فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اصل فتوت‏ از مصطفی فیضی کاشانی‏

سر برون کرد از ستیغ قله ی ایثار ماهی 

کرد روشن دشت خون را برق شمشیر نگاهی  

 

آنکه در هیجا برابر بود با دشت سپاهی 

رزم سوزی شعله آسا، شیر بازو کینه خواهی  

 

ابن حیدر شبل صفدر آن ابوالفضل دلاور 

آنکه در گندآوری همچون علی در روز هیجا 

 

گرد و مردافکن بشمشیر و ببازوی توانا

 

در روند حمله تیغش آذرخشی دشت پیما 

کرد رنگین ناچخش   از خون دشمن روی صحرا 

 

همچو بابش در مصاف دشمنان دین دلاور 

شیر خشم و شیر صولت، شیر گیر و شیر بازو 

 

کیست با او رستم و اسفندیار و گیو و برزو 

 

خوبروئی آیت خوبی و رشک باغ مینو 

ماه اسم و ماه سیما، عنبرین مو آتشین رو 

 

سرو قدی منفعل از قامتش سرو و صنوبر 

در بنی هاشم بزیبائی زبانزد شد مثالش 

 

آسمان حسن را ز آن شهره شد بدر جمالش  

 

در اخوت، در فتوت نامد و ناید همالش 

هفت کوکب هفت جوزق پیش گردون جلالش  

 

زاده ی ام البنین آن بانوی محبوب حیدر 

 

ظالمان آنگه بریدند آن دو دست یاور دین 

خواست با دندان رساند مشک را تا هست بر زین  

 

زد عمودی ظالمی دیگر که بر او باد نفرین 

کرد خونالود روی و موی به از نافه ی چین  

 

بر زمین افتاد و گفتا یا اخا ادرک برادر 

ناله ی عباس را بشنید چون شاه شهیدان 

 

رو بسوی قتلگاه آورد با حال پریشان  

 

گفت پشتم را شکست اینک غمت ای بهتر از جان 

چند گامی را بزانو کرد طی آن شیر میدان  

 

ای زمان گفتا پس از عباس خاکت باد بر سر 

این مسمط را که شورافکن بود در بیقراری 

 

گفت با سوز درون «فیضی» برسم یادگاری  

 

تا بود هنگامه ساز عاشقان در سوگواری 

گر قبول حضرتش باشد زهی امیدواری  

 

سر فراز آل پیغمبر (ص) بود در روز دیگر


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کاروان کربلا
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی

بیشترین بازدید این مجموعه

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
ساربان غریب از قاسم صرافان
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
اشک از مهدی رحیمی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^