روزه همرنگ خدا است اما حج، جهاد و نماز همرنگ خدا نيست، در حج مردم مناسك بجا مى آورند، در جهاد اسلحه به روى دشمن مى كشند، در نماز ركوع و سجود مى كنند.
اما روزه يك امر غيبى و پنهانى است، يك امر سلبى است؛ يعنى همرنگ با صفات سلبيّه پروردگار است و غيبى است؛ زيرا خدا نمى خورد، روزه دار هم نمى خورد، خدا نمى آشامد، روزه دار هم نمى آشامد، خداوند اهل شهوت نيست، روزه دار هم در زمان روزه اهل شهوت نيست، اين همرنگى را با صفات سلبيّه دارد، انسان هر جايى كه نماز مى خواند، همه مى فهمند مشغول نماز خواندن است، در مكه انسان را مى بينند كه مشغول مناسك حج است، شخص را در جبهه مى بينند كه براى خدا اسلحه به دست مى گيرد، اما شما نمى توانيد از روزه يكديگر با خبر شويد، اگر كسى از شما بپرسد روزه ايد، شما لازم نيست بگوييد من روزه هستم، مى توانيد توريه كنيد، كارى كه حضرت يوسف عليه السلام كرد، خودش جام كيل گندم را در بار برادران خود گذاشت و بعد هم گفت:
«أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ»
شما دزد هستيد اما منظور او اين نبود كه جام حكومت را دزديديد، منظور ايشان اين بود كه شما در روز روشن يوسف را از دامن پدر دزديديد و برديد، حالا كسى از شما مى پرسد، شما كه به مسجد آمديد روزه هستيد؟ شما مى توانيد بگوييد من مريض هستم، مى توانيد روزه خود را نگه داريد و اعلان نكنيد، پس در ميان جمع مى توان روزه را آشكار نكرد و روزه در غيب و پنهان بودن هم همرنگ ذات حق است. پس اينكه مى فرمايد: «الصوم لى»؛ يعنى مانند من غيب و پنهان است، داراى صفت سلبى است.
منبع : پایگاه عرفان