فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

به اسبش هی زد و زلفش ازبهروز سپیدنامه

به اسبش هی زد و زلفش میان بادها گُل کرد

سکوت دشت را سرشار از عطر قرنفُل کرد

 

نگاهش آهوان خسته را مدهوش خود کرده است

لبانش سنگهای تشنه را غرق تغزُل کرد

 

و بسم الله رویش – صبحگاهان بنی هاشم –

بیابانهای دنیا را پر از تحریر بلبل کرد

*          *          *

پدر از دور می بیند که در گرد و غبار دشت

پسر گم می شود ... گم می شود... اما تحمل کرد

 

زره گُر می زند بر ارغوانش حلقه در حلقه

بسوی خیمه ها برگشت و بندش را کمی شُل کرد

 

پدر از دور می بیند که سر بر می زند خورشید

تمام اشتیاقش را برای دیدنش پل کرد

 

به قدر یک خدا حافظ، سلامی کرد و جاری شد

و بر پیغمبر خورشید و بارانها توسل کرد

 

            *          *          *

حسین آهسته می گرید بهار خونچکانی را

که مثل غنچه ها آهسته در دامان او گل کرد


منبع : بهروز سپیدنامه
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

با آسمان قسمت بکن بال وپرت را ازمریم حقیقت
نگاهش کهکشان را تاب می داد از احمد سوسرایی
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
سلامم بر این پیکر بی کفن از سید حبیب حبیب پور
در مرثیت شهدای کربلا از جمال الدین سلمان ساوجی
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان ...
بند چهارم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام ...
علمدار کربلا از نورالله امینی نوش‏آبادی
محمد بهرامی اصل «عاصی» شراب عطش

بیشترین بازدید این مجموعه

در مرثیت شهدای کربلا از جمال الدین سلمان ساوجی
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان ...
با آسمان قسمت بکن بال وپرت را ازمریم حقیقت
سلامم بر این پیکر بی کفن از سید حبیب حبیب پور
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
نگاهش کهکشان را تاب می داد از احمد سوسرایی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^