فارسی
سه شنبه 04 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 13 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مشكلات و موانع راه ازدواج‏

 

منابع مقاله:

کتاب : نظام خانواده در اسلام   

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

 

سختگيرى در مسئله ازدواج

 نياز پسر و دختر به ازدواج نيازى طبيعى، و احتياجى ذاتى است، خوددارى طولانى از هجوم غريزه شهوت براى پسر و دختر امرى مشكل به نظر مى رسد.

گاهى طول زمان موجب فساد و افساد، و تباه شدن نيازمند به ازدواج شده است.

گاهى سركشى غرائز باعث افتادن افراد در منجلاب گناه و معصيت شده است.

گاهى جلوگيرى از ازدواج براى پسران و دختران دردسر آفريده، و آنان را به امراض مختلفى دچار كرده است.

گاهى ولع به ازدواج و از طرفى موانع راه آن عشق و عاشقى به بار آورده، و دامن هاى پاك را آلوده نموده، و جوانانى كه سرمايه يك مملكت هستند تا خودكشى پيش برده.

بعضى از پدران و مادران فرزندان در سن ازدواج را اگر پيشنهاد ازدواج كنند بچه مى دانند، و اعلام نياز آنان را به تشكيل زندگى حاصل بى حيائى و پرروئى به حساب مى آورند، و در اين زمينه به فرزندان خود هجوم برده، آنان را سرزنش و تحقير مى كنند، و به صورتى با آنان برخورد مى نمايند كه آنان سرخورده مى شوند، و اگر از ايمان قوى برخوردار نباشند، خود را مجبور به حركت در كژ راهه مى بينند.

بعضى از پدران و مادران به خانواده عروس يا داماد، مسائلى را پيشنهاد مى نمايند كه تحقق دادن آن براى طرف مقابلشان بسيار سخت يا غيرممكن است، و آنچنان در پيشنهادهاى خود پافشارى مى كنند كه زمان ازدواج دختر و پسر مى گذرد، و گلهاى باغ انسانيت پرپر مى شود.

گاهى پسرى به خواستگارى دخترى مى رود، ولى با تلخى و بداخلاقى خانواده عروس روبرو مى شود و از ازدواج با دختر پشيمان مى گردد، در اين صورت دختر خانه نشين مى شود و به او لطمه وارد مى گردد، و از سنّ ازدواج مى گذرد، و چنين مسئله اى هم ممكن است از خانواده پسر رخ بنمايد.

گاهى دختران و پسران بر اثر محدود بودن در تصميم، و دچار بودن به فضاى پدرشاهى يا مادرشاهى تن به ازدواج نمى دهند، و از اين طريق دچار خسارت مى گردند.

و گاهى خود دختر و پسر به خاطر پيشنهادهاى سنگين به طرف مقابل مانع تحقق ازدواج مى شوند.

اسلام عزيز اين سختگيريها را خلاف انصاف و مروّت، و جداى از اخلاق انسانيت، و امرى غيرخدائى و غيرشرعى مى داند.

اسلام به سختگيران هشدار مى دهد، كه عواقب اين برنامه در دنيا و آخرت دامن شما را خواهد گرفت.

اسلام مى گويد خداوند مهربان با آنان كه در همه امور آسان مى گيرند آسان مى گيرد، و با آنان كه سختگير هستند سخت خواهد گرفت.

سختگيرى در اين مسئله، جنگيدن با غرائز و شهوات و آمال و آرزوهاى طبيعى و انسانى دختران و پسران است، و بر حضرت حق است كه با سختگيران به سختى برخورد كند، و آنان را از لطف و محبت خود محروم سازد.

حماد بن عثمان مى گويد، مردى خدمت حضرت صادق (عليه السلام) از شخصى شكايت كرد، زمانى نگذشت كه شكايت شده از راه رسيد، امام ششم فرمود: شكايت فلانى از تو براى چيست؟ عرضه داشت به من بدهكار است و من ايستاده ام تا دينارآخر آن را از او بگيرم، حضرت صورت نِشستن خود را عوض كرد و به خشم آمد و فرمود: تصور كردى تا دينار آخر را از او بگيرى بد نمى شود، گفتار حق را در قرآن مجيد نخوانده اى؟

يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ.

مى ترسند بدى حساب را.

خيال كردى سوء حساب به معناى ظلم و جور از جانب حق به عبد است!

نه به خدا قسم.

ما خافُوا الَّا الْاسْتِقْصاءَ.

نمى ترسند مگر تا آخرين ذره عمل را به حساب كشيدن.

بدان اى مرد:

فَمَنِ اسْتَقْصى فَقَدْ اساءَ.

آنكه در حساب اينگونه سخت گيرى كند كار بدى انجام داده است.

پدران و مادران، پسران و دختران از سخت گيرى، بخصوص در امر ازدواج بترسيد، و از اين امر غيرانسانى بپرهيزيد، راه ازدواج را هموار كنيد، و شرايط آن را آسان بگيريد، و با شوهر دادن دختر با شرايطى سهل و آسان، و زن دادن به پسر با برنامه اى معمولى از گسترش بستر فساد، و سفره گناه جلوگيرى كنيد.

 

وجود خود را ميزان بين خود و ديگران قرار بدهيد

 

پدران و مادران بايد به اين معنا توجه كنند، كه روزى خود آنان جوان بودند، و در آتش اشتياق زن گرفتن، و شوهر كردن مى سوختند.

آرزو داشتند هر چه زودتر پدر و مادرشان وسيله ازدواج آنان را فراهم كنند، و بدون سختگيرى و تحميل شرايط سخت سفره ازدواج آنان را در فضائى باصفا و چهارچوبى غرق عشق و محبت پهن نمايند، و اگر ملاحظه مى كردند پدر يا مادرشان، نسبت به اين مسئله وارد برنامه هائى مى شدند، كه اين سنت پاك الهى را به تأخير مى انداخت، يا در راه آن ايجاد دست انداز مى كرد، يا وضع پدر و مادرشان مانع تراشى بوجود مى آورد، سخت آشفته مى شدند، و حالات درونى آنان به هم مى خورد، و نسبت به پدر و مادر خويش بدبين و در نهايت كينه دار مى شدند.

امروز كه مى خواهند پسر زن بدهند و يا دختر به خانه بخت بفرستند خود را به جاى فرزند خود به حساب آورند، و آمال و آرزوى وى را، و طغيان آتش شهوت او را، و عشق آتشينش را به تشكيل زندگى جديد لحاظ كنند، باشد كه خود را به جاى او حساب كردن موجب دست برداشتن از سختگيرى شود، و زمينه زن گرفتن پسر يا شوهر كردن دختر به آسانى و سهولت فراهم آيد.

وجود مبارك اميرالمؤمنين (عليه السلام) در روايتى بسيار مهم به اين مسئله فوق العاده باارزش كه خود را ميزان بين خود و ديگران قرار بده بدين صورت اشاره فرموده:

اجْعَلْ نَفْسَكَ ميزاناً فيما بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ، وَ أَحِبَّ لِغَيْرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكِ، وَاكْرَهْ لَهُ ماتَكْرَهُ لَها، لاتَظْلِمْ كَما لاتُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ، وَ أَحْسِنْ كَما تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ، وَاسْتَقْبِحْ لِنَفْسِكَ ما تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ، وَارْضَ مِنَ النّاسِ ما تَرْضى لَهُمْ مِنْكَ.

وجود خود را براى توجه به واقعيات زندگى و درك بيشتر از مسائل انسانى ميزان بين خود و غير خود قرار بده، و دوست داشته باش براى ديگران آنچه را براى خود دوست دارى، و كراهت داشته باش براى غير خود، آنچه را براى خود كراهت دارى، به ديگران در هيچ زمينه اى ستم روا مدار، چنانكه دوست ندارى به تو ستم شود، و به همه مردم نيكى كن، چنانكه دوست دارى به تو نيكى كنند، براى خود قبيح بدان آنچه را از ديگران قبيح مى دانى، از مردم خوشنود باش، آنچه را كه از خود نسبت به آنان خوشنود هستى.

حضرت مجتبى (عليه السلام) فرموده:

صاحِبِ النّاسَ مِثْلَ ما تُحِبُّ أَنْ يُصاحِبُوكَ بِهِ.

با مردم به گونه اى زندگى كن، كه دوست دارى با تو زندگى كنند.

اين است خواسته بر حق اسلام از تمام مردم، اين است دستورات ثمربخش دين، اين است آن روشى كه زندگى را با ديگران آسان مى نمايد، و از هجوم گناه به دايره حيات جلوگيرى مى كند، و برنامه زندگى را از نور و صفا و عشق و وفا، و سلامت و صميميت، و سادگى و آسانى پر كرده و شيرين مى نمايد.

پدران و مادران آنچه را در مسئله ازدواج در روزگار جوانى براى خود دوست داشتيد، و آن عبارت بود از اينكه با خانواده اى هم شأن خود ازدواج كنيد، در برنامه ازدواج، هر دو خانواده از شرايط سنگين و غير قابل تحمل بپرهيزند، هرچه زودتر زمينه ازدواج را فراهم آورند، از

مخارج كمرشكن دورى كنند، از حرف و نقل زياد كناره گيرى نمايند، امروز همان را براى فرزندخود دوست داشته باشيد.

وسيله شدن براى ازدواج، در پيشگاه حق ثواب بسيار دارد، شما اى پدران و مادران زودتر از ديگران براى فرزندان خود وسيله ازدواج شويد، و اين راه را تا آخر با عشق و محبت و شيرينى و كرامت طى كنيد.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

مَنْ عَمِلَ فى تَزْويجِ بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ حَتّى يَجْمَعَ اللّهُ بَيْنَهُما زَوَّجَهُ اللّهُ أَلْفَ امْرَأَه مِنَ الْحُورِ الْعينِ وَ كانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَه خَطاها أَوْ بِكُلِّ كَلِمَه تَكَلَّمَ بِها فى ذلِكَ عَمَلُ سَنَه.

هر كس در فراهم آوردن زمينه ازدواج پسران و دختران اهل ايمان زحمت بكشد، تا خداوند مهربان آنها را به يكديگر برساند، مزدش هزار حوريه بهشتى است، و براى هر قدمى كه برداشته يا هر كلمه اى كه در اين زمينه گفته ثواب يك سال عبادت است.

آنان كه در امر ازدواج سختگيرى مى كنند، با اينكه مى توانند به آسانى و سادگى زمينه تحقق آن را فراهم كنند، خود را از چه ثواب عظيمى نزد حق محروم مى كنند؟!

اينان جواب فرزندان خود را اگر دچار فساد شوند، يا ضربه فكرى و بدنى به آنان وارد شود، يا دچار اختلال روحى گردند، در دادگاه عدل الهى در صحنه وحشتناك محشر چه خواهند داد؟!

موسى بن جعفر (عليه السلام) از طريق نامه اى از عمّه بزرگوار خود درخواست كردند، فلان مالى كه دارى براى كمك به مهريه عيال محمد بن جعفر بفرست، چون نامه را به آن زن باكرامت دادند، بدون فاصله به اين مسئله اقدام كرد، متن نامه چنين بود:

خداوند را در قيامت سايه اى است كه از آن جز پيامبر، يا وصىّ پيامبر، يا كسى كه برده مؤمنى را آزاد كند، يا قرض مؤمنى را ادا نمايد، يا مؤمن بى زنى را زن دهد بهره مند نگردد.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:

... وَ أَعْظَمُ الْخَطايا إِقْتِطاعُ مالِ امْرِء مُسْلِم، وَ أَفْضَلُ الشَّفاعاتِ مَنْ تَشَفَّعَ بَيْنَ اثْنَيْنِ فى نِكاح حَتّى يَجْمَعَ اللّهُ شَمْلَهُما.

و بزرگترين گناه تجاوز به مال مسلمان است، و برترين ميانجيگرى وساطت در امر ازدواج است.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

مَنْ زَوَّجَ عَزَباً كانَ مِمَّنْ يَنْظُرُ اللّهُ الَيْهِ يَوْمَ الْقِيامَهِ.

هر كس بى زنى را زن دهد، از آنانى است كه خداوند در روز قيامت به او به ديده لطف و رحمت نظر مى كند.

و نيز آن حضرت فرمود:

أَرْبَعَهٌ يَنْظُرُ اللّهُ الَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَهِ: مَنْ أَقالَ نادِماً، أَوْ أَغاثَ لَهْفاناً، أَوْ أَعْتَقَ نَسَمَهً، أَوْ زَوَّجَ عَزَباً.

خداوند به چهار نفر در قيامت نظر لطف مى اندازد، كاسبى كه جنس پس آورده را قبول كند، آنكه غمى را از دلى بزدايد، كسى كه بنده اى را آزاد كند، و آنكه انسان بى زنى را زن دهد.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

هر كس قرار ازدواجى را بهم بزند، و زن و مردى را از هم جدا كند، در دنيا و آخرت دچار غضب و لعنت خدا شود، و بر حضرت حق است كه هزار سنگ آتشين بر سر او ببارد، و هر كس در جدائى بين مرد و زنى بكوشد ولى به ثمر نرسد، دنيا و آخرت دچار خشم و لعنت حق شود، و ديدار رحمت حق بر او حرام گردد.

اى كاش تمام پدران و مادران از اين معانى خبر داشتند، تا با عمل به اين واقعيات از ثواب عظيم الهى بهره مند مى شدند، و اى كاش خبرداران از اين مسائل از تكبّر از عمل به اين دستورات پرهيز مى كردند، تا در قيامت دچار خشم و لعنت و عذاب ابد حق نشوند.

 

كبر، صفتى ابليسى است

 

امروز كه بلوغ زودرس رنجى بر رنج مردم افزوده، امروز كه هجوم فرهنگ بيگانگان دردى بر دردها اضافه كرده، امروز كه صدا و تصوير رسانه هاى كفر جهانى روح و فكر مردم بخصوص جوانان را اشغال كرده، امروز كه فيلم هاى مبتذل در تمام جهان بيداد مى كند، و اين همه برنامه ها حاصلى جز تحريك شهوات، و شعلهور كردن غرائز ندارد، بر پدران و مادران و اقوام و ثروتمندان و خلاصه دولت و ملت اسلامى، واجب شرعى، و لازم اخلاقى است، كه تمام توان خود را در آسان نمودن امر ازدواج جوانان، و حذف عادات و رسوم غلط، و در هم شكستن سنن غربى، و چشم پوشى از شرايط سنگين، بكار گيرند تا از اين راه ايمان و اخلاق و رفتار و كردار انسانى دختران جوان و پسران جوان تا حدّى محفوظ بماند، و اين گلهاى، باغ آدميت از پرپر شدن و افتادن در منجلاب گناه در مصونيت قرار بگيرند.

نسبت به پياده شدن فرامين الهى و دستورات رسول اكرم، و امامان معصوم تكبّر نكنيد، متأسفانه بعضى از پدران و مادران چنانكه مشاهده شده در مجالس قرارداد ازدواج آنچنان ژستى بخود مى گيرند كه انگار شاه مقتدرى هستند، و فرزند آنان شاهزاده، و بايد در امر عقد و عروسى، همچون فرعون و فرعونيان عمل شود، پيشنهادهائى مى دهند، و خواسته هائى اظهار مى كنند كه خانواده مقابل بهت زده شده، و فرزندشان از ازدواج و تشكيل خانواده پشيمان مى شود، و به ناچار براى ارضاى غرائز خود دست به دوست يابى نامشروع زده، و خود را به انواع گناهان جنسى آلوده مى نمايد!!

قرآن مجيد تكبر از حق را از مشخصه هاى ابليس شمرده آنجا كه مى فرمايد:

فسجد الملائكه كلّهم اجمعون الّا إبليس استكبر و كان من الكافرين

پس فرشتگان به امر حق همه سجده كردند مگر ابليس كه گردنكشى و بزرگ منشى نمود و از كافران شد.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبَّر فيها فاخرج إنّك من الصّاغرين.

حضرت حق به او فرمود: از اين جايگاه و مقام و مرتبه فرو شو، ترا نرسد كه در اين حريم پاك بزرگ منشى كنى، پس بيرون رو كه تو از خوارشدگانى.

على (عليه السلام) فرمود:

إِيّاكَ وَالْكِبْرَ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ وَالْامُ الْعُيُوبِ وَهُوَ حِلْيَهُ إِبْليسَ.

بر تو باد از اينكه در امور حيات نسبت به حق و خلق دچار كبر شوى، به حقيقت كه تكبر از بزرگترين گناهان و پست ترين عيوب است، و كبر رنگ و رخساره و خصلت ابليس است.

و نيز آن حضرت فرمود:

احْذَرِ الْكِبْرَ فَإِنَّهُ رَأْسُ الطُّغْيانِ وَ مَعْصِيَهُ الرَّحْمنِ.

از كبر بپرهيز كه اين صفت سر تجاوز و روگردانى از حضرت حق است.

و نيز آن بزرگوار فرمود:

أَقْبَحُ الْخُلُقِ التَّكَبُّرُ.

زشت ترين خوى تكبر است.

رسول الهى فرمود:

اجْتَنِبُوا الْكِبْرَ فَإِنَّ الْعَبْدَ لا يَزالُ يَتَكَبَّرُ حَتّى يَقُولَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ أُكْتُبُوا عَبْدى هذا فِى الْجَبّارينَ.

از كبر اجتناب كنيد، هر آينه انسان در كبر ادامه زندگى مى دهد، تا جائى كه خداوند عز و جل مى فرمايد: اى نويسندگان عمل، نام بنده ام را جزء جبّاران عالم ثبت كنيد.

و نيز آن حضرت به ابوذر فرمود:

يا اباذَر مَنْ ماتَ وَ فى قَلْبِهِ مِثْقالُ ذَرَّه مِنْ كِبْر لَمْ يَجِدْ رائِحَهَ الْجَنَّهِ إِلّا أَنْ يَتُوبَ قَبْلَ ذلِكَ.

اى ابوذر هر كس بميرد و در قلبش به وزن ذرّه اى كبر باشد، بوى بهشت را نخواهد يافت، مگر اينكه قبل از مردن توبه كند و از لباس كبر و نخوت و بزرگ منشى درآيد.

راستى موجودى كه از نطفه آفريده شده، و در حال حيات دنيوى، ضعيف و ناتوان، و در برابر حوادث بى قدرت و بى قوت است، و چرخى در اين عرصه گاه هستى به اراده او نمى چرخد، چه جاى آن دارد كه با حق و با خلق تكبر كند، و براى خود برترى بر ديگران قائل باشد؟

امام صادق (عليه السلام) از پدرانش روايت مى كند، بين سلمان و مردى دعوا درگرفت، آن مرد با حالتى خاص به سلمان گفت: تو كيستى كه من با تو رو در رو شوم؟ سلمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد:

الْمُؤْمِنُ دَأْبُهُ زَهادَتُهُ، وَ هَمُّهُ دِيانَتُهُ، وَ عِزُّهُ قَناعَتُهُ، وَجِدُّهُ لِاخِرَتِهِ، قَدْ كَثُرَتْ حَسَناتُهُ، وَ عَلَتْ دَرَجاتُهُ، وَ شارَفَ خَلاصُهُ وَ نَجاتُهُ.

عادت و خوى مؤمن بى رغبتى او به امور مادى است، و همّتش ديندارى، و عزتش قناعت، و فعاليتش براى آخرت است. زياد شده خوبيهايش، و بالا رفته درجاتش، و نزديك شده به آزادى و نجاتش.

و نيز آن حضرت فرمود:

الْمؤْمِنُ دائِمُ الذِّكْرِ، كَثيرُ الْفِكْرِ، عَلَى النَّعْماءِ شاكِرٌ، وَ فِى الْبَلاءِ صابِرٌ.

مؤمن بطور دائم و هميشگى متذكّر حقائق و بخصوص حضرت حق است، انديشه اش بسيار، و شاكر تمام نعمت هاى الهى و صابر در بلاء است.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

الْمُؤْمِنُ مَنْ طابَ مَكْسَبُهُ، وَ حَسُنَتْ خَليقَتُهُ، وَ صَحَّتْ سَريرَتُهُ، وَ انْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ، وَ امْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ كَلامِهِ.

مؤمن كسى است كه آنچه كسب مى كند پاكيزه است، و طبيعتش نيكوست، و پنهانش صحيح است، اضافه مالش را انفاق مى كند، و از اضافه سخنش خوددارى مى نمايد.

در رابطه با ارزش مؤمن در روايات آمده:

از حضرت صادق (عليه السلام) نقل شده:

الْمُؤْمِنُ اعْظَمُ حُرْمَهً مِنَ الْكَعْبَهِ.

احترام و حرمت مؤمن از كعبه عظيم تر است.

امام پنجم (عليه السلام) فرمود:

انَّ الْمُؤْمِنَ يُعْرَفُ فِى السَّماءِ كَما يَعْرِفُ الرَّجُلُ اهْلَهُ وَ وَلَدَهُ وَ انَّهُ لَاكْرَمُ عَلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ مَلَك مُقَرَّب.

مؤمن در آسمان معروف است، چنانكه مرد همسر و اولادش را مى شناسد، و هرآينه مؤمن در پيشگاه حق از ملك مقرب گرامى تر است.

رسول حق فرمود:

انَّ اللّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ يَقُولُ: وَعِزَّتى وَجَلالى ما خَلَقْتُ مِنْ خَلْقى خَلْقاً أَحَبَّ الَىَّ مِنْ عَبْدىَ الْمُؤْمِنِ.

خداوند جل ثناءه مى فرمايد: به عزت و جلالم قسم آفريده اى را در آفريدگانم در نزد خود محبوب تر از مؤمن نيافريده ام.

 

هم كفوى

 

پس از اين مقدّمه كه در رابطه با دين و ديندارى مطرح شد، لازم است به اين معنا توجه شود كه از شرايط بسيار مهم ازدواج هم كفو بودن زوجين است.

كفو در لغت به معناى شبيه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّى بايد از نظر ظاهر و باطن بين دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.

مهمترين مرحله شباهت، بايد در چهره ديندارى جلوه كند به اين معنا كه به فرهنگ پاك حق، مؤمن هم كفو مؤمنه، و دين دار شبيه و مانند ديندار است.

به فرموده قرآن مجيد:

وَالطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ.

زنان پاك لايق مردان پاكند.

كتاب حق مى فرمايد:

فَانْكِحُوا ماطابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ.

پس با زنان پاك ازدواج كنيد.

اين پاكى در زنان و مردان در مرحله اول پاكى و پاكيزگى باطن است، كه عبارت از ايمان به خدا و قيامت و نبوت و قرآن و ملائكه و متخلّق بودن به اخلاق حق است.

بنابراين مرد مسلمان و مؤمن حق ازدواج با زنان غيرمسلمان و غيرمؤمنه را ندارد، و اگر اين ازدواج انجام بگيرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شك زاده زنا هستند، و همچنين زن مؤمنه حق ندارد با انسان غيرمؤمن ازدواج كند، زيرا از نظر شرعى اين ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.

مؤمن و مؤمنه هم كفو غيرمؤمن و غيرمؤمنه نيستند، كه اگر اين ازدواج باطل صورت بگيرد درى از عذاب قيامت بر روى هر دو باز شده!!

قرآن مجيد از ازدواج انسان پاك يعنى انسان مؤمن با انسان ناپاك منع شديد فرموده:

ولاتنكحوا المشركات حتّى يؤمنَّ ولأمه مؤمنه خير من مشركه ولو اعجبتكم ولاتنكحوا المشركين حتّى يؤمنوا ولعبد مؤمن خير من مشرك ولو اعجبكم اولئك يدعون الى النّار والله يدعوا الى الجَّنه والمغفره باذنه ويبيِّن آياته للناس لعلَّهم يتذكَّرون.

با زنان مشرك تا ايمان نياورده اند ازدواج نكنيد، كنيزان باايمان از زن آزاد مشركه بهتر است، اگرچه زيبائى يا ثروت او شما را به شگفتى اندازد.

و زنان خود را به ازدواج مردان مشرك تا ايمان نياورده اند درنياوريد زيرا يك بنده باايمان از يك مرد مشرك بهتر است اگر چه موقعيت و زيبائى او شما را شگفت زده كند، مشركان دعوت به آتش مى كنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى نمايد، و آيات خود را براى مردم بيان مى كند شايد اهل تفكر و انديشه شوند.

بنابراين مواظب باشيد دختر باايمان خود را به جوانى كه اهل حق و حقيقت نيست، و در لجنزار انكار واقعيات دست و پا مى زند به زنى ندهيد، و براى جوان پاك و مؤمن خود، دخترى كه منكر اصول الهى است به همسرى انتخاب نكنيد كه شرط اول در صحت ازدواج ايمان پسر و دختر است تا دو نور و دو پاك و دو پاكيزه و دو مؤمن به هم برسند، و از به هم رسيدن آنان ثمرات شايسته و پاك كه همان فرزندان صالحند بوجود بيايند.

تصور نكنيد كه زيبائى و مال و موقعيّت در مردى كه ايمان ندارد، و در زنى كه آراسته به حقيقت نيست موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگى است.

البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم كفو بودن، سختگيرى نكنند، وقتى پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامى، و از نظر قيافه و هيكل ظاهر نزديك به هم باشند، اين دو از نظر شرع مقدس هم كفو و شبيه و همانند يكديگرند، و در ازدواج آنان رحمت و بركت حق تجلّى خواهد كرد.

در رابطه با مسئله كفو به روايات زير توجه كنيد:

عَنْ ابى عَبْدِاللّهِ (عليه السلام) أَنَّهُ قالَ: الْكُفْوُ انْ يَكُونَ عَفيفاً وَ عِنْدَهُ يَسارٌ.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: آنكه داراى عفت همه جانبه است و زندگى در كنار او از نظر نفقه سهل و آسان است كفو دختر عفيفه و آسان زندگى كن شماست.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

اذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دينَهُ وَ امانَتَهُ يَخْطُبُ الَيْكُمْ فَزَوِّجُوهُ انْ لا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَهٌ فِى الْارْضِ وَ فَسادٌ كَبيرٌ.

كسى كه از دختر شما خواستگارى كرد و شما نسبت به دين و امين بودن وى رضايت داشتيد، حتماً زمينه اين ازدواج را فراهم نمائيد، كه منع ازدواج كفو با كفو از جانب شما زمينه ساز فتنه در روى زمين و فساد بزرگ است.

رسول خدا در روايت ديگر مى فرمايد:

اذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دينَهُ فَزَوِّجُوهُ وانْ لا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَهٌ فِى الْارْضِ وَفَسادٌ كَبيرٌ.

آنكس كه اخلاق و دينش مورد رضايت و پسند شما بود به او دختر بدهيد، چنانچه از تحقق اين ازدواج جلوگيرى كنيد موجب فتنه و فساد بزرگ در زمين شده ايد.

آرى سخت گيرى در ازدواج، و ايجاد موانع، و تكيه بر عادات و رسومات غلط، و پيگيرى شرايط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از جانب خانواده ها براى پسران و دختران خود، علت ازدياد استمناء، لواط، زنا، فشارهاى عصبى، و بيماريهاى روانى در دختران و پسران است، و اين همه فتنه و فساد عواقب و توابعش در دنيا و آخرت گريبانگير آن پدران و مادران و اقوام و خانواده هائى است كه در مسئله ازدواج سخت گيرى مى كنند.

رسول حق فرمود:

انْكِحُوا الْاكْفاءَ وَانْكِحُوا مِنْهُمْ وَاخْتارُوا لِنُطَفِكُمْ.

زمينه ازدواج هم كفوها را فراهم كنيد، و با هم كفو ازدواج كنيد و آنان را براى بوجود آمدن فرزندان شايسته به عقد خود درآوريد.

آرى ايمان و اخلاق و امانت و درستى در پسر و دختر مايه هم كفويست، و بر پدران و مادران و خانواده ها واجب اخلاقى است، هر چه زودتر و سريع تر و با آسان گيرى كامل و پرهيز از شرايط غيرالهى و سنن غيراخلاقى زمينه عروسى دو هم كفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودى و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب كنند.

حضرت باقر (عليه السلام) مى فرمايد:

ما مِنْ رُزْءَه أَشَدَّ عَلى عَبْد انْ يَأْتِيَهُ ابْنُ اخيهِ فَيَقُولَ زَوِّجْنى فَيَقُولَ لا افْعَلُ أَنَا أَغْنى مِنْكَ.

مصيبتى از اين شديدتر نيست كه جوان مؤمنى دختر برادر مؤمنش را خواستگارى كند، و پدر دختر جواب بدهد، من از اين ازدواج عذر مى خواهم زيرا تو از نظر مالى در رتبه من نيستى!

در مسئله ازدواج عصبيّت قومى، شهرى، قبيله اى نبايد لحاظ شود، زيرا اينگونه تعصّبات در آئين الهى مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.

فقر و غنا، اين شهر و آن شهر، اين قبيله و آن قبيله را ملاك ازدواج قرار ندهيد، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران يك پدر و مادرند، و براى هيچ يك بر ديگرى، جز به تقوا و پرهيزكارى امتياز نيست.

 

نظر حضرت سجاد (عليه السلام) نسبت به كفو

 

امام پنجم حضرت باقر (عليه السلام) نقل مى كنند: پدر باكرامتم حضرت زين العابدين (عليه السلام) در يكى از مواقف حج به خانمى برخورد كه اخلاق نيكش آن حضرت را جذب كرد، سئوال كردند اين زن داراى همسر است؟ عرضه داشتند وى را شوهر نيست، پدرم بدون اين كه از حسب و نسب وى تحقيق كند از او خواستگارى كرد، و اين خواستگارى منجر به ازدواج با او شد.

فردى از انصار از داستان آگاه شد، ازدواج به اين سادگى براى او بسيار سنگين و گران آمد، به نظر آورد ممكن است آن زن فردى بى اصل و نسب باشد، و علت سرزنش نسبت به امام چهارم شود.

مدتى در مقام جستجو برآمد و معلوم شد آن زن از طايفه شيبان است، خدمت امام چهارم رسيد و جريان را با آن حضرت در ميان گذاشت كه خدا را شكر همسر شما از فاميلى معروف و محترم است، امام به او فرمودند من شما را خردمندتر از اين مى دانستم كه به اين امور پاى بند باشى، مگر نمى دانى خداوند عزوجل به

بركت اسلام پستى ها را برداشت و نقصها را جبران فرمود، بزرگوارى و كرامت را جايگزين پستى و دنائت نمود، اينك مسلمان در هر موقعيتى باشد محترم است و او را پستى نيست، لئامت و خسّت از آنِ جاهليت است و بس.

بنابراين هم قبيله بودن، همشهرى بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم كفوى نيست، بنا به حكم اسلام، عرب را بر عجم، سپيد را بر سياه، قرشى را بر غيرقرشى امتيازى نيست، امتياز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ايمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاكى و طهارت و سلامت هم كفو يكديگرند گرچه يكى عرب و ديگرى عجم، يكى شهرى و ديگرى روستايى، يكى غنى و ديگرى فقير، يكى سپيد و ديگرى سياه، يكى قبيله دار و ديگرى بى قبيله باشد.

على بن اسباط به حضرت جواد (عليه السلام) نوشت: من براى دخترانم كسى را كه در اخلاق و ايمان همانند خودم باشد نيافته ام تا آنان را شوهر دهم، حضرت در پاسخ نامه وى نوشت: آنچه را درباره دخترانت نوشته بودى يافتم، خداوند ترا مورد رحمت و لطفش قرار دهد، تا اين حدود دقت در كار دختر لازم نيست، پيامبر فرمود اگر خواستگارى آمد كه دين و اخلاقش مورد پسند بود قبولش كنيد ور نه فتنه و فساد بزرگ در زمين روى مى دهد.

امام صادق (عليه السلام) به مردى به نام ابراهيم فرمود: هيچ مؤمنى بهره اى و سودى خطرناك تر از ثروت نبرده، ضرر مال از زيان دو گرگ درنده كه به گله اى بى چوپان از سر و ته گله حمله كنند بيشتر است، اين گرگها با گوسپندان چه مى كنند، عرضه داشتم جز فساد كارى نمى كنند، فرمود: راست گفتى، كوچكترين زيان مال اين است كه مسلمانى خواستگارى دختر مسلمان بيايد و او به عذر نداشتن مال او را براند و از دادن دختر به او خوددارى كند.

 

به چند طايفه دختر ندهيد

 

در معارف الهى آمده فرزند امانت خدا و نعمت حق و احسان پروردگار به انسان است.

حفظ امانت حق به اين است كه به تربيت دينى و اخلاقى او توجه شود، و به هنگام ازدواج براى او همسر پاك و پاكيزه اى انتخاب شود.

دخترى كه به خانه شوهر مى رود تحت تأثير خانه و خانواده شوهر و خود شوهر قرار مى گيرد، و در هر صورت در آن محيط برنامه هائى به وسيله شوهر از او خواسته مى شود، بايد به آن خانه اى كه مى رود خانه اى الهى و خانواده اى مؤمن باشد، و همسرش از حسنات باطنى و ظاهرى در حدّ استعداد و طاقتش برخوردار باشد، به اين خاطر آئين الهى از شوهر دادن دختر به افرادى كه واجد شرايط الهى و اسلامى نيستند منع اكيد فرموده در روايتى از قول رسول حق آمده:

انَّمَا النِّكاحُ رِقٌّ فَاذا انْكَحَ احَدَكُمْ وَليدَهً فَقَدْ ارَقَّها فَلْيَنْظُرْ احَدُكُمْ لِمَنْ يُرِقُّ كَريمَتَهُ.

نكاح يك نوع بندگى و اطاعت است، فردى از شما وقتى دخترش را شوهر مى دهد، او را در مدار طاعت و بندگى شوهر درمى آورد، لازم است هر يك از شما دقت كند، كه دخترش را در اختيار چه كسى قرار مى دهد.

شوهر دادن دختر به كسى كه پاى بند به دين و فرائض الهى و عقايد حقّه نيست و به تعبير كتاب خدا فاسق است جايز نيست.

شوهر دادن دختر به مرد بداخلاق كه آلوده به كبر، فخر، حسادت، حرص، طمع، بخل و بدزبانى است، ممنوع است.

شوهردادن دختر به مرد نادان و سفيه و كم عقل كه قدرت اداره زندگى را ندارد، و چيزى براى زن جز مشكلات بوجود نمى آورد كارى خلاف شرع ودور ازانسانيت است.

شوهر دادن دختر به مرد شرابخوار و آن پليد و پستى كه از حرام الهى خوددارى نمى كند اكيداً ممنوع است. اكنون به روايت بسيار مهم اين قسمت توجه كنيد.

قالَ النَّبِىُّ (صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ زَوَّجَ كَريمَتَهُ مِنْ فاسِق نَزَلَ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْم أَلْفُ لَعْنَه.

كسى كه دختر عزيز و باكرامتش را به فرد بى دين شوهر دهد، روزى هزار بار لعنت بر او نازل مى شود.

كَتَبَ حُسَيْنُ بْنُ بَشّار الَى الْكاظِمِ (عليه السلام): انَّ لى قَرابَهً قَدْ خَطَبَ الَىَّ وَ فى خُلُقِهِ سُوءٌ قالَ: لا تُزَوِّجْهُ انْ كانَ سَيِّئَ الْخُلُقِ.

حسين بن بشار به موسى بن جعفر (عليه السلام) نوشت: يكى از اقوام من از دخترم خواستگارى كرده، ولى اخلاق بدى دارد، حضرت جواب نوشتند: اگر دچار سيّئات اخلاقى است به او نده.

امام صادق (عليه السلام) با استناد به آيه 5 سوره نساء از دختر دادن به سفيه و نادان كه لياقت ندارد مال به او بدهند، و نمى توان به او در امور اجتماعى و فردى و مسئله امانات اعتماد كرد، منع اكيد فرمودند.

قالَ النَّبِىُّ (صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ بَعْدَ ما حَرَّمَهَا اللّهُ عَلى لِسانى فَلَيْسَ بِأَهْل انْ يُزَوَّجَ اذا خَطَبَ.

هر كس شراب را بعد از اينكه من مأمور اعلام حرام بودنش از جانب خدا شدم بنوشد، هرگاه به خواستگارى دختر يك خانواده آمد، بدانيد كه شايستگى پاسخ شنيدن ندارد.

امام هشتم حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:

وَايّاكَ انْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَانْ زَوَّجْتَهُ فَكَأَنَّما قَدَّمَتْ الَى الزِّنا.

بترس از اين كه دختر به شرابخوار بدهى، كه اگر او را به چنين تبهكارى شوهر دهى گويا آن عفيفه كريمه را به زنا داده اى!!

آرى آنكه پاى بند به واجبات الهى نيست، و از فسق و فجور پرهيز ندارد، و آنكه از حسنات اخلاقى برخوردار نيست، و آلوده به بداخلاقى است، و آنكس كه از عقل و فكر لازم بهره ندارد، و آن سست اراده اى كه از مشروبات حرام پرهيز ندارد، اهليت ندارد كه دخترى پاك و مؤمنه كه امانت حق است به او سپرده شود، كه نه تنها دختر ضايع مى گردد، بلكه فرزندانى كه آن دختر براى آن تبهكار مى آورد متأثر از آثار سوء وجودى آن شوهر خواهند شد، كه قبل از اينكه دانش بشر به اين حقيقت برسد امام ششم (عليه السلام) اين حقيقت را اعلام فرموده است:

الْحَرامُ يَبينُ فِى الذُّرِّيَّهِ.

آثار حرام در نسل آشكار مى گردد!!

 

با اينگونه زنان ازدواج مكنيد

 

همانطور كه اسلام اجازه شوهر دادن دختر را به چند طايفه از جمله فاسقان، سفيهان، بداخلاقان، مشروبخواران، نمى دهد، و حرمت و ارزش زن را با ممنوعيت ازدواج با اين چند طايفه حفظ مى كند، به همين نسبت به جوانان مؤمن و باكرامت اجازه ازدواج با زنانى كه واجد شرايط الهى و اسلامى نيستند نمى دهد.

روايات بسيار مهمى در اين زمينه از مصادر وحى در معتبرترين كتب نقل شده، كه به پاره اى از آنها اشاره مى شود، رسول خدا فرمود:

ايّاكُمْ وَ تَزَوَّجَ الْحَمْقاءِ فَإِنَّ صُحَبَتَها ضَياعٌ وَوَلَدَها ضِباعٌ.

از ازدواج با زن كودن و دچار حماقت بپرهيزيد كه همنشينى با آنان تباهى عمر و فرزندش متجاوز و ستمكار است.

و نيز آن حضرت فرمود:

ايّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ وَما خَضْراءُ الدِّمَنِ. قالَ: الْمَرْأَهُ الْحَسْناءِ فى مَنْبَتِ السُّوءِ.

از سبزه مزبله پرهيز كنيد، پرسيدند سبزه مزبله كدام است؟ فرمود: زن زيباروى كه در خانواده اى پست و بد و فرومايه بار آمده!

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

كانَ (صلى الله عليه وآله وسلم) يَقُولُ فى دُعائِهِ: اللّهُمَّ انّى اعُوذُ بِكَ مِنْ وَلَد يَكُونُ عَلَىَّ رَبّاً، وَ مِنْ مال يَكُونَ عَلَىَّ ضَياعاً، وَ مِنْ زَوْجَه تُشيبُنى قَبْلَ أَوانِ مَشيبى وَ مِنْ خَليل ماكِر.

رسول حق در دعايش به پيشگاه حضرت حق عرضه مى داشت: خداوندا به تو پناه مى برم از فرزندى كه به جاى فرمانبرى از من فرمانگذار من باشد، و مالى كه بدون سود تباه گردد، و زنى كه مرا پيش از وقت «بر اثر كودنى و حماقت و بدخلقى» پير كند، و دوستى كه اهل مكر و حيله باشد.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

شِرارُ نِسائِكُمْ العُقَرَهُ، الدَّنِسَهُ، اللَّجُوجَهُ، الْعاصِيَهُ، الذَّليلَهُ فى قَوْمِها، الْعَزيزَهُ فى نَفْسِها، الحَصانُ عَلى زَوْجِها، الهَلُوكُ عَلى غَيْرِهِ.

بى خيرترين زنان شما: زنان عقيم و زنانى كه پاكيزگى را رعايت نمى كنند و لجباز و نافرمان و در ديد فاميل پست، و در نظر خود عزيز، و نسبت به شوهر سركش، و با ديگران رام و تسليم هستند.

و آن جناب فرمود:

الشُّؤْمُ فى ثَلاثَهِ أَشْياءَ فى الدّابَّهِ وَالْمَرْأَهِ وَالدّارِ فَأَمَّا الْمَرْأَهُ فَشُومُها غَلاءُ مَهْرِها وَعُسْرُ وِلادَتِها وَأَمَّا الدّابَّهُ فَشُومُها كَثْرَهُ عِلَلِها وَسُوءُ خُلْقِها وَأَمَّا الدّارُ فَشُومُها ضيقُها وَخُبْثُ جيرانِها.

نامباركى در سه چيز است: در مَركب، زن، و خانه. اما نامباركى زن بالا بودن كابين و نازايى اوست، و نامباركى مركب زيادى بيماريها بدخوبودن (چموشى) آن است و نامباركى خانه كوچكى و بدى همسايگان آن مى باشد.

وَ قالَ (صلى الله عليه وآله وسلم) شَرُّ الْاشْياءِ الْمَرْأَهُ السُّوءُ.

بدترين چيزها زن بد است.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:

شَرُّ الزَّوْجاتِ مَنْ لاتُؤاتى.

بدترين همسر آن زنى است كه ناموافق باشد.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

الا اخْبِرُكُمْ بِشِرارِ نِسائِكُمْ؟ الذَّليلَهُ فى اهْلِها، الْعَزيزَهُ مَعَ بَعْلِها، الْعَقيمُ الْحَقُودُ، الَّتى لاتَتَوَرَّعُ عَنْ قَبيح، الْمُتَبَرَّجَهُ اذا غابَ عَنْها بَعْلُها، الْحَصانُ مَعَهُ اذا حَضَرَ، لاتَسْمَعُ قَوْلَهُ، وَ لاتُطيعُ امْرَهُ، وَ اذا خَلى بِها تَمَنَّعَتْ كَما تَمَنَّعَ الصَّعَبَهُ عِنْدَ رُكُوبِها، وَ لاتَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً، وَ لاتَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً.

بدترين زنانتان را معرفى نكنم؟ آنكه در فاميلش پست و بى مقدار، و نسبت به شوهرش فخرفروش، نازا، كينه توز، از كار زشت روى نگرداند، و در غياب شوهر خود را زينت دهد، و در حضور وى بى پيرايه باشد، از شوهر اطاعت نكند، فرمانش را نپذيرد، در خلوت نسبت به خواسته شوهر تمكين نكند، عذر شوهر را نپذيرد، و از خطايش در نگذرد.

(النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى)

«بحار، ج 103، ص 220»

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

در مقابل توهین والدینم چکار کنم؟
کمترين مرتبه و بالاترين درجه اخلاص
جوان در کلام امام صادق(ع)
مکتب علمی امام جواد (ع)
آثار فرهنگى، اجتماعى و تربيتى نماز جماعت
عاشورا ، دليل وجود تشيع
بررسی عنصر رهبری در نهضت عاشورا و ويژگی های اساسی ...
قيام عاشورا و گستره ي معناي امر به معروف و نهي از ...
منازل سلوک عرفانی در آیینه حج
سنخ احکام جدید در عصر ظهور امام زمان(عج)

بیشترین بازدید این مجموعه

پیامبر ما کیست؟
جهاد ، مقابله با بى‏مهرى
مهمانداری دراسلام
نگاهى به مقام حضرت زينب سلام الله علیها
جلوه های هنر و زیبایی در قرآن
آزادی حقیقی در فرهنگ حسینی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
 اهداف والاى ازدواج در اسلام‏  
عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(س)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^