فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آثار مثبت عمل - جلسه پنجم - (متن کامل + عناوین)

 

مراحل توبه

 

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

1- معرفت و نفوذ آن در باطن

يكى از ويژگى هاى مهمى كه وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله براى ماه مبارك رمضان بيان فرمودند، اين است كه اين ماه، ماه توبه است؛

«وَ هُوَ شَهْرُ التَّوْبَةِ» «1»

كشش زمان براى توبه، در اين فرصت و موقعيّت، فوق العاده قوى است. اگر شخص گناهكارى بتواند اين فرصت باعظمت را غنيمت شمارد و به توبه واقعى گرايش پيدا كند، طبق آيات صريح قرآن، هديه هاى عظيمى از جانب پروردگار به او عطا مى شود.

وقتى كه آيات و روايات را كنار هم مى گذاريم، به اين نتيجه مى رسيم كه توبه در اسلام، يك حقيقت تركيبى است، يعنى توبه از چند عنصر معنوى به وجود مى آيد و تحقق پيدا مى كند.

عنصر اول براى كسى كه مى خواهد اهل توبه شود، علم، معرفت و آگاهى است. آگاهى به اين كه آن عملى را كه انجام داده است، هيچ جنبه مثبتى در آن نبوده، بلكه راهى به سوى خسارت، زيان و ضرر بوده است. طبع هر گناهى، اين

______________________________
(1)-/ بحار الأنوار: 93/ 340، باب 46، حديث 5؛ فضائل الأشهر الثلاثه، شيخ صدوق: 95، حديث 78.

 

موارد را اقتضا مى كند، يعنى گناهكار وقتى كه گناهى را مرتكب مى شود، با اختيار خودش، به خود، خانواده، جامعه، دنيا و آخرت و به ارزش هاى خودش لطمه مى زند.

اين آگاهى و معرفت، بايد در باطن او خيلى جدى باشد، يعنى دردِ ضرر و زيان و خسارت گناه را لمس و درك كند. علاوه بر اين بايد به اين معنا هم توجّه داشته باشد كه گناه، نافرمانى چه كسى است؟ يعنى توجّه كند كه طرف مقابلش كه به عصيان او برخاسته و از او سرپيچى كرده و به دشمنى و جنگ با او برخاسته است، چه كسى است؟ توجه كند كه در هنگام گناه، وجود مقدس پروردگار را معصيت نموده است و در حال گناه از او سرپيچى و تمرّد مى كند. در حقيقت، در حال گناه با خدا مى جنگد و به خشم و ستيز با او رفتار مى كند.

اين را در درون خودش تفهيم كند. مثلًا فكر كند كه پروردگار عالم چه ظلمى به من كرده است كه من به تلافىِ ظلم او، به گناه برخيزم؟ آيا شايسته بوده كه من با خالق، مدبر و رازق خودم، با يك وجود مباركى كه كرم، عشق و رحمت بى نهايت در بى نهايت است، در محضر او مرتكب گناه شوم؟ و از امر او سرپيچى كنم؟

 

چهره ظاهرى و واقعى گناه

 

كسى كه مى خواهد توبه كند، چراغ علم را بايد در درون خودش به نحو جدى روشن كند و در آن تعمّق كند. چون چهره خطرناك و ديو صفتِ گناه، خودش را به آسانى نشان نمى دهد، بلكه در مرحله اولِ، خودش را زيبا نشان مى دهد، مى گويد:

من باعث لذت تو هستم.

گناه، چهره ظاهرش را اين گونه نشان مى دهد، چنان كه قرآن مى فرمايد:

«زُيّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْملِهِمْ» «1»

______________________________
(1)- توبه (9): 37؛ زشتى كارهايشان در نظرشان آراسته شده.

 

بايد با تمام دقّت و هوشيارى، رفتار خود را زير ذره بين محاسبه بگيريد.

پروردگار مى فرمايد: شيطان و هواى نفس، زشتى هاى كردارِ آنها را زيبا نمايش مى دهد، ولى اگر اين معرفت را حاصل كند، با مقدار اندكى فكر، مى فهمد كه گناه، جنگ با ارزش ها و منافع خويش و زمينه ساز خسارت است.

هم چنين گناه، ضربه زننده به خود انسان، زن و بچه، جامعه، دنيا و آخرتش است. بعد هم خدايى كه از او سرپيچى، تمرد و سركشى كرده است، قبل از ولادت تا به حال، نسبت به انسان، جز كار عاشقانه، رحيمانه و كريمانه نداشته است.

 

2- حال قلبى در توبه

 

مرحله دوم كه بعد از معرفت است، مرحله حال قلبى است. قلب، بعد از اين علم و معرفت به درد مى آيد. به تعبير محققانِ در اين بحث، قلب متألم، متأثر و رنجيده مى شود. ممكن است در يك ساعت، صد بار به انسان نهيب بزند كه چرا معصيت كردى؟ چرا به ضرر خودت اقدام كردى؟ چرا با پروردگار مهربانت به جنگ برخاستى؟

وقتى اين حال تألّم پيدا شود، توبه خود را نشان مى دهد. اين حال در وجود انسان، براى عمل، اراده و عزم نسبت به سه زمان ايجاد مى كند؛ زمان حال، گذشته و آينده.

 

3- فعل و عمل در توبه

 

مرحله عمل و فعل مرحله سوم توبه است. در اين مرحله، زلف معرفت، حال و عمل، به هم گره خورده است، يعنى تا قدمِ معرفت در زندگى نيايد، قدم حال نمى آيد و اگر قدم حال نيايد، قدم اراده و عزم بر فعل نمى آيد و دوباره گناهش را ادامه مى دهد.

اين سه حقيقت، قوى ترين مانع براى ورود گناه به زندگى است. اما اراده براى الآن او حاصل مى شود، تا گناهى كه با آن در ارتباط است، ترك كند. اگر آن معرفت حال بيايد، درون او، مجبور به قصد جدى براى ترك گناه مى شود. هم چنين نسبت به آينده هم تصميم جدى مى گيرد كه اجازه ندهد دوباره گناه در زندگى او راه پيدا كند.

و نسبت به گذشته با خود مى انديشد و حساب گرى مى كند كه گناهان گذشته من از چه نوع گناهانى بوده است؟ مثلًا اگر ترك نماز بوده، با قضاى آن نمازها بايد اين خلأ گذشته را پر كنم. اگر مال مردم بوده، از همين امروز مال هر كس را به او برگردانم. اگر گناه گذشته من، پايمال كردن حق زن و بچه بوده، با كمال تواضع به همسر و فرزندانم بگويم كه اشتباه كردم. من مى خواهم براى شما كارهايى انجام دهم كه گذشته بد من نسبت به شما، جبران شود.

اين محصولِ آن حالى است كه از آن علم پيدا مى شود. هم چنين اراده اى است كه انسان را بر پاك كردن گذشته از نا پاكى ها تحريك مى كند. اراده اى بر جلوگيرى از آلوده شدن در آينده و قطع نا پاكى هاى فعلى؛ اين معنى توبه است.

 

توبه شايسته پذيرش خدا

از نظر علماى اخلاق، توبه يك حقيقت مركبه است. توبه اين نيست كه در قلب ما يك نسيم پشيمانى بيايد و بگوييم: خدايا! اشتباه كرديم، ما را ببخش. چون زياد اتفاق مى افتد كه انسان به اشتباه خود پى مى برد و اظهار پشيمانى مى كند، لكن دوباره به گناه برمى گردد و رفتار ناصحيح گذشته را تكرار مى كند.

خداوند، از انسان توبه اصلاح گر مى خواهد. توبه اى كه باطن انسان را شستشو دهد و اعضا و جوارح را از همه گناهان قطع كند. هم چنين آن توبه، در آينده به او مسئوليت ببخشد و باعث شود كه گذشته خود را جبران كند.

حضرت رسول صلى الله عليه و آله مى فرمايد: چنين توبه اى، در ماه مبارك رمضان، بهتر از اوقات ديگر قابل تحقق است. چرا كه در ماه رمضان، مردم حدود ده مبطل روزه را ترك مى كنند و همين ترك سى روزه، تمرينى براى ترك گناهان است. يعنى ماه رمضان به آدم نيرو مى دهد. به خودش مى گويد: من كه اين قدر قدرت دارم كه از صبحانه و ناهار كه حلال خدا هستند، حلالى كه خوردن آن، براى من هيچ مانعى ندارد! خوددارى مى كنم، آيا نمى توانم از گناه خوددارى كنم؟!

اين خوددارى من از حلال است، كه خدا مى گويد: نخور، نياشام، سر زير آب فرو نكن، به خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله دروغ نبند، گرد و غبار غليظ به حلق نريز، در روز ماه رمضان كارى به غريزه جنسى نداشته باش، هر چند به تو حمله كند و تو را تحت فشار قرار دهد. در روزه ماه رمضان، از همسرت كه بر تو حلال است كنار بمان و من با جوان بودنم و با اين كه تحت فشار غريزه جنسى هستم، اما از آن خوددارى مى كنم و خود را نگه مى دارم، آيا نمى توانم خود را از زنا و شهوت حرام باز دارم؟

و همين طور از حقوق مردم، آيا نمى توانم از پايمال كردن آن دور بمانم؟ روزه نشان مى دهد كه مى توانم.

 

وجوب فورى توبه

اما توبه از نظر قرآن و روايات، آيا كارى مستحب، خوب و پسنديده است؟ يا واجب است؟ بايد گفت: در اين پانزده قرنى كه بر فرهنگ اهل بيت عليهم السلام گذشته است، كسى را نمى شناسيم كه توبه را مستحب دانسته باشد. چهارده معصوم عليهم السلام، تمام فقهاى شيعه و اولياى خدا، تمام انبياى گذشته و از همه بالاتر، خود پروردگار، توبه را واجب فورى و شرعى دانسته اند. يعنى بايد گناهكار فورى توبه كند و اين واجب را تأخير نياندازد «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ» «1» اين امر است. «تُوبُوا» مثل

______________________________
(1)- نور (24): 31؛ همگى به سوى خدا بازگرديد تا رستگار شويد.

 

«اقيموا، آتوا»، اين ها در قرآن همه امر واجب هستند:

«تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «1»

توبه، راه فلاح و رستگارى

اگر به دنبال رستگارى، نجات و بيرون آمدن از مشكلات دنيا و آخرت مى گرديد، راه آن توبه است. كه مى فرمايد: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ» و به خدا برگرديد، به آن معنا كه گفتيم، آشتى كنيد، «أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ» اى مردمى كه خدا را قبول داريد، «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» تا به رستگارى برسيد.

راغب اصفهانى، در كتاب «المفردات»، فلاح را چنين معنى كرده است:

عزّتِ بى ذلّت، ثروتِ بى فقر، علمِ بى جهل و حياتِ بى مرگ، يعنى اگر توبه كنيد، من اين چهار چيز را براى شما ذخيره مى كنم. به محض اين كه از اين دنيا وارد آخرت شديد، من اين فلاح را كه مركب از اين چهار حقيقت است، به شما عطا مى كنم. شما آنجا نزد من عزيزى كه ذليل نمى شود، ثروتمندى كه فقير نمى شود، آگاهى كه نادان نمى شود و زنده اى كه هرگز نخواهد مرد، مى شويد؛ اين اثر توبه است.

 

برداشت وجوب توبه از قرآن

تركيب آيه را دقت كنيد: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ» امر واجب است. «أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ» يعنى، به شما اهل ايمان مى گويم «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» لام، لام علت است. يعنى براى اين كه به فلاح برسيد، اين قدرت و قوت توبه است. يعنى ترك همه گناهان ظاهرى و باطنى كه با آن سر و كار دارم.

آيه دومى كه دلالت دارد توبه واجب شرعى، فقهى، الهى و اخلاقى است، اين آيه است:

______________________________
(1)- نور (24): 31؛ و [شما] اى مؤمنان! همگى به سوى خدا بازگرديد تا رستگار شويد.

 

«يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا» «1»

بر شما واجب است كه توبه كنيد، اما آن توبه اى كه بر شما واجب است، توبه نصوح است. نصوح، يعنى توبه اى كه يك بار صورت بگيرد و تا زمان مرگ آن را نشكنيم.

وجود مبارك حضرت رضا عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:

اگر بخواهيد هر بار توبه كنيد و توبه را بشكنيد، اين توبه نمودن و شكستن آن، مسخره كردن خدا است. «2» شما شيعيان ما، جزء گروه مسخره كنندگان خدا نباشيد.

كسانى هستند كه خدا را مسخره كنند، شما ديگر نمى خواهد كه خدا را مسخره كنيد. كسانى بودند كه زهرا عليها السلام را با تازيانه زدند و بين در و ديوار پهلويش را شكستند، شما ديگر با بى حجابى، بد حجابى و فساد، زهرا عليها السلام را كتك نزنيد. آن مقدارى كه حضرت رضا عليه السلام بايد زهر بخورد، خورد، خيلى هم زهر او خطرناك بود و با زهرهاى همه ائمه عليهم السلام فرق مى كرد.

ائمه عليهم السلام زهر كه مى خوردند، چند روز بعد شهيد مى شدند. اما امام رضا عليه السلام چند ساعت بعد از دنيا رفتند. بيشتر از اين، كه ديگر نبايد به ايشان زهر داد. آيا ما بايد همگام با مأمون شويم؟ آيا رفيق بهتر از اين ها نيست كه برويم با او دست رفاقت بدهيم؟ اين معناى توبه نصوح است.

«يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا»

اى اهل ايمان! از همه گناهانى كه دچار آن هستيد توبه كنيد، اما توبه اى كه شكسته نشود.

نه در مسجد گذارندم كه رند است

 

نه در ميخانه كين خمار خام است

ميان مسجد و ميخانه راهى است

 

بجوئيد اى عزيزان كين كدام است؟ «3»

     

آن ره، همان است كه پروردگار آدرس مى دهد؛ «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا» ممكن است كسى به پروردگار بگويد: من توبه نصوح كردم، اما آيه تمام نشده است، يعنى در ادامه چه خواهد شد؟ مى گويم: خدايا من توبه نصوح به درگاهت آوردم و با تو قرارداد قطعى مى بندم كه ديگر اين توبه را نشكنم، ادامه آيه جواب مى دهد؛

«عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفّرَ عَنكُمْ سَيَاتِكُم» «1»

اگر توبه نصوح داشتى، اميد صد در صد داشته باش كه پروردگار شما را مى آمرزد و مى بخشد:

«وَ يُدْخِلَكُمْ جَنتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهرُ» «2»

فاعل «يدخلكم» پروردگار است. خدا دست شما، توبه كننده نصوح را مى گيرد و وارد بهشت هايى مى كند كه نهرها در آن جارى است، كه به زيبايى بهشت مى افزايد.

 

دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين در روز قيامت

چه زمانى خداوند دست انسان ها را مى گيرد؟

«يَوْمَ لَايُخْزِى اللَّهُ النَّبِىَّ و الَّذِينَ ءَامَنُوا مَعَهُ»

آن روزى كه تمام عزّت را به پيغمبر و مؤمنانِ همراه او مى دهد و به آبروى پيغمبر و اهل ايمان به قدر يك ارزن لطمه نخواهد خورد.

«يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ و بِأَيْمنِهِم» «3»

پيغمبر صلى الله عليه و آله و اهل ايمانى كه نورشان در طرف راست و پيشاپيش آنها در حركت است. پيغمبر و مردم مؤمن، در قيامت غرق در نور هستند و دست به دعا بر

______________________________
(1)- تحريم (66): 8؛ اميد است پروردگارتان گناهانتان را از شما محو كند.

(2)- تحريم (66): 8؛ و شما را به بهشت هايى كه از زيرِ [درختانِ ] آن نهرها جارى است، درآورد.

(3)- حديد (57): 12؛ كه نورشان پيش رو و از جانب راستشان شتابان حركت مى كند.

 

مى دارند. البته در قيامت نماز، روزه و حج نيست، ولى دعا وجود دارد.

پيغمبر صلى الله عليه و آله با مؤمنان چنين دعا مى كنند: «رَبَّنَآ أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا» «1» خدايا! اين روشنايى را كه به ما دادى، كامل كن. نمى دانيم اين نور و آثار آن چيست؟ روز قيامت با بودن نور، چرا پيغمبر صلى الله عليه و آله و مؤمنان دست به دعا برمى دارند كه خدايا! اين نور ما را كامل كن؟ يعنى هر چه نور، شايسته ما است، به ما بده و هيچ مقدار از آن را نسبت به ما دريغ نكن. دعاى پيغمبر صلى الله عليه و آله و اهل ايمان مستجاب است. خدا مى داند آن نورى كه بعد از اين دعا تجلى مى كند، چه نورى است؟ اين خواسته اول آنها است.

 

طلب عفو به واسطه پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنان

خواسته دوم چيست؟

پيغمبر صلى الله عليه و آله و اهل ايمان، همراه او مى گويند: «وَ اغْفِرْ لَنَآ» «2» خدايا! گناهان ما را بيامرز. مگر پيغمبر صلى الله عليه و آله گناه داشته است كه در قيامت، حالت توبه به خودش مى گيرد؟ توبه انبيا و ائمه عليهم السلام از خوبى به خوب تر بوده است، يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام نماز صبحش را كه مى خوانده است، از نماز صبحش توبه مى كرد و مى فرمود: مرا به خاطر اين نماز بيامرز، بلكه در نماز ظهر، نماز بهترى را ارائه بدهم. غروب كه مى شد، گريه مى كرد و از نماز ظهرش توبه مى كرد، مى فرمود: مرا ببخش، بلكه نماز مغرب و عشاى بهترى را بياورم. توبه او، از خوب به خوب تر بوده است. توبه ما هم كه معلوم است از چيست؟ آيا ما تا به حال از نماز خود توبه كرده ايم؟

بعد از آن پيغمبر صلى الله عليه و آله و مؤمنان، به خدا مى گويند: «إِنَّكَ عَلَى كُلّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ» «3» تو اگر بخواهى ما را بيامرزى و نور ما را كامل كنى، مى توانى. تو هر كارى را مى توانى انجام بدهى. تو توانا، توانمند و شكست ناپذير هستى.

______________________________
(1)- تحريم (66): 8؛ پروردگارا! نور ما را براى ما كامل كن.

(2)- تحريم (66): 8؛ و ما را بيامرز.

(3)- تحريم (66): 8؛ كه تو بر هر كارى توانايى.

 

ارزش تائبان در آيات و روايات

اگر براى ارزش تائبان، در همه قرآن تحقيق و جستجو شود، قوى تر از اين آيه پيدا نمى شود؛

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّ بِينَ» «1»

خدا توبه كنندگان را دوست دارد.

«فَمَنْ احَبَّهُ اللّهُ لَمْ يُعَذِّبْهُ» «2» كسى كه محبوب خدا شود، هيچگاه روى جهنم را نخواهد ديد. مگر مى شود در روز قيامت، خدا محبوبش را به جهنم ببرد؟ خود گفته است كه من تائبان را دوست دارم. كسى كه توبه كرده است، ممكن نيست كه خدا در روز قيامت آبروى او را بريزد. خيلى عجيب است كه در اين آيه خودش را عاشق و تائب را معشوق معرفى مى كند.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: بگوييد تا شخص تائب شما را دعا كند، چون دعاى تائب مستجاب است «التَّائِبُ حَبيبُ اللّهِ» «3» اين حرف پيغمبر صلى الله عليه و آله است. ما فقط پيغمبر صلى الله عليه و آله را «حبيب اللّه» مى گوييم، آن وقت پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايند: كسى كه توبه مى كند، او را در همان دايره محبتى كه من هستم، وارد مى كنند.

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

______________________________
(1)- بقره (2): 222؛ يقيناً خدا كسانى را كه بسيار توبه مى كنند، و كسانى را كه خود را [با پذيرش انواع پاكى ها از همه آلودگى ها] پاكيزه مى كنند، دوست دارد.

(2)- آل عمران (3): 31؛ «قُلْ انْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ».

كافى: 2/ 432، حديث 5؛ «بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عز و جل أَعْطَى التَّائِبِينَ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَوْ أَعْطَى خَصْلَةً مِنْهَا جَمِيعَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَنَجَوْا بِهَا قَوْلُهُ عز و جل إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ فَمَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ لَمْ يُعَذِّبْه».

وسائل الشيعة: 1/ 62، باب 9، حديث 135؛ «قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام إِنَّ النَّاسَ يَعْبُدُونَ اللَّهَ عز و جل عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ فَطَبَقَةٌ يَعْبُدُونَهُ رَغْبَةً فِي ثَوَابِهِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْحُرَصَاءِ وَ هُوَ الطَّمَعُ وَ آخَرُونَ يَعْبُدُونَهُ خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ هِيَ رَهْبَةٌ وَ لَكِنِّي أَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ عز و جل فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْكِرَامِ وَ هُوَ الْأَمْنُ لِقَوْلِهِ عز و جل وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ وَ لِقَوْلِهِ عز و جل قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ فَمَنْ أَحَبَّ اللَّهَ عز و جل أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ تَعَالَى كَانَ مِنَ الآْمِنِينَ».

بحار الأنوار: 90/ 160، باب 1، حديث 41؛ «النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أَنَّهُ قَالَ يَا رَبِّ وَدِدْتُ أَنْ أَعْلَمَ مَنْ تُحِبُّ مِنْ عِبَادِكَ فَأُحِبَّهُ فَقَالَ إِذَا رَأَيْتَ عَبْدِي يُكْثِرُ ذِكْرِي فَأَنَا أَذِنْتُ لَهُ فِي ذَلِكَ وَ أَنَا أُحِبُّهُ وَ إِذَا رَأَيْتَ عَبْدِي لَا يَذْكُرُنِي فَأَنَا حَجَبْتُهُ وَ أَنَا أَبْغَضْتُه».

بحار الأنوار: 67/ 26، باب 43، حديث 28؛ «فِي أَخْبَارِ دَاوُدَ عليه السلام يَا دَاوُدُ أَبْلِغْ أَهْلَ أَرْضِي أَنِّي حَبِيبُ مَنْ أَحَبَّنِي وَ جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُونِسٌ لِمَنْ أَنِسَ بِذِكْرِي وَ صَاحِبٌ لِمَنْ صَاحَبَنِي وَ مُخْتَارٌ لِمَنِ اخْتَارَنِي وَ مُطِيعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِي مَا أَحَبَّنِي أَحَدٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ يَقِيناً مِنْ قَلْبِهِ إِلَّا قَبِلْتُهُ لِنَفْسِي وَ أَحْبَبْتُهُ حُبّاً لَايَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي مَنْ طَلَبَنِي بِالْحَقِّ وَجَدَنِي وَ مَنْ طَلَبَ غَيْرِي لَمْ يَجِدْنِي فَارْفُضُوا يَا أَهْلَ الْأَرْضِ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ غُرُورِهَا وَ هَلُمُّوا إِلَى كَرَامَتِي وَ مُصَاحَبَتِي وَ مُجَالَسَتِي وَ مُؤَانَسَتِي وَ آنِسُونِي أُؤَانِسْكُمْ وَ أُسَارِعْ إِلَى مَحَبَّتِكُمْ وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى بَعْضِ الصِّدِّيقِينَ أَنَّ لِي عِبَاداً مِنْ عَبِيدِي يُحِبُّونِّي وَ أُحِبُّهُمْ وَ يَشْتَاقُونَ إِلَيَّ وَ أَشْتَاقُ إِلَيْهِمْ وَ يَذْكُرُونِّي وَ أَذْكُرُهُمْ فَإِنْ أَخَذْتَ طَرِيقَهُمْ أَحْبَبْتُكَ وَ إِنْ عَدَلْتَ عَنْهُمْ مَقَتُّكَ قَالَ يَا رَبِّ وَ مَا عَلَامَتُهُمْ قَالَ يُرَاعُونَ الظِّلَالَ بِالنَّهَارِ كَمَا يُرَاعِي الشَّفِيقُ غَنَمَهُ وَ يَحِنُّونَ إِلَى غُرُوبِ الشَّمْسِ كَمَا تَحِنُّ الطَّيْرُ إِلَى أَوْكَارِهَا عِنْدَ الْغُرُوبِ فَإِذَا جَنَّهُمُ اللَّيْلُ وَ اخْتَلَطَ الظَّلَامُ وَ فُرِشَتِ الْفُرُشُ وَ نُصِبَتِ الْأَسِرَّةُ وَ خَلَا كُلُّ حَبِيبٍ بِحَبِيبِهِ نَصَبُوا إِلَيَّ أَقْدَامَهُمْ وَ افْتَرَشُوا إِلَيَّ وُجُوهَهُمْ وَ نَاجَوْنِي بِكَلَامِي وَ تَمَلَّقُونِي بِأَنْعَامِي مَا بَيْنَ صَارِخٍ وَ بَاكٍ وَ بَيْنَ مُتَأَوِّهٍ وَ شَاكٍ وَ بَيْنَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ وَ بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ بِعَيْنِي مَا يَتَحَمَّلُونَ مِنْ أَجْلِي وَ بِسَمْعِي مَا يَشْكُونَ مِنْ حُبِّي أَوَّلُ مَا أُعْطِيهِمْ ثَلَاثاً الْأَوَّلُ أَقْذِفُ مِنْ نُورِي فِي قُلُوبِهِمْ فَيُخْبِرُونَ عَنِّي كَمَا أُخْبِرُ عَنْهُمْ وَ الثَّانِي لَوْ كَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ مَا فِيهِمَا مِنْ مَوَارِيثِهِمْ لَاسْتَقْلَلْتُهَا لَهُمْ وَ الثَّالِثُ أُقْبِلُ بِوَجْهِي عَلَيْهِمْ أَ فَتَرَى مَنْ أَقْبَلْتُ عَلَيْهِ بِوَجْهِي يَعْلَمُ أَحَدٌ مَا أُرِيدُ أَنْ أُعْطِيَهُ».

(3)- جامع السعادات: 3/ 51، (فصل فضيلة التوبه) «قال رسول الله صلى الله عليه و آله: التائب حبيب الله والتائب من الذنب كمن لا ذنب له».

فيض القدير شرح الجامع الصغير مناوى: 3/ 364، ش 3386؛ «التائب من الذنب كمن لاذنب له لأن التائب حبيب الله (ان الله يحب التوابين) وهو سبحانه لا يعذب حبيبه بل يغفر له ويستره ويسامحه واذا أحب الله عبدا لم يضره ذنب لأن المحب يستر الحبيب فان بدا منه شين غفره فاذا أحب عبدا فأذنب ستره فصار كمن لا ذنب له فالذنب يدنس العبد والرجوع الى الله يطهره وهو التوبه فرجعته اليه تصيره فى محل القرب منه كذا ظهر لى فى تقريره ثم رأيت حجه الاسلام قال: معناه اذا أحبه تاب عليه قبل الموت فلم تضره الذنوب الماضيه وان كثرت كما لا يضره الكفر الماضى بعد الاسلام».

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حقیقت جویی کمیل
نظام خانواده در اسلام - جلسه هجدهم – (متن کامل + ...
تفكر و بيدارى قلب
وسائل هدايت - جلسه چهارم (1) - (متن کامل + عناوین)
تجلی دین در سه بخش وجودی انسان
جايگاه محبت در برابر پروردگار
مرگ و عالم آخرت - جلسه هفدهم (1) - (متن کامل + عناوین)
عقل: محرم راز ملكوت - جلسه دوازدهم (2) - (متن کامل + ...
ارزش معنوى حج‏
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

موضوعات اخلاقی - جلسه سیزدهم - راه نجات
كاشت در زمين وجود
شرايط توبه و انابه‏
عقل: محرم راز ملكوت - جلسه دوازدهم (2) - (متن کامل + ...
كوتاهى زندگى دنيا در داستان اصحاب كهف
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه چهاردهم (2) – (متن ...
جايگاه محبت در برابر پروردگار
صلابت دربرابر دشمنان دین
گلپایگان/ مسجد آقامسیح/ دههٔ اول ربیع‌الثانی/ ...
بازگشت نیکی و احسان به انسان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^