فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آثار مثبت عمل - جلسه دوم (1) - (متن کامل + عناوین)

 

بروز استعداد ها

 

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 خداوند مهربان، در وجود همه انسان ها استعدادهاى عظيم و پرارزشى را قرار داده است، كه با يك سلسله حقايق، از حالت استعداد بودن، به فعليّت مى رسد.

چهره با صفاى كمال و رشد خود را با برخورد به حقايق نشان مى دهد. سرمايه تكامل و استعداد رسيدن به كمال انسان، از تمام موجودات عالم بيشتر و غناو ثروت او در اين زمينه فوق العاده تر است و چنان كه خودش بخواهد، مى تواند آنها را به ثمرات و محصولات بسيار پرارزشى تبديل كند، تا جايى كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند: مقام اين انسان از همه فرشتگان برتر و بالاتر مى شود و درجات او در پيشگاه مقدس پروردگار درجات ويژه اى خواهد شد. «1» درجاتى كه با همين لفظ در قرآن مجيد به آن اشاره شده است. اين درجات در بسيارى از آيات بدون «الف و لام» مى باشد و به تعبير ادبى، به صورت اسم نكره كه نشان دهنده ارزش و عظمت آن درجات و مرتبه ها است.

 

عناصر ظهور و رشد استعدادها

عناصرى كه در رشد و ظهور استعدادها و به فعليت درآوردن استعدادها، تاكنون بيشترين اثر را در انسان داشته است؛ عنصر مكان، كتاب، حادثه، پيشامد،

______________________________
(1)- بحار الأنوار: 57/ 299، باب 39، حديث 5؛ علل الشرائع: 1/ 4، باب 6، حديث 1.

«عبدالله بن سنان قال: سألت أبا عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام فقلت: الملائكه أفضل أم بنوا آدم؟ فقال: قال أمير المؤمنين على بن أبى طالب عليه السلام ان الله عز و جل ركب فى الملائكه عقلا بلا شهوة و ركب فى البهائم شهوة بلا عقل و ركب فى بنى آدم كلتيهما فمن غلب عقله شهوته فهو خير من الملائكه و من غلب شهوته عقله فهو شر من البهائم»

كنز العمال: 12/ 192، حديث 34621؛ الدر المنثور: 4/ 193؛

«ما شى أكرم على الله من ابن آدم، قيل: يا رسول الله! و لاالملائكه؟ قال: الملائكه مجبورون بمنزلة الشمس و القمر»

عنصر انسانى و زمانى است. چه بسيار انسان هايى كه استعدادهاى نهفته آنها در برخورد به يك مكان مقدس شكوفا شد، كه آن مكان تأثير سازنده اى در شكوفايى استعدادهاى آنها ايفا كرده و از وجود آنها چهره هاى بسيار باارزشى از خدمت، عبادت و علم ساخته است. مكان هاى مقدسى مانند كعبه، مشاهد مشرفه، حرم هاى ائمه طاهرين و اولياى الهى عليهم السلام كه اثرگذارى خاصى دارند.

 

نقش عناصر در شكوفايى فطرت

 

تعداد آنان در تاريخ كم نيست. از خودشان نقل شده است كه در ظاهر افراد خمود، مرده، كسل و سستى بودند و از آن استعدادهاى عظيم نهفته در وجود خودشان خبر نداشتند. معنويت آن مكان ها آنها را خبردار كرد و از خواب بيدارشان نمود. بيمارى خمودى و كسالت را در آنها علاج كرد و تبديل به چهره هاى بسيار موفقى شدند.

از مكان هاى مقدس، مراكز علمى است. مراكز علمى كه در ايران و شهرهاى بزرگ، از قرن هاى گذشته پايه گذارى شده است، گاهى افرادى در سن بالا، در كمال بى سوادى و خمودى و خواب باطن، وارد شدند، فضا و چهره هاى رحمانى افرادِ آن فضا، در آنها اثر گذاشت و در آنجا مقيم شدند، كه از توقّف و سكون، خمودى و بى حركتى درآمدند و رهايى پيدا كردند. سپس اين ها منشأ آثار عظيم شدند و چهره هاى برجسته اى را در اين عالم تربيت كردند.

عنصر كتاب هم اين گونه است. زياد اتفاق افتاده است كه افرادى خواب رفته، گمنام، بى نام و نشان، به كتابى علاقه پيدا كردند كه كتاب را بخوانند و خواندند و آن خواب باطنى، خمودى و كسالت از بين رفت و استعدادها ظهور كرد و به مقامى كه مورد علاقه آنها بود، رسيدند؛ مقامات معنوى، ظاهرى، علمى و عملى.

 

نمونه هايى از به فعليت رسيدن استعدادها

1- استعداد امير عبدالله خلجستانى

 

«1» از جمله اين افراد، امير عبداللّه خلجستانى است، كه درباره او نوشته اند: شغل او خربندگى بود، كه معنى آن عبارت از كرايه دادن الاغ براى باركشى با مهترى و اصطبل الاغ ها بود. يك روزى ايشان از سر كار به خانه مى آيد. چشمش به يك كتاب مى افتد كه تا آن وقت ميلى به خواندن آن پيدا نكرده بود، ولى آن روز ميل پيدا كرد كه كتاب را ورق بزند و ببيند كه در اين كتاب چه نوشته اند؟

اميرالمؤمنين عليه السلام درباره كتاب مى فرمايد:

«الكتب بساتين العلماء» «2»

كتابها، باغستان و گلستانِ دانشمندان است. آن دركى كه دانشمندان از كتاب دارند، هر كسى پيدا كند، به مقامات بالا مى رسد. اميرعبدالله كتاب را برداشت، ورق زد، چشمش به اين رباعى افتاد كه صاحب كتاب «حنظله باد غيسى» «3» آن را سروده بود. خود او چون مهتر، يعنى سرپرست اصطبل الاغ ها بود، لذا كلمه مهتر با مطالعه كننده تناسب داشت.

مهترى، گر بكام شير در است

 

شو خطر كن، ز كام شير بجوى

يا بزرگى و ناز و نعمت و جاه

 

يا چو مردانت مرد روياروى «4»

     

به خود گفت: تو در اين دنيا خربنده شده اى؟ انسان با اين همه استعداد، حيف نيست كه به خربندگى اكتفا كند؟ اصطبل را رها كرد و براى خودش با فكر، انديشه، مشورت، ديدن اين و آن و كمك گرفتن از عقل ها راه سازى كرد، چون عقل هر انسانى عقل جزئى است. اگر عقول ديگر را به اين عقل جزئى وصل كند، عقل كامل مى شود و نتيجه خوبى مى دهد.

بالاخره او اميرِ خراسانِ بزرگ شد. خراسانى كه در آن روزگار به اندازه نقشه فعلى

______________________________
(1)- الذريعة، آقا بزرگ طهراني: 9/ 1166 (7522)؛ ديوان نامى خلجستانى أو شعره؛ اسمه الميرزا عبد الله. و ذكر فضله و انشائه وانه جاء إلى طهران في عصر السلطان محمد شاه و تقرب إلى وزيره الحاج ميرزا آقاسى، و هو اليوم منشى روزنامه للسلطان ناصرالدين شاه، و له خط حسن و طبع جيد، ثم أورد نيفا و عشرة أبيات من شعره. همچنين رجوع كنيد به تاريخ ادبى ايران؛ ادوارد براون؛ ج 1 (داستان شكست عمربن ليث از اسماعيل سامانى) لغت نامه دهخدا.

(2)- مستدرك الوسائل: 17/ 302، باب 8، حديث 56.

غرر الحكم: 49، حديث 293؛ «مَن تَسَلّي بالكُتبِ لم تفُتْهُ سَلوَةٌ».

كافى: 1/ 52، حديث 11؛ «الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام اكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَايَأْنَسُونَ فِيهِ إِلَّا بِكُتُبِهِمْ».

(3)- حنظله باد غيسى از حكيمان و شاعران و از متقدمين حكماء و متكلمين و صاحب ابيات متين است.

ظهورش در روزگار آل ليث صفار بود و در عهد آل طاهر شعر فارسى ظاهر نمود اگر چه آل طاهر معتقد به شعر فارسى نبو ده اند. و در اين فن لواى مسلميت برافراشته و بر همه مقدم بود مگر بر ابوالعباس مروى. ظهور وى در ماه ثانيه از هجرت بود. معاصرين وى محمود وراق و فيروز مشرقى بوده اند. وفات او درسنه 219 بوده است. (لغت نامه دهخدا).

(4)- حنظله باغيسى.

ايران، شايد هم بيشتر بود. تبديل به امير عبدالله خلجستانى شد و در اين حكومت هم، به مردم خيلى كمك كرد و به مشكلات مردم رسيد.

اين استعداد نهفته، با ارتباط به عنصر كتاب شكوفا شد. معلوم شد اين انسان از نظر استعداد بايد امير خراسان بزرگ مى شد، ولى به خاطر غفلت، خربنده شده است و اين غفلت را با برخورد به كتاب برطرف كرد.

كتاب خوب و صحيح، منبع بسيار عظيمى براى رشد و تكامل انسان است. چه بسيار غافلان، شقاوتمندان و تيره روزانى با قرآن مجيد توجه كردند و به وسيله اين كتاب تبديل به انسانهاى والا و باعظمتى شدند، كه منشأ اثر براى جامعه نيز بودند.

 

2- استعداد چوپان بيست ساله

 

چوپان بيست ساله روستاهاى طالقان، با ديدن كتاب، گوسفندان و بزها را شبانه به صاحبان آنها تحويل داد. او پياده از طالقان به اصفهان رفت و در آنجا شروع به درس خواندن كرد. پنج سال از محضر بزرگانى مانند مرحوم آيت اللّه العظمى كلباسى، دُرچه اى، ملا محمد كاشانى و جهانگيرخان قشقايى استفاده كرد و مايه هاى علمى فراوانى را تحصيل كرد. بعد پياده به نجف رفت و در آنجا از درياى دانش و بينش اميرالمؤمنين عليه السلام بهره هاى فراوانى برد و به يكى از مراجع كم نظير دويست ساله اخير شيعه تبديل شد. شاگردان باعظمتى را تربيت كرد كه يكى از شاگردانش، مرحوم علامه حاج شيخ محمد تقى جعفرى بود. اين هم يك عنصر كه در ظهور استعدادها كاربرد بسيار قويى دارد.

 

3- شكوفايى استعداد «فضيل»

 

«1» چيره دست ترين و قوى ترين دزد زمان هارون الرشيد با شنيدن آيه اى تبديل به يك عارف آگاه و بينايى مى شود كه سى سال از اطراف مملكت براى خواندن درس

______________________________
(1)- فضيل بن عياض بن مسعود التميمى اليربوعى مكنى به ابوعلى و ملقب به شيخ الحرم از اكابر عباد و صلحاء و در حديث مورد اعتماد و مشاهير عرفاى قرن دوم هجرى است. كسانى ازجمله شافعى از وى حديث شنيده اند. اصل او از كوفه و مولدش سمرقند و سكونتش در مكه بود و در مكه به سال 187 ق برابر با 803 م درگذشت. (لغت نامه دهخدا) و همچنين رجوع كنيد به حكايت توبه معروف فضيل در دوره خلافت هارون الرشيد به كتاب تذكرة الاولياء: 79.

حكمت و عرفان در محضر اين دزد توبه كرده، زانو مى زدند.

روزى هارون به نخست وزيرش- جعفر برمكى- گفت: امشب خيلى دلم گرفته است. مرا نزد اهل دل ببر تا انبساط خاطر پيدا كنم. چند جا در زدند، هارون آنها را تحويل نگرفت، يعنى ديد آن كسى كه مى خواهد اين ها نيستند. تا نيمه شب آمدند و درب خانه فضيل را زدند.

گفت: فضيل! درب را باز كن. گفت: شما كيستيد؟ گفت: من نخست وزير مملكت هستم. پرسيد: چه كار دارى؟ گفت: امير كشور- هارون الرشيد- مى خواهد خدمت شما برسد. گفت: من با امير كشور كارى ندارم، اگر مى خواستم با او بنشينم كه از گذشته توبه نمى كردم.

فضيل با شنيدن يك آيه از سوره مباركه حديد، در نيمه شب كه داشت به دنبال معشوقه پنهانى، از طريق رابطه نامشروع مى رفت، يك مرتبه به بام معشوقه مجازى رسيد، آيه اى را شنيد كه مردى در سحر بيدار شده بود، در حال مناجات مى خواند و گريه مى كرد: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ» «1»؟ بنده من! آيا وقت آن نرسيده است كه با من آشتى كنى؟ هنوز هم بى راهه مى روى؟ تا آيه را شنيد، سرش را بلند كرد، گفت: خدايا! اگر با من هستى، چرا، وقت آن رسيده است، اكنون آشتى مى كنم.

آشتى كردن همان و تبديل شدن به يك عارف و مدرس حكمت و اخلاق نيز همان. او يك چهره اى است كه عرفان، حكمت و زهد را به او مثل مى زنند. بعد شنيدن آيه بود كه بيست سال كسى خنده به لب او نديد. پيوسته از گذشته اش در افسردگى و ناراحتى بود. با اين كه قافله ها و صاحب اموال را پيدا كرد، مال هاى آنها را به آنها برگرداند و حلاليت طلبيد، اما رنج مى كشيد، تا وقتى كه خبر مرگ فرزند

______________________________
(1)- حديد (57): 16؛ آيا براى اهل ايمان وقت آن نرسيده كه دل هايشان براى ياد خدا و قرآنى كه نازل شده نرم و فروتن شود؟

بيست ساله اش را آوردند، لبخند زد و گفت: حال براى من ثابت شد كه خدا من را پذيرفته است.

 

حادثه و بيدارى فطرت

 

گاهى هم حادثه اى استعدادهاى نهفته را شكوفا مى كند. آدم مرگ يك نفر را مى بيند، خيلى ها خواب بودند و با ديدن مرگ ديگران بيدار شدند. حادثه هاى زيادى در عالم بوده است كه عامل بيدارى، بينايى و شكوفايى استعدادها بوده است.

اين عنصر برخورد انسان ها به يكديگر است، كه اثر اين عنصر در شكوفا شدن استعداد بسيار عظيم است.

 

4- بهمنيار شدن شاگرد آهنگرى «1»

 

ابن سينا در بازار همدان مى رفت. ديد كه يك بچه سيزده ساله، پابرهنه و ژنده پوش وارد مغازه آهنگرى شد كه كوره اش را روشن كرده بود. به آهنگر گفت: استادم گفته است كه يك گُل آتش به من بده كه من كوره را روشن كنم. گفت: بايد استاد تو يك خاك انداز يا ظرف به تو مى داد، تا من آتش را در داخل آن قرار مى دادم. يك دفعه ديد اين بچه خاكسترهاى سرد را از كنار كوره آهنگر برداشت، گفت: حالا اين آتش را روى اين خاكستر بگذار تا ببرم.

ابن سينا به دنبال بچه تا به درب مغازه استادش رفت، گفت: اين پسر شما است؟ گفت: نه، شاگرد من است. گفت: پدرش كيست؟ گفت: يك ژنده پوشى از يك خانواده فقير، گمنام و تهيدست است. گفت: اجازه بده كه اين پسر مرا تا منزلشان راهنمايى كند.

به درب خانه آنها رفت، به پدر او گفت: حيف است كه اين بچه شاگرد آهنگر

______________________________
(1)- ابوالحسن بهمنيار بن مرزبان ديلمى آذربايجانى حكيم مشهور و يكى از اجله شاگردان شيخ ابوعلى سينا است. او در آغاز گبر بوده و سپس مسلمان شده و از كودكى در خدمت شيخ درآمد و شيخ كه او را داراى استعدادى سرشار ديد به تربيت او پرداخت. بهمنيار به حدت و ذكاء و تندى هوش معروف است؛ چنانكه نابغه اى چون ابوعلى اعتراضات او را با نهايت دقت و تامل پاسخ مى داده و بهمنيار سوالات خود و پاسخ هاى استاد را به صورت كتابى به نام مباحث تنظيم نمود كه از مطالب معظله حكميه مملو است. ديگر كتاب او تحصيل در منطق است. وى در سال 458 در گذشت. (معارف و معاريف: 3/ 309).

باشد. اين را نزد من بگذار كه درس بخواند. گفت: من خرجى ندارم كه بدهم. گفت:

من خرجش را مى دهم. بعد از ده سال، اين بچه ژنده پوش گمنام، تبديل به يك فيلسوف عظيم و مشهور جهانى صاحب كتاب «التحصيل» به نام «بهمنيار» شد.

يكى از منابع دانش صدرالمتألهين همين كتاب «التحصيل» است. با پيگيرى دروس فلسفه و حكمت در دانشگاههاى آمريكا و كانادا مشخص مى شود كه از جمله مسايلى كه در حكمت اسلامى محور درس است، ريشه در افكار بهمنيار دارد.

اين استعداد انسان است. جوان ها و نوجوان ها، اگر با عنصر مقدسى مثل مدرسه، حوزه، دانشگاه، مشاهد مشرفه، ارتباط صحيح داشته باشند، مانند اين ها استعدادهايشان شكوفا مى شود.

 

5- استعداد شعر در فرخى سيستانى «1»

 

يكى از چهره هاى معروف ادبيات و شعر استوار در ايران، فرخى سيستانى است. هيچ وقت نام او در ادبيات فارسى خاموش نمى شود. اغلب كتاب هاى ادبى از او اسم برده اند و اشعار استوار، قوى و متين او را نقل كرده اند.

او ابتدا شاگرد كشاورزى در منطقه سيستان، در محدوده زابل بود. آن كشاورز با خانواده فرخى قرارداد بسته بود كه اگر پسر شما يك سال زراعت كند، من فلان مقدار گندم به شما مى دهم. اگر ادامه پيدا مى كرد، فرخى هم مثل ميلياردها انسان مرده و خاموش شده، از بين رفته بود.

اين انسان با استعداد قوى باطن، كه خود نيز خبر نداشت از چه استعدادهاى الهى برخوردار است، در حادثه اى به امير و حاكمى برخورد مى كند. شيوه سخن گفتن اين شاگرد كشاورز، امير را جذب مى كند. امير ثروتمند و قدرتمند، فرخى را به تحصيل تشويق كرد. علاقه فرخى به سمت ادبيات فارسى جهت مى گيرد و بعد

______________________________
(1)- فرخى سيستانى على بن جولوغ مكنى به ابوالحسن شاعر بزرگ اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم و از سرآمدان سخن در عهد خويش و در همه ادوار تاريخ ادبى ايران است. فرخى يكى از بهترين شاعران قصيده سراى ايران است. سخنان وى در ميان قصيده سرايان بسادگى و روانى و استحكام و متانت و ممتاز است. وى در استفاده از افكار و احساسات مادى و بيان آنها به زبان ساده و روشن و روان چندان مهارت بكار برده كه از اين حيث گاه درست به پايه سعدى مى رسد. يعنى همان سادگى ذوق و رقت احساس و شيرينى بيان را كه سعدى در ميان غزلسرايان دارد. فرخى در ميان گويندگان قصايد عهد خود داراست. شوخ طبعى شاعر و گستاخى او در برابر ممدوحان خويش نيز به آثارش رونقى بخشيده است. به جز ديوان شعر، كتابى به نام ترجمان البلاغه منسوب به اوست و درسال 429 وفات يافت. (لغت نامه دهخدا).

از مدتى اين شاگرد كشاورز گمنام، تبديل به فرخى سيستانى مى شود.

اشعار او در نفوس، اثر عجيبى داشته است، بخصوص در آن واقعه اى كه محمود غزنوى از غزنين سفر كرد. به منطقه اى خوش آب و هوايى رسيد، آن قدر از آنجا خوشش مى آيد كه شش ماه تمام در آنجا مى ماند. همه اطرافيان او براى خانواده هاى خود دل تنگ بودند، محمود نيز به هيچ طريقى راضى به حركت نمى شد. متوسّل به فرخى شدند، قصيده معروفِ در ادبيات فارسى را سرود:

باد جوى موليان آيد همى

 

بوى يار مهربان آيد همى «1»

     

 

چنان از وطن در اين قصيده تعريف كرد، كه هنوز شعر او تمام نشده بود، محمود گفت: خيمه و خرگاه را جمع كنيد. و با سرعت به غزنين رفتند. اين استعداد انسان است.

 

 

ادامه دارد. . .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تهران/ حسینیهٔ بنی‌الزهرا/ دههٔ سوم صفر/ پاییز ...
توحيد امام زين العابدين (علیه السلام)
آيات قرآن در تفاوت بين دو گروه‏
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...
فضل و رحمت الهی - جلسه چهاردهم (1) - (متن کامل + ...
گناه و سبب آن - جلسه سیزدهم – (متن کامل + عناوین)
4 پرهيز از آزار شوهر و تندخوئى و بدزبانى‏
اهل بهشت همراه خويشان خود
تفکر در وجود پیامبراکرم (ص)
كرامات اخلاقى مرحوم حاج آقا رحيم ارباب

بیشترین بازدید این مجموعه

حكايت قصاب بت‏پرست هندى‏
متن سخنرانی استاد انصاریان در مورد توبه
مفهوم «لا ينفع مال»
زكريا بن آدم، وكيل امام رضا عليه السلام
رفتار
حفظ آبرو با كنترل غضب
گناه جابجايى مقام و منصب
ده صفت قول احسن
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...
گرفتاری‌های دنیایی و حلّ مشکلات مردم

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^