فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

بار سفر گو ببند هر که به ره آشناست از امیر عاملی

بار سفر گو ببند هر که به ره آشناست

قافله‌ای از غدیر راهرو کربلاست

قافله‌ای سربلند بار سفر بسته‌اند

مبدا اینان غدیر مقصدشان نینواست

عشق به جان‌باختن گفت: صلایی بزن

عقل ولی گفته بود کوفه نرو، بی‌وفاست

داد حسین بن عشق پاسخ تردید را

آن که به فتوای نفس گفت که این ره خطاست

پیر خرد -عشق- چون شعر شهادت سرود

گفت: هلا! عاشقان وقت ظهور شماست

عشق چو فرمان دهد موسم جانبازی است

وقت سر اندازی و ترک دل و دست و پاست

کعبه! خدا یار تو واقف اسرار تو

رونق بازار تو ریختن خون ماست

"ما ز فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
باز همانجا رویم، عزم تماشا که‌راست؟"(مولانا)


منبع : امیر عاملی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کاروان کربلا
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
اشک از مهدی رحیمی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^