فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سوء ظن و بدگمانی

این صفت رذیله نتیجه ترس و ضعف نفس است، زیرا كه هر ترسوی ضعیف النفسى، هر فكر فاسدى كه به خاطرش مى گذرد و به قوه واهمه او در مى آید اعتقاد مى كند و پى آن مى رود. و این صفت خبیثه از مهلكات عظیمه است. خداوند عالم مى فرماید: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیرا مِنَ الظَّنِّ انَّ بَعْضَ الظَّنِّ اثْمٌ»[1] یعنى: اى گروه مؤمنین، اجتناب كنید از بسیارى از گمان به درستى كه بعضى از گمانها گناه است. و در جای دیگر مى فرماید: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السُّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْما بُورا»[2] یعنى: گمان بد بردید، و شما قومى بودید به هلاكت رسیده». و حضرت امیر المؤمنین - علیه السّلام - مى فرماید: «باید امر برادر مؤمن خود را به بهترین محامل حمل كنى. و باید به سخنى كه از برادر تو سرزند گمان بد نبرى مادامى كه محمل خوبى از براى آن بیابى». و مروى است كه: «خداوند متعال حرام كرده است از هر مسلمى خون او را و عرض او را و ظن بد به او بردن را». و همین مذمت از براى ظن بد كافى است كه آن را قرین كشتن مسلم و دست اندازى به حریم و عرض او نموده. و شكى نیست كه هر كس در باطن، بد به دیگرى برد و او را به شر و فساد نسبت دهد در ظاهر به نظر حقارت او را مى بیند، و اكرام او را آنگونه كه سزاوار است بجا نمى آورد. و در حقوق او كوتاهى مى كند. بلكه مضایقه از غیبت، و اظهار آنچه گمان به او برده نمى كند. و همه این امور منشأ هلاكت او مى شود.
و شبهه اى نیست در اینكه هر كه ظن بد به مسلمانان مى برد خبیث النفس و بد باطن است، و هر كسى را مثل خود مى داند. و خباثت باطن او به ظاهرش نیز سرایت مى كند. و دل هر مؤمن پاك طینتى نسبت به همه خلایق، پاك و صاف است و ظن بد به احدى نمى برد.
آرى، آرى: از كوزه همان برون تراود كه در اوست.
مرا پیر دانایی دو اندرز فرمود بر روى آب یكى آنكه: بر خویش خوش بین مباش دگر آنكه: بر خلق بدبین مباش. و سرّ اینكه ظن بد به مردم بردن، علامت خباثت نفس است و شارع از آن نهى فرموده آن است كه: ظن بد چیزی نیست مگر القاى شیطان خبیث، زیرا كه بجز خداوند متعال احدى از باطن دیگرى آگاه نیست، و هیچ دلى را به دل دیگر راه نمى باشد. پس چگونه مى تواند شد كه: كسى چیزى را ندانسته، و به چشم خود مشاهده نكرده، و از گوش خود نشنیده، در حق غیر اعتقاد كند؟ پس ظن بدى كه آدمى مى كند امرى است كه از راهى كه نمى داند به دل او افتاده. و نیست آن راه، مگر راه شیطان. پس شیطان آن گمان را به دل او انداخته و به آنچه گمان برده و خبر داده. و آدمى چگونه خبرى كه شیطان داده باشد قبول مى كند و حال آنكه شیطان از هر فاسقى فاسق تر است. و خداوند متعال مى فرماید: «انْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبِیَّنُوا»[3] یعنى: اگر فاسقى شما را خبرى آورد تبین كنید و آن را قبول نكنید. پس از براى اهل ایمان جایز نیست كه تصدیق آن لعین را كنند - اگر چه بعضى قراین و علائم دیگر به آن اضافه شود - تا به سرحد یقین رسد. پس هر گاه عالمى را در خانه امیر ظالمى ببینى شیطان به گمان تو مى اندازد كه: او به جهت طمع به آنجا رفته، تو باید آن را به دل خود راه ندهى، زیرا كه شاید باعث رفتنش اعانت مظلومى باشد. و اگر از دهن مسلمانى بوى شراب یابى باید جزم به اینكه او شراب حرام نوشیده است نكنى، زیرا كه مى شود كه مزمزه كرده باشد و ریخته باشد، یا بر آشامیدن آن مجبور بوده باشد، یا به تجویز طبیب حاذقى به جهت مداوائى آشامیده باشد. و بالجمله باید حكم تو بر افعال مسلمین چون حكم و شهادت بر اموال ایشان باشد. و همچنان كه در مال حكم نمى كنى مگر به آنچه دیده اى، یا با اقرار شنیده اى، یا دو شاهد عادل در نزد تو شهادت داده اند، همچنین در افعال ایشان باید چنین باشى.
و اگر عادل، بدى از مسلمى نقل كند باید توقف كنى نه تكذیب آن عادل را كنى، و حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمودند كه: «هر كه خود را در محل تهمت در آورد ملامت نكند كسى را كه به او بدگمان شود». و از حضرت امام زین العابدین - علیه السلام - مروى است كه: صفیّه دختر حى بن اخطب، حرم محترم حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - حكایت كرد كه: «وقتى حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - در مسجد معتكف بودند من به دیدن او رفتم و بعد از شام از پیش آن حضرت مرخّص شده روانه منزل شدم. آن حضرت قدرى راه همراه من آمد و تكلم مى كرد، شخصى از انصار برخورد و گذشت، حضرت او را آواز داده فرمود: این زن من صفیّه است. آن شخص عرض كرد چه جاى این سخن بود، حاشا كه من به شما ظن بد برم، حضرت فرمود: شیطان در رگ و خون بنى آدم جا دارد ترسیدم بر شما داخل شود و باعث هلاك شما شود». آری در این برخوردئ پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - دو ارشاد مهم براى ما است: یكى اینكه: باید نهایت دوری را از ظن بد كرد. دوم اینكه: هر كسى اگر چه مثل پیغمبر خدا باشد باید خود را از محل تهمت دور نگاه دارد. پس كسى كه عالم پرهیزكار باشد و در میان مردم معروف به صلاح و دیانت باشد مغرور نشود كه كسى به من ظن بد نمى برد، و به این جهت خود را از محل تهمت محافظت نكند، زیرا كه: هر فردى از انسان اگر چه اورع و اعلم جمیع مردم باشد همه كس او را به یك نظر نمى بیند. بلكه اگر جمعى كثیر او را در ظاهر و باطن خوب دانند و همه افعال او را حمل بر صحت نمایند، جمعى دیگر هستند كه به دنبال عیب او باشند و اعتقاد تمام به او نداشته باشند و ایشان البته در محل تهمت زدن به او مى باشند. و عین الرضا عن كل عیب كلیله و لكن عین السخط تبدى المساویا ؛ یعنى: چشم دوستى از دیدن هر عیبى كند است، اما چشم عداوت و دشمنى، بدی‌ها را ظاهر مى كند.
و هر دشمن حسودى نگاه نمى كند مگر به چشم دشمنى. پس آنچه خوبى كه از آدمى دید مى پوشاند و در تجسّس بدی‌ها برمى آید. و هر بدى، البته به دیگران گمان بد مى برد و ایشان را چون خود مى داند. و هر معیوب رسوائى، دیگران را مانند خود رسوا و عیبناك مى خواهد، عیوب ایشان را در میان مردم ظاهر مى كند تا مردم از فكر او بیرون روند و زبان ایشان از او كوتاه گردد. «و البلیّه اذا عمّت طابت» یعنى: هر بلائى كه عمومیت هم مى رساند گوارا مى شود. پس بر هر مؤمنى لازم است كه خود را از مواضع تهمت دور دارد تا بندگان خدا گمان بد به او نبرند و به معصیت نیفتند و این شخص هم در معصیت ایشان شریك باشد، زیرا كه هر كه سبب معصیت دیگرى شود او هم در گناه با او شریك خواهد بود. و از این جهت خداوند عالم فرموده: «دشنام ندهید به كسانى كه غیر خدا را مى خوانند، كه ایشان هم خدا را دشنام دهند». و حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: «چگونه مى بینید حال كسى را كه پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ عرض كردند كه: آیا كسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ فرمود: بلى كسى كه پدر و مادر غیر را دشنام دهد، آن غیر هم پدر و مادر او را دشنام دهد».
طریقه معالجه بدگمانى به خدا و خلق
و طریق معالجه بدگمانى به خدا و خلق آن است كه: بعد از ملاحظه فساد ،آنچنان كه گذشت و شرافت ضدّش ؛كه گمان نیك باشد، هرگاه گمان بدى از كسى به خاطر تو بگذرد اعتنائى به آن نكنى و دل خود را به آن شخص بد نسازى، و رفتار خود را با او تفاوت ندهى، و تفقّد و اكرام و احترامى كه نسبت به او به عمل مى آوردى كم ننمائى. بلكه بهتر آن است كه در تعظیم و دوستى او بیفزائى. و در خلوت او را دعا كنى، تا به این سبب شیطان به غیظ آید و از ترس زیادشدن احترام و دعاى به او، دیگر گمان بد را به خاطر تو نیفكند.
و اگر به خطائى و لغزشى از شخصى برخوردى باید او را در خلوت نصیحت كنى، نه اینكه ابتدا غیبت و بدگوئى او نمائى. و باید از خطا كردن او محزون باشى، همچنان كه از لغزش خود محزون مى شوى. و غرض تو از نصیحت او خلاص كردن او از هلاكت باشد. و هر گاه چنین رفتار نمائى ، براى تو ثواب ناراحتی و حزن بر خطاى او و ثواب نصیحت كردن او و نیز ثواب نجات او، هر سه جمع خواهد شد.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره حجرات، آیه 12.
[2] . سوره فتح، آیه 12.
[3] . سوره حجرات، آیه 6.

منبع : پايگاه انديشه قم

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اگر نیازمندید هم انفاق کنید
نمازشب و نوافل
سيري در قرآن و قرآن پژوهي (2)
ارتباط میان مسئولیت اخلاقی و مسئولیت فقهی!
رمضان، بهترین فرصت برای طهارت روح
فرهنگ عاشورا وامام حسین(ع) مرکز ثقل اصول دين
بخشنده ترین مردم در نگاه امام حسین علیه السلام
چهره امام حسين(ع)
تمام شب در عبادت
عظمت شب قدر

بیشترین بازدید این مجموعه

مرجع بزرگ تقليد علامه ميرزا محمد حسين ناييني (ره)
استقامت زن در عفت و پاک دامنی
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
دشمنى با جبرئيل دشمنى با خداست‏
ارتباط میان مسئولیت اخلاقی و مسئولیت فقهی!
الگویی برای دختران نخبه
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
صدقه عامل دفع بلا
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^