فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حسين (ع) به سرزمين موعود وارد مى شود

حسين (ع) به سرزمين موعود وارد مى شود

حسین بن على علیه السلام از هنگام حرکت از مدینه تا کنون با سیاستى مشخص و مقصدى معین قدم برداشت و در طول این مدت ضمت گفتارها خطبه ها، برخوردها، مکر از مرگ و شهادت خود دم زد و باره ها از پایان کار و سرانجام نهضت خویش که در برابر حکومت استبداد و ستم فرزند معاویه انجام شد سخن گفت :
فرزند پیغمبر در چند مورد از محلى که انقلاب خونین و مقدس وى در آنجا باید انجام گیرد آشکارا نام برده است و از آن یاد کرد، اکنون کاروان حسینى پس از طى اینهمه راه و پشت سر گذاردن آن همه مشکلات و حوادث به همان ارض موعود مى رسد و بر سرزمین انقلاب و خون وارد مى گردد، هنگامى که این کاروان به آن سرزمین قدم مى گذارد دستور توقف و فرود آمدن از جانب حضرت صادر گردید و در برابر یاران خود چنین فرمود:
قفوا و لاتر حلوا منها فهیمنا و الله مناخ رکابنا، هیهنا و الله سفک دمائنا، هیهنا و الله هتک حریمنا، هینما و الله قتل رجالنا، هیهنا و الله ذبح اءطفالنا، هیهنا و الله تزار قبور نا و بهذاه التربه و عدنى جدى رسول الله و لاخلف لقوله (۱)
یعنى در اینجا فرود آئید و دیگر کوچ مى کنید: اینجا خوابگاه شتران ماست . اینجاست که خونهاى ما ریخته شود، اینجاست که زنان ما اسیر مى گردند، اینجاست که مردان ما را مى کشند، اینجاست که بچه هاى ما را ذبح مى کنند، و باز اینجاست که قبور ما زیارتگاه مى گردد و این همان خاک است که جدم پیغمبر به من خبر داده و خبر آن حضرت دروغ نخواهد بود
با این ترتیب حسین علیه السلام هنگام ورود به کربلا جنایتهائى که حکومت بیداد و ستم نسبت به آن بزرگوار و یاران آزاده اش در آن سرزمین انجام مى دهد به کاروان خود صریحا یاد آور مى گردد و بدینوسیله آن را براى استقبال از آن همه مصیبت و بلا آماده سازد و از آن سوى هنگامى که فرزند زیاد از نزول آن بزرگوار به سرزمین کربلا اطلاع یافت نامه اى به آن حضرت نوشت و زاده ى على را بین دو راه مخیر ساخت :
اما بعد یا حسین فقد بلغنى نزولک بکربلا و قد کتب الى امیرالمؤ منین یزید ان لا اتوسدالوثیر و لا اشبع من الخمیر الاالحقک بالطیف الخبیر اوترجع الى حکمى و حکم یزید بن معاویه .
یعنى به من اطلاع رسید که تو در سرزمین کربلا نزول کردى ، امیرالمؤ منین یزید به من نوشت که خوش نخوابم و غذاى سیر نخورم مگر آنکه یا تو را به قتل برسانم و یا آنکه در برابر فرمان من و فرمان یزید تسلیم گردى ؟
عبیدالله ناپاک با این نامه ى شرمگین خود از حسین مى خواهد در برابر وى و فرمانده کثیف و ننگین او یزید، تسلیم گردد یا آنکه براى کشته گشتن آماده شود!! آیا فرزند پیغمبر راهى جز راه دوم و شهادت انتخاب خواهد کرد؟ آیا ممکن است زاده ى فاطمه دست بیعت و تسلیم به ناپاکترین و ننگین ترین افراد عصر خود بدهد و با او سازش کند؟! نه ، قطعا ممکن نیست :
حسین علیه السلام از همان ابتداء راه خود را انتخاب کرد و صریحا در برابر فرماندار مدینه فرموده بود: کسى مثل من با فردى مانند یزید بیعت نخواهد کرد؟
اکنون هم آن حضرت راه شرافتمند و سعادت آورى جز آن نمى شناسد، از این نظر هنگامیکه آن نامه ى شوم را مى خواند سخت خشمناک مى گردد و آن را به سوئى افکنده و فرمود:
قوم اشتروا مرضاه المخلوق بسخط الخالق ،
یعنى رستگار نمى شود آن قومى که رضاى مخلوق را با سخط و غضب خالق خریدار شد فرستاده ى عبیدالله گفت جواب نامه چیست ؟ حضرت فرمود:
ماله عندى جواب لانه علیه کلمه العذاب (۲)
یعنى من به این نامه پاسخ نمى دهم زیرا او مستحق عذاب و آتش است
بردگان حکومت یا آبستنهاى جاه و مقام 
فرزند زیاد پس از آنکه فرستاده وى از کربلا بر گشت و عکس العمل شدید حسین علیه السلام را در برابر نامه خود دانست و از اینکه بتواند با آن حضرت سازش کند و از او بیعت بگیرد ماءیوس گردید در یعنى به خدا قسم ما را از مبارزه و پیکار با مردم شام شک و تردید و یا ندامت و پشیمانى باز نداشت (بلکه علت عدم پیکار ما اکنون این است که ) ما با اهل شام جنگ را شروع کردیم در حالیکه نسبت به یکدیگر در صلح و صفا بودیم و در برابر مشکلات صبر و شکیبائى داشتیم اما (اکنون ) صلح و صفاى ما با یکدیگر به عداوت و دشمنى کشید و تحمل و صبر به ناشکیبائى و جزع منتهى شد. و شما به جنگ صفین مى رفتند در حالیکه دین در نزد شما مقدم بر دنیاى شما بود، ولى امروز اینگونه اید که دنیا در نظرتان مقدم بر دین شما است
خوانندگان ارجمند - با مطالعه ى حوادثى که ما تا این جا بر شمردیم به خوبى روشن مى شود که چگونه موجبات صلح امام مجتبى علیه السلام یکى بعد از دیگر به وقوع مى پیوندد. با آنکه آن حضرت سخت از آن بر حذر بود و با تمام نیروئى که در اختیار داشت مى کوشید تا نگذارد این صلح انجام گیرد. اما متاءسفانه این کوششها بى اثر بو و بالاخره آن بزرگوار اجبارا به صلح با معاویه تن در داد اکنون ما دامنه ى بحث را به بررسى ماهیت این صلح و ارزیابى و علل و اسرار انجام آن مى کشانیم.

پی نوشت:


۱-ناسخ التواریخ حلات سید الشهداء ج ۲ صفحه ى ۱۶۸ چاپ جدید
۲-ناسخ التواریخ حالات سید الشهداء ج ۲ صفحه ى ۱۷۸ چاپ جدید

 


منبع : کتاب درسى که حسین علیه السلام به انسانها آموخت (مولف شهید سید عبد الکریم هاشمى نژاد)
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه

دو جریان فرهنگ ساز
چهره ي بي زوال خورشيد عاشورا    

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^