فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ساقی لب ‏تشنگان‏ از سید تقی قریشی «فراز»

عباس آنکه در محنش آسمان گریست 

دل در عزاش خون شد و با چشم جان گریست  

 

آنجا که دیدگان فلک بارد اشک و خون 

در خورد ماتم و غم او کی توان گریست  

 

چون پاره گشت مشک ز تیر جفای خصم 

بر آب رفته ساقی لب تشنگان گریست  

 

دستش جدا ز پیکر و چشمش نشان تیر 

دور از فغان و العطش کودکان گریست  

 

از دیدن سکینه چو شرم حضور داشت 

پیچید رخ ز خیمه گه و آن زمان گریست  

 

مرگ از خدای طلب چون بریخت آب 

خم شد ز ناامیدی و از سوز جان گریست  

 

بی دست سرنگون به زمین شد ز صدر زین 

زین غصه همنوای زمین، آسمان گریست  

 

آمد حسین و آن سر خونین به بر گرفت 

با قامتی خمیده تر از هر کمان گریست  

 

باب الحوائج است ابوالفضل، ای «فراز» 

باید که خالصانه بر آن قهرمان گریست  


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کاروان کربلا
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
ساربان غریب از قاسم صرافان
قول و قصیده از قادر طراوت پور
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی
اشک از مهدی رحیمی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^