فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ازدواج نامعقول و عشق مجازى‏

گاهى خانواده هايى مراجعه مى كردند، فرزندشان مى خواست ازدواجى بكند كه آن ازدواج واقعاً نامعقول بود. خانواده متدين و مؤمن، اما فرزند آنان با دخترى مى خواست ازدواج كند كه اين دختر با اين خانواده در هيچ موردى هماهنگى نداشتند. اين ها ديندار واقعى، آنها بى دين واقعى.
مى خواستند كه با پسر يا دختر صحبت شود. گاهى صحبت ها چند ساعت طول مى كشيد. تمام مطالب حكيمانه، عارفانه و معنوى براى آنها بيان مى شد، اما آنها سكوت داشتند، تمام كه مى شد، مى پرسيدم، نظر شما چيست؟ مى گفت: من فقط همين را مى خواهم. كر و كور بودند. پدر گريه مى كرد، من اشك پدران را در اين زمينه زياد ديده ام، پدرى كه شانه هايش از شدت گريه مى لرزيد تا اين ازدواج صورت نگيرد، مى گفت: ما
خانواده اى هستيم كه بهترين دختران از بهترين خانواده ها را حاضرند به پسر ما بدهند، اين دختر هيچ ارزشى ندارد و يا مى گفت: به پسر خود چندين دختر را پيشنهاد داده ايم، اما او مى گويد: من فقط همين دختر را مى خواهم. زليخا نيز به هيچ حرفى گوش نمى داد، فقط مى گفت: اين جوان بايد پاسخ خواسته مرا بدهد. اين خواسته هاى نامعقول كه خدا، قيامت، زحمات انبيا و ائمه عليهم السلام، ادب، نصيحت پدران و مادران را نديده و نشنيده مى گيرد، چه خواسته ملعونى است. همگى را در جگر سوختگى قرار مى دهد و در عين حال فقط مى گويد: من همين را مى خواهم. غير از اين نيز نبايد باشد؛ چون كور و كر است و نمى داند كه اين جنسى كه مى خواهد بخرد، پوچ است و هيچ چيزى درونش نيست. بعد از مدتى كه اين عشق غلط و اين آتش جهنمى فروكش مى كند، آن وقت اول نزد رفيقانش مى آيد، مى گويد: راه طلاق دادن او چيست؟ چگونه بايد از هم جدا شويم. او اكنون به نظرم مانند ديو زشت شده است. او ديو بوده و تو كور بودى و نمى ديدى، نه اين كه تازه ديو شده باشد.
عشق برخاسته از هواى نفس
اميرالمؤمنين عليه السلام در «نهج البلاغه» درباره اين عشق برخاسته از هواى نفس مى فرمايد:
 «مَنْ عَشَقَ شيئاً أعشى بَصَرَه و أَمْرَضَ قَلْبَه» اين گونه عشق ها چشم را كور و دل را بيمار مى كند،
 «فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ» در فضاى اين عشق است كه ديد عاشق، ديد غيرصحيح، غلط و خطابين
مى شود، «وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ» ديگر گوش انسانى در او نيست كه با آن گوش نصحيت ها را بشنود. اين گوش او مانند گوش حيوانى است؛ چون حكمت ها را درك نمى كند.
 «قَدْ خَرَقَتِ الشَّهواتُ عَقْلَهُ» هجوم شهوات حرام تمام پرده هاى عقل را پاره مى كند و او را به ديوانه تبديل مى كند؛ چون عقلا وقتى خواسته هايش را مى شنوند، مى گويند: او ديوانه است. «وَ أَماتَتِ الدُّنْيا قَلْبَهُ» «1» اين حالت مادى و غيرخدايى، دل او را مى ميراند، ديگر قلبى ندارد كه به پدر و مادر و زحمات انبيا و اوليا عليهم السلام رحم كند. رحم و محبّت درون دل است، اما او ديگر دلى ندارد.
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: اين دل مرده است و رحمى ندارد. پدر و مادر هر چه مى خواهند گريه كنند و سينه بكوبند، او هر چه بخواهد، مى كند. اخلاق دخترى كه مانند اخلاق زليخا است و اخلاق پسرى كه مانند اخلاق فرعون ها و قارون ها است، امثال حضرت يوسف و موسى بن عمران عليهما السلام هم زحمت بكشند، آنها گوش نمى دهند؛ چون كور و كر شده اند و دل زنده و سالمى ندارند.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آثار ایمان- جلسۀ سوم
تجارت معنوی - جلسه اول
زنان اهل بهشت‏
قرارداد همسر عمران با خداوند
انواع هدايت الهي
تبيين ظالم و درجات ظلم
گرفتار شدن لنين در دست هگل
ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه هیجدهم
پیوند با ابی‌عبدالله(ع)، تنها راه پیروزی در سلوک ...
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه پنجم (2) – (متن کامل + ...

بیشترین بازدید این مجموعه

تجارت معنوی - جلسه اول
آثار ایمان- جلسۀ سوم
ارزش دادن دين به مؤمنان حلال خور
تجزيه و تبيين كلمه معرفت
ارتباط با خدا از راه ذكر
مرگ و عالم آخرت - جلسه پنجم (2) - (متن کامل + عناوین)
اندیشه در مرگ
رمز موفقيت ابن ‏سينا
مقربین چه کسانی هستند؟
آیه‌ای عجیب درباره شیطان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^