان با خط خودش بنويسد - يا گفتار خود را از خود به يادگار بگذارد .

 در وصيت دو واقعيت را بايد مورد توجه قرار دهد ، يكى در رابطه با امور مادى خود است و ديگرى در رابطه با امور معنوى .(448)

 اما در رابطه با امور مادى ، مؤمن بايد وصيت خود را كاملاً بر اساس آيات قرآن و فقه اهل بيت عليهم السلام بنويسد . البته اميرالمؤمنين عليه السلام در اين زمينه نظر بسيار مهمى دارند و مى فرمايد:

 

 » كن وصىّ نفسك «(449)

 

 وصى خود قبل از مردن باشيد .

 برنامه هايى كه در امور مادى مى خواهيد بنويسيد ، كه بعد از مرگ من ، بدهى ها ، خمس و ساير ديون مرا بپردازيد ، اموال مرا مطابق قرآن بين دختر و پسر و همسرم تقسيم كنيد ، حضرت على عليه السلام مى فرمايند : خود شخصاً اين كار را بكنيد .

 چرا اميرالمؤمنين عليه السلام امر مى فرمايند : در امور مادى وصىّ خود باشيد ؟ علت آن اين است كه هيچ كسى در اين عالم مانند خود شخص ، دلش براى خودش نمى سوزد . من عمرى است كه شاهد وصيت هاى گروهى از مردم بودم . مردمى كه اهل هيئت ، مسجد ، حسينيه و دين بودند ، ولى تا كنون نديده ام كه به آن عمل شود . تمام مفاد وصيت را بعد از مردن ميت به هم ريختند و خوردند و بردند و عمل نكردند .

 

 گر خود نكنى بر خود رحمى

اميد مدار ز ديگر كس

 

 درست است كه فرزندان ما تا حدى متدين هستند ، اما هيچ ضمانتى وجود ندارد كه بعد از مرگ ما ، بين آنها اختلاف نشود و در پرداخت ديون ما پاى آنها نلغزد .(450)

 شخص خيلى مؤمنى در محضر رسمى ثبت اسناد ، وصيت نامه اى را به قيّوميت من نوشته بود . صاحب محضر نيز قبول كرده بود . نوشته بود : بعد از مردن من ، وصىّ من فلانى است كه او اين كارها را بكند .

 حدود چهارده سال است كه او مرده است . با بودن دادگسترى و قضات مؤمن و برادرانى كه ما در مراكز قضايى داريم ، به خاطر ايستادگى فرزندانش ، هنوز به وصيت او عمل نشده است ، چون كه بعد از هفتم رحلتش به خانه ما آمدند و گفتند : پدر ما ديوانه و روانى بوده و اين وصيت را نوشته است .

 اين مضمون حرف اميرالمؤمنين عليه السلام است :

 

 گر خود نكنى بر خود رحمى

اميد مدار زديگر كس

 

 حكايت عباس قلى خان

 مدرسه اى در مشهد به نام مدرسه عباس قلى خان(451) است . از اسم مدرسه پيداست كه اين شخص ، خان بوده است . ملاّك و اجاره بگير بوده و كشاورزى داشته است ، اما شخصيتى آرام و در حدّ خودش متدين بوده و ظالم و ستم كار نبوده است .

 ما نمى دانيم در اين مدرسه چه تعداد طلبه درس خواندند و مرجع تقليد شدند ؟ چند مفسر قرآن و منبرى خوب بيرون آمدند ؟ نزديك به سه قرن است كه اين مدرسه در كار است . علت ساخته شدن مدرسه اين بود :

 عباس قلى خان پسر با ادب و متدينى داشت ، گاهى مى ديد كه پدر سر حال است ، به او مى گفت : با اين ثروتى كه خدا به تو داده و حرام در آن نيست ، بيا براى قيامت خود كارى كن . او مى گفت : من پسر خوبى مانند تو دارم ، وصيت مى كنم كه بعد از من تو با پول من كار خير كنى . مدتى گذشت ، اما پدر نصيحت فرزند را گوش نمى داد .

 دو سه قرن قبل ، حتى در اروپا نيز برق نبود . پول دارها خادمى داشتند كه شغل آنها كشيدن فانوس هايى بود كه اين پولدارها وقتى شب به جايى مى رفتند ، آن خادم فانوس را روشن مى كرد و چند قدم جلوتر از ارباب پولدار خود مى رفت و كوچه و جاده را با اين فانوس روشن مى كرد تا آن ارباب در روشنايى راهش را ادامه دهد .

 اين عباس قلى خان شبى را ميهمان بود . پسرش آمد و به آن خادمى كه فانوس را مى كشيد گفت : تو برو ، فانوس را من مى كشم . عباس قلى خان لباس ميهمانى اش را پوشيد و به راه افتاد . پسر فانوس را آورد ، ولى چند قدم عقب تر از پدر حركت مى كرد . نور كم بود . عباس قلى خان گفت : فانوس را جلوتر بياور ، تاريك است ، نمى توانم راه بروم .

 گفت : تاريك است ؟ باشد ، شما راه خود را برو . گفت : مگر ديوانه شده اى ؟ گفت : نه ، من طبق وصيت شما فانوس را از عقب دارم مى آورم ، چون هر چه به تو مى گويم كه براى بعد از مرگ خود چراغى بفرست ، تو اهميت نمى دهى و مى خواهى كسى از پشت سر بفرستد.

 رسول اللّه صلى الله عليه وآله مى فرمايد:

 

 » رحم الله امرأً قدّم خيراً «(452)

 

 خدا رحمت كند كسى را كه كار خير را مقدَّم كند .

 مگر قرآن نمى گويد ؟

 

 » وَ مَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «(453)

 

 مگر نمى گويد ؟

 

 » يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا تَعْمَلُونَ «(454)

 

 واجب است بفهميد كه چه چيزى از پيش فرستاده ايد .(455)

 پسر گفت : خدا ، انبيا ، ائمه و قرآن گفته اند كه چراغ روشن كننده راه آخرتى خود را از قبل بفرست ، حضرتعالى به من مى گويى : بعد از مردنم بفرست ؟

 گفت : پسرم ! بيدار شدم . صبح فردا آمد و زمين مدرسه را خريد . معمار آورد و بناى اين مدرسه را ساخت . تا حال كه اين مدرسه برقرار است و تا از اين مدرسه افراد حسابى بيرون مى آيد ، اين چراغ قيامت عباس قلى خان روشن است . اين بنا قسمتى از وصيت او است .

 

 بى اعتمادى بر امور دنيا

 يقين بدانيد كه امور مادى بعد از شما را عمل نمى كنند . بنابراين به فرموده اميرالمؤمنين عليه السلام تا نمرده ايد ، وصى خود باشيد . به عمر نيز اعتمادى نيست ، چون زمان مردن ما را به ما خبر نداده اند .

 يكى از رفقاى منبرى خوب كه من به او ارادت داشتم ، چند سال قبل بر سر منبر - جمعيت پاى منبر ايشان زياد بود ، چون منبر خوبى داشت ، دلسوز بود و امام رحمه الله نيز به او علاقه داشتند - خيلى با نشاط و سلامت روى منبر نشست . خيلى خوب حرف مى زد . خطبه منبر را شروع كرد ، بعد از تمام شدن خطبه عربى ، آيه شب احياء را شروع كرد و هنوز »هاء «ى آيه تمام نشده بود كه از بالاى منبر افتاد و مردم متوجه شدند كه مرده است .

 به ما ضمانتى نداده اند كه چند سال ديگر زنده هستيد . زمان مرگ ما را كه به ما خبر نداده اند . رابطه بين ما و همه عالم نيز مانند ذرّه اى در باد است ؛ ما را با زنجير به دنيا نبسته اند . تمام رابطه ما و جهان هستى نيز به اندازه ذرّه اى باد است كه اين باد از بيرون به دهان و شش مى رود و بيرون مى آيد . وقتى كه به اين باد اجازه ندهند برود و برگردد ، رابطه ما با زندگى قطع مى شود .

 

 پيش صاحب نظران ملك سليمان باد است

بلكه آن است سليمان كه ز ملك آزاد است(456)

 

 چه رابطه اى با اين عالم داريم ؟ به اندازه باد . همه چيز ما بر باد است .

 اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد :

 به جاى اين كه بنويسيد : بعد از مردن من پول اين طلبكاران را بدهيد و خمس مال مرا حساب كنيد ، خود اين كار را بكنيد ، چون دل كسى براى شما نمى سوزد .

 وصيت اميرالمؤمنين عليه السلام را نگاه كنيد ، هيچ مسأله مالى در وصيت ايشان نيست . اميرالمؤمنين - بر اثر ارزيابى امروزى - در آن زمان درآمد بالايى داشته است ، اما آن اموال كجا رفت و در كجا خرج شد ؟ كاخ ، خانه وسيع ، اسب با زين و ركاب طلا ، كباب و پيراهن ابريشمى كه نشد . پس حضرت چه كردند ؟

 اميرالمؤمنين عليه السلام تمام درآمد مادى خود را ، منهاى آن مقدارى كه به رعايت اقتصاد خرج زندگى خود كردند ، قبل از مرگ تبديل به ارز آخرتى كردند كه وقتى از دنيا مى روند ، براى ابد در كنار بهره آخرتى آن پول ها بنشينند و استفاده كنند .(457)

 اگر چند ميليون پول از من بماند ، اما خرج صحيح نشود ، با روزنامه ها و كاغذها چه فرقى مى كند ؟

 در روايت آمده است كه حضرت عليه السلام پول را كف دست خود مى گذاشتند و به پول مى گفتند : تا نزد من هستى ، من مالك تو نيستم ، ولى زمانى كه خرج خدا ، دين و كار خير شدى ، آن گاه من مالك تو مى شوم . اما تا هستى ، من مالك تو نيستم ، دزد مى تواند بيايد ببرد . آتش سوزى مى تواند تمامش را نابود كند . من و پول هميشه در خطر هستيم .(458)

 

 وصيت به امور معنوى

 اما قطعه دوم ، وصيت معنوى ، الهى و ملكوتى است ؛ براى ورّاث ، با عاطفه در ارتباط با خدا ، زحمات پيغمبر و ائمه عليهم السلام بنويسيد ، مقدارى در مورد نماز ، روزه ، حجاب و دين موعظه كنيد و در وصيت خود مسائل الهى را بنويسيد .

 وصيت نامه اميرالمؤمنين عليه السلام را در برابر خود بگذاريد و به تناسب روحيه خانواده خود اين وصيت را به فارسى بيان كنيد ؛

 ساعتى به شهادت مانده ، حضرت عليه السلام همه اعضاى خانواده را صدا كردند . همگى دور بسترش آمدند . مى خواست وصيت كند ، چون خدا و انبيا فرمودند كه وصيت كنيد . به حسن و حسين عليهما السلام رو كرد و آنها را مورد خطاب قرار داد : به شما و به ساير فرزندانم و به هر كسى كه تا روز قيامت اين وصيت به او مى رسد » و من بلغه كتابى «(459) وصيت مى كنم . يعنى دلم براى تك تك مرد و زن عالم سوخته است . ناراحت و غمناك هستم . حضرت على عليه السلام غم تمام مردم عالم را مى خورد و دلش براى تمام آنها مى سوخت .

 تمام بدن حضرت در بستر مرگ از زهر شمشير آتش گرفته بود ، اما براى بدن خود آه و ناله نمى كرد ، بلكه براى انسان ها آه و ناله كرد ، يعنى حتى در لحظه مرگ با همه وجود تا قيامت غصه مرد و زن را مى خورم .

 اولين جمله وصيت ايشان به دو امام معصوم - حضرت مجتبى عليه السلام و ابى عبدالله الحسين عليهما السلام - اين بود . يعنى آنچه كه در دستگاه خدا از همه مهم تر بود ، در وصيت خود جلو انداخت ؛ آيا نماز ، حج ، جهاد ، خمس و زكات بود ؟ نه .

 

 وصيت اميرالمؤمنين عليه السلام به تقوا

 حضرت حساب كرده است كه در خزانه معنوى خدا ، چه گوهرى از همه گوهرها گران بهاتر است ، آن را در وصيت جلو انداخت و البته آن را تكرار كرد :

 

 » اوصيكما بتقوى الله «

 

 حسن جان ! حسين جان ! شما را وصيت مى كنم كه در اين دنيا ، زلف خود را با هيچ گناهى گره نزنيد .(460)

 سلمان مى گويد :

 اگر به حرف حضرت على عليه السلام گوش مى داديم ، با كف پا روى آب دريا راه مى رفتيم و فرو نمى رفتيم . هر پرنده حلال گوشتى مى آمد برود ، مى گفتيم : پرنده ! بيا پايين ، مى كشتيم و مى خورديم و بعد استخوان ها را در پوستش جمع مى كرديم و به او مى گفتيم : برو ، زنده مى شد و مى رفت . اين حرف سلمان است كه در مسجد گفت .(461)

 هيچ كدام از كسانى كه تشكيل حكومت دادند ، حرف سلمان را رد نكردند ، معلوم مى شود كه آنها نيز قبول داشتند كه هر كس به حقيقت حرف اميرالمؤمنين عليه السلام را گوش دهد ، زمين و آسمان به فرمانش درمى آيند . اين معنى تقوا است .

 

 دل گفت مرا علم لدنّى هوس است

تعليمم كن ! اگر تو را دسترس است

 گفتم كه الف ، گفت دگر، گفتم هيچ

در خانه اگر كس است ، يك حرف بس است(462)

 

 همين يك حرف : » اوصيكما بتقوى الله « بس است .

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

پی نوشت ها:

 

 

448) الكافى: 7/2، بَابُ الْوَصِيَّةِ وَ مَا أُمِرَ بِهَا، حديث 1؛ »قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله مَنْ لَمْ يُحْسِنْ وَصِيَّتَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ كَانَ نَقْصاً فِي مُرُوءَتِهِ وَ عَقْلِهِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ يُوصِي الْمَيِّتُ قَالَ إِذَا حَضَرَتْهُ وَفَاتُهُ وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ إِلَيْهِ قَالَ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْهَدُ إِلَيْكَ فِي دَارِ الدُّنْيَا أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْقَدَرَ وَ الْمِيزَانَ حَقٌّ وَ أَنَّ الدِّينَ كَمَا وَصَفْتَ وَ أَنَّ الْإِسْلَامَ كَمَا شَرَعْتَ وَ أَنَّ الْقَوْلَ كَمَا حَدَّثْتَ وَ أَنَّ الْقُرْآنَ كَمَا أَنْزَلْتَ وَ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِينُ جَزَى اللَّهُ مُحَمَّداً صلى الله عليه وآله خَيْرَ الْجَزَاءِ وَ حَيَّا اللَّهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ بِالسَّلَامِ اللَّهُمَّ يَا عُدَّتِي عِنْدَ كُرْبَتِي وَ يَا صَاحِبِي عِنْدَ شِدَّتِي وَ يَا وَلِيَّ نِعْمَتِي إِلَهِي وَ إِلَهَ آبَائِي لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً فَإِنَّكَ إِنْ تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَقْرُبْ مِنَ الشَّرِّ وَ أَبْعُدْ مِنَ الْخَيْرِ فَآنِسْ فِي الْقَبْرِ وَحْشَتِي وَ اجْعَلْ لِي عَهْداً يَوْمَ أَلْقَاكَ مَنْشُوراً ثُمَّ يُوصِي بِحَاجَتِهِ وَ تَصْدِيقُ هَذِهِ الْوَصِيَّةِ فِي الْقُرْآنِ فِي السُّورَةِ الَّتِي يَذْكُرُ فِيهَا مَرْيَمَ فِي قَوْلِهِ U لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً فَهَذَا عَهْدُ الْمَيِّتِ وَ الْوَصِيَّةُ حَقٌّ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ يَحْفَظَ هَذِهِ الْوَصِيَّةَ وَ يُعَلِّمَهَا وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام عَلَّمَنِيهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَّمَنِيهَا جَبْرَئِيلُ عليه السلام.«

 بحار الأنوار: 199/100، باب 1، حديث 28؛ »فقه الرضا عليه السلام: اعْلَمْ أَنَّ الْوَصِيَّةَ حَقٌّ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ يُسْتَحَبُّ أَنْ يُوصِيَ الرَّجُلُ لِقَرَابَتِهِ مِمَّنْ لَا يَرِثُ شَيْئاً مِنْ مَالِهِ قَلَّ أَوْ كَثُرَ وَ إِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَقَدْ خَتَمَ عَمَلَهُ بِالْمَعْصِيَةِ وَ مَنْ أَوْصَى بِمَالِهِ أَوْ بِبَعْضِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ مِنْ حَجٍّ أَوْ عِتْقٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ مَا كَانَ مِنْ أَبْوَابِ الْخَيْرِ فَإِنَّ الْوَصِيَّةَ جَائِزَةٌ لَا يَحِلُّ تَبْدِيلُهَا لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ فَإِنْ أَوْصَى فِي غَيْرِ حَقٍّ أَوْ فِي غَيْرِ سُنَّةٍ فَلَا حَرَجَ أَنْ يَرُدَّهُ إِلَى حَقٍّ وَ سُنَّةٍ فَإِنْ أَوْصَى بِرُبُعِ مَالِهِ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يُوصِيَ بِالثُّلُثِ فَإِنْ أَوْصَى بِالثُّلُثِ فَهُوَ الْغَايَةُ فِي الْوَصِيَّةِ فَإِنْ أَوْصَى بِمَالِهِ كُلِّهِ فَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا فَعَلَهُ وَ يَلْزَمُ الْوَصِيَّ إِنْفَاذُ وَصِيَّتِهِ عَلَى مَا أَوْصَى بِهِ.«

 بحار الأنوار: 194/100، باب 1، حديث 3؛ »قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله مَا يَنْبَغِي لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ أَنْ يَبِيتَ لَيْلَةً إِلَّا وَ وَصِيَّتُهُ تَحْتَ رَأْسِهِ.«

449) نهج البلاغه: حكمت 254؛ »قَالَ عليه السلام يَا ابْنَ آدَمَ كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ فِي مَالِكَ وَ اعْمَلْ فِيهِ مَا تُؤْثِرُ أَنْ يُعْمَلَ فِيهِ مِنْ بَعْدِكَ.«

450) بحار الأنوار: 195/100، باب 1، حديث 10؛ »قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله مَنْ ضَمِنَ وَصِيَّةَ الْمَيِّتِ فِي أَمْرِ الْحَجِّ ثُمَّ فَرَّطَ فِي ذَلِكَ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاتَهُ وَ صِيَامَهُ وَ لَا يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُ وَ كُتِبَ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِائَةُ خَطِيئَةٍ أَصْغَرُهَا كَمَنْ زَنَى بِأُمِّهِ أَوْ بِابْنَتِهِ وَ إِنْ قَامَ بِهَا مِنْ عَامِهِ كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ ثَوَابُ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ فَإِنْ مَاتَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْقَابِلِ مَاتَ شَهِيداً وَ كُتِبَ لَهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْقَابِلِ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ ثَوَابُ شَهِيدٍ وَ قُضِيَ لَهُ حَوَائِجُ الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ.«

 بحار الأنوار: 196/100، باب 1، حديث 11؛ »قَالَ عليه السلام مَنْ ضَمِنَ وَصِيَّةَ الْمَيِّتِ ثُمَّ عَجَزَ عَنْهَا مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ لَا يُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ وَ لَا عَدْلٌ وَ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ يُصْبِحُ وَ يُمْسِي فِي سَخَطِ اللَّهِ وَ كُلَّمَا قَالَ يَا رَبِّ نَزَلَتْ عَلَيْهِ اللَّعْنَةُ وَ كَتَبَ اللَّهُ ثَوَابَ حَسَنَاتِهِ كُلِّهِ لِذَلِكَ الْمَيِّتِ فَإِنْ مَاتَ عَلَى حَالِهِ دَخَلَ النَّارَ فَإِنْ قَامَ بِهِ كُتِبَ لَهُ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ بِكُلِّ دِرْهَمٍ مَدِينَةٌ وَ سِتُّونَ حَوْرَاءَ وَ يُمْسِي وَ يُصْبِحُ وَ لَهُ بَابَانِ مَفْتُوحَانِ إِلَى الْجَنَّةِ فَإِنْ مَاتَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْقَابِلِ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِثْلَ ثَوَابِ مَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ يَكُونُ فِي الْجَنَّةِ رَفِيقَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا.«

 بحار الأنوار: 196/100، باب 1، حديث 12؛ »قَالَ عليه السلام مَنْ ضَمِنَ وَصِيَّةَ الْمَيِّتِ مِنْ أَمْرِ الْحَجِّ فَلَا يَعْجِزَنَّ فِيهَا فَإِنَّ عُقُوبَتَهَا شَدِيدَةٌ وَ نَدَامَتَهَا طَوِيلَةٌ لَا يَعْجِزُ عَنْ وَصِيَّةِ الْمَيِّتِ إِلَّا شَقِيٌّ وَ لَا يَقُومُ بِهَا إِلَّا سَعِيدٌ فَمَنْ أَقَامَ بِهَا سَرِيعاً حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ مَعَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ أَكْرَمَهُ كَرَامَةَ سَبْعِينَ شَهِيداً وَ كَتَبَ لَهُ مَا دَامَ حَيّاً كُلَّ يَوْمٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ الْوَيْلُ لِمَنْ عَجَزَ عَنْهَا كُتِبَ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ أَلْفُ خَطِيئَةٍ وَ يُبْنَى لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ بَيْتٌ فِي النَّارِ وَ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِ حَيّاً وَ لَا مَيِّتاً فَإِنْ مَاتَ عَلَى حَالِهِ قَامَ مِنْ قَبْرِهِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَتِهِ.«

451) مدرسه عباس قلى خان در ابتداى خيابان نواب صفوى مشهد و حاشيه زيرگذر از جمله مدارس قديمى كه بر اساس كتيبه سردر مدرسه، توسط عباس قلى خان بيگلر بيگى در سال 1077 ق. و سرپرستى وزيرش )سعدالدين محمد( در زمان شاه سليمان صفوى احداث و وقف طلاب علوم دينى شده است. ساختمان مدرسه از نوع چهار ايوانى و دو طبقه مشتمل به 104 حجره ساخته شده و در جلو هر حجره غرفه اى مشرف به صحن وسيع مدرسه، از آثار معمارى عهد صفويه مى باشد و بخش هاى مختلف آن با مقرنس و كاشى كارى و گچبرى هاى بسيار زيبا تزيين يافته است. سر در اين مدرسه در سال هاى اخير در جريان توسعه حريم حرم مطهر و تعريض خيابان نواب صفوى، به عنوان يكى از آثار تاريخى مذهبى، بدون تخريب شكل ظاهرى به عقب كشيده شد و از جمله آثار معمارى مشهد تحت نظارت سازمان ميراث فرهنگى خراسان است.

452) بحار الأنوار: 181/74، باب 7، ذيل حديث 10؛ »أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يَقُولُ فِي بَعْضِ خُطَبِهِ أَوْ مَوَاعِظِه . . . فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً قَدَّمَ خَيْراً وَ أَنْفَقَ قَصْداً.«

453) بقره (110 : (2؛ »و آنچه از كار نيك براى خود پيش فرستيد آن را نزد خدا خواهيد يافت . مسلماً خدا به آنچه انجام مى دهيد ، بيناست .«

454) حشر (18 : (59؛ »اى اهل ايمان ! از خدا پروا كنيد ؛ و هر كسى بايد با تأمل بنگرد كه براى فرداى خود چه چيزى پيش فرستاده است ، و از خدا پروا كنيد ؛ يقيناً خدا به آنچه انجام مى دهيد ، آگاه است .«

455) تفسير الإمام العسكري: 520، حديث 318؛ بحار الأنوار: 309/71، باب 20، حديث 63؛ »تفسير الإمام العسكرى عليه السلام: قَوْلُهُ U وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ قَالَ الْإِمَامُ أَقِيمُوا الصَّلاةَ بِإِتْمَامِ وُضُوئِهَا وَ تَكْبِيرَاتِهَا وَ قِيَامِهَا وَ قِرَاءَتِهَا وَ رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ حُدُودِهَا وَ آتُوا الزَّكاةَ مُسْتَحِقِّيهَا لَا تُؤْتُوهَا كَافِراً وَ لَا مُنَافِقاً قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله الْمُتَصَدِّقُ عَلَى أَعْدَائِنَا كَالسَّارِقِ فِي حَرَمِ اللَّهِ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ مَالٍ تُنْفِقُونَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ مَالٌ فَمِنْ جَاهِكُمْ تَبْذُلُونَهُ لِإِخْوَانِكُمُ الْمُؤْمِنِينَ تَجُرُّونَ بِهِ إِلَيْهِمُ الْمَنَافِعَ وَ تَدْفَعُونَ بِهِ عَنْهُمُ الْمَضَارَّ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ يَنْفَعُكُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيَحُطُّ بِهِ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يُضَاعِفُ بِهِ حَسَنَاتِكُمْ وَيَرْفَعُ بِهِ دَرَجَاتِكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ عَالِمٌ لَيْسَ يَخْفَى عَلَيْهِ ظَاهِرُ فِعْلٍ وَ لَا بَاطِنُ ضَمِيرٍ فَهُوَ يُجَازِيكُمْ عَلَى حَسَبِ اعْتِقَادَاتِكُمْ وَ نِيَّاتِكُم . . .«

 بحار الأنوار: 127/6، باب 4، حديث 9؛ »عن الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ أَتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه وآله رَجُلٌ فَقَالَ مَا لِي لَا أُحِبُّ الْمَوْتَ فَقَالَ لَهُ أَ لَكَ مَالٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدَّمْتَهُ قَالَ لَا قَالَ فَمِنْ ثَمَّ لَا تُحِبُّ الْمَوْتَ.«

 بحار الأنوار: 88/70، باب 122، ذيل حديث 56؛ »قَالَ أَمِيرالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي بَعْضِ خُطَبِهِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ الآْخِرَةَ دَارُ بَقَاءٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ لَا تَخْفَى عَلَيْهِ أَسْرَارُكُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِي الدُّنْيَا حُيِّيتُمْ وَ لِلآْخِرَةِ خُلِقْتُمْ وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا كَالسَّمِّ يَأْكُلُهُ مَنْ لَا يَعْرِفُهُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا مَاتَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ وَ قَالَ النَّاسُ مَا أَخَّرَ فَقَدِّمُوا فَضْلًا يَكُنْ لَكُمْ وَ لَا تُؤَخِّرُوا كَلًّا يَكُنْ عَلَيْكُمْ فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ خَيْرَ مَالِهِ وَ الْمَغْبُوطَ مَنْ ثَقَّلَ بِالصَّدَقَاتِ وَ الْخَيْرَاتِ مَوَازِينَهُ وَ أَحْسَنَ فِي الْجَنَّةِ بِهَا مِهَادَهُ وَ طَيَّبَ عَلَى الصِّرَاطِ بِهَا مَسْلَكَه.«

456) خواجوى كرمانى.

457) الكافى: 54/7، باب صدقات النبي صلى الله عليه وآله و فاطمة و الأئمة، حديث 9؛ »أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ قَسَمَ نَبِيُّ اللَّهِ صلى الله عليه وآله الْفَيْ ءَ فَأَصَاب عَلِيّاً عليه السلام أَرْضاً فَاحْتَفَرَ فِيهَا عَيْناً فَخَرَجَ مَاءٌ يَنْبُعُ فِي السَّمَاءِ كَهَيْئَةِ عُنُقِ الْبَعِيرِ فَسَمَّاهَا يَنْبُعَ فَجَاءَ الْبَشِيرُ يُبَشِّرُ فَقَالَ عليه السلام بَشِّرِ الْوَارِثَ هِيَ صَدَقَةٌ بَتَّةً بَتْلًا فِي حَجِيجِ بَيْتِ اللَّهِ وَ عَابِرِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُبَاعُ وَ لَا تُوهَبُ وَ لَا تُورَثُ فَمَنْ بَاعَهَا أَوْ وَهَبَهَا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا.«

 بحار الأنوار: 138/41، باب 107، ذيل حديث 45؛ »عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ أَعْتَقَ عَلِيٌّ عليه السلام فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِمَّا مَجِلَتْ يَدَاهُ وَعَرِقَ جَبِينُهُ وَ لَقَدْ وُلِّيَ الْخِلَافَةَ وأَتَتْهُ الْأَمْوَالُ فَمَا كَانَ حَلْوَاهُ إِلَّا التَّمْرَ وَ لَا ثِيَابُهُ إِلَّا الْكَرَابِيسَ.«

458) مصباح الشريعة: 84، الباب السابع و الثلاثون في السخاء؛ »قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام مَا قَدَّمْتَ فَهُوَ لِلْمَالِكِينَ وَ مَا أَخَّرْتَ فَهُوَ لِلْوَارِثِينَ وَ مَا مَعَكَ فَمَا لَكَ عَلَيْهِ سَبِيلٌ سِوَى الْغُرُورِ بِهِ كَمْ تَسْعَى فِي طَلَبِ الدُّنْيَا وَ كَمْ تَدَّعِي أَ فَتُرِيدُ أَنْ تُفْقِرَ نَفْسَكَ وَ تُغْنِيَ غَيْرَكَ.

 امير المؤمنين عليه السلام فرموده است: آنچه از مال دنيا در راه خير و براى خدا مصرف كرده، و پيش از خود براى آخرت ذخيره كردى، براى تو باقى خواهد ماند، و آنچه را كه نگه داشته و براى پس از خود باقى گذاردى، براى وارثان تو نگهدارى شده و مخصوص آنان خواهد بود. و آنچه در ايام زندگى نزد تو و به دست تو مى باشد از اموال منقول و غير منقول، نفعى به حال تو نخواهد داشت، مگر آنكه از جهت اين دارايى و ثروت ظاهرى حالت غرور وخود بينى پيدا كنى.«

459) نهج البلاغه: نامه 47؛ »من وصية له عليه السلام للحسن و الحسين عليه السلام لما ضربه ابن ملجم لعنه الله: أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْ ءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا صلى الله عليه وآله يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ.«

460) نهج البلاغه: خطبه 189؛ »أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَكُمْ وَ إِلَيْهِ يَكُونُ مَعَادُكُمْ وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِكُمْ وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِكُمْ وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِيلِكُمْ وَ إِلَيْهِ مَرَامِي مَفْزَعِكُمْ فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ عَشَا أَبْصَارِكُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ.«

461) بحار الأنوار: 340/54، باب 2، حديث 31؛ »عَنْ سَلْمَانَ قَالَ كُنَّا مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام وَ نَحْنُ نَذْكُرُ شَيْئاً مِنْ مُعْجِزَاتِ الْأَنْبِيَاءِ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي أُحِبُّ أَنْ تُرِيَنِي نَاقَةَ ثَمُودَ وَ شَيْئاً مِنْ مُعْجِزَاتِكَ قَالَ أَفْعَلُ ثُمَّ وَثَبَ فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ وَ خَرَجَ إِلَيَّ وَ تَحْتَهُ فَرَسٌ أَدْهَمُ وَ عَلَيْهِ قَبَاءٌ أَبْيَضُ وَ قَلَنْسُوَةٌ بَيْضَاءُ وَ نَادَى يَا قَنْبَرُ أَخْرِجْ إِلَيَّ ذَلِكَ الْفَرَسَ فَأَخْرَجَ فَرَساً أَغَرَّ أَدْهَمَ فَقَالَ لِيَ ارْكَبْ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَلْمَانُ فَرَكِبْتُهُ فَإِذَا لَهُ جَنَاحَانِ مُلْتَصِقَانِ إِلَى جَنْبِهِ فَصَاحَ بِهِ الْإِمَامُ فَتَحَلَّقَ فِي الْهَوَاءِ وَ كُنْتُ أَسْمَعُ خَفِيقَ أَجْنِحَةِ الْمَلَائِكَةِ تَحْتَ الْعَرْشِ ثُمَّ خَطَرْنَا عَلَى سَاحِلِ بَحْرٍ عَجَّاجٍ مُغْطَمِطِ الْأَمْوَاجِ فَنَظَرَ إِلَيْهِ الْإِمَامُ شَزْراً فَسَكَنَ الْبَحْرُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي سَكَنَ الْبَحْرُ مِنْ غَلَيَانِهِ مِنْ نَظَرِكَ إِلَيْهِ فَقَالَ يَا سَلْمَانُ حَسِبَنِي أَنِّي آمُرُ فِيهِ بِأَمْرٍ ثُمَّ قَبَضَ عَلَى يَدِي وَ سَارَ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ وَ الْفَرَسَانِ يَتْبَعَانِنَا لَا يَقُودُهُمَا أَحَدٌ فَوَ اللَّهِ مَا ابْتَلَّتْ أَقْدَامُنَا وَ لَا حَوَافِرُ الْخَيْلِ فَعَبَرْنَا ذَلِكَ الْبَحْرَ وَ وَقَعْنَا  إِلَى جَزِيرَةٍ كَثِيرَةِ الْأَشْجَارِ وَ الْأَثْمَارِ وَ الْأَطْيَارِ وَ الْأَنْهَارِ وَ إِذَا شَجَرَةٌ عَظِيمَةٌ بِلَا ثَمَرٍ بَلْ وَرْدٍ وَ زَهْرٍ فَهَزَّهَا بِقَضِيبٍ كَانَ فِي يَدِهِ فَانْشَقَّتْ وَ خَرَجَ مِنْهَا نَاقَةٌ طُولُهَا ثَمَانُونَ ذِرَاعاً وَ عَرْضُهَا أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً خَلْفَهَا فَصِيلٌ فَقَالَ لِيَ ادْنُ مِنْهَا وَ اشْرَبْ مِنْ لَبَنِهَا فَدَنَوْتُ وَ شَرِبْتُ حَتَّى رَوِيتُ وَ كَانَ أَعْذَبَ مِنَ الشَّهْدِ وَ أَلْيَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ قَدِ اكْتَفَيْتُ قَالَ هَذَا حَسَنٌ قُلْتُ حَسَنٌ يَا سَيِّدِي قَالَ تُرِيدُ أَنْ أُرِيَكَ أَحْسَنَ مِنْهَا فَقُلْتُ نَعَمْ يَا سَيِّدِي قَالَ يَا سَلْمَانُ نَادِ اخْرُجِي يَا حَسْنَاءُ فَنَادَيْتُ فَخَرَجَتْ نَاقَةٌ طُولُهَا مِائَةٌ وَ عِشْرُونَ ذِرَاعاً وَ عَرْضُهَا سِتُّونَ ذِرَاعاً مِنَ الْيَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ زِمَامُهَا مِنَ الْيَاقُوتِ الْأَصْفَرِ وَ جَنْبُهَا الْأَيْمَنُ مِنَ الذَّهَبِ وَ جَنْبُهَا الْأَيْسَرُ مِنَ الْفِضَّةِ وَ ضَرْعُهَا مِنَ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فَقَالَ يَا سَلْمَانُ اشْرَبْ مِنْ لَبَنِهَا قَالَ سَلْمَانُ فَالْتَقَمْتُ الضَّرْعَ فَإِذَا هِيَ تَحْلُبُ عَسَلًا صَافِياً مَحْضاً فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي هَذِهِ لِمَنْ قَالَ هَذِهِ لَكَ وَ لِسَائِرِ الشِّيعَةِ مِنْ أَوْلِيَائِي ثُمَّ قَالَ لَهَا ارْجِعِي فَرَجَعَتْ مِنَ الْوَقْتِ وَ سَارَ بِي فِي تِلْكَ الْجَزِيرَةِ حَتَّى وَرَدَ بِي إِلَى شَجَرَةٍ عَظِيمَةٍ وَ فِي أَصْلِهَا مَائِدَةٌ عَظِيمَةٌ عَلَيْهَا طَعَامٌ تَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ وَ إِذَا بِطَائِرٍ فِي صُورَةِ النَّسْرِ الْعَظِيمِ قَالَ فَوَثَبَ ذَلِكَ الطَّيْرُ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ وَ رَجَعَ إِلَى مَوْضِعِهِ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي مَا هَذِهِ الْمَائِدَةُ قَالَ هَذِهِ مَائِدَةٌ مَنْصُوبَةٌ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ لِلشِّيعَةِ مِنْ مَوَالِيَّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَقُلْتُ مَا هَذَا الطَّائِرُ فَقَالَ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهَا فَقُلْتُ وَحْدَهُ يَا سَيِّدِي فَقَالَ يَجْتَازُ بِهِ الْخَضِرُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مَرَّةً ثُمَّ قَبَضَ عَلَى يَدِي فَسَارَ بِي إِلَى بَحْرٍ ثَانٍ فَعَبَرْنَا وَ إِذَا بِجَزِيرَةٍ عَظِيمَةٍ فِيهَا قَصْرٌ لَبِنَةٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ لَبِنَةٌ مِنَ الْفِضَّةِ الْبَيْضَاءِ وَ شُرَفُهُ الْعَقِيقُ الْأَصْفَرُ وَ عَلَى كُلِّ رُكْنٍ مِنَ الْقَصْرِ سَبْعُونَ صِنْفاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ.«

462) محمود كاشانى.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

نهج‌البلاغه، بیانگر ارزش‌های فکری و علمی ...
پاداش‏هاى دنيوى يوسف عليه السلام‏
ادامه حكايت عبيدالله بن حرّ جعفى‏
اثرات نور ايمان در قلوب
تأمين مصالح ساختمان انسانيت با وحى‏
چهره ملكوتى يوسف عليه السلام-جلسه ششم (متن کامل ...
شرمندگى از ايام جوانى‏
آية الله العظمى بروجردى و جبران زيان احتمالى‏
ادامه توضيح آيات شريفه‏
ناسپاسى قوم سبأ

بیشترین بازدید این مجموعه

هشدار قرآن در ناشكرى از نعمت دين‏
حلال و حرام مالی - جلسه پانزدهم (متن کامل +عناوین)
قصابى كه عادت به كم فروشى داشت‏
حلال و حرام مالی - جلسه سی و هفتم (متن کامل +عناوین)
ارزش و جايگاه عالم‏
عبرت آموزى از مراحل رشد نباتات‏
نجات دلقك دربار فرعون از عذاب‏
شيعه در كلام امام صادق عليه‏السلام
جلسهٔ چهارم برنامهٔ سمت خدا
اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، غواصان دریای حکمت و ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^