فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سفر از حمیدرضا شکارسری

راه مانده است و پای آبله‌دار
شن و صحرا و خشم قافله‌دار
سفر این بار، داغدار و اسیر
آه با دست و پای سلسله‌دار
روز، سیلی و تازیانه و زخم
شب، سیاه و بلند و نافله‌دار
این طرف جای خالی کودک
آن طرف یک سپاه حرمله‌دار
سرد و ساکت به شیشه می‌ماند
مُرد آن آسمان چلچله‌دار
علقمه مانده شرمسار از خود
می‌رود کاروان از او گِله‌دار
سفر انگار انتهایش نیست
باز راه است و پای آبله‌دار


منبع : حمیدرضا شکارسری
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کاروان کربلا
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
شد تابان رخ خورشید از او
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
اشک از مهدی رحیمی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^