فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

از برای کودکان کن فکر آب‏ از صابر همدانی

شاه فرمود: ای مهین سردار من 

در سپاه دین سپهسالار من  

 

زین حوادث زود غمگین گشته ای 

زود سیر از جان شیرین گشته ای  

 

تشنه کامیهای اطفار فگار 

زود برد از خاطرت صبر و قرار 

 

گرچه هجر نوجوانان دلیر 

چون منت از زندگانی کرده سیر 

 

لیک روز کین سپهسالار را 

صبر باید تا برد پیکار را 

 

نیستم غیر از تو دیگر یاوری 

این تو میدانی که میر لشکری  

 

گر تو هم بندی کمر در کارزار 

اهل بیتم را که باشد غمگسار؟ 

 

باش در این سرزمین، کز بعد من 

خواهرانت را رسانی در وطن  

 

گر تو هم اینک به میدان رو کنی 

امتحان قوت بازو کنی  

 

کس نمیماند در این میدان کین 

ماندم بار شهادت بر زمین  

 

هیچ سرداری به نیروی تو نیست 

کس حریف زور بازوی تو نیست  

 

کی شنیدی در جهان شیر ژیان 

حمله ور گردد به خیل روبهان؟ 

 

این بیابان جای جولان تو نیست 

زانکه یک تن مرد میدان تو نیست  

 

خود گرفتم کوفیان را بی دریغ 

بگذرانی از دم برنده تیغ  

 

بعد یاران، حاصل این کار چیست؟ 

خاصه کاری کش رضای یار نیست  

 

یار اگر بودی رضا بر این عمل 

که شوندی کشته این قوم دغل؟ 

 

از همان ساعت که جنگ آغاز شد 

دست دشمن بر سر ما باز شد 

 

امر میکردم به تیغ دست خصم 

تا نماید قبض روح پست خصم  

 

نی که دیگر کشته می شد اکبرم 

نی ز کف می رفت یار و یاورم  

 

پس ندارم اندر ای دشت خطر 

جز رضای دوست مقصودی دگر 

 

یار چون خواهد سرم از تن جدا 

راضیم بر آنچه می خواهد خدا 

 

پس تو نیز ای شیر غاب پردلی 

در شجاعت وارث بابم علی  

 

چون که داری از پی رفتن شتاب 

پس برای کودکان کن فکر آب  

 

جنگ بگذار ای علمدار شجاع 

تا توانی، لیکن از خود کن دفاع  


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی
ساربان غریب از قاسم صرافان
اشک از مهدی رحیمی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
قافله ازسعید بیابانکی
صلابت ازمهدی تقی نژاد
شب تا سحر یکریز صحرا گریه می کرد ازسید مهدی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
مشک
آمد آن ماه ...ازقاسم رسا
شب تا سحر یکریز صحرا گریه می کرد ازسید مهدی ...
صلابت ازمهدی تقی نژاد
قافله ازسعید بیابانکی
دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
ساربان غریب از قاسم صرافان
زینب که بود عالم غم را خدای صبر از اسماعیل علیان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^