اين داستان عجيب است؛ به يكى از خوبان گفتند: شنيديم كه مى خواهى همسرت را طلاق بدهى؟ گفت: بله، شرايط طلاق از نظر قرآن و روايات جمع است.
گفتند: چرا مى خواهى او را طلاق بدهى؟ گفت: او ناموس من است، الان خودش هم در اين مجلس نيست، من حق ندارم از او غيبت كنم. شما سؤال بدى كرديد.
زن را طلاق داد و زن هم بعد از مدتى طبق حكم فقه رفت و شوهر كرد. سال بعد رفقا به او گفتند: راستى زنت را پارسال چرا طلاق دادى؟ گفت: او الان زن من نيست، ناموس ديگران است، خدا به من اجازه نمى دهد كه پشت سر ناموس مردم حرف بزنم. شما اين سؤال تان بيجا است كه از من مى پرسيد.
چه كسى الان در خانواده ها دفاع از حق مى كند؟ چه كسى در خانواده ها غيبت نمى كند؟ تهمت نمى زند؟
منبع : پایگاه عرفان