فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

ثمره اخلاص درعمل‏

جابرجعفى كه از چهرههاى برجسته شيعه و از راويان ثقه و مورد اعتماد معصوم و فقيهان مكتب اهل بيت و داراى منزلتى عظيم و مرتبتى بزرگ است از پيامبراسلام روايت ميكند كه آن حضرت فرمود: در روزگار گذشته سه نفر باهم از شهر بيرون شده به سياحت و گردش رفتند. وارد غارى گشته و در آنجا مشغول عبادت شدند كه ناگهان سنگى بزرگ از بالاى كوه غلطيد و راه بيرون شدن از غار را بست.

به يكديگر گفتند: هيچ برنامه اى ما را از اين گرفتارى نجات نميدهد مگر اين كه از در صدق و راستى با خدا درآئيم و هركه هرعملى را براساس اخلاص براى خدا انجام داده بگويد و از حضرت او درخواست نمايد تا از اين گرفتارى نجاتمان دهد.

يكى گفت خدايا تو آگاهى كه من به زنى دل بسته و عاشق و دل داده او بودم و در راه جذب وى ثروت فراوانى هزينه كردم يا دلش را به دست آورده، و با مراد خويش يك دلش نمودم، چون زمينه كام گرفتن از او فراهم شد ياد تو كردم و به حضرت تو و اين كه ناظر و حاضر من هستى توجه نمودم و از او دست برداشته او را رها ساختم، اكنون اين سنگ را به پاداش آن كارى كه خالصانه براى تو ترك كردم از سر راه ما بردار! بخشى از سنگ به طرفى رفت به صورتى كه شكاف غار آشكار شد.

ديگرى گفت: خدايا تو عالم و دانائى كه من چند كارگر را جهت زراعت اجير كردم كه پس از پايان كار به هريك نصف درهم مزد دهم، چون كار تمام شد و هريك مزدشان را دريافت داشتند و رفتند يكى از آنان گفت: من به اندازه دونفر زحمت كشيدم هرگز به نصف درهم راضى نخواهم شد، بايد مزدم را يك درهم كامل بدهى، اين بگفت و نصف درهم را از من اخذ نكرده رفت، من آن نصف درهمى كه از او نزدم باقى مانده بود در كار زراعت انداختم و مدتها بهره بردارى كردم تا سرمايه قابل توجهى شد! روزى صاحب نصف درهم آمد و از من مالش را خواست نمود، هجده هزار برابر به او دادم، خدايا اگر ميدانى اين كار را فقط براى خوشنودى و رضاى تو و برپايه اخلاص انجام دادم اين سنگ را از سر راه ما بردار، در آن هنگام سنگ تكانى خورد كه توانستند يكديگر را مشاهده كنند.

آخرين نفر گفت: پروردگارا تو ميدانى كه پدر و مادر پيروكهنسال داشتم و همواره آنان را مورد احترام قرار ميدادم شبى ظرفى شير براى هردو آوردم، وقتى وارد خانه شدم ديدم هر دوخواب اند، ترسيدم اگر ظرف را زمين بگذارم بريزد، و اگر از خواب راحت بيدارشان كنم ناراحت شوند و راضى نباشند، خدايا تو آگاهى كه آنقدر ايستادم تا بيدار شده و آن شير را آشاميدند، اگر اين عمل را براى رضاى تو و با تكيه بر اخلاص انجام دادم اين سنگ را از سر راه ما بردار تا از گرفتارى نجات يابيم، سنگ به صورتى كنار رفت كه راه بيرون آمدن از غار براى آنان باز شد ، سپس پيامبر فرمود:

«من صدق الله نجى:»

هركه با خدا از در راستى و درستى درآيد نجات مييابد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امر به دعا
انتهاى كار مرحوم مدرس‏
ريشه جنايات‏
اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند
قیمت آبروی مؤمن
خشم و غضب
سبب ناراحتى پيامبر (ص)
مومنان: وارثان بهشت‏
ارزش نرم خویی
گذشت پيامبر صلى الله عليه و آله از قاتل حمزه‏

بیشترین بازدید این مجموعه

راستگو و تائب
اخلاق الهى حضرت سجّاد
مصونيت از حرام‏خوارى‏
بهشت و آرام گرفتن در آن‏
مومنان: وارثان بهشت‏
سبب ناراحتى پيامبر (ص)
خشم و غضب
قیمت آبروی مؤمن
اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند
هرگاه خدا بنده اش را دوست دارد

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^