فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

خوشحالى مؤمن‏

 

 

شخصى به سلمان گفت: حال شما چگونه است؟ سلمان گفت: بعداً

سلمان فارسى: يكى از مشاهير صحابه پيغمبر و از شخصيتهاى بسيار بزرگ اسلام است.

وى فارسى و دهقان زاده اى از ناحيه «جى» اصفهان يا كازرون يا رامهرمز. نام اصلى او «ماهو» يا «روزبه» است. در كودكى به دين عيسوى گرائيد و چون از كشيشان شنيده بود كه ظهور پيغمبر تازه نزديك شده است خانه پدر را ترك گفت و در جستجوى آن پيغمبر به سفر پرداخت چون به سوريه رسيد چندى در شام و موصل و نصيبين اقامت جست تا آنكه در بلاد عرب به اسارت بنى كلب افتاد و مردى از بنى قريظه او را خريد و به يثرب برد، در اين شهر از ظهور پيغمبر آگاه شد و چون گفته ها و علائم و نشانه هائى كه از كشيش مراد خود شنيده بود در آن حضرت بديد بزودى اسلام آورد. رسول اكرم او را از خواجه اش بخريد و آزاد كرد، از آن موقع سلمان ملازم رسول خدا صلى الله عليه و آله بود و نزد او منزلتى خاص يافت.

گويندگان كندن خندق در جنگى كه در تاريخ اسلام به غزوه خندق معروف است به اشارت سلمان بود و كندن اين خندق در ممانعت از تجاوز كافران به لشكرگاه مسلمانان اثرى بزرگ داشت. بر طبق روايتى مشهور رسول صلى الله عليه و آله سلمان رااز اهل بيت شمرده است.

پس از وفات آن حضرت وى در شمار اصحاب على عليه السلام و از مؤمنان به خلافت بلافصل او درآمد و نزد اميرالمؤمنين على عليه السلام نيز منزلتى بزرگ داشت.

روايات در فضيلت سلمان از حضرات معصومين بسيار آمده از جمله شيخ طوسى در امالى از منصور بزرج روايت كند كه گفت: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: مولاى من! ذكر سلمان فارسى را از شما بسيار مى شنوم! فرمود: مگو سلمان فارسى بگو سلمان محمدى، و سبب آنكه من او را فراوان ياد مى كنم سه خصلت عظيم است كه وى بدان آراسته بوده، اول آنكه همواره خواست على عليه السلام را بر خواست خود مقدم مى داشت، ديگر اينكه فقرا را بسيار دوست مى داشت و آنها را بر توانگران برمى گزيد، سوم آنكه وى دانش و دانشمندان را دوست مى داشت «انّ سلمان كان عبدا صالحا حنيفا مسلما و ما كان من المشركين».

از اميرالمؤمنين عليه السلام درباره شخصيت سلمان سؤال شد و فرمود: به به، سلمان از ما اهلبيت است و چه كسى را جز او مى يابيد كه مانند لقمان حكيم و داراى علم اولين و علم آخرين باشد؟!»

مى گويم. گفت: بعدى ندارد. يا بگو «الْحَمْدُ لِلَّهِ» يا بگو مريض هستم. گفت: نه، اين را نمى گويم، بعداً مى گويم. گفت: چه وقت مى گويى؟ گفت: وقتى كه از صراط رد شده، وارد بهشت شدم، آنجايى كه ديگر كسى از آن بيرون نمى آيد و در آن جايگاه ابدى است، آن وقت اگر تو را ديدم، مى گويم: حالم خوب است، اما اكنون نمى توانم بگويم حالم خوب است؛ چون زمان زيادى لازم است تا به حال خوب برسم.

حال خوب آن وقتى است كه يقين كنم مرا به دوزخ نمى برند و وارد جايى مى شوم كه انبياى خدا، صدّيقين، شهدا و صالحين در آنجا هستند. آن وقت مى گويم: حالم خيلى خوب است. اما اكنون نگران هستم، نمى دانم چه مى شود، بعد از آن نيز كسى كه مى خواهد اعمال ما را بسنجد، كسى است كه سنجش او از هر زرگرى دقيق تر و لطيف تر است؛ چون عمق همه اعمال ما را مى سنجد. يا قبول مى كند و يا رد، بعد مى گويد: پرونده تو براى خودت باشد.

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: درباره مردم هيچ قضاوتى نكنيد. بگذاريد تا لحظه مرگ آنها برسد، بعد ببينيد چگونه مى ميرد. اگر بى دين مرد، آن وقت بگوييد، آدم بدى است، اما اگر ديندار مرد، آن وقت بگوييد: آدم خوبى بود. آن لحظه مهم است.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

الفرائض الفرائض!
داستان میرفندرسکی
حكايت برخورد ملا محمد تقي مجلسي با اراذل و اوباش
دشمنى آشكار شيطان
در تحقق برنامه نكاح سخت‏گيرى نكنيد
اخلاق فردى و اجتماعى در قرآن
خواسته های پاکان- جلسه نهم
درخواست همسر از خدا روش بزرگان است‏
اوصاف اولیا خدا
درخواست پيامبر صلى الله عليه و آله بر حسابرسى امت ...

بیشترین بازدید این مجموعه

بيمارى عجله در زندگى انسان‏
ريشه‏هاى فساد دانه عمل‏
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و دوم - (متن کامل + ...
ارسال چهل هديه براى بعد از مرگ
حكايت برخورد ملا محمد تقي مجلسي با اراذل و اوباش
گوهرشاد و رعایت حق دیگران
داستان میرفندرسکی
اصفهان/ بیت‌الأحزان/ دههٔ اول ذی‌القعده/ ...
تهران/ مسجد امیرالمؤمنین(ع)/ ایام غدیر/ ...
فهم قرآن در سایه‌سار واسطه‌‌های الهی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^