فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حسد سبب قتل اولياء خداست

ذرقان كه همنشين و هم صحبت و دوست بسيار نزديك احمدبن ابى داود قاضى روزگار معتصم عباسى بود، مى گويد روزى احمد از نزد معتصم بازگشت در حالى كه بسيار خشمگين و عصبانى به نظر مى رسيد، پرسيدم از چه روى چنين غرق در خشمى، گفت: از دست اين سياه چهره يعنى ابوجعفر فرزند على بن موسى الرضا!!

آرزو داشتم بيست سال پيش از اين مرده بودم و امروز را نمى ديدم، گفتم مگر چه شده؟

گفت: دزدى را نزد خليفه آوردند كه به اختيار خود اعترافت به دزدى مى كرد، معتصم راه تطهير و حدّ شرعى او را پرسيد، اين در حالى بود كه بيشتر فقهاء در مجلس حاضر بودند و فرمان داد بقيه به ويژه محمدبن على را هم حاضر كنند.

از همه ما فقها سؤال كرد حد دزد را چگونه بايد جارى كرد و كيفيت قطع دستش به چه صورت است؟ من گفتم من الكرسدع: دست دزد را بايد از مچ جدا كرد پرسيد به چه دليل؟ گفتم به دليل اين كه كلمه دست شام انگشتان و كف تا مچ مى شود در آيه ششم سوره مائده هم در مسئله تيمم آمده:

فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ*

بسيارى از فقها مذهب ما در اين نظريه با من موافقت كرده و حكم را تأييد نمودند، گروه ديگر گفتند بايد دست را از مرفق بريد.

معتصم پرسيد به چه دليل گفتند به دليل همان آيه كه درباره وضو گفته:

وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ

چون حدّ دست را خدا در اين آيه تا مرفق معين نموده است.

برخى نيز فتوا به قطع از شانه دادند و استدلال بر اين نمودند كه دست شامل انگشتان تا شانه مى شود.

در اين هنگام معتصم روى به فرزند حضرت رضا كرد و گفت: شما در اين مسئله مورد بحث نظرتان چيست؟

حضرت فرمود فقهاء شما نظر خود را گفتند مرا از فتوا دادن در اين مسئله معذور بدار، گفت شما را به خدا سوگند مى دهم نظر خود را بگوئيد.

حضرت جواد فرمود اكنون كه مرا قسم داده و ملزم به جواب نمودى مى گويم: اين حدود كه علماى مذهب شما و بخصوص علماى حاضر در مجلس تعيين كردند همه اشتباه و خطاست، درباره دزد لازم است انگشتان او را به غير ابهام بريد، پرسيد دليل شما چيست؟ فرمود: رسول خدا گفته:

«السجود على سبعة اعضاء الوجه و اليدين و الركبتين و الرجلين فاذا قطعت يد من الكرسدع او المرفق لم يبق له يد يسجد عليها و قال الله تعالى: ان المساجد لله:»

پيامبر اسلام فرمود: سجده بر هفت محل تحقق مى يابد پيشانى، دو دست، دو زانو و دو انگشت ابهام پا، هرگاه دست را از مچ يا مرفق جدا كنند ديگر دستى براى سجده نمى ماند در صورتى كه قرآن مى فرمايد:

أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ:

مواضع سجود ويژه خداست.

«ما كان لله لم يقطع:»

هر چه براى خدا باشد بريده نمى گردد.

معتصم از اين حكم شادمان گشت و آن را تصديق نمود و فرمان داد انگشتان دزد را بر پايه نظر و فتواى حضرت جواد قطع كردند.

ذرقان مى گويد: ابن ابى داود به شدت افسرده و ناراحت بود كه چرا فتواى او مردود اعلام شد، او از حسادت بخود مى پيچيد، سه روز پس از اين اتفاق نزد معتصم رفت و گفت: آمده ام تو را نصيحتى كنم، اين نصيحت و خيرخواهى به سپاس محبتى است كه به ما مبذول مى دارى و از اين مى ترسم كه اگر نگويم كفران نعمت نموده و به آتش دوزخ بسوزم!! معتصم گفت آماده شنيدن هستم، گفت: هنگامى كه شما مجلسى از دانشمندان و فقيهان تشكيل مى دهيد تا امر مهمى از امور دينى مطرح شود، وزراء، امراء، صاحب منصبان لشگرى و كشورى، خدم و دربانان حضور دارند، مذاكرات اين مجالس در بيرون و در ميان مردم گفتگو مى شود، اگر در چنين مجلسى شما نظر فقها را ارزش نهيد و آن را قبول ننمائيد و گفته محمدبن على بن موسى را بپذيريد، به تدريج زمينه فراهم مى شود كه مردم به او توجه كنند، و از بنى عباس روى بگرانند تا جائى كه خلافت را از تو گرفته و به او واگذارند، با توجه به اين حقيقت كه هم اكنون گروهى از مردم به امامت و لياقت او براى پيشوائى امت اعتراف دارند.

حسد ابن ابى داود كارگر افتاد و سخن چينى او در معتصم اثر گذاشت و او را چنان تحت تأثير قرار داد كه احمدبن ابى داود را دعا كرد و گفت:

«جزاك الله عن نصيحتك خيراً»

روز چهارم فرمان داد يكى از نويسندگان از گروهى دعوت كند و حضرت جواد در آن مهمان حضور داشته باشد، ابتدا آن حضرت عذر خواست و فرمود ميدانى كه من در چنين مجالسى شركت نمى كنم، به دعوت خود اصرار ورزيد كه اين مجلس ويژه آشنائى شما با يكى از وزراء تشكيل مى شود، بر اساس پافشارى دعوت كننده حضرت بناچار دعوت را پذيرفتند، به هنگام انداختن سفره غذاى مسمومى براى ايشان آوردند، حضرت با خوردن آن غذا احساس مسموميت نمودند، از جاى برخاستند صاحب سفره اصرار كرد بمانيد و به اين سرعت مهمانى را ترك نكنيد، حضرت فرمود: براى تو بهتر است كه من زودتر اين ميهمانى را ترك كنم، و نهايتاً حضرت جواد به فاصله يك روز بر اثر آن غذاى مسموم به شهادت رسيد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شفا در تربت سیّدالشهد(ع)
علت گرفتاری ما چیست؟
رمضان ماهی است مبارک
قرآن راه هدایت
حجت كبراى
همنشينى بهشتيان با چهار گروه
دوست داشتن نيكان و اخيار
جايگاه اخلاق در معارف الهى
فرار از شیطان!
دائما در معرض دید خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

دوست داشتن نيكان و اخيار
همنشينى بهشتيان با چهار گروه
اخلاق الهى حضرت سجّاد
گرفتن غنايم از شب و روز
همت در هزينه عمر
عزا و اشک بر اباعبدالله
پاداش زیارت حضرت سیدالشهدا(ع)
روحیۀ تفکر
انسان شکیبا
هرگاه خدا بنده اش را دوست دارد

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^