فارسی
سه شنبه 04 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 13 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

زنان غيرهاشمي در نهضت حسيني

 

«استاد حميدرضا مطهري»[1]

چكيده

قيام كربلا و نهضت حسيني با تلاش افراد و گروه‌هاي مختلف تحت رهبري امامان شيعه و اهل‌بيت: به ثمر نشست، زنان در اين قيام نقش ارزنده‌اي داشتند و در اين ميان سهم زنان غيرهاشمي اگرچه در اندازه بانوان اهل‌بيت:نبود، امّا تأثير به سزايي در بيداري جامعه و تحقق اهداف نهضت حسيني داشتند. اينان كه از گروه‌ها و قبايل مختلف بودند، در مناطق و مقاطع متعدد به ايفاي نقش پرداختند.

زنان غيرهاشمي در راستاي تحقق اهداف امام حسين علیه السلام در مراحل آغازين نهضت حسيني، روز عاشورا و پس از آن تا بازگشت اهل‌بيت:به مدينه حضور داشتند و در انجام وظيفه خود از هيچ تلاش و كوششي دريغ نكردند.

تشويق و ترغيب مردان به ياري حسين علیه السلام ، دوري گزيدن از همسران شقي، برداشتن شمشير براي ياري اهل‌بيت: و همراهي با اسيران و بانوان اهل‌بيت:از اقدامات زنان غيرهاشمي عاشورايي بود. در اين نوشتار اقدامات اين بانوان در سه مقطع زماني پيش از عاشورا، روز واقعه و پس از شهادت امام حسين: بررسي مي‌شود.  

كليدواژه: امام حسين:، نهضت، كربلا، عاشورا، زنان غيرهاشمي، اهل‌بيت:.

مقدمه

تاريخ اسلام به ويژه تاريخ تشيع نشان دهنده آن است كه زنان سهم (نقش) به سزايي در امور مختلف داشته‌اند و آن‌جا كه پاي حق در ميان بوده اين قشر عظيم جامعه، حضوري به هنگام داشته و نقش ارزنده‌اي ايفا كرده‌اند.

نهضت عاشورا نقطه عطفي در تاريخ اسلام بود كه ماندگاري دين محمد صلی الله علیه واله وسلم را تضمين كرد. سهم بزرگي از اين ماندگاري مديون حضور و شجاعت زناني است كه با جان فشاني خود قيام حسين را به ثمر رسانده و مانع تحريف تاريخ شدند.

بنابراين مي‌توان گفت عاشورا ساخته مردان و زناني است كه با رشادت خود پويايي، آزادي و آزادگي را براي هميشه تاريخ فرياد زدند و ماندگار كردند.

در اين حماسه جاويد، جان‌فشاني مردان در ركاب حسين بن علي  علیه السلم  باعث شده تا نقش زنان كمتر ديده شود و كساني هم كه به اين مهم توجه كرده‌اند بيشتر به زنان اهل‌بيت:پرداخته‌اند و برجستگي نقش اهل‌بيت:و اقدامات آنها به ويژه حضرت زينب (ع)باعث شده تا ديگر بانوان كاروان حسيني به ويژه زنان غيرهاشمي نقش آفرين در نهضت حسيني كمتر مورد توجه قرار گيرند.

نگاهي به تاريخ اين واقعه نشان مي دهد زنان از نخستين لحظات حركت حسين بن علي  علیه السلم تا پايان نهضت و به ثمر رسيدن آن نقش عظيمي داشته‌اند و به جرأت مي‌توان گفت: سهم بزرگي از ماندگاري قيام حسيني علیه السلام مديون تلاش زنان عاشورايي بوده است. زناني كه همراه و همگام با حضرت زينب (ع) در تحقق اهداف امام حسين علیه السلام نقش آفريدند.

حضور فداكارانه و اقدامات قهرمانانه زنان به ويژه بانوان اهل‌بيت به سرپرستي حضرت زينب (ع) و ادامه قيام امام حسين علیه السلام  توسط آنها باعث ماندگاري اين نهضت عظيم و بيداري جامعه اسلامي شد. اگرچه بيشتر نقش‌آفريني در اين باره مربوط به بانوان اهل‌بيت:بود، اما در كنار آنها زنان غيرهاشمي هم حضور داشتند كه در همه مراحل قيام از نخستين روزهاي حركت امام حسين علیه السلام  تا بازگشت اهل‌بيت:به مدينه نقش آفريدند.

امّا محققان و نويسندگان در بررسي نقش زنان در نهضت حسيني بيشتر به بانوان اهل‌بيت:توجّه كرده و زنان غيرهاشمي كمتر مورد توجه واقع شده‌اند. در اين نوشتار برآنيم تا ضمن معرفي زنان غيرهاشمي به نقش آفريني آنها در نهضت عاشورا بپردازيم.

زنان غيرهاشمي همراه و همگام با زنان اهل‌بيت:در ياري امام حسين علیه السلام به انجام وظيفه پرداختند. برخي از آغاز حركت حسيني تا پايان اسارت اهل‌بيت:حضور داشتند، برخي تنها در يك مرحله از قيام حضور داشتند، عده‌اي پيش از عاشورا با تشوبق و ترغيب افراد آن‌ها را به ياري امام حسين علیه السلام  فراخواندند و برخي ديگر پس از شهادت امام حسين علیه السلام نقش آفريدند. اينان گاهي در مقابل حكومت جائرانه اموي به پا خاسته و قيام كردند و برخي به مخالفت با همسران خود برخاسته و ضمن توبيخ و سرزنش آنها، خانه و كاشانه خود را ترك كرده و از اقدام شوهران و بستگان خود اظهار برائت نمودند.

پژوهش و نگارش نوشتار درباره زنان غيرهاشمي از جهات مختلف قابل تأمل و دقت‌نظر است و همين نكته ارائه آن را با دشواري مواجه مي‌كند. شخصيت و پايگاه طبقاتي زنان، نوع اقدام و رفتار آنها در جريان نهضت عاشورا و نيز زمان حضور آن‌ها در قيام حسيني موضوعاتي هستند كه مي‌توانند محور مناسبي براي اين نوشتار باشند. انتخاب هر كدام از اين موضوعات محاسن و نواقصي دارند. به منظور جلوگيري از تكرار مطالب و نيز ارائه آن به شيوه‌اي غير تكراري و كم‌نقص‌تر، زمان حضور زنان در قيام حسيني محور اصلي اين نوشتار قرار گرفته و نقش‌آفريني آنان در سه مقطع زماني، پيش از عاشورا، زمان واقعه (روز عاشورا) و پس از شهادت امام حسين علیه السلام مورد بررسي قرار گرفته و تلاش مي‌شود در اين قالب اقدامات آنها بررسي و ارائه شود.

الف) پيش از عاشورا

اگرچه عمدة نقش‌آفريني زنان در نهضت عاشورا مربوط به روز عاشورا و پس از آن بود امّا پيش از واقعه هم بودند زناني كه با اقدام خود نام خويش را در نهضت حسيني ماندگار كردند. اين بانوان با حمايت از حركت ضد اموي و يا تشويق و ترغيب اطرافيان خود براي ياري امام حسين علیه السلام و يا همراهي با كاروان اهل‌بيت:انجام وظيفه كردند.

افرادي مانند دلهم همسر زهير بن قين، ماريه دختر منقذ در بصره، همسران افرادي مانند هاني بن عروه، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و عبدالله بن عمير كلبي و پيش ا‌ز همه آنها طوعه ياري‌گر تنهايي مسلم بن عقيل در غربت كوفه و سرآمد زنان اين گروه رباب همسر امام حسين علیه السلام ، از اين دسته‌اند. البته با توجه به حضور فعال برخي از اين بانوان در روز عاشورا و پس از آن، از آنها در قسمت‌هاي بعدي ياد مي‌كنيم.

1.     حمايت از قيام

خودداري امام حسين علیه السلام از بيعت با يزيد و حركت آن حضرت از مدينه و استقرار در مكه، جو رعب و وحشت حاكميّت امويان را فرو ريخت و جنبش‌هاي آزادي‌خواهي و ضداستبدادي عليه خلافت ضد اسلامي اموي در نقاط مختلف سرزمين‌هاي اسلامي به حركت درآمدند.

مهم‌ترين كانون ضدّ اموي، عراق بود آنها كه از عصر معاويه به دنبال راهي براي قيام بودند، از اين فرصت استفاده كرده و جمعيت‌هايي را تشكيل داده و نامه‌هايي به امام حسين علیه السلام نوشتند تا رهبري جريان ضدّاموي را برعهده بگيرد.

اگرچه مركز مهم اين حركت‌ها كوفه بود، امّا در نقاط ديگر عراق هم شيعيان با جريان مخالفت استبداد اموي همراه شدند. يكي از كانون‌هاي ضدّاموي عراق در شهر بصره و در منزل زني از عبدالقيس به نام ماريه بود.

ماريه دختر منقذ يا سعد معروف به ماريه عبديه از زنان ثروتمند بصره بود. او با شجاعت، شهامت و سخاوت قدم در ياري حسين علیه السلام نهاد و ثروت خود را در اين راه هزينه كرد. او از خانواده‌اي دوست‌دار اهل‌بيت:بود و پيش از آن همسر و فرزندانش در ركاب امام علي علیه السلام به شهادت رسيده بودند. ماريه خانه خود را به عنوان مركزي براي تجمع ياران اهل‌بيت:قرار داده بود. به گفته برخي از همين خانه بود كه شيعيان بصره براي امام حسين علیه السلام نامه نوشتند و آن حضرت را به بصره دعوت كردند.

طبري در اين باره مي‌گويد: شيعيان در خانه زني از عبدالقيس به نام ماريه دختر سعديا منقذ جمع شده به بررسي مسائل روز مي‌پرداختند كه عبيدالله بن زياد بعد از شنيدن اين خبر به عاملانش دستور داد مانع تجمع آنها شوند.[2]

گويا از همين خانه و اجتماع شيعيان بود كه افرادي مانند يزيد بن ثبيت و فرزندانش عبدالله و عبيدالله به ياري امام حسين علیه السلام  رفتند.[3]

حركت ماريه نشان مي دهد كه زنان از همان نخستين روزهاي حركت حسيني همراه و همپاي مردان و در مراحل مختلف حضوري فعال داشته‌اند.

ادامه چنين حركت‌هايي از جانب زنان در حمايت از قيام امام حسين علیه السلام را در بيعت‌شكني كوفيان و رها كردن مسلم بن عقيل در كوفه مي‌توان مشاهده كرد. آن جا كه ابن زياد با رفتن به كوفه و ايجاد رعب و وحشت در آن جا، مردم را از گرد مسلم پراكنده كرده، مسلم در آن شهر پرآشوب، بدون پناهگاه و ياور در كوچه‌هاي كوفه سرگردان بود كه طوعه او را پناه داد.[4] اگرچه پسر طوعه جاي مسلم را به ابن زياد گزارش داد امّا اين زن با آن كار شجاعانه خود محبت و وفاداري خود، به اهل‌بيت:را نشان داد. و درس پاي‌بندي به عهد و پيمان را به كوفيان آموخت.

2.     تشويق و ترغيب مردان

يكي از اقدامات مهمي كه زنان در راستاي قيام حسيني انجام دادند تشويق مردان به ياري امام حسين علیه السلام بود. از آن جا كه وظيفه جهاد و حضور در ميدان جنگ از زنان ساقط شده است آنها به شكل ديگري به انجام اين مهم اقدام كردند و آن تشويق مردان براي ياري امام حسين علیه السلام و گاهي همراهي با آنها در دفاع از اهل‌بيت: بود.

اين نكته زماني اهميت مي‌يافت كه برخي مردان در پيوستن به كاروان حسيني تعلل مي‌كردند.

ديلم (دلهم) همسر زهير بن قين از اين دسته بود. او همراه شوهر و برخي بستگانش از مكه به عراق برمي‌گشتند. آنها اگرچه همراه كاروان حسيني حركت مي كردند، اما گويا زهير تمايلي به ملاقات امام نداشت و لذا هر جا امام منزل مي‌كرد آنها با اندكي فاصله اطراق مي‌كردند.

سرانجام در يكي از منزل‌گاه‌ها امام حسين علیه السلام  قاصدي نزد او فرستاد و او را دعوت كرد. گويا زهير در امتثال امر امام مردد بود كه همسرش رو به او كرد و گفت: سبحان الله! پسر رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم تو را خواسته، تو اجابت نمي‌كني!

زهير پس از شنيدن سخنان همسرش و با تشويق او نزد امام رفت و لحظاتي بعد با چهره‌اي شاداب بازگشت و دستور داد تا خيمه‌هايش را جمع كرده و در كنار خيمه‌هاي امام علیه السلام  برپا كنند.

زهير همسرش را همراه پسرعموهايش روانه كرد، خود در ركاب امام به كربلا رفت و به شهادت رسيد.

زن زهير كه نقش مهمي در پيوستن شوهرش به امام علیه السلام داشت ضمن خداحافظي و دعا در حق او از وي خواست تا در روز قيامت و در كنار پيامبر صلی الله علیه واله وسلم او را شفاعت كند.[5]

ام‌ّوهب همسر عبدالله بن عمير كلبي هم يكي از زناني است كه پيش از عاشورا همراه همسرش به كاروان امام حسين علیه السلام پيوست و روز عاشورا در كنار شوهرش به شهادت رسيد. شرح حال او در قسمت دوّم اين نوشتار يعني افراد نقش‌آفرين در روز عاشورا بيان خواهد شد.

اقدام اين بانوان نشان مي‌دهد كه آنها از نخستين مراحل قيام از نهضت حسيني استقبال و حمايت كرده‌اند از زماني كه خبر بيعت نكردن امام حسين علیه السلام در سرزمين‌هاي اسلامي منتشر شد تا حضور نماينده آن حضرت مسلم در كوفه و در ادامه حركت به سوي عراق تا رسيدن به كربلا، زنان شيعه و دوستدار خاندان پيامبر صلی الله علیه واله وسلم حضور فعال داشتند.

ب) روز واقعه

بي‌ترديد روز عاشورا يكي از اندوهناك‌ترين و در عين حال سخت‌ترين روزهاي زنان عاشورايي بوده است. زناني كه ضمن پاي‌بندي به اصول اعتقادي و اطاعت از امام خود، به حمايت از اهل‌بيت:برخاسته و با تشويق و ترغيب شوهران و فرزندان خود به دفاع از حرم  رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم نام خود را در هميشه تاريخ ماندگار كردند.

يكي از چهره‌هاي برجسته زنان غيرهاشمي در روز عاشورا ام وهب همسر عبدالله بن عمير كلبي بود. او كه نامش را قمر يا قمري  گفته‌اند همراه شوهرش به كربلا رفت. روز عاشورا هنگامي كه عبدالله مشغول مبارزه بود او نيز براي تشويق و ياري شوهرش راهي ميدان كارزار شد كه امام حسين علیه السلام به درخواست عبدالله او را برگرداند و فرمود: خدا تو را از جانب خاندان رسول جزاي خير دهد به طرف زنان برگرد، جهاد بر زنان واجب نيست.

هنگامي كه عبدالله به شهادت رسيد همسرش به بالين او آمد و در حالي كه خاك و خون را از چهره او پاك مي‌كرد گفت: بهشت بر تو گوارا باد، و از خدا مي‌خواهم تا مرا به تو ملحق كند. شمر كه ناظر ماجرا بود به غلامش دستور داد تا به او حمله كند و آن غلام ضربه‌اي بر سر آن بانو وارد كرد و او را به شهادت رساند.[6] و او يگانه زن شهيده ميدان جنگ در روز عاشورا لقب گرفت.

برخي منابع از ام وهب ديگر نيز ياد كرده‌اند كه همراه پسر و عروسش در كربلا حاضر بود. ابن وهب گويا مسيحي بوده كه در محضر امام حسين علیه السلام مسلمان شده و همراه همسر و مادرش به كربلا رفت. او به تشويق مادرش راهي ميدان شد و به شهادت رسيد. مادرش در تشويق او مي‌گفت: در راه پسر پيامبر نبرد كن تا شفاعت جدش را در روز قيامت به دست آوري.[7]

شباهت كنيه اين فرد با همسر عبدالله بن عمير كلبي باعث شده تا برخي آنها را يكي بدانند. اما تطبيق و مقايسه خبر حضور او در ميدان جنگ و بازگرداندن او توسط امام حسين علیه السلام و اين دعاي بشارت درباره او كه همراه فرزندش در كنار رسول الله صلی الله علیه واله وسلم در بهشت خواهند بود؛[8] و گزارشي كه خبر از شهادت همسر  عبدالله بن عمير در كنار شوهرش مي‌دهد[9] و اينكه خبري از حضور شهادت فرزند آنها گزارش نشده؛ چنين مي‌نمايد كه آنها دو نفر بوده و شباهت اسمي باعث شده تا اين دو يكي تلقي شوند.

بحريه دختر مسعود خزرجي همسر جناده بن كعب انصاري خزرجي يكي ديگر از بانوان فداكار عاشورا بود. او همراه همسرش جناده در مكه به كاروان امام ملحق شده و همراه آن حضرت به كربلا رفت. جناده خود از ياران و شيعيان باوفاي امام علي علیه السلام بود كه هيچگاه سستي به خود راه نداد و از اولين شهداي عاشورا بود كه در حمله نخست دشمنان به شهادت رسيد.

همسر او پس از شهادت جناده نه تنها سستي و اندوه به خود راه نداد بلكه مصمم‌تر از قبل در ياري امام خويش همت كرد و فرزند خود عمرو بن جناده را لباس رزم پوشانده خدمت امام فرستاد. امام حسين علیه السلام با توجه به شهادت پدرش و اينكه ممكن است اين غم و اندوه براي مادر او سنگين باشد و با اين استدلال كه او كم سن و سال است و پدرش تازه به شهادت رسيده و مادرش به او نيازمند است، مانع رفتن او شد. عمرو بن جناده گفت مادرش او را فرستاده و خود لباس رزم بر او پوشانده است و با اجازه به ميدان رفت و به شهادت رسيد.

شهادت او هم خللي در ايمان اين بانوي فداكار ايجاد نكرد. به طوري كه دشمنان سر فرزندش را از تن جدا كرده و به سوي ياران امام حسين علیه السلام پرتاب كردند. مادرش سر او را گرفت و به سوي دشمنان پرتاب كرد كه به يكي از آنها برخورد كرد و او را به هلاكت رساند.[10]

برخي نقل كرد‌ه‌اند كه اين زن شجاع در حالي كه اين اشعار را مي‌خواند به دشمن حمله كرد.

انا عجوز في النساء ضعيفة       بالية خالية نحيفة

اضربكم بضربة عنيفة        دون بني فاطمة الشريفه[11]

خوارزمي از كشته شدن دو نفر به دست اين بانوي سلحشور خبر مي‌دهد و مي‌گويد: امام حسين علیه السلام او را بازگرداند و در حقّ وي دعا كرد.[12]

امّ خلف همسر مسلم بن عوسجه هم از بانوان حاضر در كربلا بود. او كه همراه همسرش در كربلا حضور داشت شاهد شهادت شوهرش و به قولي فرزندش نيز بود.

منابع از ناراحتي و شيون و زاري كنيز مسلم بن عوسجه هنگام شهادت او ياد كرده‌اند. براساس اين گزارش‌ها هنگام نبرد مسلم بن عوسجه با دشمن گرد و خاك زيادي به پا خاست و چون فرو نشست مسلم بن عوسجه را ديدند كه روي زمين افتاده است امام حسين علیه السلام با شتاب به سوي او رفت و ضمن دعا در حق او اين آيه را تلاوت كرد «فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلاً»[13] پس از حضور امام حسين علیه السلام بر بالين مسلم او به شهادت رسيد و كنيز او صيحه زد «واسيّداه يابن عوسجتاه»[14]

معلوم نيست كه اين فرد ناله كننده همسر مسلم بن عوسجه بوده يا كنيز او، اما با توجه به صبر استقامتي كه از همسر او نقل شده و اينكه داستاني شبيه همسر جناده درباره شهادت فرزندش براي او نيز نقل شده و از شهادت پسرش خلف ياد شده است مي‌توان گفت اين ناله و زاري مربوط به او نبوده اما از طرف ديگر با توجه به آن كه در ميان شهداي كربلا فردي به نام خلف ديده نمي‌شود با احتمال اشتباه در نقل گزارش شهادت فرزند او، شايد بتوان گفت كه همو در شهادت شوهرش چنين ناله سر داده است.

امّ اسحاق نيز يكي از زنان غيرهاشمي حاضر در كربلا بود، امّ اسحاق دختر طلحه بن عبيدالله از بني تيم بن مرّه مادرش جرباء دختر قسامة بن رومان از بني طي بود. او به گفته ابوالفرج اصفهاني از زيباترين زنان قريش بوده است.[15]

امّ اسحاق همسر امام حسن مجتبي علیه السلام بود و براي آن حضرت طلحة بن حسن را به دنيا آورد.[16] امام حسن علیه السلام در پايان عمر و در هنگام شهادت به برادرش حسين علیه السلام  سفارش او را كرد و ضمن اعلام رضايت خود از امّ اسحاق، فرمود: نگذار او از اين خاندان بيرون رود و پس از انقضاي عده‌اش با او ازدواج كن.

امام حسين علیه السلام پس از انقضاي عده امّ اسحاق با او ازدواج كرد كه فاطمه دختر امام حسين علیه السلام  از او بود.

امّ اسحاق همراه اهل‌بيت:به كربلا رفت و در عاشورا حضور داشت و برخي گفته‌اند: در آن روز پسري به دنيا آورد.[17]

اگرچه او فرزند طلحه بود اما در گرايش به خاندان پيامبر صلی الله علیه واله وسلم و علويان با پدر خود همسويي نداشته و همين باعث ازدواج او با امام حسن علیه السلام  و سپس با حسين بن علي  علیه السلم  و حضور او در كربلا است. اگرچه نقش خاصي از او در جريان عاشورا نقل نشده است اما حضور دختر او فاطمه در كنار ديگر بانوان اهل‌بيت:و خطبه‌ها و سخنان او در كوفه و شام را مي‌توان در اثر تربيت صحيح او نقش مادرش در اين جريان برشمرد.

ج) پس از واقعه

بسياري از زنان غيرهاشمي همگام و همپاي بانوان اهل‌بيت:و با پيروي از آن‌ها پس از واقعه عاشورا تلاش فراواني در تحقق اهداف قيام امام حسين علیه السلام از خود نشان دادند.

كربلا، كوفه، مدينه و مسير طولاني حركت اسيران اهل‌بيت:شاهد فداكاري اين دسته از زنان شجاع شيعه بود كه با حمايت از اهل‌بيت:و نهضت عاشورا نام خود را در اوراق تاريخ ثبت كردند.

برخي از اين بانوان در كاروان حسيني از منتسبان به خاندان پيامبر صلی الله علیه واله وسلم بودند بعضي از خانواده دوستداران و ياران امام علي علیه السلام در نقاط مختلف و عده‌اي هم زناني بودند كه عليرغم علاقه دوستي به خاندان پيامبر در خانواده‌هايي زندگي مي‌كردند كه شوهران آنها در صف دشمنان اهل‌بيت حتي از قاتلان امام حسين علیه السلام به شمار مي‌آمدند اما خود آسيه‌گونه در دفاع از حق و حقيقت كوتاهي نكردند.

1.     منسوبان به اهل‌بيت:

برخي از بانوان نقش‌آفرين در نهضت حسيني علیه السلام زناني بودند كه در ميان خانواده اهل‌بيت:زندگي كرده و به دلايلي سببي همانند ازدواج، از منسوبان به اين خاندان به شمار مي‌آمدند. اما چون از جهت نسبي هاشمي نبودند، در اين نوشتار از آنان ياد مي‌شود. برجسته‌ترين اين افراد را مي‌توان رباب همسر امام حسين علیه السلام و امّ سلمه دانست.

رباب دختر امرو القيس بود كه در زمان خليفه دوّم به مدينه رفت و مسلمان شد و سه دختر خود را به ازدواج امام علي علیه السلام و حسنين علیه السلام درآورد.[18]

رباب به همسري امام حسين علیه السلام  درآمد و در نزد آن حضرت منزلتي عظيم يافت و مورد علاقه زياد آن حضرت بود. او همراه كاروان حسيني به كربلا رفت پس از شهادت امام حسين علیه السلام  به اسارت برده شد.

رباب در مجلس ابن زياد بدون واهمه از او سر مقدس امام را برداشت و بوسيد و چنين سرود:

واحسينا فلا نسيت حسينا     اقصدته اسنّة الاعداء

غادروه بكربلاء صريعاً           لاسقي الغيث بعده كربلا[19]

يعني: واي حسين! من حسين را فراموش نمي‌كنم دشمنان نيزه‌ها بر بدن او زدند. آن‌ها با او نيرنگ كرده و جنازه‌اش را در كربلا روي زمين گذاشتند بعد از او باران زمين كربلا را سيراب نكند.

او با اين سخنان كوتاه به شهادت امام حسين علیه السلام  اشاره كرده و فجايع امويان را به تصوير كشيد. به گفته منابع او پس از بازگشت به مدينه يكسال با سختي و اندوه زندگي كرد و سرانجام از شدت ناراحتي درگذشت.[20] گفته شده كه بسياري از بزرگان و اشراف قريش، حتي يزيد از او خواستگاري كردند اما او نپذيرفت و گفت: لا أتّخذ حموا بعد رسول‌الله صلی الله علیه واله وسلم [21] يعني بعد از رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم خويشاوندي قبول نمي‌كنم.

رباب با اين رفتار و گفتار خود ضمن زنده نگه داشتن ياد امام حسين علیه السلام  جريان كربلا و شهادت امام حسين علیه السلام  را زنده نگه داشته و به كساني كه در كربلا نبودند عمق فاجعه را نشان داد.

امّ سلمه همسر پيامبر صلی الله علیه واله وسلم نيز از بانوان منتسب به اهل‌بيت:بود، او در روز عاشورا در كربلا نبود، اما اقدامات و عكس‌العمل او پس از دريافت خبر شهادت امام حسين علیه السلام  از اهميت به سزايي برخوردار است. اگرچه بسياري از زنان مدينه پس از دريافت خبر شهادت امام حسين علیه السلام  تنفر و انزجار خود را از اين اقدام بني‌اميه به نمايش گذاردند اما رفتار برخي بانوان مانند امّ سلمه از اهميت و برجستگي ويژه‌اي برخوردار است.

براساس گزارش‌ها نخستين عكس العمل نسبت به اين رخداد مربوط به ام‌ّ سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم بود. براساس برخي اخبار او پيش‌بيني شهادت امام حسين علیه السلام   را از زبان رسول خدا شنيده و علامتي از آن حضرت در اختيار داشت.

برپايه اين اخبار پيامبر صلی الله علیه واله وسلم مقداري خاك در شيشه‌اي به او داد و فرمود: هرگاه ديدي اين خاك به خون تازه تبديل شده بدان كه فرزندم حسين علیه السلام  كشته شده است. پس از حركت امام حسين علیه السلام  به سمت عراق ام سلمه هر روز در آن خاك نظر مي‌كرد و نگران حسين علیه السلام   بود. وي روزي پيامبر را با چهره‌اي غمگين و خاك‌آلود در خواب ديد كه خبر از شهادت امام حسين علیه السلام   داد، ناگهان از خواب برخاست و بلافاصله به شيشه نگريست و ديد تبديل به خون شده است و فهميد كه حسين علیه السلام  به شهادت رسيده لذا شروع به گريه و عزاداري كرد.[22]

برخي هم ناراحتي و عزاداري ام‌سلمه را پس از دريافت خبر شهادت امام مي‌دانند. براين اساس امّ سلمه وقتي خبر كشته شدن امام حسين علیه السلام  را شنيد لباس سياه پوشيد و در مسجد پيامبر صلی الله علیه واله وسلم خيمه‌اي برپا كرد و در آن به عزاداري نشست.[23]

آنچه در اين باره اهميت دارد آن است كه ام‌ّ سلمه به عنوان همسر رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم نسبت به اين واقعه انزجار شديد خود را نشان داده است.

اخباري از لعن و نفرين امّ سلمه نسبت به قاتلان امام حسين علیه السلام  در منابع مختلف نقل شده است.[24]

امّ سلمه تا دوران امام حسين علیه السلام  به سلامت زندگي مي‌كرد امّا مدت كوتاهي پس از شهادت آن حضرت در مدينه درگذشت. فاصله كوتاه رحلت اين بانوي جليل القدر از شهادت امام حسين علیه السلام  نيز اخباري كه از شدت ناراحتي او در شهادت امام علیه السلام  گزارش شده است به طوري كه پس از شنيدن خبر شهادت امام علیه السلام  از سخن گفتن باز ماند و از شدت اندوه بي‌هوش بر زمين افتاد،[25] همه اين موارد نشان مي‌دهد كه او توان تحمل چنين مصيبتي را نداشته، از اين رو، در پي اين واقعه از شدت اندوه بيمار شده و رحلت كرده است.

2.    زنان قيام‌گر

اگرچه قيام به خون خواهي حسين بن علي علیه السلام  غالباً به وسيله مردان صورت گرفته، اما بوده‌اند زناني كه با قدرتي مردانه فراتر از مردان زمان خويش عمل كرده و در راه امام حسين علیه السلام  شمشير زده و يا مبارزه كرده‌اند. نكته هم آنكه گاهي چنين حركاتي از ميان دشمنان ديده شده است. بنابر گزارش‌هاي تاريخي نخستين قيام زنان در اين راستا در همان روز عاشورا آغاز شد. به گفته برخي راويان، زني از قبيله بكر بن وائل كه همراه شوهرش در سپاه عمربن سعد بود با مشاهده حمله لشكريان ابن سعد به خيمه‌‌ها و زنان و فرزندان حسين علیه السلام  و غارت خيام آن‌ها، شمشيري به دست گرفت و به سوي خيمه‌ها و به دفاع از اهل‌بيت:رفت. او قبيله خود را صدا مي‌زد و مي‌گفت: اي آل بكر بن وائل آيا دختران رسول خدا را تاراج مي‌كنند؟! هيچ فرماني جز فرمان خداوند نيست به خونخواهي پيامبر برخيزيد.[26]

اگرچه شوهر اين زن او را بازگرداند امّا نكته مهم حركت او در آن شرايط و قيام او به خون‌خواهي حسين علیه السلام   است.

دختر عبدالله بن عفيف ازدي هم از بانواني بود كه در راه خون‌خواهي حسين و دفاع از آن حضرت متحمل رنج و مشقت‌هايي شد.

عبدالله بن عفيف ازدي از نيك‌مردان شيعه كوفه و از جانبازان ركاب امام علي علیه السلام   بود. او در جنگ جمل چشم چپ و در صفين هم چشم راست خود را از دست داد. او پس از آن بيشتر وقت خود را در مسجد مي‌گذراند.

هنگامي كه سرهاي شهدا و اسيران اهل‌بيت:را به كوفه بردند، عبيدالله بن زياد بر فراز منبر كوفه به نكوهش خاندان پيامبر صلی الله علیه واله وسلم و امام حسين علیه السلام   پرداخت. در اين هنگام عبدالله بن عفيف برخاست و پاسخ ياوه‌گويي‌هاي او را داد و او را دروغگو و دشمن خدا و پيامبر صلی الله علیه واله وسلم خواند.

ابن زياد با عصبانيت دستور داد او را دستگير كنند امّا بستگانش مانع شده او را رهانيدند. اما ابن زياد كه خشم سراسر وجودش را گرفته بود نيروهايش را براي دستگيري او فرستاد. آن‌ها با شكستن در خانه عبدالله وارد خانه شدند.

دختر عبدالله پدر را از حضور دشمنان آگاه كرد و سپس شمشير را به دست او داد و گفت پدر جان كاش مرد بودم و همدوش تو با قاتلان عترت پاك پيامبر صلی الله علیه واله وسلم مبارزه مي‌كردم.

اين دختر در كنار پدر خود حضور داشت و او را از مكان حضور يا مسير حمله دشمنان آگاه مي‌كرد و پدرش با راهنمايي او به دشمنان حمله مي‌كرد.[27]

اگرچه سرانجام عبدالله بن عفيف دستگير و به شهادت رسيد اما نكته مهم و موردنظر در اين نوشتار، شجاعت و دلاوري دختر او در مقابله با دشمنان اهل‌بيت:بود آن هم در جامعه‌اي كه بسياري از مردان از ترس در پستويي خزيده و جرأت اظهارنظر نداشتند.

به نقل برخي مورخان، اين دختر به جرم ياري پدرش زنداني شد و مدتي در زندان بود تا آنكه به ياري سليمان بن صرد خزاعي از زندان نجات يافت و بعدها با محمد پسر سليمان بن صرد ازدواج كرد و داراي فرزنداني شد.[28]

دفاع آن زن از قبيله بكر بن وائل و يا اقدام دختر عبدالله بن عفيف ازدي رفتارهاي فردي بودند؛ اما گاهي حركت‌هاي جمعي هم از جانب برخي زنان صورت مي‌گرفت. اقدام زنان بني‌اسد و حركت زنان شهر حلب از اين دسته بود.

زنان حلب

يكي از زنان شيعي و شيرزنان دوستدار اهل‌بيت درة الصدف دختر عبدالله بن عمر انصاري بود كه پدرش هم از بزرگان شيعه در زمان خود و ساكن حلب بود. هنگامي كه كاروان اسيران اهل‌بيت:به حلب رسيد عبدالله در حالي كه به شدت مي‌گريست اشعاري درباره شهادت امام حسين علیه السلام  سرود.

درة الصدف دختر او ضمن همدردي با پدرش گفت: پس از شهادت اهل هدايت خيري در زندگي نيست. او تصميم گرفت تا گروهي تشكيل داده و اسيران اهل‌بيت:و سرهاي مقدس شهدا را از دست نيروهاي اموي برهاند و با دفن سر مقدس امام حسين علیه السلام  در منزل خود افتخاري ابدي نصيب خود كند.

دره الصدف مردم حلب به ويژه زنان را به ياري طلبيد كه هفتاد زن با او همراه شده و با پوشيدن لباس رزم به دنبال مأموريت خود رفتند.

البته آنها در مقابل سپاه بني‌اميه شكست خوردند و دره الصدف در جنگ براي نجات اهل‌بيت:كشته شد.[29] امّا به مرداني كه از ترس بني‌اميه در مخفيگاه خزيده بودند. نشان داد كه بايد در برابر ظلم ايستاد.

اگرچه اين نخستين قيام دسته‌جمعي زنان در حمايت از نهضت امام حسين علیه السلام  بود اما شايد بتوان رفتار زنان بني‌اسد را هم به نوعي در اين راستا دانست.

زنان بني‌اسد

گروهي از بني‌اسد در نزديكي كربلا زندگي مي كردند، آن‌‌ها در جريان عاشورا بي‌طرفي اختيار كرده و از صحنه دوري گزيدند.

پس از شهادت امام حسين علیه السلام  و رفتن سپاهيان عمر بن سعد از كربلا، زنان بني‌اسد از مردان اين طايفه خواستند تا براي دفن اجساد مطهر شهدا اقدام كنند اما گويا مردان قبيله از عواقب اين كار و سخت‌گيري ابن زياد مي‌ترسيدند و لذا در رفتن سستي كردند. بنابراين زنان بني‌اسد بدون توجه به خطرات احتمالي براي دفن اجساد مطهر شهدا راهي كربلا شدند.

اين اقدام زنان باعث شد تا مردان به دنبال آنان روانه شدند و اقدام به دفن شهدا كردند. اين اقدام زنان اگر چه مبارزه مسلحانه عليه حاكمان اموي و قاتلان امام حسين علیه السلام  نبود اما به واقع حركتي ضد اموي و مخالفت علني با حاكمان ظالم كوفه بود و نخستين حركت گروهي در راستاي مخالفت با دستگاه اموي پس از شهادت امام حسين علیه السلام  به شمار مي‌رود.

زناني از خانواده دشمنان

اوضاع، سنت‌ها و عرف اجتماعي و شرايط اقتصادي آن زمان، بي‌اختيار بودن زنان در ازدواج انتخاب همسر و نيز مقيد نبودن بسياري از خاندان‌ها و قبايل به ازدواج با افرادي كه از نظر اعتقادي با آن‌ها هماهنگ باشند باعث مي‌شد تا برخي زنان مؤمنه و دوستدار اهل‌بيت:با مرداني ازدواج كنند كه از نظر فكري، اعتقادي و مذهبي با آن‌ها همسايه نبودند.

اما اين نكته باعث نشد تا آن‌ها در برابر جريان ضدديني حاكم و اقدامات آن‌ها ساكت بمانند عكس‌العملي نشان ندهند. اينان كه آسيه‌گونه با فرعونيان زمان خود زندگي مي‌كردند پس از آگاهي از ماجراي عاشورا و شهادت امام حسين علیه السلام  ، خانواده خود را رها كرده و در برابر ظلم ايستاده‌اند.

همسران افرادي مانند خولي، كعب بن جابر، مالك بن نسير و حتي يكي از همسران يزيد از اين دسته‌اند.

خولي از كساني بود كه در شهادت امام حسين علیه السلام  نقش داشت. او از طرف عمربن سعد مأموريت يافت تا سر مقدس امام علیه السلام  را نزد ابن زياد ببرد.[30] او به اميد كسب جايزه از عبيدالله به سرعت روانه كوفه شد اما چون ديرهنگام به آن‌جا رسيد دارالاماره بسته بود و او ناچار سر مقدس امام علیه السلام  را به خانه خود برد.

همسر او كه نامش را به اختلاف، نوار[31] و عيوف[32] گفته‌اند پس از آگاهي از ماجرا خانه را ترك كرد.

براساس اين گزارش‌ها خولي سر مطهر را در تنور خانه‌اش گذاشت و نزد همسرش رفت. زن از او پرسيد چه خبر؟ او گفت ثروت جاوداني را برايت آورده‌ام سر حسين را آورده‌ام. همسر خولي ضمن سرزنش او، با ناراحتي گفت: واي بر تو، مردم طلا و نقره مي‌آورند و تو سر فرزند رسول‌خدا صلی الله علیه واله وسلم  را آورده‌اي؟ به خدا قسم ديگر با تو نخواهم ماند.

از اين زن نقل شده كه وقتي آن جا را ترك كردم ديدم نوري از تنور به آسمان كشيده شده است.[33]

همسر خولي چند سال بعد از شهادت امام حسين علیه السلام   اين رفتار خود را كامل كرد و زمينه هلاكت خولي را فراهم كرد. زماني كه مختار در كوفه قيام كرد و قاتلان امام حسين علیه السلام  را تحت تعقيب قرار داد همسر خولي مخفي‌گاه او را به لشكريان مختار نشان داد و او را دستگير كردند و كشتند.[34]

همسر كعب بن جابر هم چنين رفتاري با شوهرش داشت. كعب بن جابر از سپاهيان عمربن سعد بود كه برير بن خضير را به شهادت رساند.

وقتي كعب به كوفه بازگشت همسرش به نام نوار او را سرزنش كرد و از او جدا شد.[35]

برخي گفته‌اند نوار خواهر او بود شايد علت اين اختلاف نام پدر اين زن باشد كه جابر بود و از آن جا كه نام پدر كعب هم جابر است، از اين رو برخي او را خواهر كعب پنداشته‌اند.

اين زن همسر كعب بوده باشد يا دختر او چندان تفاوتي ندارد مهم حركت او در مقابله با دشمنان امام حسين علیه السلام  است.

همسر مالك بن نسير هم از زناني بود كه در حمايت از امام حسين علیه السلام  در مقابل شوهرش ايستاد. مالك از كساني بود كه در شهادت امام حسين علیه السلام  نقش داشت. او بود كه با شمشير بر فرق امام علیه السلام  زد به طوري كه كلاه آن حضرت پر از خون شد، او كلاه امام علیه السلام  را با خود به خانه برد كه همسرش گفت: آيا غنيمت فرزند دختر رسول‌خدا صلی الله علیه واله وسلم را به خانه‌ آورده‌اي؟ آنگاه او را از خانه بيرون انداخت.[36]

عكس‌العمل نسبت به جنايت بني‌اميه حتي به درون دربار و قصر يزيد هم راه يافت. برخي گزارش‌ها از رفتار اعتراض‌آميز برخي زنان اموي مانند همسر و كنيز يزيد خبر مي‌دهند. براساس اين اخبار زماني كه سر مقدس امام حسين علیه السلام  در مقابل يزيد بود و او با چوب‌دستي بر لبان مبارك امام علیه السلام  مي‌زد ابوبرزه اسلمي از صحابه رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم ناراحت شد و برخاست و به اعتراض به يزيد گفت آيا به لب و دندان حسين چوب مي‌زني؟ مگر نمي‌داني چوب دستي‌ات را برجايي مي‌زني كه بارها پيامبر صلی الله علیه واله وسلم آن را بوسيده است.

همسر يزيد، هند دختر عبدالله بن عامر از اندرون قصر يزيد اين گفتگو را شنيد، به اعتراض بيرون آمد و گفت: آيا اين سر حسين علیه السلام  پسر فاطمه دختر رسول خداست! و به عزاداري و شيون پرداخت.[37] در اين باره گزارش‌هايي ديگر هم در منابع متأخر ديده مي‌شود. چنان كه ابن طاووس مي‌گويد كنيزي از درون كاخ يزيد با ديدن جسارت او بر لب و دندان امام به اعتراض برخاست و نفرين كرد و گفت: خدا دست و پايت را ببرد چوب بر لب و دنداني مي‌زني كه بوسه‌گاه پيامبر صلی الله علیه واله وسلم  بود.[38] بر پايه اين گزارش‌ يزيد دستور داد تا گردن آن كنيز را زدند.


نتيجه

براساس آنچه گفته شد چنين برمي‌آيد كه زنان غيرهاشمي هم سهم بسزايي در نهضت حسيني علیه السلام  داشته و در مراحل مختلف قيام نقش آفريدند.

بعضي مانند ماريه عبديه ثروت و منزل خود را وقف حركت حسيني كرده و پايگاهي براي حركت شيعيان به وجود آوردند كه از همان پايگاه مرداني به ياري امام علیه السلام   رفتند. برخي همچون ديلم (دلهم) همسر زهير بن قين در پيوستن همسرش به امام حسين علیه السلام  نقش آفريدند، عده‌اي در روز عاشورا همگام و همراه با بانوان اهل‌بيت: حضور داشتند و بعضي هم بعد از شهادت امام حسين علیه السلام  مخالفت خود را با استبداد اموي نشان داده و حركت‌هاي اعتراضي شديد خود را به نمايش گذاشتند. بعضي حركت‌ها گروهي و برخي انفرادي بود.

نخستين حركت گروهي را زنان بني‌اسد انجام دادند، آ‌ن‌ها پس از آگاهي از وضعيت اجساد شهدا و با توجه به ترس مردان آن‌ها از عكس‌العمل حاكمان اموي براي تدفين شهدا پيش‌قدم شدند، سپس مردان به دنبال آن‌ها به حركت درآمدند.

مهم‌ترين حركت اعتراضي گروهي زنان را در مسير حركت اهل‌بيت:مي‌توان ديد آن‌جا كه زنان حلب تحت فرمان درة الصدف براي نجات اسيران اهل‌بيت:به حركت درآمدند. اگرچه توفيق چنداني نيافتند اما نشان دادند كه زنان مي‌توانند نقش مهمي داشته باشند.

بعضي از زنان در خانه دشمنان امام زندگي مي‌كردند اينان پس از اطلاع از جنايات شوهران خود از آنان جدا شده و حتي برخي از آن‌ها مانند همسر خولي بعدها در جريان قيام مختار با نشان دادن مخفيگاه او زمينه قتل او را فراهم آورد.


كتابنامه

1.  اعلام النساء كحاله، عمررضا، دمشق، مكتبة الهاشميه، بي‌تا.

2. اعلام الوري باعلام الهدي، طبرسي، فضل بن حسن، تصحيح علي‌اكبر غفاري، تهران، مكتبة العلميه، الاسلاميه.

3.  اعيان الشيعه، امين، سيدمحسن، تحقيق حسن امين، بيروت، دار التعاريف للمطبوعات، 1403ق.

4.  الاغاني، اصفهاني، ابوالفرج، بيروت، دار الثقافه، بي‌تا.

5.  امالي، صدوق، محد بن علي، تهران، كتابخانه اسلاميه، 1404.

6. انساب الاشراف، بلاذري، احمد بن يحيي، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلي، چاپ اول، دارالفكر، 1417ق.

7. بحارالانوار، مجلسي، محمدباقر، چاپ دوم، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.

8. البداية و النهاية، ابن كثير دمشقي، اسماعيل،‌چاپ اول، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1413ق.

9. تاريخ الامام و الملوك، طبري، محمد بن جرير، بيروت، مؤسسة اعلمي، بي‌تا.

10.  تذكرة الخواص، ابن جوزي، قم، انتشارات شريف رضي، 1376ش.

11. تنقيح المقال في علم الرجال، مامقاني، عبدالله، نجف، مطبعة المرتضوية، 1352ق.

12. رياحين الشريعه، محلاتي، ذبيح الله، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1368ش.

13. سير اعلام النبلاء، ذهبي، شمس الدين محمد بن احمد، تحقيق ابراهيم زيبق، چاپ چهارم، بيروت، مؤسسة الرساله، 1406ق.

14. شرح الاخبار في فضائل الائمة الاطهار، مغربي، ابوحنيفه نعمان بن محمد (قاضي نعمان)، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، بي‌تا.

15. الطبقات الكبري، ابن سعد، چاپ اوّل، بيروت، دارالكتب العلميه، 1410ق.

16. فرسان الهيجاء، محلاتي، ذبيح الله، چاپ سوم، تهران، مركز نشر كتاب، 1390ش.

17. الكامل في التاريخ، ابن اثير، عزالدين، بيروت، دار صادر، 1399ق.

18. لهوف، ابن طاووس، ترجم عليرضا رجائي تهراني، چاپ چهاردهم، قم، انتشارات نبوغ، 1388.

19. معالي السبطين، حائري مازندراني، محمدمهدي، قم، منشورات رضي، 1361ش.

20. مقتل خوارزمي، خوارزمي، تحقيق سماوي، چاپ اول، قم، انوار الهدي، 1418ق.

21.  مقتل مقرم، قم، مقرم، عبدالرزاق، مكتبة بصيرتي، 1394ق.

22. مناقب آل ابي طالب، ابن شهرآشوب، تحقيق يوسف بقاعي، بيروت، دارالاضواء، بي‌تا.

 

پی نوشت ها:



[1] . استاد حميدرضا مطهري، دانش آموخته حوزه و دانشگاه بوده و هم‌اكنون مشغول تحصيل در درس خارج حوزه و دانشجوي دكترا مي‌باشد. اين پژوهشگر و نويسنده در كنار فعاليت‌هاي‌ آموزشي خود، عمدتاً به تحقيق، تأليف و تدريس اشتغال دارد. از قلم وي تاكنون كتاب «زندقه در سده‌هاي نخستين اسلامي» نگارش يافته و به چاپ رسيده است و همچنين بيش از ده مقاله پژوهشي در نشريات گوناگون تخصصي و معتبر منتشر شده است. عنوان برخي از مقاله‌هاي علمي وي بدين قرار است: «بيعت زنان در عصر نبوي»، «سيره نظامي پيامبر(ص)»، «كاركرد بيعت در عصر جاهلي و صدر اسلام»، «امنيت ملي در حكومت اميرالمؤمنين(ع)»، «نقش زنان در نهضت عاشورا» و «ديدگاه معصومان درباره حقوق ضعفا در جنگ‌ها».

[2] . تاريخ الامم و الملوك، ج3، ص 278 و اعلام النساء، ج5، ص 9.

[3] . تاريخ الامم و الملوك، ج3، ص 278 و رياحين الشريعه، ج4، ص 326.

[4] . لهوف، ص 79.

[5] . تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص 396؛ انساب الاشراف، ج3، ص 378 و ارشاد، ص 221.

[6] . تاريخ الاممم و الملوك، ج5، ص 429-438؛ مقتل الحسين(ع)، ص 123 و الكامل في التاريخ، ج2، ص 566.

[7] . لهوف، ص 145 و اعيان الشيعه، ص 109.

[8] . امالي، ص 137.

[9] . تاريخ الامم و الملوك، ص 429-438 و مقتل الحسين، ص 123.

[10] . مناقب آل ابي طالب، ج4، ص 113 و تنقيح المقال، ج2، ص 327.

[11] . مناقب آل ابي طالب، ج3، ص 253 و مقتل خوارزمي، ج2، ص 26.

[12] . مقتل خوارزمي، همان.

[13] . سوره احزاب(33)، آيه 23.

[14] . تاريخ الامم و الملوك، ج4، ص 322.

[15] . الاغاني، ج21، ص 124.

[16] . اعلام الوري، ج1، ص 416 و معالي السبطين، ج2، ص 219.

[17] . ر.ك« فرسان الهيجا، ج1، ص 242-243.

[18] . انساب الاشراف، ج2، ص 415 و الاغاني،ج16، ص 361.

[19] . رياحين الشريعه، ج3، ص 315.

[20] . الكامل في التاريخ، ج2، ص 579.

[21] . تذكرة الخواص، ص 265.

[22] . بحارالانوار، ج44، ص 225-239 و امالي صدوق، ص 120.

[23] . شرح الاخبار، ج13، ص 171.

[24] . طبقات الكبري،ج1، ص 496 و البداية و النهاية، ج8، ص 201.

[25] . ذهبي، سير اعلام النبلاء، ج2، ص 202.

[26] . لهوف، ص 177.

[27] . لهوف، ص 217-219 و مقتل خوارزمي.

[28] . رياحين الشريعه، ج4، ص 365.

[29] . اعلام النساء المؤمنات، ص 336.

[30] . تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص 455 و مقتل مقرم، ص 390.

[31] . تاريخ الامم و الملوك، ج4، ص 346 و رياحين الشريعه، ج4، ص 292.

[32] . الكامل في التاريخ، ج4، ص 240 و اعيان الشيعه،ج1، ص 612.

[33] . تاريخ الامم و الملوك، ص 455 و مقتل مقرم، ص 391.

[34] . تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص 449؛ البداية و النهاية، ج8، ص 192 و بحارالانوار، ج45، ص 125.

[35] . تاريخ الامم و الملوك، ص 456.

[36] . تاريخ الامام و الملوك، ص 448 و الكامل في التاريخ، ج5، ص 186.

[37] . تاريخ الامم و الملوك، ج5،ف ص 465 وطبقات الكبري، ج5، ص 44.

[38] . ابن طاووس، همان، ص 235.


منبع : پايگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

«ترس» را بترسانید!!
تواضع و فروتنی امام حسن مجتبی (ع)
در مقابل توهین والدینم چکار کنم؟
کمترين مرتبه و بالاترين درجه اخلاص
جوان در کلام امام صادق(ع)
مکتب علمی امام جواد (ع)
آثار فرهنگى، اجتماعى و تربيتى نماز جماعت
عاشورا ، دليل وجود تشيع
بررسی عنصر رهبری در نهضت عاشورا و ويژگی های اساسی ...
قيام عاشورا و گستره ي معناي امر به معروف و نهي از ...

بیشترین بازدید این مجموعه

حضرت سجاد(ع)
حمد خدا
راز عدم ازدواج حضرت معصومه (س)
دعا و آثار آن‏
فضیلت شب قدر
در زندانهای هارونی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
سلمان فارسي و پيدايش تشيع در ايران
لطف عظیم پروردگار به گنهکاران
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^