قبر حضرت رضا عليه السلام را در نظر بگيريد، پاى قبر مبارك حضرت، قبر مرحوم آية اللّه حاج شيخ مرتضى آشتيانى(1) است. ايشان گوهر گرانبهايى بود.
در قبر ايشان را كه بستند، به خانه برگشتند. شب كه شد، اهل خانه خوابيدند، همان شب اولِ قبر، خوابش را ديدند، پرسيدند: پدر چه كردى؟
گفت: من كارى نكردم، شما در قبر را بستيد و رفتيد. طبق آيات قرآن و روايات، دو ملكى كه براى سؤال مأمور هستند، آمدند. من چشمم را كه باز كردم، تا آمدم به اين دو ملك نگاه كنم، ديدم رسول خدا، فاطمه زهرا، اميرالمؤمنين، حضرت مجتبى، سيد الشهداء، تا امام عصر عليهم السلام اطرافم را گرفته اند، من اصلاً يادم رفت كه ديگر به آن دو ملك نگاه كنم. فقط ديدم پيغمبر صلى الله عليه و آله به آن دو ملك گفت: مرتضى امروز مرده است، هشتاد سال است كه درس خوانده، عبادت كرده و به دين من خدمت كرده است، خسته است، هر سؤالى كه داريد، از من بپرسيد، جوابش را من مى دهم.
جوانان عزيز! در اين فرمايش مولا كاملاً دقت كنيد: فرق است بين عملى كه لذتش تمام شد، ولى جرمش در پرونده با عذابش مانده، و عملى كه خستگى اش تمام شده، ولى بهشتش مانده است.
« شتّان ما بين عملين عملٌ تذهب لذته و تبقى تبعته و عملٌ تذهب مؤونته و يبقى أجره »
منبع : پایگاه عرفان