فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

علم، دانايى و ظرفيت على عليه‏السلام‏


گوشه اى از دانايى را خود حضرت نقل مى كنند:

پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله در روز بيست و هشتم صفر، چند لحظه مانده به از دنيا رفتن، مرا صدا زد و در گوشم هزار باب علم باز كرد كه از هر بابى، هزار باب ديگر باز مى شد۔

بهترين حرف اين است كه بگوييم: علم على عليه السلام، به علم خدا وصل است و نيازى به تحصيل نداشته است، چون اصلًا هيچ مجهولى براى او نبود. خودش اعلام كرد:

«لَو كُشِفَ الغِطاءُ مَا ازْدَدَتُ يَقيناً»

اگر تمام پرده هايى كه بين موجودات عالم و حقايق پشت پرده هست را كنار بزنند، به علم و يقين من چيزى اضافه نمى شود. چون چيز جديدى نمى بينم. قبل از اين كه شما را پشت پرده قرار بدهند، ما را در آن طرف پرده خلق كردند.

خدا ظرفيتى به على عليه السلام داد كه تمام ارزش هاى اخلاقى در او جاى بگيرد. ما نداريم كسى را كه همه ارزش هاى اخلاقى، يك جا در او باشد. يك نفر عادل است، اما ممكن است بخيل باشد. يك نفر سخىّ است، ولى ممكن است بى دين باشد.

مهربان است، ولى ممكن است جاى ديگر ضعفى از نظر اخلاقى داشته باشد. اما آن چه ارزش هاى اخلاقى در عالمِ وجود قابل تصور است، همگى در وجود مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام موجود مى باشد، حتى بعضى از رفتارهاى اخلاقى مثبت كه اعجاب انگيز است و ممكن است انسان آن را باور نكند. اما بايد باور كرد كه حقيقت حق همين بوده است.

در آتش جنگ كه معمولًا هدف جنگجويان دو طرف اين است كه طرف مقابل را از پا در بياورند و جاده را صاف كنند تا به هدف برسند، در گرما گرم جنگ، فرياد، عربده، گرد و غبار و حملات سنگين، دشمن گفت: شمشيرم شكسته است، در معرض خطر هستم، اميرالمؤمنين عليه السلام شمشير خويش را به دشمن داد.

به شمشير نگاه نكنيد، به آن روح جود و كرم نگاه كنيد. شمشيرش را داد، دشمن گرفت، گفت: چه كنم؟ به روى خودت شمشير بكشم؟ اصلًا مانند تو در اين عالم وجود دارد؟ چنين كارى را تا به حال كسى كرده است؟

از او سؤال شد: چرا شمشير خود را به دشمن داديد؟ فرمود: دشمن گردن كج كرد و آبرويش را مايه گذاشت و از من چيزى خواست، من نخواستم اميد او را نااميد كنم. آيا در دنيا، از زمان حضرت آدم عليه السلام تا قيامت، كسى چنين كارى انجام داده و مى دهد؟

كنار حرم حضرت عبدالعظيم، ميرزا رضاى كرمانى به فتواى سيدجمال الدين اسدآبادى، ناصرالدين شاه را با يك گلوله به جهنم فرستاد. شما در احوالات ميرزا رضاى كرمانى بخوانيد. وقتى او را دستگير كردند، تا هنگام اعدام، انواع بلاها را بر سر او آوردند. شاه و پدرش هفتاد هزار نفر را در اين كشور كشتند، كه حتى يكى از آنها نيز قاتل و مقصر نبودند و فقط مى گفتند: ما اين دو ظالم را نمى خواهيم.

در زندان رضاخان، با آمپول هوا، اولياى خدا راكشتند. با تانك و توپخانه وارد قم شده بودند، عيد مردم را عزا كردند، در حرم آمدند، مى گويند: مرحوم بافقى خدمت امام زمان عليه السلام رسيده است و او باعث شد كه شيخ عبدالكريم حائرى به قم بيايد و حوزه علميه را تشكيل بدهد.

رضا خان روز عيد نوروز در حرم حضرت معصومه عليهاالسلام شيخ محمد تقى بافقى كه نهى از منكر كرده بود و به خانم هاى دربار گفته بود: اينجا حرم اهل بيت عليهم السلام است، موهاى خود را پنهان كنيد او را خواباند و با مشت و لگد، بدن او را سياه كرد. بعد از جاده اى كه آسفالت نبود، او را از قم به تهران آوردند و اين بدن مجروح را درزندان سرتيپ درگاهى انداختند كه نسخه دوم شمر بود.

در گنجايش، ظهور كامل توحيد و نبوت كيفى و اعتقادى، امامت خاص و علم على عليه السلام فكر كنيد. در محراب افتاده، امام مجتبى عليه السلام، ابى عبدالله عليه السلام، محمد حنفيه و قمر بنى هاشم دور او را گرفته، دارند نقشه مى كشند كه چگونه او را به خانه ببرند. حواس آنها فقط متوجه على عليه السلام است.

وقتى انسان حواس خود را در يك جا متمركز نمايد، حواسش از جاهاى ديگر پرت مى شود. اين امرى روانى است. چشمش را باز كرد، فرمود: حسن جان! دارند ابن ملجم را مى زنند، بگو: او را نزنند. على عليه السلام را روى زمين گذاشت، صدا زد:

مردم! على مى گويد: او را نزنيد، راضى نيست.

بعد اشاره كرد: حسن جان! او را نزد من بياور، بگذار در پناه خودم باشد، چون اگر باز آنجا باشد، مردم عصبانى مى شوند و او را مى زنند.

اى دنياى ظالم! اى دنياى فاسد! اى جهان فتنه گر! اى مدعيان حقوق بشر! اى مدعيان عدالت و قسط! آيا خجالت نمى كشيد؟ البته كسى كه دين ندارد، از چه چيز خجالت بكشد؟

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر از اخلاق سیدالشهدا(ع)
تهران/ حسینیهٔ نیاوران/ دههٔ دوم صفر/ ...
تهران حسینیه حضرت قاسم دهه دوم صفر 94 سخنرانی ششم
نگاه سوم: نگاه به مال دنيا
عظمت نهج البلاغه اميرالمؤمنين عليه‏السلام
مرگ و عالم آخرت - جلسه بيست و سوم (2) - (متن کامل + ...
آياتى در باب شيطان اقتصادى
فطرت انسان‏
تقواى اقتصادى صابران و متقين‏
حركت صعودي با قرآن و اهل بيت

بیشترین بازدید این مجموعه

موضوعات اخلاقی - جلسه سیزدهم - راه نجات
كاشت در زمين وجود
شرايط توبه و انابه‏
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
زكريا بن آدم، وكيل امام رضا عليه السلام
4 پرهيز از آزار شوهر و تندخوئى و بدزبانى‏
حفظ آبرو با كنترل غضب
حيوانات و برتری در شناخت
ده صفت قول احسن
تهران/ حسینیهٔ بنی‌الزهرا/ دههٔ سوم صفر/ پاییز1396 ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^