فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

زمزم و هاجر از علي انساني‏

قحط آبست و، صدف، از رنگ گوهر شد خجل 

هم ز مادر، طفل و، هم از طفل، مادر شد خجل  

 

کافری، از بسکه زان مسلم نمایان دید، دین 

سر به پیش افکند و، در پیش پیمبر شد خجل  

 

هاجری، زمزم پدید آورد و طفلش تشنه بود 

سعی، بیحاصل شد و زمزم، ز هاجر شد خجل  

 

با عمو میگفت طفلی، تشنه کامم خود، ولیک 

سرفرازم کن، رباب از روی اصغر شد خجل  

 

مشک خالی و، دلی پر از امید، آورده بود 

وز رخ بی آب و رنگش، آب آور شد خجل  

 

سخت، سقا بهر آب و آبرو کوشید. لیک

عاقبت کوشش، ز سعی آن فلک فر، شد خجل  

 

مایه ی آن پایه همت، گشت نومیدی ز آب 

وز لب خشکیده ی او، دیده ی تر، شد خجل  

 

روح غیرت، جان مردی، ذات عشق، اصل وفا 

هر یک، از آن ساقی در خون شناور شد خجل  

 

کام پور ساقی کوثر نشد تر، از فرات 

وز رخ ساقی کوثر، حوض کوثر شد خجل  

 

ز آنطرف، عباس از طفلان خجل، زینسو، حسین 

آمد و دید آن فتوت، از برادر شد خجل  

 

خواست، برخیزد بپا بهر ادب، دستی نبود 

و آن قیامت قامت، از خاتون محشر شد خجل  

 

ریزش اشکت کند «انسانیا» اینسان سخن 

بی سخن، زین درفشانی، در و گوهر شد خجل


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
حضرت رقیه (س) از محمدمهدی عبدالهی
ساربان غریب از قاسم صرافان
اشک از مهدی رحیمی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
قافله ازسعید بیابانکی
صلابت ازمهدی تقی نژاد
شب تا سحر یکریز صحرا گریه می کرد ازسید مهدی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
شعر عاشورایی بلند شادروان امیری فیروزکوهی
مشک
آمد آن ماه ...ازقاسم رسا
شب تا سحر یکریز صحرا گریه می کرد ازسید مهدی ...
صلابت ازمهدی تقی نژاد
قافله ازسعید بیابانکی
دست خدا ازسعید سلیمان پور ارومی
ساربان غریب از قاسم صرافان
زینب که بود عالم غم را خدای صبر از اسماعیل علیان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^