فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

وسائل هدايت - جلسه هفدهم (1) - (متن کامل + عناوین)

 

ايدئولوژى در هدايت انسان

هفت منفعت در قبال چهار برنامه

 

تهران، حسينيه هدايت رمضان 1383

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

قرآن مجيد مردم را در اين زندگى دنيا و حيات محدود، به چهار برنامه دعوت مى كند. و در مقابل اجراى اين چهار برنامه، وعده هفت منفعت در همين دنيا به مردم ارائه مى كند.

همه ما مى دانيم كه قرآن مجيد كامل ترين، جامع ترين و محكم ترين كتاب در تمام تاريخ هستى است. قرآن جلوه علم و حكمت و عدل و اراده و رحمت و محبت و عشقِ پروردگار بزرگ عالم است. ما مى دانيم اگر قرآن مجيد نبود، يك نفر به خير و سعادت و نجات راه نداشت، و ما مى دانيم آنچه را كه پروردگار بزرگ عالم در قرآن مجيد به انسان ارائه و دعوت كرده، به مصلحت انسان است و از باب لطفى است كه به انسان ها دارد.

اين چهار مسأله اى كه كتاب خدا به آن دعوت كرده و پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام هم نسبت به اين چهار برنامه اصرار داشتند، عبارت است از:

عبادت، تقوا، اطاعت از رهبرى واجد شرايط، و توبه و استغفار و بازگشت جدى و واقعى به وجود مبارك حضرت حق.

 

1 ـ معنا و مفهوم عبادت

عبادت زمينه ترقى و مايه رشد و كمال انسان است. مصالح براى ساخته شدن يك آخرت آباد. مقام بندگى و عبادت از نظر قرآن مجيد مقام بسيار والايى است، براى اين كه به ما توجه بدهد كه اين مقام چه مقام با ارزشى است، بر همه ما واجب فرمود: در شبانه روز ده بار در نمازهاى يوميه، به مقام عبادت و بندگى پيغمبر باكرامت اسلام صلى الله عليه و آله اشاره كنيم و وجود مبارك او را به عنوان عبد خدا يادآور و متذكر شويم، و به خودمان مقام عبادت و بندگى را تلقين كنيم.

عبادت در اسلام گاهى در رابطه با شخص خود انسان است، كه البته در اين عبادات از انسان دعوت شده كه همه وجود خود را به مدار عبادت بياورد.

هنگامى كه وارد نماز مى شويد، بدن، جان، نفس و قلب و همه اعضا و جوارح خودت را در مدار عبادت قرار بده.(1)

 


1 ـ أنوار العرفان في تفسير القرآن: 1/111؛ «حقيقت عبادت عبارت از اين است كه بنده خود را در مقام مملوكيت پروردگار متعال در آورده و هدفى غير از خدا حتى نعمتهاى بهشتى و فرار از آتش نيز نداشته باشد و همچنين مشغول و متوجه خود نيز نباشد زيرا مقام بندگى با توجه به خود كه نتيجه خودخواهى و استكبار است سازگار نيست و شايد تعبير به نعبد نيز اشاره به همين حقيقت باشد كه شخص عبادت كننده خود را جزء جمعيت عبادت كنندگان حساب كرده و محو در آنها ببيند.»

هم چنين: تفسير نمونه: 22/378 - 388؛ «اما مهم اين است كه بدانيم حقيقت «عبادت» چيست؟

آيا تنها انجام مراسمى مانند ركوع و سجود و قيام و قعود و نماز و روزه منظور است؟ يا حقيقتى است ما وراى اينها؟ هر چند عبادات رسمى نيز همگى واجد اهميتند.

براى يافتن پاسخ اين سوءال بايد روى واژه «عبد» و «عبوديت» تكيه كرد و به تحليل آنها پرداخت.

«عبد» از نظر لغت عرب به انسانى مى گويند كه سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده اش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالك چيزى نيست، و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمى دهد.

و به تعبير ديگر «عبوديت» - آن گونه كه در متون لغت آمده- اظهار آخرين درجه خضوع در برابر معبود است، و به همين دليل تنها كسى مى تواند معبود باشد كه نهايت انعام و اكرام را كرده است و او كسى جز خدا نيست.

بنا بر اين عبوديت نهايت اوج تكامل يك انسان و قرب او به خدا است.

عبوديت نهايت تسليم در برابر ذات پاك او است.

عبوديت اطاعت بى قيد و شرط و فرمانبردارى در تمام زمينه هاست.

و بالآخره عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعى يعنى كمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام بر ندارد، و هر چه غير او است فراموش كند، حتى خويشتن را!

و اين است هدف نهايى آفرينش بشر كه خدا براى وصول به آن ميدان آزمايشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتيجه نهائيش نيز غرق شدن در اقيانوس «رحمت» او است.»

 

فلسفه تكبيرة الاحرام نماز

عبد كه تكبيرة الاحرام نماز را مى خواهد بگويد، بايد همه گوشت و پوست و خون و باطن و ظاهرش در هنگام گفتن تكبير، فرياد بزند:

 احرام گرفته ام به كويت

 لبيك زنان به جستجويت(1)

اينطور نباشد كه بدن رو به قبله باشد، ولى دل و جان و نفس در حال درگيرى با وجود مقدس پروردگار و در حقيقت پشت به قبله باشد. نفس با رذائل اخلاقى و برنامه هاى شيطانى در جنگ با خالق خود باشد.

اگر كسى بخواهد وارد نماز و اين حريم مبارك بشود، همه وجود را بايد وارد اين حريم كند.


 1 ـ نظامى گنجوى.

 

يا اگر كسى بخواهد وارد روزه ماه مبارك رمضان بشود، پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: چشم و گوش را هم بايد در حوزه روزه ببرد، زبان، قلب و تمام وجود بايد روزه باشد، نه تنها معده او.(1)

عبادات مربوط به شخص، تمام هويت شخص را مى طلبد.

عبادات مالى در كنار عبادات شخصى

گاهى عبادت در اسلام، عبادت مالى است؛ زكات كه از واجبات اسلام است، خمس، خرج كردن در جهاد فى سبيل الله.

در مسأله واجب مالى هم انسان واجب است كه دل خود را براى پروردگار عالم خالص كند و براى پرداخت واجب الهى قصد قربت داشته باشد.

اداى حقوق ديگران در چارچوب عبادت

گاهى هم عبادت عبارت است از اجراى يك سلسله حقوق واجب كه از پدر و مادر بر عهده فرزند، و از فرزند بر عهده پدر و مادر است. از شوهر بر عهده همسر، و


1 ـ جامع الأخبار 80؛ «قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مَنْ صَامَ رَمَضَانَ فِي إِنْصَاتٍ وَ سُكُوتٍ وَ كَفَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ لِسَانَهُ وَ يَدَهُ وَ جَوَارِحَهُ مِنَ الْحَرَامِ وَ الْكَذِبِ وَ الْغِيبَةِ وَ الاْءَذَى قَرَبَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاوءُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَمَسَّ رُكْبَةَ إِبْرَاهِيمَ عليه السلام وَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْعَرْشِ إِلاَّ فرسخا ]فَرْسَخٌ أَوْ ميلا ]مِيلٌ لَمْ تُحْفَظْ مَسِيرَةُ أَيِّهِمَا.»

هم چنين آمده: جامع الأخبار: 80؛ «عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أَنَّهُ قَالَ إِذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ لاَ تَكُونَنَّ يَوْمَ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِك.»

و نيز آمده: الكافى: 4/87، حديث 2؛ «عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ يَا جَابِرُ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَيْلِهِ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ كَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ فَقَالَ جَابِرٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا الْحَدِيثَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَا جَابِرُ وَ مَا أَشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوط.»

 

از همسر بر عهده شوهر است. قسمتى از حقوقى كه مردم نسبت به همديگر دارند، واجب است و انجامش عبادت است.

پروردگار عالم مردم را به عبادت دعوت فرموده عبادت شخصى، مالى و حقوقى. تمام آنها هم در پيشگاه پروردگار اجر و مزد دارد و از عناصر ساختن قيامت آباد است.

2 ـ تقوا و حدود و ثغور آن

مسأله دومى كه قرآن مردم را به آن دعوت فرموده، تقوا است. مرتبه معمولى تقوا ـ بنا به فرموده اهل حال ـ خوددارى از همه گناهان است. گناهان مربوط به اعضاى رئيسه بدن؛ گناهان مربوط به چشم، گوش، زبان، شكم، معاصى مربوط به شهوت، دست و قدم، كه در قرآن مجيد مطرح است و براى گناه جريمه مقرر شده است.(1)

 


1 ـ نهج البلاغه: خطبؤ 16؛ « إِنَّ الْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي النَّارِ أَلاَ وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ حَقُّ اللِّسَانِ إِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَى وَ تَعْوِيدُهُ الْخَيْرَ وَ تَرْكُ الْفُضُولِ الَّتِي لاَ فَائِدَةَ.»

هم چنين: الخصال: 2/565، حديث 1؛ بحار الأنوار: 71/2، باب 1، حديث 1؛ «. . . حَقُّ السَّمْعِ تَنْزِيهُهُ عَنْ سَمَاعِ الْغِيبَةِ وَ سَمَاعِ مَا لاَ يَحِلُّ سَمَاعُهُ وَ حَقُّ الْبَصَرِ أَنْ تَغْمِضَهُ عَمَّا لاَ يَحِلُّ لَكَ وَ تَعْتَبِرَ بِالنَّظَرِ بِهِ وَ حَقُّ يَدِكَ أَنْ لاَ تَبْسُطَهَا إِلَى مَا لاَ يَحِلُّ لَكَ وَ حَقُّ رِجْلَيْكَ أَنْ لاَ تَمْشِيَ بِهِمَا إِلَى مَا لاَ يَحِلُّ لَكَ فِيهِمَا تَقِفُ عَلَى الصِّرَاطِ فَانْظُرْ أَنْ لاَ تَزِلَّ بِكَ فَتَتَرَدَّى فِي النَّارِ وَ حَقُّ بَطْنِكَ أَنْ لاَ تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِلْحَرَامِ وَ لاَ تَزِيدَ عَلَى الشِّبَعِ وَ حَقُّ فَرْجِكَ أَنْ تُحْصِنَهُ عَنِ الزِّنَاءِ وَ تَحْفَظَهُ مِنْ أَنْ يُنْظَرَ إِلَيْهِ وَ حَقُّ الصَّلاَةِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّكَ فِيهَا قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِكَ قُمْتَ مَقَامَ الذَّلِيلِ الْحَقِيرِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الرَّاجِي الْخَائِفِ الْمُسْتَكِينِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ لِمَنْ كَانَ بَيْنَ يَدَيْهِ بِالسُّكُونِ وَ الْوَقَارِ وَ تُقْبِلَ عَلَيْهَا بِقَلْبِكَ وَ تُقِيمَهَا بِحُدُودِهَا وَ حُقُوقِهَا وَ حَقُّ الْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى رَبِّكَ وَ فِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَ بِهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَ قَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِي أَوْجَبَهُ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ حَقُّ الصَّوْمِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ عَلَى لِسَانِكَ وَ سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ وَ بَطْنِكَ وَ فَرْجِكَ لِيَسْتُرَكَ بِهِ مِنَ النَّارِ فَإِنْ تَرَكْتَ الصَّوْمَ خَرَقْتَ سِتْرَ اللَّهِ عَلَيْك . . . .»

 

تقواى زبان

براى نمونه يك روايت در باب يكى از گناهان زبان را عنايت بفرماييد:

غيبت كردن پشت سر مردم مؤمن، آبرودار، مسلمان. مطلبى را گفتن كه تناسب با آبرو و شخصيت مؤمن و مسلمان ندارد، و او را پيش شنونده خرد مى كند. اين گناه زبان جريمه سنگينى دارد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

« الغيبةُ ادامُ كلابِ النار »(1)

 


1 ـ روضة الواعظين: 2/470؛ «قال أمير الموءمنين عليه السلام ما عمر مجلس بالغيبة إلا خرب من الدين فنزهوا أسماعكم عن استماع الغيبة فإن القائل و المستمع لها شريكان في الإثم و لقد سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول الغيبة إدام كلاب النار من نظر في عيب نفسه اشتغل عن عيب غيره و من نظر في عيوب الناس فأنكرها ثم رضيها لنفسه فذاك الأحمق بعينه.»

هم چنين آمده: جامع الأخبار: 147؛ بحار الأنوار: 72/259، باب 66؛ «عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أَنَّهُ قَالَ يُوءْتَى بِأَحَدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُوقَفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَلاَ يَرَى حَسَنَاتِهِ فَيَقُولُ إِلَهِي لَيْسَ هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي لاَ أَرَى فِيهَا طَاعَتِي فَيُقَالُ لَهُ إِنَّ رَبَّكَ لاَ يَضِلُّ وَ لاَ يَنْسَى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ ثُمَّ يُوءْتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَيَرَى فِيهَا طَاعَاتٍ كَثِيرَةً فَيَقُولُ إِلَهِي مَا هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَيُقَالُ لاِءَنَّ فُلاَناً اغْتَابَكَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَيْك.»

و نيز در ذيل همين حديث آمده: جامع الأخبار: 147؛ «قال عليه السلام إياكم و الغيبة فإن الغيبة أشد من الزناء قالوا و كيف الغيبة أشد من الزناء قال لأن الرجل يزني ثم يتوب فيتوب الله و أن صاحب الغيبة لا يغفر له حتى يغفر له صاحبه و قال إن عذاب القبر من النميمة و الغيبة من الكذب.»

 

پشت سر مردم به ناحق حرف زدن و مردم را كوبيدن، خورشت سگان جهنم است.

يعنى غيبت كنندگان در روز قيامت به صورت حيوان در مى آيند و تمام غيبت هايى را كه داشتند، به صورت عذاب الهى به خوردشان مى دهند.

گناه تهمت

يا اگر كسى به شخص پاكدامن، آبرودار و بى گناهى تهمت بزند، وجود مبارك امام صادق عليه السلام مى فرمايد: در روز قيامت، تهمت زننده را در تپه اى از آتش جهنم نگه مى دارند، تا ثابت كند كه تهمتى كه زده درست است.(1)

تقوا كه قرآن مجيد به آن دعوت فرموده است، يعنى خوددارى از همه گناهان ظاهر و باطن، و اين را هم بدانيم كه در روز قيامت، نجات حتمى و قطعى از آنِ اهل تقوا است.

تصويرى از قيامت و حسابرسى

پروردگار عالم در قرآن به طور ضمنى نقشه قيامت را نشان مى دهد؛ تمام مرده ها


1 ـ وسائل الشيعة: 12/287، باب 153، حديث 16323؛ «عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مَنْ بَهَتَ مُوءْمِناً أَوْ مُوءْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ فِيهِ.»

هم چنين آمده: معانى الأخبار: 163، حديث 1؛ بحار الأنوار: 72/194، باب 62، حديث 6؛ «.... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ بَاهَتَ مُوءْمِناً أَوْ مُوءْمِنَةً بِمَا لَيْسَ فِيهِمَا حَبَسَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي طِينَةِ خَبَالٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ قُلْتُ وَ مَا طِينَةُ خَبَالٍ قَالَ صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ الْمُومِسَاتِ يَعْنِي الزَّوَانِي . . . .»

 

كه زنده مى شوند و از قبر بيرون مى آيند، روبروى مردم، جهنم با هفت طبقه است، و بهشت پروردگار بعد از جهنم است. اين طور نيست كه در قيامت بهشت يك طرف محشر باشد و جهنم هم طرف ديگر. ابتدا زمين محشر است، روبروى مردم جهنم است، و پشت سر جهنم هم بهشت.

پروردگار در قرآن مى فرمايد:

« وَ إِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا »(1)

اولين و آخرين، خوبان و بدان، پاكان و ناپاكان، مردان و زنان، عابد و غير عابد، زاهد و غير زاهد، عالم و غير عالم، واجب كردم به خودم كه همه را از مسير جهنم عبور دهم. راه بهشت از جهنم عبور مى كند، آن هم از داخل جهنم.

تمام مرد و زن تاريخ را كه وارد جهنم كردم، و از وسط آن عذاب ها و آتش ها عبور دادم:

« ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ نَذَرُ الظَّــلِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا »(2)

مردان و زنانى كه در دنيا، به خاطر خدا از هر گناهى فرار كردند، چه گناه مالى، چه حقوقى و چه معصيت بدنى؛ دامنش را آلوده نكرد، يك چنين انسانى وارد اين آتش شديد جهنم كه مى شود، از آتش ضربه اى نمى بيند و سالم خارج مى شود.

 


منبع : پايگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گرفتار شدن لنين در دست هگل
ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه هیجدهم
پیوند با ابی‌عبدالله(ع)، تنها راه پیروزی در سلوک ...
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه پنجم (2) – (متن کامل + ...
جهاد و انفاق از جان و مال
مرگ و عالم آخرت - جلسه پنجم (2) - (متن کامل + عناوین)
ارزش دادن دين به مؤمنان حلال خور
تجزيه و تبيين كلمه معرفت
تقدير روزى حلال
حلال و حرام مالی - جلسه سی و یکم (متن کامل +عناوین)

بیشترین بازدید این مجموعه

تبيين ظالم و درجات ظلم
اجابت دعوت بندگان معصيت‏كار
تقدير روزى حلال
تقدير خدا بر روزى موجودات
توبه جوان گناهکار
انواع هدايت الهي
خاطره‌اي در لذت ياد خدا
پیوند با ابی‌عبدالله(ع)، تنها راه پیروزی در سلوک ...
قرارداد همسر عمران با خداوند
پاداش دنیوی و اخروی پروردگار برای مؤمنین

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^