فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عوامل مهرورزى‏

 

منابع مقاله :

کتاب : فرهنگ مهرورزى 

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

زمينه هاى ظهور محبّت و عشق

1- ياد خدا

اخلاق شناسان درست كار و عارفان دل آگاه شايسته كردار، بر اساس آيات و روايات مى گويند:

اگر انسان از ياد حق و توجه به پروردگار و قيامت و همه امور زندگى غافل و بى خبر بماند و خود را از كارهاى پسنديده و عمل صالح دور نگهدارد و از پاكان و نيكان فاصله بگيرد، به تدريج قلبش به سوى ظلمت و تاريكى و سگ صفتى و حيوانيّت مى رود و نهايتاً از رقت و دل سوزى و مهرورزى و محبّت خالى مى شود و به قول قرآن:

[.. فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...] «1».

... مانند سنگ يا سخت تر...

خشك و بى خاصيت و عضوى بريده از خير و رحمت مى گردد و به فرموده اميرالمؤمنين عليه السلام:

«فَالصُّورَةُ صُورَةُ إنْسَانٍ وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ» «2».

صورت، صورت انسان و قلب، قلب حيوان...

مى شود.

قرآن مجيد به همه مؤمنان فرمان مى دهد:

[... وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ] «3».

... و خدا را بسيار ياد كنيد تا رستگار شويد.

خدا را بسيار و هميشه و همه جا ياد كنيد تا به مراد و هدف مثبت خود دست يابيد و بر ناملايمات و مصائب پيروز شويد و به پاداش و ثواب عظيم حق برسيد.

انسان اگر در ناملايمات و مصائب به ياد خدا باشد، سنگينى و وزن ناملايمات و مصائب يقيناً سبك مى شود و به خاطر خدا آن ها را با روشى درست و صحيح تحمل مى كند و با صبر و استقامتش كه براى حفظ دينش به كار مى گيرد، درى به سوى رحمت دوست بر روى خود گشايد.

انسان اگر هنگام رسيدن اوقات نماز و روزه و حج و پرداخت زكات و صدقه و خمس به ياد خدا باشد، بى ترديد نماز مى خواند و روزه مى گيرد و زكات و صدقه و خمس مى پردازد و از زيان زدن به آنان خوددارى مى كند و جز با اخلاق خوش و رفتار پسنديده با آنان رفتار نمى كند و براى فهم اهداف خلقت خويش و تكاليف و مسئوليت هايش به كسب معرفت و آگاهى برمى خيزد و به يادگيرى اصول اسلام و احكام و فروع و معارف حقه قيام مى كند.

انسان اگر به ياد خدا باشد، به قدرشناسى از پيامبران و اداى حقوق امامان عليهم السلام اقدام نموده و از آن بزرگواران كه فرستادگان حق براى هدايت خلق و برگزيدگان خدا براى نجات انسانند پيروى و متابعت مى نمايد.

انسان اگر به ياد خدا باشد و به حضرت او توجه نمايد، از پاسخ دادن به دعوت شيطان ها و اجابت خواسته هاى بى مهار هواى نفس، اجتناب مى نمايد و به هنگام رخ نمودن گناه، از گناه روى برمى گرداند و دامن زندگى را به پستى و آلودگى آن نمى آلايد.

ياد خدا يعنى اين كه حضرت او كه آفريننده همه هستى است، پيوسته مراقب و نگاهبان همه موجودات و حركات و سكنات آنان است و چيزى در ظاهر و باطن و غيب و شهادت از او پنهان نيست و همه اعمال انسان گرچه به اندازه ذره ذره بينى باشد، از نظر او پنهان نيست و آن را در قيامت محاسبه خواهد نمود،

[... وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ ] «4».

... و اگر [عمل خوب يا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن كردن ] مى آوريم، و كافى است كه ما حسابگر باشيم.

اگر انسان به ياد خدا باشد، از ترفندها و وسوسه ها و مكارى ها و فريب هاى شيطانى كه بخصوص در دنياى امروز با پخش شدن از ماهواره ها و رسانه هاى گروهى و بسيارى از روزنامه ها و مجلات و فيلم ها چون جادوگران زبردست مشاعر و نيروى ادراك و دل انسان را تحت تأثير قرار مى دهد، بى ترديد در امان مى ماند و رب ناس و ملك ناس و اله ناس، انسان را در پناه خود از گزند خطرناك آنان حفظ مى نمايد.

شياطين و دجالان هرگز قدرت فريفتن و گول زدن و ضربه وارد كردن به انسانى كه در حقيقت مؤمن و غرق ياد خداست، ندارند چنان كه قرآن مى فرمايد:

[إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ ] «5».

مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگى هاى ظاهرى وباطنى ] تقوا ورزيده اند، هرگاه وسوسه هايى از سوى شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد كنند، پس بى درنگ بينا شوند [و از دام وسوسه هايش نجات يابند.

و چون آنان در فضاى نورانى ياد خدا و اوامر و نواهى اش به ترفندهاى شيطان و حيله گرى او و موقعيت هاى گناه، آگاه مى شوند و با ديده بصيرت حقايق را مى نگرند و در نتيجه از آنچه مخالف با حق است پرهيز مى نمايند؛ شيطان قدرت اثرگذارى بر آنان را ندارد.

فراموش نكنيم كه قرآن مجيد و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هم بر اساس روايات بسيار مهم كه برخى از آن ها در كتاب با عظمت كافى نقل شده، از مصاديق اتم و اكمل ذكر حق اند.

از حضرت امام صادق عليه السلام درباره ياد خدا روايت شده است:

«أوحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إلى مُوسَى: يَا مُوسى لَاتَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَلَا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حَالٍ فَإنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِى الذُّنُوبَ وَإنَّ تَرْكَ ذِكْرِى يُقْسِى الْقُلُوبَ» «6».

خداى عزّوجلّ به موسى عليه السلام وحى فرمود: اى موسى! به فراوانى و زيادى ثروت مغرور و خوشحال مباش و يادم را در هيچ حالى از دست مده زيرا ثروت و فراوانى مال، ياد گناهان را از خاطر مى برد و ترك يادم دل ها را دچار قساوت مى نمايد.

و از آن حضرت روايت شده است كه خدا فرمود:

«يَا مُوسى لَاتَنْسَنى عَلى كُلِّ حَالٍ فَإنَّ نِسيَانِى يُمِيتُ القَلْبَ» «7».

اى موسى! مرا در هر حال فراموش مكن زيرا فراموشى من دل را مى ميراند.

با توجه به اين دو روايت مهم بايد گفت كه: قلب قسىّ و مرده از قلب هر حيوانى پست تر و بى ارزش تر و صاحبش از مهرورزى و عشق به ديگران و نيز نيّت پاك و اخلاص و خشوع و خشيت و خوف از عذاب محروم است.

يقيناً قلب رقيق و قلب زنده، زمينه تخلق به اخلاق حق و ظهور مهر و محبّت و عشق و كرامت را دارد و اين حقيقتى است كه حيات و زندگى پيامبران و امامان عليهم السلام و اوليا و اصفيا و مؤمنان واقعى ثابت كرده است.

خوشا دردى كه عشق آرد به جان ها

 

بميرد بى چنين دردى روان ها

خوشا بر جسم و جان، بيمارى عشق

 

خوشا فرياد و آه و زارى عشق

مكن محروم از اين دردم خدايا

 

ببخشا بر مس من كيميا را

الهى در تب عشقم بسوزان

 

چو شمعم از آتش غم برفروزان

دلم چون چشم او بيمار گردان

 

به رويش چشم دل بيدار گردان

به درد عشق جانم مبتلا ساز

 

زلعل يار دردم را دوا ساز

دواى درد جانم عشق يار است

 

مرا با جان بى جانان، چه كار است «9»

 

 

 

 

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله روايت مى كند:

«مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَمَنْ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً كُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ:

بَرَاءَةٌ مِنَ النّارِ وَبَراءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ» «10».

كسى كه بسيار ياد خدا كند، خدا به او مهر و محبّت ورزد و كسى كه پيوسته به ياد خدا باشد، دو سند رهايى براى او نوشته مى شود: رهايى از آتش دوزخ و رهايى از نفاق و دورويى.

بى ترديد، انسان هنگامى كه به سبب ياد خدا محبوب خدا شود، درهاى فيوضات الهيه به سوى او گشوده مى شود و يقيناً قلبى پر نور از ايمان و لبريز از عشق و محبّت نسبت به حق و خلق پيدا مى كند و آرزويى جز ظهور كار خير و عمل صالح و درستى كردار و حل مشكلات مردم و خدمت به بندگان خدا براى او نخواهد ماند.

مهر و محبّت و عشق و علاقه اهل ايمان به يكديگر، بدون ترديد محصول و ميوه شيرين ايمان آنان به خدا و روز قيامت و حساب و ميزان و صراط است.

توجه به پروردگار مهربان و صفات حضرتش و ياد قيامت و آنچه در آن خواهد گذشت، دل را نرم و قلب را رقيق و باطن را كانون مهر و عاطفه و عشق و محبّت مى كند.

توجه به حق و ياد خدا و به ويژه انديشه و دقت در صفات حق مانند رحيم، رحمان، كريم، ودود، رزاق، بصير، باسط اليدين، دائم الفضل، غفار، شافى و... انسان را ترغيب مى كند كه از مفاهيم آن صفات شكل بگيرد و باطن و قلبش مزين به مفاهيم آن صفات شود و دلش كانون مهر و محبّت و عشق و صفا گردد.

بى ترديد محبّت و عشقِ برخاسته از ايمان، آثار و نتايج و ميوه ها و محصولات شگفتى خواهد داشت.

2- عمل صالح

از برنامه هاى مهمى كه اعضا و جوارح و به ويژه قلب را پاك و پاكيزه مى كند و رقت و عطوفت و مهربانى پديد مى آورد، عمل صالح و كار پسنديده است، البته آثار مثبت عمل كه يكى از آن ها پاكى ظاهر و طهارت باطن است هنگامى ظهور مى كند كه عمل كننده شرايط معنوى و ظاهرى عمل را بكار بگيرد و عمل را آن گونه كه خواسته اند انجام دهد.

عمل، همراه با نيّت خالص و به قصد رضاى خدا و براى پرورش جان و جهت ساختن آخرتى آباد انجام مى گيرد.

تداوم بر چنين عملى بى ترديد به پاكى ظاهر و باطن كمك مى كند و چون ارتباط با حق است قلب را رقيق و مهربان مى نمايد و روح و روان را صفا مى دهد و انسان را تبديل به منبع خير و بركت مى نمايد.

همه اعمالى كه حضرت حق و پيامبران و امامان عليهم السلام از انسان خواسته اند، داراى انرژى معنوى است و شرط بهره ورى از آن انرژى، صحيح انجام دادن آن و رعايت شرايط ظاهرى و باطنى عمل است و اگر جز اين باشد عمل سودى و بهره اى نصيب انسان نخواهد كرد.

3- همدمان پاك

از عواملى كه سبب رقت قلب و نرمى دل و ظهور محبّت و عشق در باطن است، همدم واجد شرايط و رفيق پاك و دوست مهربان است.

در اين كه نَفَس پاكان آثار مثبتى در وجود انسان ايجاد مى كند، ترديد نيست.

عرب جاهلى سخت جان و سنگين دل كه جز خشونت و قتل و غارت و پايمال كردن حقوق ديگران كارى نداشت، از بركت همدمى و رفاقت و معاشرت با پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به چنان رقت قلبى رسيد كه نوشته اند فردى از آنان مى گويد: در يكى از جبهه هاى نبرد حق بر ضد باطل، پسر عمويم را در خاك و خون غلطان و در حال جان دادن ديدم، با شتاب ظرف آبى براى او بردم، به من اشاره كرد كه آن زخمى زودتر از من به زمين افتاده به داد او برس، چون آب را براى زخمى ديگر بردم مرا به زخمى ديگر حواله داد، وقتى كه بالاى سر او رسيدم ديدم شهيد شده بود، به سرعت بالاى سر زخمى دوم برگشتم او را نيز شهيد يافتم، آب را بالاى سر پسر عمويم آوردم او نيز شهيد شده بود «11».

حضرت على عليه السلام در كلماتى نورانى در باب تأثيربردارى انسان از پاكان و خردمندان و صالحان مى فرمايد:

«أكثَرُ الصَّلاحِ وَالصَّوابِ فِى صُحْبَةِ أُولِى النُّهى وَالْأَلْبَابِ» «12».

خوبى و نيكى و درستى و راستى را با معاشرت با صاحبان مغز و خرد روز افزون كنيد.

«مَن دَعَاكَ إلى الدارِ البَاقِيَةِ وَأَعَانَكَ عَلَى العَمَلِ لَهَا فَهُوَ الصَّدِيقُ الشَّفيقُ» «13».

كسى كه تو را به آخرت بخواند و بر انجام امورى كه براى آخرتت سودمنداست ياريت دهد او رفيق مهربانى است.

«صَاحِبِ الحُكَمَاءَ وَجَالِسِ الحُلَمَاءَ وَأَعْرِضْ عَنِ الدُّنيَا تَسكُنْ جَنَّةَ المَأوى » «14».

با حكيمان همنشين باش و به بردباران بنشين و از دنيايى كه به آخرت و سعادتت زيان مى زند، روى گردان، در نتيجه ساكن بهشت خواهى شد.

در دوره گذشته عموم كسانى كه مى شناختم، در خشونت و بى مهرى و تلخى و خشك سرى، انگشت نما بودند ولى بر اثر معاشرت با صاحب دلان و اولياى حق چنان تغيير حال در آنان پديد آمد كه در مهرورزى و محبّت به ديگران و خدمت و يارى به خلق خدا، انگشت نما شدند تا آنجا كه مردم گاهى براى حل مشكلات شان از آنان درخواست دعا مى كردند.

 

پي نوشت ها:

 

______________________________
(1)- بقره (2): 74.

(2)- نهج البلاغة: 119، خطبه 87؛ غرر الحكم: 122، حديث 2117؛ بحار الأنوار: 2/ 56، باب 11، حديث 36.

(3)- انفال (8): 45.

(4)- انبياء (21): 47.

(5)- اعراف (7): 201.

(6)- الكافى: 2/ 497، باب ما يجب من ذكر اللَّه...، حديث 7؛ وسائل الشيعة: 7/ 151، باب 2، حديث 8976؛ بحار الأنوار: 13/ 342، باب 11، حديث 19.

(7)- الكافى: 2/ 498، باب ما يجب من ذكر اللَّه...، حديث 11؛ وسائل الشيعة: 7/ 155، باب 5، حديث 8989؛ بحار الأنوار: 13/ 344، باب 11، حديث 24. (9)- فيض كاشانى.

(9)- فيض كاشانى.

(10)- الكافى 2/ 499، باب ذكر اللَّه عزّوجلّ كثيراً...، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 7/ 154، باب 5، حديث 8985. (10)- الكافى 2/ 499، باب ذكر اللَّه عزّوجلّ كثيراً...، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 7/ 154، باب 5، حديث 8985.

(11)- جوامع الحكايات.

(12)- غرر الحكم: 429، حديث 9768؛ ميزان الحكمة: 6/ 3012، الصّديق، حديث 10244.

(13)- غرر الحكم: 424، حديث 9737؛ ميزان الحكمة: 6/ 3014، الصدّيق، حديث 10249.

(14)- غرر الحكم: 430، حديث 9789؛ ميزان الحكمة: 6/ 3012، الصدّيق، حديث 10245.

 


منبع : پايگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام آسمانی (1)
قدرت و فرمانروائى مطلقه حق بر ظاهر و باطن هستى‏
صدقه عامل دفع بلا
امام سجاد (ع) و روشهای تفسیری
بی‌تفاوتی مصداق بی‌دینی است
بركرانه ی صحیفه ی سجادیه
ملحق شدن راس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهر
علامه شهید مطهری
وَ اَمّا حَقّ الْجَارِ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ ...
پنج درس آموزنده سعادت بخش

بیشترین بازدید این مجموعه

سیمای یاران حضرت مهدی(ع)
كلام اميرالمؤمنين عليه السلام در باب حرص‏
نشانه های خدا در قرآن
نور رمضان (2)
نخستین کسی که وارد جهنم می شود!
سه اثر عجیبِ دعا برای غیر
تاثیر صلوات در حسابرسی آخرت!
ذکر کثیر چیست؟
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^