فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 5
100% این مطلب را پسندیده اند

حمد خدا

 

منابع مقاله:

کتاب  : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد دو

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

حمد فرشتگان و موجودات

اين جهان سراى تسبيح و ستايش است و آدميان و فرشتگان با تسبيح و ستايش هماهنگ با كاروان هستى، رو به سوى تعالى دارند همچنان كه در اين تسبيحِ كمالى و ستايش خداوند، همه آفريدگان مى كوشند تا به كمال شايسته خود دست يابند.

اين فراز از دعاى حضرت اشاره به آيه تسبيح پروردگار دارد كه فرمود:

تُسَبّحُ لَهُ السَّموَ تُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مّن شَىْ ءٍ إِلَّا يُسَبّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِن لَّاتَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيًما غَفُورًا» «1»

آسمان هاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست، او را تسبيح مى گويند، وهيچ چيزى نيست مگر اين كه همراه با ستايش، تسبيح او مى گويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد، يقيناً او بردبار و بسيار آمرزنده است.

كل هستى به ستايش خدا و قدردانى از نعمت هاى او براى رسيدن به جوار قرب خداوند پيش مى روند. ستايش خداوند و سپاس گزارى از نعمت هاى حق تنها آموزه هاى زبانى نيستند؛ بلكه برنامه سلوك رفتارى و درس اخلاق ستايندگان است كه بايد موافق با آن زندگى كنند و خلق و خوى و رفتارشان تجلّى ستايش ها و سپاس هايشان باشد.

روشن است كه آگاهى از وصف هاى ستودنى خداوند؛ دامنه معرفت آدمى را گسترش مى دهد و زمينه نيكبختى را فراهم مى آورد و او را موجودى متعالى و آينه اخلاق الهى مى سازد.

 

حمد در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام

امام على عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد:

الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتاحاً لِذِكْرِهِ وَسَبَبَاً لِلْمَزيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَدليلًا عَلى آلائِهِ وَعَظَمَتِهِ. «2»

ستايش خدا را كه ستايش را كليد يادش و سبب فزونى فضلش و دليل بر نعمت ها و بزرگيش قرار داد.

ستايش داراى مراتبى است كه مرتبه نخست آن زبانى است. گرچه ستايش و سپاس زبانى، پل ارتباطى ميان درون و برون و ريسمانى بر درگاه جانان است و نقش عمده اى در شكل گيرى شخصيّت آدمى دارد؛ ولى ستايش قلبى در سلوك الى اللّه مؤثّرتر است.

حضرت على عليه السلام در خطبه روز جمعه اين مراتب را بيان مى كند:

الْحَمْدُ للَّهِ أَحَقُّ مَنْ خُشِىَ وحُمِدَ، وَأَفْضَلَ مَنِ أتُّقِىَ وَعُبِدَ وَأوْلَى مَنْ عُظِّمَ وَمُجِّدَ. نَحْمَدُهُ لِعَظِيمِ غَنائِهِ، وَجَزِيلِ عَطائِهِ، وَتَظاهُرِ نَعْمائِهِ، وَحُسْنِ بَلائِهِ. «3»

ستايش مخصوص خدايى است كه به بيم از او و ستايش سزاوارترين است. و برترين كسى است كه از او پروا شود و بندگى او كنند. شايسته ترين كس به تعظيم است. او را بر كمال بى نيازيش و بخشش فراوانش و نعمت هاى آشكارش و آزمايش بلاى نيكويش مى ستاييم.

آن گاه كه انسان خدا را چنانكه بايد، مى ستايد و خود را غرق در نعمت هاى بى پايان او مى بيند و غير او را به هيچ مى گيرد و محبّت بيگانه را از دل بيرون مى راند و تنها او را مى ستايد و در برابر هيچ آفريده اى به كرنش نمى نشيند. همين گاه كه همه رذايل از وجودش دور مى شوند تنها به خود مى انديشد؛ بلكه به خدمت خلق برمى خيزد و با قدرت در برابر دشمنان حق مى ايستد و به شوق ديدار او به جهاد برمى خيزد. و مرز زندگى خود را معيّن مى كند.

اين ستايش ها در هر حال، آدمى را رشيد و جانش را بالنده و دل او را پاكيزه مى سازد.

 

حمد پيامبر اكرم (ص) در كلام امام صادق عليه السلام (ع)

حضرت صادق عليه السلام از حال پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل مى كند:

كانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله إذا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ قالَ: الْحَمْدُ للَّهِ عَلى هذِهِ النِّعْمَةِ.

وَإذا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ قالَ: الْحَمْدُ للَّهِ عَلى كُلِّ حالٍ. «4»

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، هرگاه از چيزى خوشحال مى شد مى فرمود: خدا را بر اين نعمت سپاس و هر گاه از كارى ناراحت مى گرديد مى فرمود: در هر حال خداى را سپاس.

بنابراين؛ از نيازهاى درونى هر موجود و وظايف حتمى مخلوقات هستى، حمد و سپاس الهى است. و انسان ها و موجودات به صورت ذاتى تمايل به ستايش موجودى قدرتمند و برتر دارند.

جمله ذرّات عالم در نهان

 

با تو مى گويند روزان و شبان

ما سميعيم و بصير و با هُشيم

 

با شما نامحرمان ما خامُشيم

از جمادى سوى جان جان شويد

 

غلغل اجزاى عالم بشنويد

     

(مثنوى مولوى)

 [ «28» حَمْداً لَا مُنْتَهَى لِحَدِّهِ و لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ و لَا مَبْلَغَ لِغَايَتِهِ وَلَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ «29» حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَعَفْوِهِ وَسَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ وَذَرِيعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ وَطَرِيقاً إِلَى جَنَّتِهِ وَخَفِيراً مِنْ نَقِمَتِهِ وَأَمْناً مِنْ غَضَبِهِ وَظَهِيراً عَلَى طَاعَتِهِ وَحَاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ و عَوْناً عَلَى تَأْدِيَةِ حَقِّهِ وَوَظَائِفِهِ ]

سپاسى كه رشته اتصال به طاعت و بخشش و عامل رضايت و خشنوديش و وسيله آمرزشش و راهى به سوى بهشتش و حفاظت كننده از كيفرش و امان از خشمش و مددكارى بر طاعتش و مانع و سدّى از نافرمانيش و كمكى بر اداى حق و عهد و پيمانش باشد.

 

فرمانبردارى و جلب رضايت حق از راه حمد

حمد، اظهار كمال محمود است.

حمد زبانى، همان اظهار كمال محمود در لباس الفاظ، حروف و كلمات است.

حمد عملى، اظهار كمال محمود در صورت عمل و كردار به عبادت و اطاعت بدنى است.

حمد حالى، اظهار كمال محمود در رتبه قلب و روح است. بنده خدا هنگامى مى تواند حق را مورد حمد حقيقى قرار دهد كه آينه وار ظرف وجود و اوصاف و افعال حق گردد؛ پس اطاعت واقعى تخلّق به اخلاق الهى است. تا عمل خالص مقبول افتد.

دعاى حضرت سجاد عليه السلام اشاره به عمل صالح دارد كه به درگاه الهى پذيرفته مى شود.

آن جا كه خداوند مى فرمايد:

إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ» «5»

حقايق پاك [چون عقايد و انديشه هاى صحيح ] به سوى او بالا مى رود و عمل شايسته آن را بالا مى برد. و كسانى كه حيله هاى زشت به كار مى گيرند، براى آنان عذابى سخت خواهد بود و بى ترديد حيله آنان نابود مى شود.

حمد، تنها به حق اختصاص دارد و واژه حمد به ويژه اگر هم با الف و لام بيايد، از يك نوع عموميّت برخوردار است كه شامل هر سپاس هم مى شود كه باز هم نوعى فرمانبرى از خداست.

روايتى از امام على عليه السلام به ما رسيده است كه:

مَنْ تَواضَعَ قَلْبُهُ للَّهِ لَمْ يَسْأمُ بَدَنُهُ مِنْ طاعَةِ اللَّهِ. «6»

هر كه دلش در برابر خدا تواضع داشته باشد، جسمش از طاعت خدا به ستوه نمى آيد.

حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق عليه السلام از مسجد بيرون آمد، مركب ايشان گم شده بود، فرمودند:

اگر خدا آن را به من بازگرداند، حق شكرش را مى گزارم، چيزى نگذشت كه آن را آوردند. امام فرمود: «الحمد للَّه» شخصى عرض كرد: قربانت گردم، مگر نفرمودى حق شكر خدا را مى گذارم؟ فرمودند: مگر نشنيدى؟ گفتم:

«الحمد للَّه». «7»

 

ستايش غير حق

اغراق در مدح و ستايش غير حق، عملى ناشايسته است؛ زيرا جز حق هر چه باشد محدود است و محدود نمى تواند وصف نامحدود داشته باشد ولى اغراق در ثناى نسبت به حق، چون از يك حقيقت نامحدود و واقعى برخوردار است، عملى شايسته است و موجب وصول و قرب به كمالات الهى مى گردد. پس قبل از درخواست از خداوند، او را به نيكى ستايش كن.

 

حمد خداوند قبل از درخواست

حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

انَّ فى كِتابِ أميرِالْمُؤمِنينَ عليه السلام أَنَّ الْمِدْحَةَ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ، فَإذا دَعَوتَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَمَجِّدْهُ. «8»

در كتاب امير مؤمنان است كه حمد و ستايش پيش از درخواست است. پس هرگاه خداى عزّوجلّ را خواندى و به درگاهش دعا كردى او را تمجيد كن.

شكر نعمت دهنده، ريشه در فطرت آدمى دارد. پايه دينى نيز بر اين حقيقت روشن استوار است. از اين رو كفر و نافرمانى از عبادت و بندگى حق تعالى ريشه در ناسپاسى نعمت ها دارد. چنان كه حق تعالى مى فرمايد:

لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» «9»

و [نيز ياد كنيد] هنگامى را كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاس گزارى كنيد، قطعاً [نعمتِ ] خود را بر شما مى افزايم و اگر ناسپاسى كنيد، بى ترديد عذابم سخت است.

نكته قابل توجّه اين است كه حق تعالى در آيه فوق وعده عذاب را به صورت جمله تأكيد آورده است كه بر حتميّت عذاب به طور طبيعى كه لازمه و نتيجه قهرى نفس عمل است، دلالت دارد.

 

اعتراف به احسان

از لوازم بندگى و عبوديت، اعتراف به احسان و شمارش نعمت هاى الهى است كه خود نوعى حمد الهى است. همان گونه كه حضرت سجاد عليه السلام فرمود:

سُبْحانَ مَنْ جَعَلَ الإعْتِرافَ بِالنِّعْمَةِ لَهُ حَمْداً، سُبْحانَ مَنْ جَعَل الإعْتِرافَ بِالْعَجْزِ عَنْ الشُّكْرِ شُكْراً. «10»

منزه است خدايى كه اقرار بندگان به نعمت هاى خود را، ستايش قرار داده و اقرار به ناتوانى از سپاس گزارى را سپاس قرار داده است.

و حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فى نِعْمَةٍ يُحْدِثُها لَكَ، أَوْ سَيِّئَةٍ يَسْتُرُها عَلَيْكَ، أَوْ بَلِيَّةٍ يَصْرِفُها عَنْكَ، فَما ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ؟! «11»

فضلش را از تو بازنداشته و پرده حرمتت را ندريده است، بلكه در نعمتى كه براى تو ايجاد مى كند و گناهى كه بر تو مى پوشاند و بلايى كه از تو دور مى نمايد چشم به هم زدنى از لطفش محروم نيستى، پس به او چه گمان مى برى اگر او را بندگى كنى؟!

اين فرمانبرى تا چه حد ارزشمند است كه حضرت على عليه السلام در نامه اش به حارث همدانى مى نويسد:

وَأَطِعِ اللَّهَ فى جُمَلِ أُمُورِكَ؛ فَإنَّ طاعَةَ اللَّهِ فاضِلةٌ عَلى ما سِواها. «12»

در تمام كارهايت از خدا اطاعت كن كه اطاعت از خدا از همه چيز برتر است.

 [ «30» حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِي السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِيَائِهِ و نَصِيرُ بِهِ فِي نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُيُوفِ أَعْدَائِهِ إِنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيدٌ.]

سپاسى كه به وسيله آن، در گروه سعادتمندان از دوستانش، به خوشبختى و سعادت برسيم، و به سبب آن با شمشير دشمنانش در سلك شهيدان قرار گيريم. همانا او يار بندگان، و خداى ستوده خصال است.

 

سعادتمندى انسان در سلك شهدا

اين فراز از دعاى امام زين العابدين عليه السلام اشاره به مقام شهادت دارد كه عهدى بين مؤمن و خداوند است.

حضرت حق در اين باره مى فرمايد:

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» «13»

از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا بر آن پيمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا كردند، برخى از آنان پيمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نايل شدند] و برخى از آنان [شهادت را] انتظار مى برند و هيچ تغيير و تبديلى [در پيمانشان ] نداده اند.

«شهادت» به معناى كشته شدن در راه خدا، پيمان بستن و وفاى به عهدى است كه مؤمنان با خداى خود بسته اند تا اين جانِ امانتى را در راه خدا و اعتلاى كلمه توحيد و معنويّت و فضيلت، فدا كنند.

«شهيد» شاهد حاضرى است كه به دنبال تعالى و اوج است. او زندگى دنيايى خود را در نهايت هوشيارى و آزادى، به دفاع از ارزش هاى عالى و حيات انسانى آدميان رها كرده است و براى وفاى به عهد به ميدان شهادت شتافته است و در راه مبارزه با ابزار دشمن، جانش را به خداى خويش سپرده است.

امام سجاد عليه السلام با ستايش و سپاس گزارى از نعمت هاى خداوند، توفيق دستيابى به نعمت شهادت و انجام دادن پيمانى كه با خداى خويش داشت به ويژه پس از حادثه عاشورا، در زمره شهيدان بودن را از خداوند طلب كرد تا در پرتو ستايش ها و سپاس گزارى ها و در راه عزّت و سربلندى در گروه شهيدان سربلند به حضور خداوند راه يابد.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

ما مِنْ نَفْسٍ تَمُوْتُ لَها عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ يَسُرُّها أنْ تَرْجَعَ الى الدُّنيا وَ أَنَّ لَها الدُّنْيا وَما فيها الّا الشَّهيدُ فَإنَّهُ يَتَمَنَّى أَنْ يَرْجِعَ الَى الدُّنْيا فَيُقْتَلُ مَرَّةً أُخْرى ، لِما يَرَى مِنْ فَضْلِ الشَّهادَةِ. «14»

هيچ كس نميرد مگر نزد خداوند از خيرى برخوردار باشد كه خشنود است به اين كه دوست دارد به دنيا برگردد. گرچه دنيا و هر چه در اوست؛ از آنِ او باشد مگر شهيد كه بر اثر مشاهده فضيلت شهادت، آرزو مى كند به دنيا برگردد تا يك بار ديگر شهيد شود.

امام حسين عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:

ما مِنْ شيعَتِنا إلّاصِدِّيقٌ شَهيد، قُلْتُ: أنّى يَكُونُ ذلك وَهُمْ يَمُوتُون عَلى فَرْشِهِم؟ فَقالَ: أَمَا تَتْلُو كِتابَ اللَّه:

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهَ وَرُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ» «15». «16»

كسى از شيعيان ما نيست مگر اين كه صديق و شهيد است. راوى حديث گويد: پرسيدم: چگونه چنين چيزى ممكن است در حالى كه آنان در بسترهاى خود مى ميرند؟ حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى: و كسانى كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردند، همانا كه صدّيقان و شهيدان در نزد پروردگارشان هستند.

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- اسراء (17): آيه 44.

(2)- نهج البلاغه: خطبه 156.

(3)- بحار الأنوار: 74/ 355، باب 14، حديث 31؛ الكافى: 8/ 175، حديث 194.

(4)- الكافى: 2/ 97، حديث 19؛ وسائل الشيعة: 3/ 247، باب 73، حديث 3535؛ مشكاة الأنوار: 31.

(5)- فاطر (35): 10.

(6)- بحار الأنوار: 75/ 90، باب 16، حديث 95؛ اعلام الدين: 186؛ كنز الفوائد: 1/ 278. (7)- بحار الأنوار: 68/ 33، باب 61، حديث 13؛ الكافى: 2/ 97، حديث 18.

(8)- بحار الأنوار: 90/ 315، باب 17، ذيل حديث 20؛ الكافى: 2/ 484، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 7/ 80، باب 31، حديث 8784.

(9)- ابراهيم (14): 7.

(10)- بحار الأنوار: 75/ 142، باب 21، حديث 37؛ تحف العقول: 283.

(11)- نهج البلاغه: خطبه 214.

(12)- نهج البلاغه: نامه 69.

(13)- احزاب (33): 23.

(14)- كنز العمال: 4/ 290، حديث 10542؛ تفسير الثعلبى: 3/ 201؛ تفسير ابن كثير: 1/ 435.

(15)- حديد (57): 19.

(16)- بحار الأنوار: 79/ 173، باب 20؛ الدعوات، راوندى: 242، حديث 681.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 5)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

پیمانه صبر علی علیه السلام لبریز شد!
شجاع ترین افراد را بشناسید!!
بهترین ذخیره انسان برای بعد از مرگ!
فضایل و مناقب امام موسی بن جعفر (ع)
مردم، برادران حاکم هستند!!
زمان و کیفیت نزول کتب آسمانی
سفره بهشتی، غذای آسمانی
بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (2)
شجاعت مسلم
ویژگی سراسر درخشان حضرت عباس را بشناسید

بیشترین بازدید این مجموعه

اتحاد، شرط پیروزی مسلمانان
خلافت مروان حمار آخرین خلیفه ستمکار اموی
سخنان كوتاه امام حسن عسكرى (علیه‌السلام)
آیا هر نفرینی مستجاب می شود؟!
یار درباریِ امام جواد علیه السلام!
نفرین پدر از شمشیر برنده تر!!
هدف بعثت پیامبر (ص) از دیدگاه استاد انصاریان
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^