فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

فلسفه قيام امام حسين(عليه السلام) تبليغ دين بود

فلسفه قيام امام حسين(عليه السلام) تبليغ دين بود

قيام امام حسين(عليه السلام) تبليغ دين بود و اگر از امر به معروف و نهي از منكر هم سخني به ميان آمد به اين دليل بود كه امر به معروف و نهي از منكر نيز نوعي عمليات تبليغي به شمار مي‌رود.

فلسفه قيام امام حسين(عليه السلام) تبليغ دين بود و اگر از امر به معروف و نهي از منكر هم سخني به ميان آمد به اين دليل بود كه امر به معروف و نهي از منكر نيز نوعي عمليات تبليغي به شمار مي‌رود.
هنگامي كه از عزاداري ابا عبد الله الحسين(عليه السلام) تقدير مي‌شود، به اين دليل است كه عزاداري هم نوعي فعاليت تبليغي است.
در ايام محرم بايد به امر تبليغ پرداخت و اين امر بايد براي عامي مومنين و كساني كه در جامعي اسلامي زندگي مي‌كنند، عادت فراگير بشود. امر تبليغ در يك جامعي ديني بايد به صورت عادت ثانويه و فرهنگ براي عموم مؤمنان تبديل شود.
تبليغ يعني هر نوع تاثيرگذاري بر رفتار ديگران. تبليغ و اثرگذاري بر ديگران "ويژگي " ذاتي مومنان است، نه فقط يك "وظيفي " عمومي.اين نكته بسيار مهم را هم بايد مورد توجه قرار دهيم كه امر تبليغ مختص قشر خاصي از جامعه مثل روحانيون يا متخصصين در دين نيست، بلكه امري عمومي است و در همي روابط اجتماعي ما بايد تبليغ وجود داشته باشد.
اثرگذاري غزيره ذاتي مومنان است، اميرالمؤمنين(عليه السلام) در اين باره مي‌فرمايند: " غريزه و طبيعت مومن نصيحت كردن است. "(1) يعني تبليغ و اثرگذاري جزء صفات ذاتي او شده است و نمي‌تواند خود را كنترل كند كه اثرگذار نباشد. اگر كسي را يافتيد كه توانست در امر تبليغ، خود را كنترل كند، بايد در ايمانش ترديد كرد. تاثيرگذاري و تلاش براي اين تاثير را يك امر فراگير بدانيم.
تبليغ و اثرگذاري ويژگي ذاتي مومنان است و تبليغ را بايد در جامعه رواج دهيم، هر چند ممكن است ديگران نامش را تظاهر يا فضولي بگذارند. چراكه ماتا به حال عمليات تبليغي نكرده‌ايم يا رفتار تبليغي درستي نداشته‌ايم لذا حتي ممكن است ما را مسخره كنند، اين مسئله‌اي نيست. كدام يك از انبيا را سراغ داريد كه مسخره نشده باشند؟ تبليغ، يك كار پيامبرانه است. در روايت داريم: "كسي كه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كند، جانشين رسول خداست. "(2)
متاسفانه فرهنگ جامعي كنوني ما به سمت غربي شدن حركت مي‌كند. فرهنگي كه مطابق با نفس انسان‌هاست. و غرب هم براي القاي فرهنگ خودش به ملت‌ها هزينه‌هاي تبليغاتي زيادي مصرف مي‌كند و سعي دارد فرهنگ غلط خود را در همه جا حكم فرما كند.يكي از آن فرهنگ‌ها اين است كه سكوت و بي‌تفاوتي را نشاني شخصيت بدانيم. يا اينكه فقط قانون و پليس را در جامعه منشا اثر بشماريم. و اين نشان دهندي مُردگي جامعه غرب است. در صورتي كه جامعي ما، جامعه‌اي زنده است. و خيلي از اوقات مردم منتظر پليس و قانون نمي‌شوند. مثلاً خيلي از اوقات وقتي يك تصادفي مي‌شود، مي‌بيني چند نفر جمع مي‌شوند و قبل از آمدن پليس، سعي مي‌كنند مسئله را با پادرمياني و ريش‌سفيدي حل كنند. اين فرهنگ، فرهنگ خوبي است و نشان مي‌دهد كه ما از جامعي غربي خيلي جلوتر هستيم. منتها بايد اين فرهنگ را رشد و توسعه بدهيم.

كسي كه تبليغ مي‌كند، خدا را ياري كرده است. در روايت آمده است "كساني كه كار تبليغ انجام مي‌دهند، انصار خدا محسوب مي‌شوند "(3) در باري ياري كردن خدا، ائمه هدي " إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ينْصُرْكُمْ "(4) را اينگونه تعبير مي‌كنند كه " خدا را مي‌توان ياري كرد با قلب و لسان و دست‌ها "(5) البته ياري كردن با قلب حداقل است و ما نبايد در حداقل بمانيم.
راههايي وجود دارد كه اين مبحث را از ذهني بودن خارج مي‌كند و آن را كاملاً عيني بيان مي‌كند:

1. از فرصت‌ها استفاده كرده و صحبت كنيد:
در روايت آمده است "مومن پرحرف و عمل كننده به كلام خود هست. "(6) مثلاً در واقعا كربلا امام حسين(عليه السلام) براي هدايت مردم خطبه‌هاي فراواني خواندند. عمر سعد ملعون هنگامي كه مي‌خواست صداي امام را سپاهش نشنود مي‌گفت هلهله كنيد او مثل پدرش حرّاف است و زياد حرف مي‌زند. شما هم بيائيد براي ‌اثرگذاري، زياد صحبت كنيد. البته صحبت مفيد و به‌جا. وقتي در مجلسي حضور داريد كه سكوت حاكم است، با صحبتي صحيح و به‌جا فضا را نوراني كنيد، حتي اگر لازم است، براي اين كار مطالبي را ياد بگيريد، ولي اين كار را انجام دهيد.
مثلا زماني كه سوار تاكسي مي‌شويد، با صحبت حق و به‌جاي خود فضا را نوراني كنيد. يا وقتي از كنار مسجدي نيمه‌ساز عبور مي‌كنيد، بگوئيد "خدا خير بدهد به آنهايي كه در ساختن مساجد كمك مي‌كنند ، چقدر آدم‌هاي خوب در جامعه ما هستند " حرف مثبت بزنيد.
چرا اجازه مي‌دهيد هميشه در تاكسي حرف‌هاي منفي ذكر شود. متاسفانه منفي حرف زدن، فرهنگ حرف‌هاي تاكسي شده است. البته بعضي تاكسي‌ران‌ها وجود دارند كه خودشان مدام حرف‌هاي خوب و مثبت مي‌زنند و خدا مي‌داند روز قيامت با چه نوري وارد صحراي محشر مي‌شوند.

2. به ذكر خوبان و خوبي‌ها بپردازيد :
متاسفانه براي ما فرهنگ شده است وقتي در جمعي مي‌نشينيم، ابتدا از بد‌هايي كه ديده‌ايم شروع به صحبت مي‌كنيم. بايد اين فرهنگ كه هميشه از ضعف‌ها و بدي‌ها صحبت مي‌شود را عوض كرد. ما واقعاً گاهي اوقات كفران نعمت مي‌كنيم و قدردان خوبان و خوبي‌ها در جامعه نيستيم. اصلاً نه مي‌بينيم و نه آن را بيان مي‌كنيم. عادت فرهنگ ما پرداختن به زشتي‌ها و بيهوده حرف زدن شده است. و اين فرهنگ غلطي است.
براي مقابله با اين فرهنگ غلط بايد خوبان و خوبي‌ها را زياد در جامعه مطرح كنيم. يك آقاي دندان‌پزشكي مي‌گفت من براي هر بيمارم تبليغ دين مي‌كنم و در طول درمان، مباحثي را كه فكر مي‌كنم متناسب با او و برايش مفيد است، مطرح مي‌كنم. مثلاً مي‌گفت: "بدترين بيماريها، بيماريهايي است كه درد ندارند، زيرا باعث مي‌شود انسان به مداواي آن نپردازد، مثل فلان بيماري " بعد يك شاهد مثال معنوي آن را هم مي‌آورد.

يا طلبه‌اي كه براي تبليغ به روستايي رفته بود و توانسته بود دعواي 40 سالي دو روستا را خاتمه دهد. البته براي اين كار وقت مي‌گذاشت. يك روز در اين روستا مهمان بود، و يك روز در روستاي ديگر. و آنقدر خوب عمل ‌كرد كه مردم دعواي چندين سالي خود رافراموش كردند. و هر جا كه اين طلبه مي‌رفت، همه دوست داشتند همراهش باشند.
امر تبليغ در وجود چنين انسانهايي، "غريزي " و "ذاتي " است و اين ويژگي مؤمنين است. اين مثال‌ها نشانگر اين است كه افراد خوب در جامعه ما بسيارند، انسانهاي گل تبار زيادي وجود دارند ولي چون گل فروش نيست به چشم نمي‌آيند. بيائيد گل فروشي كنيم، خوبي‌ها را ترويج كنيم.
البته توجه به خوبي‌ها و نكات مثبت و سخن گفتن از آنها، به معناي مخالفت با انتقاد نيست. اما انسان بايد متوجه فضاي اطراف خود باشد و توجه كند كه چه چيزي را ببيند و بگويد تا ‌اثرگذار باشد. اثرگذار بودن يك شاخص است. لذا انتقاد كردن با حرف بيهوده و منفي زدن متفاوت است.
در حديث "ياري كردن خدا با عمل و دست و زبان است. " بيان مي شود كه ما بايد از زبان كه راحت‌ترين وسيله تبليغ است استفاده كنيم. امام صادق(عليه السلام) مي‌فرمايد: "هر كس با زبان خود ما را بر عليه دشمنان يارى دهد خداوند زبان او را- در روزى كه در پيشگاه عظمت خداونديش براى حسابرسى بازداشت شود- به حجّت و دليل خود گويا سازد "(7)حتي لازم نيست همي مردم هم تبليغ كنند. اگر يك درصد هم به اين فرمايش امام صادق(عليه السلام) عمل كنند، خيلي مؤثر خواهد بود و اين وظيفه و مسئوليت آن يك درصد را بيشتر مي‌كند، مثلاً 10 دانش‌آموز مذهبي، براي 1000 دانش‌آموز در يك مدرسه كفايت مي‌كند. اما ما متاسفانه به خود راحت باش داده‌ايم و كاري نمي‌كنيم.
اگر ما همين يك ويژگي، يعني روحيي تاثيرگذار بودن را در خود تقويت كنيم، خدا را ياري كرده‌ايم. گرچه خداوند نيازمند ياري ما نيست، اما لطف كرده، منت گذاشته، كار نيك ما را كمك به خود به حساب آورده است.
براي ذكر اهميت تبليغ و ايجاد انگيزه نسبت به عمليات تبليغي، روايات زيادي وجود دارد:
- امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايند: " بر شما باد به نصيحت كردن مردم بخاطر خداوند كه هيچ عملي با فضيلت تر از اين نيست "(8)
- رسول خدا(ص) مي‌فرمايد: " همانا دين، نصيحت كردن هست. "(9) نصيحت كردن، خود دين است نه جزيي از آن. نه فقط اينكه از وظايف ديني ما باشد، اصلاً خود دين است.
- اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) در يكي از خطبه‌هاي نهج البلاغه مي‌فرمايند: "از حقوق واجب خداوند بر بندگان خود، نصيحت كردن براي خداوند به ميزان توان هر كس و همكاري براي برپا كردن حق در بين بندگان مي‌باشد. "(10)
ما بايد در جامعه ديني خود آنچنان عمليات تبليغي خوبي داشته باشيم كه با تغيير مكان ما امام زمان(عج) خوشحال بشوند. به گونه‌اي باشيم كه وقتي به يك محل جديد مي‌رويم، آن محل را براي امام زمان آباد كنيم. حضرت در دلشان خوشحال شوند و بفرمايند: "با آمدن اين دوست ما به اين محل جديد، چند نفر جديد جذب ما خواهند شد. " ما بايد طوري زندگي كنيم و خاصيت داشته باشيم كه مايي شادي دل امام زمان باشيم.
ما بايد از خدا بخواهيم تا مؤثر بودن را نصيبمان كند. درست است كه براي تبليغ روايات زيادي وجود دارد و در انسان ايجاد انگيزه مي‌كند، اما در مواقع عمل خداوند سنتش اين است كه ناز مي‌كند. خداوند از هر كسي ياري نمي‌گيرد. خيلي بايد انسان از خدا بخواهد كه به او توفيق و اجازي مؤثر بودن بدهد.
معنويت در امر تبليغ دين اهميت بسيار دارد. گاهي خداوند به يك عمل تبليغي به ظاهر كوچك اما نوراني، اثري فراگير و ماندگار مي‌دهد. يكي از اين نمونه‌ها در شام اتفاق افتاد. شام كجاست؟ شام جايي است كه از ابتدا با بغض نسبت به خضرت علي(ع) مسلمان شدند. دورترين مردم از اميرالمؤمنين(ع) شاميان بودند و در اثر فعاليت‌هاي معاويه از حقيقت دور افتاده بودند.
شايد زبان حال امام حسين(عليه السلام) اين بود كه "يا اميرالمومنين! كار تبليغي شام را به من بسپار، من هم آن را به دختر كوچك خود مي‌سپارم ". ببينيد دُرداني حسين(عليه السلام) چگونه شام را به هم زد؟ چگونه منشأ اثر واقع شد، كه الان در شام همه خود را علوي مي‌دانند ...
الا لعنت الله علي القوم الظالمين

 

 


پی نوشت:
1. امام علي(ع): الْمُؤْمِنُ غَرِيزَتُهُ النُّصْحُ، (غرر الحكم)
2. عَنْ عَلِي ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي ثَلَاثاً قِيلَ يا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ يتَّبِعُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي ثُمَّ يعَلِّمُونَهَا أُمَّتِي . (امالي صدوق:247/266) و همچنين عَنِ النَّبِي (ص): مَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ فَهُوَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ خَلِيفَةُ رَسُولِهِ (كنز العمال، 3/75/5564)
3. امام علي(ع)، انْصُرِ اللَّهَ بِقَلْبِكَ وَ لِسَانِكَ وَ يدِكَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنُصْرَةِ مَنْ ينْصُرُهُ(غرر الحكم:2382)
4. اگر ( آيين ) خدا را ياري كنيد، همانا خداوند شما را ياري خواهد كرد. (سوري محمد، آيه 7)
5. (غرر الحكم:2382)
6. الْمُؤْمِنُ هُو ... قَوَّالٌ عَمَّال (مستدرك الوسائل، ج11، ص180)
7. عن جعفر بن محمد عن أبيه ع قال: من أعاننا بلسانه على عدونا أنطقه الله بحجته يوم موقفه بين يديه عز و جل (امالي مفيد: 33، ترجمه حسين استاد ولي)
8. عن أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يقُولُ عَلَيكُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقَاهُ بِعَمَلٍ أَفْضَلَ مِنْهُ (كافي، ج2، ص208)
9. قال النبي (ص): إن الدين النصيحة (روضةالواعظين،ج2،ص424)
10. عن امير المؤمنين(ع): مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ النَّصِيحَةُ لَهُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ فِيهِم(نهج البلاغه: خطبه 216؛ الكافي:8/352)

 


منبع : تبیان زنجان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

درس‏ها و عبرت‏هاى عاشورا در عرصه رفتار سياسى(4)
شب عاشورا
ورود اهلبيت اطهار عليه السلام به كوفه و ذكر خبر ...
قیام امام حسین علیه السلام از دیدگاه طبری
نهضت امام حسین علیه السلام الگوی ماندگاری
حركت امام حسين عليه السلام از مكه مكرمه به سمت ...
سفر عراق و نامه بنی هاشم
فضیلتهای زیارت امام حسین(ع)
اين همه تاكيد، چرا؟
زندگي نامه حسين بن علي (شهيد کربلا)؛ فرهنگ عاشورا

بیشترین بازدید این مجموعه

ورود اهلبيت اطهار عليه السلام به كوفه و ذكر خبر ...
زندگي نامه حسين بن علي (شهيد کربلا)؛ فرهنگ عاشورا
چگونگی انتقام شهدای کربلا
ديدارامام(ع) با بعضى بزرگان عرب
نهضت امام حسین علیه السلام الگوی ماندگاری
حركت امام حسين عليه السلام از مكه مكرمه به سمت ...
سفر عراق و نامه بنی هاشم
اين همه تاكيد، چرا؟
درس‏ها و عبرت‏هاى عاشورا در عرصه رفتار سياسى(4)
قیام امام حسین علیه السلام از دیدگاه طبری

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^