فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

از زبان حضرت سکینه(سلام الله علیها) از امیر تیموری

شعر، پاره ای از قسمتهای پایانی یک غزل مثنوی است که از زبان حضرت سکینه(سلام الله علیها) روایت می شود...

امید دارم که مورد قبول قرار بگیرد...

 

نقاش اسب را که زمینگیر می کشد

یا چهره ی عموی مرا پیر می کشد،

 

بی آب، مشک را و علم را بدون دست

یا چشم را حوالی یک تیر می کشد

 

از لا به لای نیزه و از لا به لای تیر

کفتار را به سینه ی یک شیر می کشد

 

موضوع قصه چیست چه خوابی است دیده ام؟

احساس می کنم کمرم تیر می کشد...

 

                    ****

 

باید که خون گریست زمین ناله می کند

یک دشت را برای تو پر لاله می کند

 

                    ****

 

پیشانی ات نگاه مرا خیره می کند

آبی آسمان مرا تیره می کند

 

با مشک روی دوش به ما فکر می کنی

با دست و سر به دین خدا فکر می کنی

 

یا فکر می کنی که حسین است و بعد از آن

تنها، علی میان حنین است  و بعد از آن

 

این شام آخر است و صلیب است وبعد از آن

صد خنجر است و حنجر سیب است و بعد از آن     

       

                     ****

 

باید که خون گریست زمین ناله می کند

یک دشت را برای تو پر لاله می کند

 

                   ****

 

رفتی عمو که خیمه یمان بی عمود شد

رفتی قیام عمه، عمو جان، قعود شد

 

دشمن چه کرد بعد تو، خط و نشان کشید!

رفتی عمو که گونه ی خیسم کبود شد

 

مردی که ترس نام تو را داشت، بعد تو

مردی که گوشواره ی ما را ربود شد

 

                  ****

 

در قلب خسته خون تو جریان گرفته است

آغاز قصه رنگ ز پایان گرفته است

 

                 ****

 باید که خون گریست زمین ناله می کند

یک دشت را برای تو پر لاله کی کند


منبع : امیر تیموری
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی
ساربان غریب از قاسم صرافان
اشک از مهدی رحیمی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
قافله ازسعید بیابانکی
صلابت ازمهدی تقی نژاد
شب تا سحر یکریز صحرا گریه می کرد ازسید مهدی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
ساربان غریب از قاسم صرافان
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
اشک از مهدی رحیمی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^