گفت: من عاشق شما هستم، حقيقت هم اين است كه عشق من اين قدر شديد است كه من طاقت فراق شما را ندارم، حالا غصه ام براى اين است كه من روز قيامت اگر اهل بهشت باشم، بين مقام من و مقام شما خيلى تفاوت است، و من شما را نمى بينم، اين طور كه قرآن مى فرمايد: بهشت هشت درجه دارد، شما كجا و من كجا؟ اگر هم اهل جهنم باشم كه بدتر، ديگر كشنده تر است.
براى رفع غم او اين آيه نازل شد:
« وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّــلِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا »
حبيب من! به اين رفيق عاشقت «ثوبان» بگو: هر كس در تمام حركاتش مطيع خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله باشد، روز قيامت مى تواند همنشين صد و بيست و چهار هزار پيغمبر عليهم السلام بشود، مى تواند با صديقين، شهدا و صالحين رفت و آمد داشته باشد.
گذر پيامبر صلى الله عليه و آله همراه صحابه از قبرستان
ثوبان مى گويد: يك روزى ما يك گروهى بوديم، شايد ده نفر، خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم. تعبير ايشان «محدقين» است، يعنى گرداگرد رسول خدا صلى الله عليه و آله را گرفته بوديم، و ايشان را مثل يك نگين انگشتر حلقه وار محاصره كرده بوديم.
به يك قبرستان رسيديم. رسول خدا صلى الله عليه و آله در كنار قبرستان يك مقدارى ايستادند، بعد حركت كردند، دوباره به قبرستان برگشتند و ايستادند، باز حركت كردند، دوباره برگشتند و شروع به گريه بلند كردند.
گفتيم: آقا جان! چه شده است؟ فرمود: تمام مرده هاى اين قبرستان در برزخ در عذاب هستند، و من صداى ناله همه آنها را شنيدم.
منبع : پایگاه عرفان