يقيناً كتاب خدا هنوز دنياي ناشناختهاي است و در تك تك آيات كريمه اين كتاب جاي كار بسيار فراواني است. هر آيه حتي كلماتش، نه جملهاش قابل دقت است. انتخاب كلمات مانند لغت مهاد براي زمين، لغت كفاد براي زمين، لغت وحاج براي خورشيد. استخدام اين كلمات دليل بر معجزه بودن قرآن است. چرا؟ چون با استخدام كلمات خاص، حقايقي از خلقت را ميخواهد در اختيار مردم بگذارد و معلوم است كه آيات قرآن در بخش آفاق نازل شده كسي است كه آفاق را ساخته است نازل شده. كسي است كه آسمانها و زمين و روز و شب و كشتي و باران و باد و ابر كه در آيه صدو شصت وسه بقره آمده ساخته. از اين آيات عادي نبايد عبور كرد، چون چشم عادي با چشم غير عادي خيلي فرق ميكند. يك چشمي كه عادي نگاه نميكند؛ با نگاهش نسبت به آنچيزي كه ميبيند به حقيقتي ميرسد، يا از طريق آن شيء به يك حقيقت ديگر ميرسد و اين در قرآن كريم بينهايت است.
البته رسيدن به حقايق قرآن هم طبق اين آيه سورة واقعه خيلي كار ميبرد. انساني كه عالم است، ولي گرفتار حجابهاي اخلاقي است، مانع از اين است كه چشم قلبش حقايق آيات را ببيند، لطايف را درك نمايد، اشارات را بفهمد، پيچيدگيهاي علمي و باطن آيات را بفهمد ( لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ) اين مس، مس عقلي است و مس قلبي است، نه اين كه ميخواهد اعلام بكند كسي كه طهارت ندارد نميتواند مس بكند؟ نه. اين مس ( إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ) كه خود اين طهارت كه تضعيف هم دارد، يعني با تشديد آمده دلالت بر طهارت نوعي و طهارت كامل ميكند.
منبع : پایگاه عرفان