آن وقت اين عقل را با فرهنگ انبيا، وحى، قرآن و امامت كه جلوه اش، دوازده امام معصوم هستند، تقويت كرد و به تعبير اميرالمؤمنين عليه السلام «عقل مسموع» به دست آورد؛ يعنى بايد گوش را وقف صداى سازنده انبيا، وحى، قرآن و زبان ائمه عليهم السلام كرد، تا اين انرژى هاى بسيار عظيم ملكوتى، با عقل متحد شوند و عقل مسموع به وجود بيايد. طبع دارنده چنين عقلى اقتضا مى كند كه تمام وجود و عمر را براى باز كردن تمام درهاى خير و بستن همه درهاى شرّ به روى خود، هزينه كند. البته در اين زمينه خيرشناس و شرّشناس كاملى نيز مى شود. رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و هم چنين وجود مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام از اين گروه در دو جمله خيلى جالب تعريف مى كنند: «الخَيرُ مِنهُ مَأمُولُ وَ الشَّرُّ مِنهُ مَأمُونٌ» شما از اين طايفه هر خيرى را توقّع داشته باشيد ولى هيچ شرّى را توقع نداشته باشيد، چون شرّ ندارند. خير، همه ظاهر و باطن اين ها را پر كرده است و كريم نيز هستند. هيچ وقت خير را اسير نمى كنند، بلكه خيرى كه به دست مى آورند، كريمانه انتقال مى دهند. براى آنان فرقى نمى كند كه آن فقيرى كه بايد خير به او انتقال پيدا كند، كيست. هر كس مى خواهد باشد. بايد ديد كه آن فقير اين خير را قبول مى كند يا نه؟ اگر اين تهيدست خير را قبول كند، او نيز سرمايه دارى مانند اين شده، اهل هدايت و ارزش ها مى شود. او خيرش را كريمانه خرج مى كند. غلام سياه غيرمشهور مى آيد، اين خير را قبول مى كند و مى فهمد كه خير است، لمس مى كند و اين انديشه را در حدّ خودش داشته است كه آن چه كه اين منبع، دارد انتقال مى دهد، خير است، لذا خير را قبول مى كند و مانند بلال حبشى مى شود. بعد به جايى مى رسد كه پروردگار در حق او مى فرمايد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَيكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»
اگر فقير و تهيدست است، اما منبع خيرش بخل، امساك و دريغى ندارد. با دلسوزى انتقال مى دهد، مگر اين كه كسى خودش بگويد نمى خواهم. اين ها شرّى ندارند كه به كسى برسانند، چون تمام وجود آنان پر از خير است و از پر بودن خير نيز گذشته اند. انسان هايى كه كوردل هستند، نمى فهمند و فكر نمى كنند، فقط متكبرانه و مغرورانه مى گويند: نمى خواهيم، يعنى از بس كه كور هستند، احساس تهيدستى نمى كنند. و مغرورانه خير را قبول نمى كند. اين ها مانند ابوجهل مى ميرند. در تمام جوامع،- بلال ها و ابوجهل ها- هستند.
سعدى در آن شعر آدميت، باز نتوانسته مطلب را برساند، چون انسان از اين نيز بالاتر مى رود. او مى گويد
رسد آدمى به جايى كه به جز خدا نبيند بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت
منبع : پایگاه عرفان