فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

پيام‌هاي‌ اخلاقي‌ عاشوا از زبان عاشوراییان

پيام‌هاي‌ اخلاقي‌ عاشوا از زبان عاشوراییان

آزادگي‌


حضرت‌ علي‌(ع) در جايي‌ مي‌فرمايد:
«آيا هيچ‌ آزاده‌اي‌ نيست‌ كه‌ اين‌ نيم‌خورده‌ (دنيا) را براي‌ اهلش‌ واگذارد؟ يقيناًبهاي‌ وجود شما چيزي‌ جز بهشت‌ نيست‌، پس‌ خود را جز به‌بهشت‌ نفروشيد».
آزادگي‌ در آن‌ است‌ كه‌ انسان‌ كرامت‌ و شرافت‌ خودش‌ را بشناسد و تن‌ به‌ پستي‌ وذلت‌ و حقارت‌ و اسارت‌ دنيا و زير پا نهادن‌ ارزش‌هاي‌ انساني‌ ندهد.
نهضت‌ عاشورا، جلوة‌ بارزي‌ از آزادگي‌ در مورد امام‌ حسين‌(ع) و خاندان‌ و يارانش‌است‌ كه‌ بعضي‌ از موارد آن‌ به‌عنوان‌ نمونه‌ اشاره‌ مي‌شود:
وقتي‌ مي‌خواستند به‌ زور از آن‌ حضرت‌ براي‌ يزيد بيعت‌ بگيرند با ردّ درخواست‌آن‌ها اين‌گونه‌ فرمودند:
«نه‌ به‌خدا سوگند نه‌ دست‌ ذلّت‌ به‌ آنان‌ مي‌دهم‌ و نه‌ چون‌ بردگان‌ تسليم‌ حكومت‌آن‌ها مي‌شوم‌».
صحنة‌ كربلا نيز جلوة‌ ديگري‌ از اين‌ آزادگي‌ بود، آن‌ حضرت‌ از ميان‌ دو امر؛ يعني‌شمشير يا ذلّت‌ مرگ‌ با افتخار را پذيرفت‌ و فرمود: «هيهات‌ منّا الذلة‌».
روح‌ آزادگي‌ امام‌(ع) سبب‌ شد حتي‌ در آن‌ حال‌ كه‌ مجروح‌ بر زمين‌ افتاده‌ بود به‌تصميم‌ سپاه‌ دشمن‌ براي‌ حمله‌ به‌ خيمه‌ها فرياد برآورد: «اگر دين‌ نداريد و از روز رستاخيزنمي‌هراسيد، لا اقل‌ در دنياي‌ خود آزاده‌ باشيد».
فرهنگ‌ آزادگي‌ در ميان‌ ياران‌ امام‌ هم‌ كاملاً مشهود بود، حتي‌ «مسلم‌»پيشاهنگ‌ نهضت‌ حسيني‌ در كوفه‌ نيز هنگام‌ رويارويي‌ با سپاه‌ ابن‌زياد رجز مي‌خواند كه‌:«هرچند كه‌ مرگ‌ را چيز ناخوشايند مي‌بينيم‌، ولي‌ سوگند خورده‌ام‌ كه‌ جز با آزادگي‌ كشته‌نشوم‌».
جالب‌ آن‌كه‌ همين‌ شعار و رجز را عبدالله پسر «مسلم‌» در روز عاشورا هنگام‌ نبرد بادشمنان‌ مي‌خواند و اين‌ نشان‌دهندة‌ پيوند فكري‌ مرامي‌ اين‌ خانواده‌ بر اساس‌ آزادگي‌است‌. مصداق‌ بارز ديگري‌ از آزادگي‌، حرّبن‌ يزيد رياحي‌ است‌ و همين‌ صفت‌ او را از دوزخ‌نجات‌ داد و راهي‌ بهشت‌ كرد و چون‌ به‌ شهادت‌ رسيد سيدالشهدا(ع) بر بالينش‌ حاضر شدو او را حرّ و آزاده‌ خطاب‌ كرد و فرمود: «تو آزاده‌اي‌، همان‌ گونه‌ كه‌ مادرت‌ نامت‌ را حرّگذاشت‌».
اگر آزادي‌ خواهان‌ در راه‌ استقلال‌ و رهايي‌ از ظلم‌ مي‌جنگند، در ساية‌ همين‌آزادگي‌ است‌ كه‌ ارمغان‌ عاشورا براي‌ هميشة‌ تاريخ‌است‌.


ايثار


در صحنة‌ عاشورا نخستين‌ ايثارگر خود حضرت‌ بود كه‌ حاضر شد جان‌ خود را فداي‌دين‌ خدا كند و رضاي‌ او را بر همه‌ چيز برگزيند، اصحاب‌ آن‌ حضرت‌ نيز هر كدام‌ ايثارگرانه‌جان‌ خويش‌ را فداي‌ امام‌ خويش‌ كردند.
اظهارهاي‌ ياران‌ امام‌ در شب‌ عاشورا مشهور است‌، يك‌ به‌ يك‌ برخاستند وآمادگي‌ خود را براي‌ جانبازي‌ و ايثار خود در راه‌ امام‌(ع) اظهار كردند؛ به‌عنوان‌ نمونه‌، به‌اين‌ سخن‌ «مسلم‌بن‌ عوسجه‌» اشاره‌ مي‌كنيم‌ كه‌ به‌ امام‌(ع) فرمود:
«هرگز از تو جدا نخواهم‌ شد، اگر سلاحي‌ براي‌ جنگ‌ با آنان‌ نداشته‌ باشم‌ با سنگ‌با آنان‌ خواهم‌ جنگيد تا همراه‌ تو به‌ شهادت‌ برسم‌».
حضرت‌ زينب‌3 عصر عاشورا هنگام‌ حملة‌ سپاه‌ كوفه‌ به‌ خيمه‌ها، چون‌ ديد شمربا شمشير آخته‌ قصد كشتن‌ امام‌ سجاد(ع) را دارد، فرمود: كشته‌ نخواهد شد، مگر آن‌كه‌من‌ فداي‌ او شوم‌».
جلوة‌ بارز ايثار در واقعة‌ عاشورا حضرت‌ ابوالفضل‌(ع) بود؛ علاوه‌ بر آن‌كه‌ امان‌نامة‌ابن‌زياد را ردّ كرد و شب‌ عاشورا نيز اظهار كرد:
«هرگز از تو دست‌ نخواهم‌ كشيد خدا نياورد زندگي‌ پس‌ از تورا».
روز عاشورا نيز وقتي‌ با لب‌ تشنه‌ وارد شريعة‌ فرات‌ شد، با ياد آوري‌ كام‌ تشنة‌امام‌حسين‌(ع) ايثارگري‌ و فداكاري‌ به‌ او اجازه‌ نوشيدن‌ آب‌ نداد و با لب‌ تشنه‌ به‌ شهادت‌رسيد. و نمونه‌هاي‌ بسيار زياد ديگر كه‌ اين‌ مختصر، گنجايش‌ بيان‌ تمام‌ آنها را ندارد.


توكّل‌


امام‌ حسين‌(ع) در آغاز حركت‌ خويش‌ از مدينه‌ تنها با توكّل‌ بر خدا اين‌ راه‌ رابرگزيد و در تمام‌ مسير تنها تكيه‌گاهش‌ خدا بود، حتّي‌ توكّلش‌ بر ياران‌ همراه‌ هم‌ نبود. ازاين‌ رو از آنان‌ خواست‌ كه‌ هر كس‌ مي‌خواهد برگردد و همين‌ توكل‌ باعث‌ شد هيچ‌پيشامدي‌ نتواند در عزم‌ او خلل‌ وارد كند.
در وصيتي‌ كه‌ به‌ برادرش‌ محمدبن‌ حنفيّه‌ در آغاز حركتش‌ از مدينه‌ داشت‌، ضمن‌بيان‌ انگيزه‌ و هدف‌ خويش‌ از قيام‌ در پايان‌ فرمود: «ما توفيقي‌ اءلاّ بالله عليه‌ توكّلت‌ و اءليه‌اُنيب‌» و يا درخطبه‌هايي‌ كه‌ در روز عاشورا ايراد نمود، جملة‌ «اني‌ توكّلت‌ علي‌ الله ربّي‌ وربّكم‌» را بيان‌ كرد كه‌ بيانگر همين‌ روحيه‌ است‌.


جهاد با نفس‌


خود ساختگي‌ و جهاد با نفس‌ زيربناي‌ جهاد با دشمن‌ بيروني‌ است‌ و بدون‌ آن‌، اين‌هم‌ بي‌ثمر است‌ و كربلا سرشار از اين‌ مجاهدت‌هاست‌. نافع‌بن‌ هلال‌ همسري‌ داشت‌ كه‌نامزد بود و هنوز عروسي‌ نكرده‌ بود، در كربلا هنگامي‌ كه‌ مي‌خواست‌ براي‌ نبرد به‌ ميدان‌رود همسرش‌ دست‌ به‌ دامان‌ او شد و گريست‌. اين‌ صحنه‌ كافي‌ بود كه‌ هر جواني‌ را متزلزل‌كند و انگيزة‌ جهاد را از او سلب‌ نمايد، ولي‌ او با آن‌كه‌ امام‌ نيز از او خواست‌ كه‌ شادي‌همسرش‌ را بر ميدان‌ رفتن‌ ترجيح‌ دهد، بر اين‌ محبت‌ دنيوي‌ و غريزي‌ غلبه‌ يافت‌وگفت‌:
«اي‌ پسر پيامبر! اگر امروز تو را ياري‌ نكنم‌، فردا جواب‌ پيامبر را چه‌ بدهم‌؟»جنگيد تا شهيد شد.


شجاعت‌


شجاعت‌ عاشوراييان‌، ريشه‌ در اعتقادشان‌ داشت‌، آنان‌ كه‌ به‌ عشق‌ شهادت‌مي‌جنگيدند از مرگ‌ ترس‌ نداشتند تا در مقابله‌ با دشمن‌ سست‌ شوند و به‌ همين‌ دليل‌لشگريان‌ دشمن‌ پيوسته‌ از برابرشان‌ مي‌گريختند و چون‌ توان‌ مبارزة‌ فردي‌ را با آنهانداشتند به‌طور جمعي‌ حمله‌ كرده‌ و آنها را به‌ شهادت‌ مي‌رساندند.
يكي‌ از راويان‌ِ حوادث‌ كربلا حميدبن‌ مسلم‌ مي‌گويد:
«به‌خدا سوگند! هيچ‌ محاصره‌ شده‌اي‌ در انبوه‌ مردم‌ نديدم‌ كه‌ فرزندان‌ و خاندان‌ ويارانش‌ كشته‌ شده‌ باشند و چون‌ حسين‌ بن‌ علي‌ قوي‌دل‌ و استوار و شجاع‌ باشد».


صبر و استقامت‌


آنچه‌ حماسة‌ كربلا را ماندگار و جاودانه‌ كرد، روحية‌ مقاومت‌ و صبر امام‌ حسين‌(ع)و ياران‌ و همراهان‌ او بود. حضرت‌ در يكي‌ از منزلگاه‌هاي‌ ميان‌ راه‌ اين‌گونه‌ فرمود: «صبر ومقاومت‌ كنيد اي‌ بزرگ‌زادگان‌! چرا كه‌ مرگ‌ شما را از رنج‌ و سختي‌ عبور مي‌دهد و به‌سوي‌بهشت‌ گسترده‌ و نعمت‌هاي‌ هميشگي‌ مي‌رساند».
در شب‌ عاشورا به‌ خواهرش‌ زينب‌ و ديگر بانوان‌ توصيه‌ فرمود:
«اين‌ قوم‌ جز به‌ كشتن‌ من‌ راضي‌ نمي‌شوند، اما من‌ شما را به‌ تقواي‌ الهي‌ و صبر بربلا و تحمل‌ مصيبت‌ وصيت‌ مي‌كنم‌».
از زمزمه‌هاي‌ حضرت‌ در آخرين‌ لحظات‌ زندگي‌ در گودال‌ قتلگاه‌، صبر بر قضاي‌الهي‌ به‌ گوش‌ مي‌رسيد.


عزّت‌ و افتخار


امام‌(ع) و خاندان‌ و اصحاب‌ حضرت‌ در مواقع‌ و مواطن‌ مختلف‌ عزت‌ و افتخار،خود را در عمل‌ و گفتار به‌ منصة‌ ظهور رساندند و در مقابل‌، ذلت‌ و خواري‌ يزيد و دودمان‌ناپاكش‌ را اثبات‌ كردند كه‌ نمونه‌هاي‌ آن‌ بي‌شمار است‌:
وقتي‌ والي‌ مدينه‌ بيعت‌ با يزيد را به‌حضرت‌ پيشنهاد كرد، حضرت‌ ضمن‌ ردّ آن‌، باذليلانه‌ شمردن‌ آن‌ اين‌گونه‌ فرمود:
«كسي‌ همچون‌ من‌ با شخصي‌ چون‌ او بيعت‌ نمي‌كند».
در جاي‌ ديگر با ردّ پيشنهاد تسليم‌ شدن‌ فرمود:
«همچون‌ ذليلان‌ دست‌ بيعت‌ با شما نخواهم‌ داد».
در خطابة‌ پرشور ديگري‌ در كربلا به‌ سپاه‌ كوفه‌ فرمود: «ابن‌زياد مرا ميان‌ كشته‌شدن‌ و ذلّت‌ مخيّر كرده‌ و هيهات‌! كه‌ من‌ جانب‌ ذلّت‌ را بگيرم‌، اين‌ را خدا و رسول‌ ودامن‌هاي‌ پاك‌ و جان‌هاي‌ غيرت‌مند و باعزّت‌ نمي‌پذيرد».
اين‌ روحيه‌ در فرزندان‌، برادران‌ و ياران‌ حضرت‌ نيز نمودي‌ آشكار داشت‌ كه‌ ازجملة‌ آنها ردّ امان‌نامة‌ ابن‌زياد توسط‌ قمر بني‌هاشم‌ و برادرانش‌ مي‌باشد.
خاندان‌ حضرت‌ نيز عزّت‌ خود را پس‌ از عاشورا در قالب‌ اسارت‌ حفظ‌ كردند وكم‌ترين‌ حرف‌ يا عكس‌العملي‌ كه‌ نشان‌دهندة‌ ذلّت‌ و خواري‌ آنها باشد از خود نشان‌ندادند. حضرت‌ زينب‌3 سخنان‌ تحقيرآميز ابن‌زياد را در كوفه‌ و گستاخي‌هاي‌ يزيد را درشام‌ با عزت‌ و سربلندي‌ جواب‌ داد و آنها را به‌ محاكمه‌ كشانيد، در خطبة‌ بليغي‌ خطاب‌ به‌يزيد اين‌گونه‌ فرمود:
«اي‌ يزيد! خيال‌ كرده‌اي‌ با اسير كردن‌ ما و به‌ اين‌سو و آن‌سو كشيدن‌ ما خفيف‌ وخوار مي‌شويم‌ و تو كرامت‌ و عزت‌ مي‌يابي‌؟... به‌خدا سوگند! نه‌ ياد ما محو مي‌شود و نه‌وحي‌ ما مي‌ميرد و نه‌ ننگ‌ِ اين‌ جنايت‌ از دامان‌ تو زدوده‌ مي‌شود».


عفاف‌ و حجاب‌


نهضت‌ عاشورا براي‌ احياي‌ ارزش‌هاي‌ ديني‌ بود و از جملة‌ آنها حفظ‌ حجاب‌ وعفاف‌ زن‌ مسلمان‌ است‌، سيدبن‌ طاووس‌ مي‌گويد: شب‌ عاشورا امام‌ حسين‌(ع) درگفت‌گو با خانواده‌اش‌ آنان‌ را به‌ حجاب‌ و عفاف‌ و خويشتن‌داري‌ توصيه‌ كرد.
دختران‌ و خواهران‌ امام‌(ع) مواظب‌ بودند تا حريم‌ عفاف‌ اهل‌بيت‌ پيامبر تا آن‌جاكه‌ مي‌شود، حفظ‌ و رعايت‌ شود. اُم‌كلثوم‌3 به‌ مأمور اسيران‌ فرمود:
«وقتي‌ ما را وارد شهر دمشق‌ مي‌كنيد از دري‌ وارد كنيد كه‌ تماشاچي‌ كمتري‌ داشته‌باشد». و از آنان‌ درخواست‌ كرد كه‌ سرهاي‌ شهدا را از ميان‌ كجاوه‌هاي‌ اهل‌بيت‌ فاصله‌بدهند، تا نگاه‌ مردم‌ به‌ آنها باشد و حرم‌ رسول‌ خدا را تماشا نكنند و فرمود:
«از بس‌ مردم‌ ما را در اين‌ حال‌ تماشا كردند، خوار شديم‌».
يكي‌ از اعتراض‌هاي‌ شديد حضرت‌ زينب‌3 به‌ يزيد اين‌ بود:
«آيا از عدالت‌ است‌ كه‌ كنيزان‌ خود را در حرم‌سرا پوشيده‌ نگاه‌ داشته‌اي‌ و دختران‌پيامبر را به‌صورت‌ اسير شهر به‌ شهر مي‌گرداني‌، حجاب‌ آنها را هتك‌ كرده‌، چهره‌هايشان‌را در معرض‌ ديد همگان‌ قرار داده‌اي‌ كه‌ دور و نزديك‌ به‌صورت‌ آنها نگاه‌ كنند؟!».


عمل‌ به‌ تكليف‌


امامان‌ شيعه‌ در شرايط‌ مختلف‌ اجتماعي‌ طبق‌ تكليف‌ عمل‌ مي‌كردند و در اين‌ راه‌هيچ‌ چيز نمي‌توانست‌ آنها را از آن‌ منع‌ كند. حادثة‌ عاشورا نيز يكي‌ از جلوه‌هاي‌ بارز عمل‌به‌ وظيفه‌ بود و اين‌ را امام‌ حسين‌(ع) و خاندان‌ و اصحاب‌ او در كردار و گفتار به‌ اثبات‌رساندند.
حضرت‌ وقتي‌ مي‌خواست‌ از مكّه‌ به‌سوي‌ كوفه‌ خارج‌ شود، در جواب‌ ابن‌ عباس‌ كه‌او را از رفتن‌ به‌سوي‌ عراق‌ برحذر مي‌داشت‌، فرمود:
«با آن‌ كه‌ مي‌دانم‌ تو از روي‌ خيرخواهي‌ و شفقت‌ چنين‌ مي‌گويي‌، اما من‌ تصميم‌خود را گرفته‌ام‌».
وقتي‌ دو نفر از سوي‌ والي‌ مكّه‌ برايش‌ امان‌نامه‌ آوردند تا از ادامة‌ سفر خودداري‌كند به‌ آنها فرمود: «در خواب‌ پيامبر خدا را ديدم‌، به‌چيزي‌ فرمان‌ يافتم‌ كه‌ به‌سوي‌ آن‌خواهم‌ رفت‌ چه‌ زيانم‌ باشد چه‌ سودم‌».


غيرت‌


يكي‌ از خصلت‌هاي‌ پسنديده‌، غيرت‌ است‌ و خداوند نيز بندگان‌ غيرت‌مند خود رادوست‌ دارد.
در حادثة‌ عاشورا جوانان‌ بني‌هاشم‌ پيوسته‌ اهل‌بيت‌ حضرت‌ را در طول‌ سفر درخيمه‌ها محافظت‌ مي‌كردند، شب‌ها با حراست‌ آن‌ها ـ به‌ويژه‌ قمر بني‌هاشم‌ ـ زنان‌ حرم‌آسوده‌ و بي‌هراس‌ مي‌خفتند.
خود حضرت‌ نيز تا وقتي‌ كه‌ زنده‌ بود، نتوانست‌ تحمّل‌ كند كه‌ نامردان‌ به‌ حريم‌ناموس‌ او نزديك‌ شوند تا جايي‌ كه‌ نوشته‌اند: حضرت‌ در حمله‌هاي‌ خود نقطه‌اي‌ در ميدان‌نبرد انتخاب‌ كرده‌ بود كه‌ نزديك‌ خيام‌ حرم‌ باشد تا در صورت‌ حملة‌ دشمن‌ كسي‌ متعرض‌مخدّرات‌ نشود.
در واپسين‌ لحظات‌ هم‌ كه‌ مجروح‌ بر زمين‌ افتاده‌ بود، وقتي‌ شنيد كه‌ گروهي‌ ازسپاه‌ دشمن‌ قصد حمله‌ به‌ خيمه‌ها و تعرّض‌ به‌ زنان‌ و كودكان‌ را دارند بر سرشان‌ فريادبرآورد:
«اي‌ پيروان‌ آل‌ ابوسفيان‌! اگر دين‌ نداريد و از معاد نمي‌ترسيد، لا اقل‌ در دنيا آزاده‌مرد باشيد... من‌ با شما مي‌جنگم‌ و شما با من‌ مي‌جنگيد، به‌زنان‌ كه‌ نبايد تعّرض‌ كرد! تاوقتي‌ من‌ زنده‌ام‌ طغيان‌ گرانتان‌ را از تعرّض‌ به‌ حرم‌ من‌ باز داريد».


فتوّت‌ و جوانمردي‌


امام‌ حسين‌(ع) و يارانش‌ زيباترين‌ جلوه‌هاي‌ جوانمردي‌ و فتوت‌ را در حماسة‌عاشورا از خود نشان‌ دادند، چه‌ با حمايتشان‌ از حق‌، چه‌ با جانبازي‌ در ركاب‌ امام‌ خويش‌ تاشهادت‌ و چه‌ در برخورد انساني‌ با ديگران‌ حتي‌ دشمنان‌. در كوفه‌ وقتي‌ «هاني‌» را به‌ اتّهام‌پنهان‌ كردن‌ «مسلم‌» در خانه‌اش‌ دستگير كرده‌ و به‌ دار الاماره‌ بردند، ابن‌زياد از اوخواست‌ كه‌ «مسلم‌» را تحويل‌ دهد، ولي‌ او اين‌ را نامردي‌ دانست‌ و در جواب‌ گفت‌:
«به‌خدا سوگند! هرگز او را نخواهم‌ آورد، آيا مهمان‌ خود را بياورم‌ و تحويل‌ دهم‌ تا اورا بكشي‌؟ به‌ خدا قسم‌! اگر تنهاي‌ تنها و بدون‌ ياور هم‌ باشم‌، او را تحويل‌ نخواهم‌ داد تادر راه‌ او كشته‌شوم‌».
در مسير، وقتي‌ امام‌(ع) با لشكر حرّ برخورد كرد وقتي‌ يكي‌ از اصحابش‌ پيشنهادكرد كه‌ اينان‌ گروه‌ اندكند و جنگ‌ با اينها آسان‌تر از نبرد با گروه‌هايي‌ است‌ كه‌ بعداًمي‌آيند، در جواب‌ فرمود: «من‌ شروع‌ به‌ جنگ‌ نمي‌كنم‌».
و صحنة‌ ديگر آب‌ دادن‌ به‌ سپاه‌ تشنة‌ حرّ بود كه‌ حضرت‌ حتي‌ آن‌كه‌ از همه‌ ديرتررسيده‌ بود را سيراب‌ كرد.


مواسات‌


يكي‌ از زيباترين‌ خصلت‌هاي‌ اخلاقي‌، مواسات‌؛ يعني‌ غم‌خواري‌ و هم‌دردي‌ وياري‌ كردن‌ ديگران‌ است‌. از جلوه‌هاي‌ بارز مواسات‌ در حادثة‌ عاشورا، صحنه‌اي‌ است‌ كه‌ميان‌ بني‌هاشم‌ و ديگر ياران‌ امام‌(ع) پيش‌ آمد و هر گروه‌ حاضر بودند پيش‌مرگ‌ ديگري‌شوند. در شب‌ عاشورا حضرت‌ ابوالفضل‌(ع) در خيمة‌ بني‌هاشم‌ اين‌گونه‌ ايراد سخن‌ كرد :
«فردا صبح‌، شما نخستين‌ گروهي‌ باشيدكه‌ به‌ ميدان‌ مي‌رويد، ما پيش‌ از آنان‌ به‌استقبال‌ مرگ‌ مي‌رويم‌ تا مردم‌ نگويند اصحاب‌ را جلو فرستادند...» و بني‌هاشم‌ هم‌برخاستند و شمشيرها را كشيدند و گفتند:
«ما هم‌ با تو هم‌عقيده‌ايم‌»، از طرف‌ ديگر، در خيمة‌ اصحاب‌ حبيب‌بن‌ مظاهرسخنراني‌ كرده‌ و در ضمن‌ سخنانش‌ گفت‌:
«صبح‌ كه‌ شد، شما اولين‌ نفراتي‌ باشيد كه‌ به‌ ميدان‌ مي‌رويد، ما زودتر به‌ مبارزه‌مي‌پردازيم‌، مبادا كه‌ يكي‌ از بني‌هاشم‌ خون‌آلود شود، در حالي‌ كه‌ هنوز جاني‌ در بدن‌ وخوني‌ در رگ‌ داريم‌! تا مردم‌ نگويند سروران‌ خويش‌ را به‌ جنگ‌ فرستادند و از فداكاري‌مضايقه‌ كردند» و بعد همه‌ با شمشيرهاي‌ آخته‌ گفتند: «ما با تو هم‌عقيده‌ايم‌».


وفا

وقتي‌ به‌ صحنة‌ عاشورا مي‌نگريم‌، در يك‌ طرف‌ مظاهر برجسته‌اي‌ از وفا رامي‌بينيم‌ و در سوي‌ ديگر، نمونه‌هاي‌ زشتي‌ از عهدشكني‌ و بي‌وفايي‌. شب‌ عاشوراسيدالشهدا(ع) وقتي‌ با اصحاب‌ خود صحبت‌ مي‌كند، وفاي‌ آنان‌ را مي‌ستايد و مي‌فرمايد:«من‌ باوفاتر و بهتر از اصحابم‌، اصحابي‌ نمي‌شناسم‌».
شهداي‌ كربلا جان‌بازي‌ در ركاب‌ آن‌ حضرت‌ را وفاي‌ به‌عهد مي‌دانستند، عمروبن‌قرظه‌ روز عاشورا خود را در برابر شمشيرها و تيرهاي‌ دشمن‌ قرار مي‌داد تا به‌ امام‌ آسيبي‌نرسد، آن‌قدر جراحت‌ برداشت‌ كه‌ بي‌تاب‌ شد، آن‌گاه‌ رو به‌ حضرت‌ كرد و پرسيد: «اي‌ پسرپيامبر! آيا وفا كردم‌؟»، امام‌ فرمود:
«آري‌ تو در بهشت‌ پيش‌ روي‌ مني‌ و زودتر به‌ بهشت‌ مي‌روي‌، سلام‌ مرا به‌ پيامبربرسان‌».
و در زيارت‌ امام‌ حسين‌(ع) خطاب‌ به‌ آن‌ حضرت‌ مي‌گوييم‌: «أشهد انّك‌ وفيت‌بعهدالله وجاهدت‌ في‌ سبيله‌ حتي‌ أتاك‌ اليقين‌».

منابع‌

1ـ الاحتجاج‌، الطبرسي‌، احمدبن‌ علي‌،م‌ 560 ه ، نشر دارالنعمان‌، بيروت‌، لبنان‌.
2ـ الارشاد، شيخ‌ مفيد،م‌ 413 ه،نشر دارالمفيد،تحقيق‌ مؤسسه‌ آل‌البيت‌:، قم‌.
3ـ بحارالانوار، مجلسي‌، محمدباقر،م‌ 1111 ه ، نشر مؤسسة‌ الوفاء،بيروت‌، لبنان‌.
4ـ حماسة‌ حسيني‌، مطهري‌، مرتضي‌،م‌ 1358 ش‌، مجموعة‌ آثار، جلد 1(ع)، انتشارات‌صدرا، تهران‌.
5ـ حياة‌ الامام‌ الحسين‌(ع)، قرشي‌، باقر شريف‌،معاصر، مطبة‌ أدب‌، نجف‌ اشرف‌.
6ـ صحيفة‌ الحسين‌(ع)، قيومي‌ اصفهاني‌، جواد،معاصر، مؤسسة‌ نشر اسلامي‌،قم‌.
7ـ العوالم‌، بحراني‌، عبدالله،م‌ 1130 ه،نشر مدرسة‌ الامام‌ المهدي‌(عج‌)،قم‌.
8ـ كلمات‌ الامام‌ الحسين‌(ع)،شريفي‌، محمود،معاصر،نشر دارالمعروف‌، قم‌.
9ـ مسند الامام‌ الشهيد(ع)،عطاردي‌، عزيزالله،معاصر، انتشارات‌ عطارد.
10ـ معالم‌ المدرستين‌،عسكري‌، سيد مرتضي‌،معاصر، مؤسسة‌ النعمان‌، بيروت‌،لبنان‌.
11ـ مناقب‌ آل‌ ابي‌طالب‌(ع)،ابن‌ شهرآشوب‌،م‌ 588 ه، مطبعة‌ الحيدرية‌، النجف‌


منبع : مجمع جهانی اهل البیت
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گریستن جمادات بر امام حسین(ع)
پرسشها و شبهات عاشورایی(9)
انگیزه حرکت انسان الهى
سه پيام تهديدآميز
تعزيه ؛ بدعت يا سنت ؟
رویارویی ارزش‌های جاهلی و اسلامی در عصر اموی
پرسشها و شبهات عاشورایی(2)
تحليلى جامعه ‏شناختى از سنت عزادارى امام ...
استراتژي امام حسين(ع)در مقابل يزيد
مصيبت امام حسين توسط جبرئيل براي حضرت آدم ...

بیشترین بازدید این مجموعه

تعزيه ؛ بدعت يا سنت ؟
گریستن جمادات بر امام حسین(ع)
استراتژي امام حسين(ع)در مقابل يزيد
انگیزه حرکت انسان الهى
رویارویی ارزش‌های جاهلی و اسلامی در عصر اموی
سه پيام تهديدآميز
پرسشها و شبهات عاشورایی(9)
پرسشها و شبهات عاشورایی(2)
تحليلى جامعه ‏شناختى از سنت عزادارى امام ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^