فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شیطان و اهل تقوا - جلسه هجدهم - (متن کامل + عناوین)

 

 شيطان مالى

 تاريخچه انحرافات مالى طبق قرآن

 

تهران، حسينيه حضرت زهرا عليها السلام رمضان 1383

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

 قرآن كريم مى فرمايد :

 از انحرافات سنگينى كه شيطان ، اين دشمن آشكار انسان و موجود متمرد ، ايجاد مى كند ، انحراف در امور اقتصادى و مادى انسان است .

 از علاقه و محبت طبيعى انسان به مال ، براى اين انحراف كمك مى گيرد . روزگارى بر انسان گذشت كه انسان جز به داد و ستد شرعى علم و آگاهى نداشت و غير از مال حلال تحصيل نمى كرد .

 خداوند متعال او را به وسيله اولين پيغمبر عليه السلام هدايت كرد تا از زحمت بازو و كوشش خودش ، از طريق كشاورزى ، صنعت ، داد و ستد و تبادل جنس ، به صورت اوليه زندگى مادى خودش را اداره كند .

 در آن روزگار ، جامعه ، جامعه اى حلال خور بود . راه هاى حرام و طرق نامشروع را نمى دانست . كم كم ، افرادى كه از دين خدا روى گرداندند ، از مقررات حضرت حق سرپيچى كردند ، نسبت به نبوت پيغمبران عصيان ورزيدند و از طريق مستقيم خدا منحرف شدند ، فكر خود را به كار گرفتند و راه درآمد نامشروع را اختراع كردند .

 يكى از راه هاى درآمد نامشروع ، ربا است. اگر در كتاب ها تاريخ ربا را بررسى كنيد ، خواهيد ديد كه ربا قبل از قوم يهود در عالم سابقه نداشت .

 شياطينى در ميان قوم يهود ، اين انحراف را در امر اقتصاد بشر اختراع كردند . به تعبير قرآن كريم : مارك خريد و فروش به آن زدند و گفتند :

 

 »إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَواْ «(313)

 

 براى درآمد بيشتر ، گفتند : چه فرقى مى كند ؟ ما برويم زمين را آماده كنيم ، دانه بكاريم ، درو كنيم ، بفروشيم و پول را با سودش بگيريم ؟ يا اين كه بگوييم : پول را وام بدهيم و با سود و بهره پس بگيريم و از پول ، پول درآوريم ؟(314)

 

 ربا، اختراع يهود

 قرآن مجيد انحراف فكرى آنها را انحراف روانى مى داند . درباره رباخواران مى فرمايد :

 دچار »تخبّط« شيطانى هستند . كلمه »تخبّط« در قرآن ، يعنى به هم ريختگى روانى كه نمى گذارد انسان درست فكر كند و تصميم مستقيم و صواب بگيرد .(315)

 در حالى كه هيچ سنخيتى بين خريد و فروش و ربا نيست . اما يهود آمدند گفتند : ربا نيز مانند خريد و فروش است . همان گونه كه در فروش جنس ، قيمت تمام شده را اضافه اى مبلغ روى آن مى كشند و مى فروشند ، اينجا نيز ما پول اضافه اى روى آن مى كشيم و به وام گيرنده مى دهيم .

 اگر ربا مانند بيع است ، براى چه دو برابر ضمانت مى گيرى ؟ و بعد نيز وقتى نتوانست بپردازد ، چرا اصل و فرع مال را غارت مى كنى ؟

 مى فرمايد :

 

 » الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَنُ مِنَ الْمَسِّ «(316)

 

 او دچار بيمارى روانىِ شيطانى شده و بيمارى بر او عارض شده است . خدا رباخوار را ديوانه مى داند . ديوانه اى كه زنجير پاره كرده است . اين نوع از مال حرام كه اختراع شياطين يهود است ، به قدرى بار گناهش سنگين است كه پروردگار در اين امر اقتصادىِ انحرافى مى فرمايد :

 

 » فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ «(317)

 

 به رباخواران بگو ، اگر دست از ربا برندارند ، به خدا و پيغمبر اعلام جنگ كرده اند . ولى اين معنى غلط است . معنى درست آيه اين است ؛ به رباخواران بگو : خدا و پيغمبر به شما اعلام جنگ مى كنند .

 واى به حال كسى كه خدا و پيغمبر به جنگش بيايند ، چون اين جنگ ، از ناحيه او پيروزى ندارد . به فرموده قرآن : پروردگار عالم و پيغمبر اسلام صلى الله عليه وآله ، تواناى شكست ناپذير هستند . رباخور موجود مريضى است كه در جنگ با خدا و پيغمبر - در دنيا و آخرت - چيزى از او نمى ماند .

 دوستى داشتم كه قبل از انقلاب به سفر مكه رفته بود ، وقتى برگشت ، با چند تن از دوستان به ديدنش رفتيم . او از سفرش تعريف مى كرد . يكى از تعريف هايى كه داشت اين بود ؛ مى گفت : در منى تراكم جمعيت در روز دهم خيلى سنگين است . با اين كه آن وقت حاجى ها به يك ميليون نمى رسيدند، ولى رمى جمره خيلى محدود بود و همان يك ميليون نفرى كه جمع مى شدند ، خيلى مشكل مى شد . مى گفت : من لابلاى جمعيت ، رباخورى حرفه اى را ديدم .

 بر سرش مو نداشت ، آمده بود سنگ رمى جمره را بزند و برگردد و گوسفند را بكشد و از احرام در بيايد . مى گفت : در حالى كه داشت رمى مى كرد ، شخصى الجزايرى سنگ بزرگى برداشت ، گويا خيلى از دست شيطان ناراحت بود ، »الله اكبر و بسم الله و له الحمد « گفت و با هر قدرتى كه در بازويش بود ، آمد به جمره بزند ، از ديوار رد شد و بر سر اين رباخور خورد . سر او شكست و خون آمد . من دويدم و به او گفتم : حج اين شخص الجزايرى قبول است ، چون خدا فرموده كه سنگ را به جمره بزن ، به اين نيت كه به شيطان بزنى ، او به خود شيطان زد .

 

 گناه كم فروشى در قوم مدين

 طبق آيات قرآن ، به نظر مى رسد ، دزدى روز روشن كه از كم فروشى شروع شده ، اختراع مردم مدين است . چون در قرآن مجيد آمده است كه پيغمبر بزرگوار از نصايح و موعظه هايى كه به مردم مدين داشت اين بود :

 

 » فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَ لَا تُفْسِدُواْ فِى الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحِهَا ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ «(318)

 

 حضرت شعيب عليه السلام سفارش مى كرد :

 اى مردم مدين ! جنس هايى كه پيمانه اى است ، كه هنوز نيز در دنيا هست - مانند نفت ، بنزين و روغن و غيره - زمان فروش به مردم ، از پيمانه كم نگذاريد . جنس پيمانه را لبريز كنيد . از پيمانه كم بگذاريد ، حرام و دزدى در روز روشن است .(319) اين پولى كه از مشترى مى گيريد ، شما در عوض پيمانه كامل مى گيريد ، وقتى از آن كم مى كنيد ، معامله حرامى مى كنيد .

 در ترازودارى نيز همين طور است ؛ كم نگذاريد . چشم مشترى را دور مى بينيد ، سر او را كلاه نگذاريد . وسط روز دزدى مى كنيد ؟ اين چه اقتصادى است ؟

 خدا نكند كه كسى به پول حرام عادت كند . آن وقت كه باطنش با پول حرام گره بخورد ، اين گره خيلى سخت باز مى شود و گاهى باز نمى شود . انسان علاقه به پول دارد ، بخواهد از پول دل بكند ، كار خيلى سخت و مشكلى است .

 

 مفهوم توبه، سخت تر از گناه

 اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:

 گناه سخت است ، اما توبه از گناه سخت تر است .(320) اين جمله دوم را نمى فهميدم كه چگونه توبه از گناه سخت تر است ؟ تا اين مسأله را به وسيله پيرمردى فهميدم .

 پيرمردى در منزل يكى از رفقاى من در اصفهان مرا ديد . پيرمرد بالاى هفتاد سال داشت . شماره تلفن مرا گرفت و دو ماه بعد به من تلفن زد ، گفت : مى خواهم به منزل شما بيايم ، كار خيلى واجبى دارم . ببينيد چگونه توبه از گناه خيلى مشكل تر است .

 گفت : من آمده ام تا خودم را پاك كنم ، چون ديگر زمان مردن من نزديك است . گفت : مغازه اى دارم كه فلان مبلغ مى ارزد و سرمايه ام فلان مقدار است . كار من سى سال در ادارات دولتى بوده است . حقوق من بخور و نمير بود . مستأجر بودم ولى از پول اداره و رشوه ، اين مغازه و خانه را خريدم و اين سرمايه را درست كردم . نماز و روزه ام نيز مشكل داشته ، البته مقدار زيادى نماز و روزه بجا نياوردم . اكنون كه بايد از دنيا بروم آمده ام تا شما كار مرا اصلاح كنيد ، ولى هر چه كه مى گويى نماز و روزه انجام مى دهم ، ولى كارى به سرمايه من نداشته باش .

 گفتم : من حرفى با شما ندارم . تشريف ببريد . گفت : من آمده ام تا اوضاعم را اصلاح كنم ؟ گفتم : شما اگر بخواهيد كار خود را طبق قرآن اصلاح كنيد ، بايد تمام سرمايه ات را بفروشى ، به بانك مركزى بروى ، شماره خزانه دارى را بگيرى و كل آن را در خزانه دولت بريزى . حتى جهيزيه اى كه به دخترانت داده اى ، آنها را نيز به خزانه بريزى و به همان حد حقوق بازنشستگى برگردى .

 گفت : با همسرم چه كنم ؟ گفتم : با همان حقوق بازنشستگى بساز. گفت : نمى رسد . گفتم : برو هندوانه بخر و بفروش . تو راه ديگرى براى اصلاح ندارى . گفت : نه ، اگر دين بخواهد اين گونه ما را اصلاح كند ، بگذار هيچ اصلاح نكند . رفت و بعد با همين حال مرد .

 پس من از او ياد گرفتم كه چگونه توبه سخت تر از گناه است . طرح اين انحرافات اقتصادى را كه شيطان از زمان يهود داده است ؛ طرح ربا ، رشوه ، كم فروشى ، اختلاس ، دزدى در روز روشن ، غصب ، غارت ارث ، چگونه مى شود گناهكارش را توبه داد ؟

 يعنى كسى كه چهل سال قبل ، سرمايه اش كم بوده ، آمده آن را در ربا قرار داده است و از آن مال ، چند ميليارد پول دارد ، اگر ما بخواهيم او را توبه بدهيم ، چگونه امكان دارد ؟

 قرآن مجيد مى فرمايد:

 

 » فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَ لِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ «(321)

 

 نه تو ضرر كن ، نه رباخوار به او بگو : دفتر چهل ساله ات را بياور ، ببين به چه كسانى ربا دادى ، كل آنها را برگردان و فقط اصل سرمايه ات را بردار . اگر چنين رباخورى را بياوريد ، مى گويد : من اصلاً دين و پيغمبر و خدا را قبول ندارم .

 مگر مى تواند توبه كند ؟ مگر دل كندن از اين ثروت كار ساده اى است ؟ چه بهتر كه آدم از اول وارد گناه نشود ، تا بعد به جايى نرسد كه نتواند توبه كند . خيلى ها ظاهراً مى خواستند توبه كنند ، اما نتوانستند ، يعنى نشد كه دل بكنند و توبه كنند .

 

 

 دلبستگى به دنيا، مانع از توبه

 اين كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد :

 توبه از گناه سخت تر است ، چون گناه بر قلب مسلط شود ، باز كردن گره گناه از زلف قلب ، كار خيلى سختى است .

 براى اين كه بدانيد توبه چقدر سخت است ، به اين قضيه توجه كنيد:

 امام حسين عليه السلام در روز دوم محرم وارد كربلا شدند ، تا روز عاشورا هفتاد و دو نفر با حضرت بودند كه پنج يا شش نفر از اين هفتاد و دو نفر بچه بودند . امام عليه السلام اين سى هزار نفر را براى توبه كردن ، نصيحت و تبليغ كردند ، قرآن و روايت خواندند ، در نهايت تا روز عاشورا كه حضرت شهيد شدند ، سه نفر توبه كردند . آنها كسانى بودند كه توبه براى آنها راحت بود ، وگرنه توبه نمى كردند .

 چرا به گناه عادت كنم كه بعد نتوانم خودم را نجات دهم ؟ چرا خودم را در زندانى ببرم كه بعد خودم نتوانم درب آن را باز كنم ؟

 

 » كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ × إِلَّآ أَصْحَبَ الَْيمِينِ × فِى جَنَّتٍ يَتَسَآءَلُونَ «(322)

 

 انسان در زندانى كه خودش مى سازد ، زندانى مى شود . چرا انسان براى خودش زندان بسازد ؟

 هويدا ، نخست وزير شاه در زندان انفرادى افتاد . اتاق يك متر در دو متر كه آن وقتى كه ما زندان بوديم ، اتاق ما كوچك تر از اتاق او بود . وقتى كه از صليب سرخ جهانى به زندان نزد هويدا رفتند ، رييس زندان نيز با آنها رفت . به هويدا گفتند : چه نظرى داريد ؟

 گفت : من نظرى ندارم . روزنامه و غذا به من مى دهند و زندگى من در اينجا خوب است ، ولى اين زندانى كه مرا انداخته اند ، خيلى تنگ است . رييس زندان به رييس صليب سرخ گفت : والله اينجا را ما نساخته ايم . خود اين ها براى ما ساختند ، اما خودشان در آن افتادند .

 چرا آدم زندانى براى خودش بسازد كه بعد خودش در آن زندان دچار شود و آزادى نداشته باشد . گناه ، مخصوصاً گناهان اقتصادى كه جاذبه اش زياد است و از اختراعات شيطان است ، بدترين زندان است كه نجات از آن مشكل است ، چون نمى توانيد از مال دنيا دل بكنيد .(323)

 البته اگر غريزه جنسى گناه دارد ، بالاخره مجبور به توبه مى شود ، يعنى سنّ انسان كه بالا برود ، چراغ غريزه جنسى خاموش مى شود ، آن گاه بخواهد گناه كند ، نمى تواند ، چون ابزارش را ديگر ندارد كه گناه كند ، ولى بدى پول اين است كه چراغ آن تا آخر عمر خاموش نشده ، بلكه برافروخته تر مى شود .

 

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

پی نوشت ها:

 

313) بقره (275 : (2؛ »خريد و فروش هم مانند رباست .«

314) وسائل الشيعة: 123/18، باب 1، حديث 23285؛ »عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ رَأَيْتُ قَوْماً يُرِيدُ أَحَدُهُمْ أَنْ يَقُومَ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِظَمِ بَطْنِهِ قَالَ قُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ يَا جَبْرَئِيلُ قَالَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا.«

 وسائل الشيعة: 18/123، باب 1، حديث 23286؛ »عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ هَلَاكاً ظَهَرَ فِيهِمُ الرِّبَا.«

 فقه القرآن: 47 - 46/2؛ »قال ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا معناه ذلك العقاب لهم بسبب قولهم إنما البيع الذي لا ربا فيه مثل البيع الذي فيه الربا. قال ابن عباس كان الرجل منهم إذا حل دينه على غريمه يطالبه به قال المطلوب منه له زدني في الأجل و أزيدك في المال فيتراضيان عليه و يعملان به فإذا قيل لهم هذا ربا قالوا هما سواء يعنون به أن الزيادة في الثمن حال البيع و الزيادة فيه بسبب الأجل عند محل الدين سواء فذمهم الله و أوعدهم و خطأهم و قال بعضهم إنهم قالوا الزيادة على رأس المال بعد تصييره على جهة الدين كالزيادة عليه في ابتداء البيع و ذلك خطأ لأن أحدهما محرم و الآخر مباح و هو أيضا منفصل منه في العقد لأن الزيادة في أحدهما لتأخير الدين و في الآخر لأجل البيع. و الفرق بين البيع و الربا أن البيع ببدل لأن الثمن فيه بدل المثمن و الربا ليس كذلك و إنما هو زيادة من غير بدل للتأخير في الأجل أو زيادة في الجنس. و قد أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ اي له ما أكل و ليس عليه رد ما سلف إذا لم يكن علم أنه حرام.

 قال أبو جعفر عليه السلام: من أدرك الإسلام و تاب مما كان عمله في الجاهلية وضع الله عنه ما سلف فمن ارتكب ربا بجهالة و لم يعلم أن ذلك محظور فليستغفر الله في المستقبل و ليس عليه فيما مضى شي ء ومتى علم أن ذلك محرم و تمكن من عمله فكل ما يحصل له من ذلك محرم عليه و يجب عليه رده إلى صاحبه.«

315) ترجمه تفسير الميزان: 628-9/2، رباخوارى نقطه مقابل انفاق

 به دنبال بحث در باره انفاق در راه خدا و بذل مال براى حمايت از نيازمندان در اين آيات از مساله رباخوارى كه درست بر ضد انفاق است، سخن مى گويد و در حقيقت هدف آيات گذشته را تكميل مى كند، زيرا رباخوارى موجب افزايش فقر در جامعه و تراكم ثروت در دست عده اى محدود و محروميت اكثر افراد اجتماع است، انفاق سبب پاكى دل و طهارت نفوس و آرامش جامعه، و رباخوارى سبب پيدايش بخل و كينه و نفرت و ناپاكى است.اين آيات با شدت تمام، ممنوعيت حكم ربا را شرح مى دهد ولى از لحن آن پيدا است كه قبل از آن در باره ربا گفتگوهايى شده است و با توجه به تاريخ نزول سوره هاى قرآن، مطلب همين گونه است. زيرا در سوره روم كه طبق ترتيب نزول قرآن سى امين سوره اى است كه در مكه نازل شده سخن از ربا به ميان آمده و در هيچ يك از سوره هاى »مكى« غير از آن به مطلبى در باره ربا برخورد نمى كنيم ولى در اين سوره كلام در باره ربا تنها به صورت اندرز اخلاقى آمده و مى فرمايد: رباخوارى در پيشگاه پروردگار كار پسنديده اى نيست »وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ« از نظر افراد كوتاه بين ممكن است ثروت به وسيله رباخوارى زياد گردد اما در پيشگاه خداوند چيزى بر آن افزوده نخواهد شد.

 به هر حال اين آيه و ساير آيات مربوط به ربا هنگامى نازل شد كه رباخوارى با شدت هر چه تمامتر در مكه و مدينه و جزيره عربستان رواج داشت، و يكى از عوامل مهم زندگى طبقاتى و ناتوانى شديد طبقه زحمتكش و طغيان اشراف بود و لذا مبارزه قرآن با ربا بخش مهمى از مبارزات اجتماعى اسلام را تشكيل مى دهد.

316) بقره (275 : (2؛ »كسانى كه ربا مى خورند ] در ميان مردم و براى امر معيشت و زندگى [ به پاى نمى خيزند ، مگر مانند به پاى خاستن كسى كه شيطان او را با تماس خود آشفته حال كرده ] و تعادل روانى و عقلى اش را مختل ساخته [ است.«

317) بقره (279 : (2؛ »واگر چنين نكرديد ] و به رباخوارى اصرار ورزيديد [ به جنگى بزرگ از سوى خدا و رسولش ] بر ضد خود  [يقين كنيد.«

318) اعراف (85 : (7؛ »پس پيمانه و ترازو را تمام و كامل بدهيد ، و از اجناس و اموال و حقوق مردم مكاهيد ، و در زمين پس از اصلاح آن ] به وسيله رسالت پيامبران  [فساد مكنيد ، اين ] امور  [براى شما بهتر است ، اگر مؤمنيد .«

319) بحار الأنوار: 376 - 375/12، باب 11؛ »تفسير قال الطبرسي رحمه الله في قوله تعالى وَ إِلى مَدْيَنَ أي أهل مدين أو هو اسم القبيلة قيل إن مدين ابن إبراهيم الخليل فنسبت القبيلة إليه قال عطا هو شعيب بن توبة بن مدين بن إبراهيم و قال قتادة هو شعيب بن نويب و قال ابن إسحاق هو شعيب بن ميكيل بن يشجب بن مدين بن إبراهيم و أم ميكيل بنت لوط و كان يقال له خطيب الأنبياء لحسن مراجعته قومه و هم أَصْحابُ الْأَيْكَةِ و قال قتادة أرسل شعيب مرتين إلى مدين مرة و إلى أصحاب الأيكة مرة فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ أي أدوا حقوق الناس على التمام في المعاملات وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ أي لا تنقصوهم حقوقهم وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها أي لا تعملوا في الأرض بالمعاصي و استحلال المحارم بعد أن أصلحها الله بالأمر و النهي و بعثة الأنبياء و قيل لا تفسدوا بأن لا تؤمنوا فيهلك الله الحرث و النسل . . .«

 الكافى: 151/5، باب آداب التجاره، حديث 3؛ »عن أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام بِالْكُوفَةِ عِنْدَكُمْ يَغْتَدِي كُلَّ يَوْمٍ بُكْرَةً مِنَ الْقَصْرِ فَيَطُوفُ فِي أَسْوَاقِ الْكُوفَةِ سُوقاً سُوقاً وَ مَعَهُ الدِّرَّةُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ كَانَ لَهَا طَرَفَانِ وَ كَانَتْ تُسَمَّى السَّبِيبَةَ فَيَقِفُ عَلَى أَهْلِ كُلِّ سُوقٍ فَيُنَادِي يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ اتَّقُوا اللَّهَ  Uفَإِذَا سَمِعُوا صَوْتَهُ عليه السلام أَلْقَوْا مَا بِأَيْدِيهِمْ وَ أَرْعَوْا إِلَيْهِ بِقُلُوبِهِمْ وَ سَمِعُوا بِ آذَانِهِمْ فَيَقُولُ عليه السلام قَدِّمُوا الِاسْتِخَارَةَ وَ تَبَرَّكُوا بِالسُّهُولَةِ وَ اقْتَرِبُوا مِنَ الْمُبْتَاعِينَ وَ تَزَيَّنُوا بِالْحِلْمِ وَ تَنَاهَوْا عَنِ الْيَمِينِ وَ جَانِبُوا الْكَذِبَ وَ تَجَافَوْا عَنِ الظُّلْمِ وَ أَنْصِفُوا الْمَظْلُومِينَ وَ لَا تَقْرَبُوا الرِّبَا وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ فَيَطُوفُ عليه السلام فِي جَمِيعِ أَسْوَاقِ الْكُوفَةِ ثُمَّ يَرْجِعُ فَيَقْعُدُ لِلنَّاسِ.«

 مستدرك الوسائل: 251/13، باب 3، حديث 15276؛ »قَيْسِ بْنِ أَبِي غَرَزَةَ الْغِفَارِيِّ قَالَ كُنَّا نُسَمَّى فِي الْمَدِينَةِ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله سِمْسَاراً وَ جَاءَ الرَّسُولُ و سَمَّانَا بِاسْمٍ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ قَالَ يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ هَذَا الْبَيْعُ يَحْضُرُهُ اللَّغْوُ وَ الْكَذِبُ وَ الْيَمِينُ فَشُوبُوهُ بِالصَّدقَةِ.«

320) مستدرك الوسائل: 128/12، باب 86، حديث 13704؛ »أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ U يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً قَالَ يَتُوبُ الْعَبْدُ مِنَ الذَّنْبِ ثُمَّ لَا يَعُودُ إِلَيْهِ قَالَ فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَيَّ فَلَمَّا رَأَى مَشَقَّتَهُ عَلَيَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُفَتَّنَ التَّوَّابَ.«

 مستدرك الوسائل: 136/12، باب 87، حديث 13713؛ »قَالَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ عليه السلام يَنْبَغِي لِلتَّائِبِ أَنْ يَكُونَ فِي النَّاسِ كَظَبْيَةٍ مَجْرُوحَةٍ فِي الظِّبَاءِ وَ اعْلَمْ أَنَّ مَنْ أَذْنَبَ فَقَدْ رَهَنَ نَفْسَهُ وَ لَا حِيلَةَ  ]لَهُ  [حَتَّى يَفُكَّ رَهْنَهُ وَ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يُغَرْغِرَ فَاللَّهُ يَتُوبُ عَلَيْهِ فَأَمَّا إِذَا مَاتَ الْقَلْبُ فَلَا تَوْبَةَ لَهُ.«

321) بقره (279 : (2؛ »اصل سرمايه هاى شما براى خود شماست ] و سودهاى گرفته شده را به مردم بازگردانيد  [كه در اين صورت نه ستم مى كنيد و نه مورد ستم قرار مى گيريد .«

322) مدثر (40 - 38 : (74؛ »هر كسى در گرو دست آورده هاى خويش است ، × مگر سعادتمندان × كه در بهشت ها از يكديگر مى پرسند.«

323) بحار الأنوار: 198 - 197/38، باب 64، حديث 5؛ »عن أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا رَأَيْتَ فُلَاناً رَكِبَ الْبَحْرَ بِبِضَاعَةٍ يَسِيرَةٍ وَ خَرَجَ إِلَى الصِّينِ فَأَسْرَعَ الْكَرَّةَ وَ أَعْظَمَ الْغَنِيمَةَ حَتَّى قَدْ حَسَدَهُ أَهْلُ وُدِّهِ وَ أَوْسَعُ قَرَابَاتِهِ وَ جِيرَانِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله إِنَّ مَالَ الدُّنْيَا كُلَّمَا ازْدَادَ كَثْرَةً وَ عِظَماً ازْدَادَ صَاحِبَهُ بَلَاءً فَلَا تَغْتَبِطُوا أَصْحَابَ الْأَمْوَالِ إِلَّا بِمَنْ جَادَ بِمَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكِنْ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ هُوَ أَقَلُّ مِنْ صَاحِبِكُمْ بِضَاعَةً وَ أَسْرَعُ مِنْهُ كَرَّةً وَ أَعْظَمُ مِنْهُ غَنِيمَةً وَ مَا أُعِدَّ لَهُ مِنَ الْخَيْرَاتِ مَحْفُوظٌ لَهُ فِي خَزَائِنِ عَرْشِ الرَّحْمَنِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله انْظُرُوا إِلَى هَذَا الْمُقْبِلِ إِلَيْكُمْ فَنَظَرْنَا فَإِذَا رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ رَثُّ الْهَيْئَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله إِنَّ هَذَا لَقَدْ صَعِدَ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ إِلَى الْعُلْوِ مِنَ الْخَيْرَاتِ وَ الطَّاعَاتِ مَا لَوْ قُسِمَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَكَانَ نَصِيبُ أَقَلِّهِمْ مِنْهُ غُفْرَانَ ذُنُوبِهِ وَ وُجُوبَ الْجَنَّةِ لَهُ قَالُوا بِمَا ذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ سَلُوهُ يُخْبِرْكُمْ عَمَّا صَنَعَ فِي هَذَا الْيَوْمِ فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وَ قَالُوا لَهُ هَنِيئاً لَكَ مَا بَشَّرَكَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله فَمَا ذَا صَنَعْتَ فِي يَوْمِكَ هَذَا حَتَّى كُتِبَ لَكَ مَا كُتِبَ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا أَعْلَمُ أَنِّي صَنَعْتُ شَيْئاً غَيْرَ أَنِّي خَرَجْتُ مِنْ بَيْتِي وَ أَرَدْتُ حَاجَةً كُنْتُ أَبْطَأْتُ عَنْهَا فَخَشِيتُ أَنْ تَكُونَ فَاتَتْنِي فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَأَعْتَاضَنَّ مِنْهَا النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يَقُولُ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ عِبَادَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله إِي وَ اللَّهِ عِبَادَةٌ وَ أَيُّ عِبَادَةٍ إِنَّكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ ذَهَبْتَ تَبْتَغِي أَنْ تَكْتَسِبَ دِينَاراً لِقُوتِ عِيَالِكَ فَفَاتَكَ ذَلِكَ فَاعْتَضْتَ مِنْهُ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ وَ أَنْتَ لَهُ مُحِبٌّ وَ لِفَضْلِهِ مُعْتَقِدٌ وَ ذَلِكَ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ لَوْ كَانَتِ الدُّنْيَا كُلُّهَا لَكَ ذَهَبَةً حَمْرَاءَ فَأَنْفَقْتَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَتَشْفَعَنَّ بِعَدَدِ كُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَهُ فِي مَصِيرِكَ إِلَيْهِ فِي أَلْفِ رَقَبَةٍ يُعْتِقُهُمُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ بِشَفَاعَتِكَ.«

 بحار الأنوار: 137/70، باب 123، حديث 3؛ »ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ إِنَّ أَوَّلَ دِرْهَمٍ وَ دِينَارٍ ضُرِبَا فِي الْأَرْضِ نَظَرَ إِلَيْهِمَا إِبْلِيسُ فَلَمَّا عَايَنَهُمَا أَخَذَهُمَا فَوَضَعَهُمَا عَلَى عَيْنَيْهِ ثُمَّ ضَمَّهُمَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ صَرَخَ صَرْخَةً ثُمَّ ضَمَّهُمَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أَنْتُمَا قُرَّةُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي مَا أُبَالِي مِنْ بَنِي آدَمَ إِذَا أَحَبُّوكُمَا أَنْ لَا يَعْبُدُوا وَثَناً حَسْبِي مِنْ بَنِي آدَمَ أَنْ يُحِبوكُمَا.«

 غررالحكم: 369، حديث 8347؛ »صَاحِبُ الْمَالِ مَتْعُوبٌ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوب.«

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تهران مسجد هدایت بازار دهه سوم محرم 94 سخنرانی ...
قدرت مردان خدا
برخورد ائمه عليهم السلام با گروه‏هاى افراطى‏
نتایج اتصال به خداوند
تفضل كريمانه پروردگار بر مؤمنان
خداشناسي در گرو زياد شدن علم و ادب
ارسال چهل هديه براى بعد از مرگ
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و دوم - (متن کامل + ...
ريشه‏هاى فساد دانه عمل‏
الفرائض الفرائض!

بیشترین بازدید این مجموعه

بيمارى عجله در زندگى انسان‏
دشمنى آشكار شيطان
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و دوم - (متن کامل + ...
حكايتي از كرامات سيد علي قاضي
حكايت برخورد ملا محمد تقي مجلسي با اراذل و اوباش
گوهرشاد و رعایت حق دیگران
تهران حسینیهٔ شهدا دههٔ سوم رجب 1396 سخنرانی هفتم
تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 – سخنرانی چهاردهم
دانشی عظیم به نام قرآن
نتایج اتصال به خداوند

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^