فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ارزش عمر و راه هزینه آن -جلسه سیزدهم(متن کامل +عناوین)

قزوين، مسجد النبى دهه اول صفر 1384
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
انسان براى اين كه سرمايه عظيم عمر خود را درست هزينه كند، به آگاهى، علم، معرفت و بصيرت نيازمند است. بايد بداند و آگاه باشد كه سرمايه عمر در كجا، براى چه و در چه مسيرى هزينه شود. خدا در قرآن مجيد و همين طور رواياتى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام رسيده است، بر مسأله آگاهى، دانايى و بصيرت اصرار دارند. حتى درك شدن و فهميدن قرآن را در رابطه با اهل آگاهى و دانايى مى دانند. دانايان، عالمان، آگاهان، عمق اين كتاب را مى فهمند: «وَ مَا يَعْقِلُهَآ إِلَّا الْعلِمُونَ»
خدا در قرآن مجيد همه انبيا را، انسان هايى با بصيرت، دانا و آگاه مى داند. اميرالمؤمنين عليه السلام جامعه بشرى را به سه گروه تقسيم كرده است: نخست: دانايان، آگاهان و دوم: كسانى كه دانايان و آگاهان با آنها در ارتباط هستند تا چگونه زندگى كردن را از آن ها بياموزند و اين دو طايفه اهل نجات هستند.
اما گروه سوم: كسانى هستند كه علم و معرفت، آگاهى، دانايى ندارند و با دانايان و عالمان هم ارتباطى ندارند و در جهالت زندگى مى كنند كه درب نجات به روى آن ها بسته است.
 عبادت با نگاه كردن به عالم
روايتى را از وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله شيعه و سنى نقل كرده اند. در اين روايت، پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه و آله مردم را به ارزش دانايان، آگاهان و اهل بصيرت توجه مى دهند. آن آگاهان و دانايانى كه فهميدند چگونه زندگى كنند و در مقام فهماندن به ديگران هستند كه آنها نيز چگونه زندگى كنند.
حضرت مى فرمايد: «النَظَرُ الى وجه الوَالِدين عِبادَةٌ»  نگاه كردن فرزندان به چهره پدران، عبادت است. البته منظور از اين نگاه، نگاه با مهر و محبت و با لطف و جاذبه دار است. نگاهى كه در آن، پدر بتواند راحت بخواند كه فرزندش دارد مى گويد: من از دست شما خسته نشده ام و علاقه دارم كه سايه شما بر سر من باشد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بيان نمى كنند كه پدر و مادر، چه پدر و مادرى باشند: مؤمن، متدين و خوب باشند؟ به صورت مطلق مى فرمايد. در ضمن معلوم مى شود كه پدران و مادران، به نگاه محبت آميز فرزندان نيازمند هستند. نگاه به چهره پدر و مادر عبادت است؛ يعنى بندگى خداست و داراى پاداش و اجر مى باشد. اين يك نوع نگاه است.
نگاه دوم:
 «النَّظَرُ الَى الكَعبَة عِبادَةٌ»  نگاه كردن به كعبه اى كه خداوند متعال آن را گرامى داشته و براى آن ارزش قايل شده، عبادت است.
نگاه سوم:
«وَ النَّظرُ فِى المُصحف مِن غَير قراءةٍ عِبادةٌ» نگاه كردن به قرآن كريم، كتاب الهى، اين نسخه جامع، درمان كننده دردهاى فكرى، روحى و اخلاقى، عبادت است.
نگاه چهارم:
 «وَ النَّظرُ فِى وَجهِ العالِم عِبادَةٌ»نگاه كردن به چهره انسان آگاه، دانا، بينا و عالم عبادت است.
   ارزش و جايگاه عالم
بعد پيامبر صلى الله عليه و آله سه جمله در اين زمينه مى فرمايد كه خيلى فوق العاده است:
 «مَن زارَ عالِماً فَكَأَنَّما زارَنى»
كسى كه به ديدن عالم ربانى، واجد شرايط، خيرخواه و دلسوز برود، دقيقاً مانند اين است كه به ديدن منِ پيغمبر آمده است. ببينيد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله جايگاه عالم ربانى را در كجا معرفى كرده است.
البته ديدن عالم براى چيست؟ نمى رود كه چشم و ابروى او را ببيند. چشم و ابروى زيباتر از او كه خيلى زياد است. ديدن عالم براى بهره بردن از علم او است. كارى را مى خواهد انجام بدهد، نمى داند حق است يا باطل، مى رود و از آن عالم مى پرسد. قدمى كه مى خواهد بردارد، پيشامدى در كسب مال شده، حرام و حلالش را نمى داند، از عالم بپرسد. اين گونه زيارت قيمت دارد و الا اگر زيارتى غير از اين باشد، مزاحمت ايجاد كردن براى مردم است. «وَ مَن صافَحَ عالِماً فَكأَنما صافَحَنِى»
كسى كه به عالم ربانى، سلام كند و دست بدهد مانند اين است كه به خود پيغمبر صلى الله عليه و آله سلام كرده و دست داده است. «وَ مَن جالَسَ عالِماً فَكأنما جالَسَنِى» و هر كسى كه در كنار عالم ربانى بنشيند، مانند اين است كه كنار پيغمبر نشسته است. «وَ مَن جالَسَنِى فِى الدُّنيا أُجلِسُهُ مَعى يَوم القيامة» و هر كسى كه در دنيا نزد من بنشيند، براى پيدا كردن راه، استفاده كردن و تشخيص حق از باطل، خدا در قيامت او را كنار من مى نشاند؛ يعنى بهره نشستن در كنار عالم ربانى اين است كه در قيامت، خدا، همنشينان و عالمان را در كنار پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله مى نشاند.
ارزش طالبان علم
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «مَن أَحَبَّ أَن يَنظُرَ الى عُتَقاءِ اللّه من النار فَلينظُر الى المُتَعَلّمين»
كسى كه دوست دارد به نجات يافته گان از آتش جهنم نگاه كند، به طالبان و دانشجويان علم و معرفت بنگرد.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: تمام مردم دنيا را اسير مى دانم، فقط آنهايى كه به دنبال فهم و دانايى مى روند، آنها را آزاد مى دانم. مردم اسير چه چيزى هستند؟ شيطان، شهوت، شكم، هوى، پول، دنيا، مقام. ما شماره دام هاى اسيركننده را كه در مسير انسان قرار مى گيرند، نمى دانيم. ساخت، شكل و كار دام ها نيز به گونه اى است كه اكثر مردم عالم توجهى به آن ندارند و اسير مى شوند. دشمن قسم خورده ما در كمين و دام اسارت گسترانده است. «لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَكَ الْمُسْتَقِيمَ»
به عزّتت قسم! در كمين تمام انسانها مى نشينم و آنها را از تو جدا مى كنم و به اسارت مى برم.
چگونه انسان را اسير مى كنند؟ سرگرمى هاى بسيارى براى انسان درست مى كنند كه نمى فهمد اسير است. سرگرمى هاى شديدى مانند عكس، سينما، تلويزيون، مجلات رنگى با كثيف ترين عكس ها، كانال هاى ماهواره، فيلم هاى هاليودى، ارتباط دختر و پسر، مجالس رقص مختلط، ربا، پاشيدن پول در مسير مردم، اين ها دام هاى اسارت است و به قدرى در اين اسارت، براى اسيران سرگرمى درست مى كنند كه آن اسير، به اسارت خودش صد در صد راضى است و احساس اسارت نمى كند.
شگردهاى دشمن، خيلى عجيب است. خيلى فهم و دانايى مى خواهد كه دام ها را بشناسد و بفهمد كه مى خواهند او را به اسارت ببرند و نرود.
آزادگان سرافراز كربلا
شما فكر مى كنيد اين هفتاد و يك نفرى كه به كربلا آمدند، جاده خيلى راحتى داشتند؟! دعوتى از اين ها شد و اينها خيلى راحت بلند شدند و راه افتادند و سر از روز عاشورا در آوردند. شما حدود پنجاه سال، حكومت هاى بعد از رحلت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله تا روز عاشورا را دقيق مطالعه كنيد كه در آن پنجاه سال، براى به اسارت بردن امت و دين، چه فضاسازى هاى عجيبى از طريق پول، شهوات، آرزوها، خيالات و خواسته ها انجام دادند. به خدا قسم! سلامت ماندن اين ياران كربلا در آن فضاى پنجاه ساله، از قوى ترين معجزات انسان است. اين جمله امام حسين عليه السلام را در عمق مغز و قلب خود تحليل كنيد كه درباره يارانش فرمود:
 «فَانّى لا أعلَم اصحاباً اوفى و لاخيراً مِن أصحَابِى»  از زمان حضرت آدم عليه السلام تا برپا شدن قيامت، بهتر از اين هفتاد و يك نفر را سراغ ندارم. اين ها از هزاران بند اسارت، آزادانه گذشتند تا به عاشورا رسيدند. اما ميليون ها نفر در آن فضا به اسارت رفتند. حتى دين خدا به اسارت رفت. اميرالمؤمنين عليه السلام در اواخر عهدنامه مالك اشتر در «نهج البلاغه» مى فرمايد:«فَانَّ هذا الدّين أسيراً فِى أيدِى الاشرار»
اى مالك! اين دين اسير دست اشرار شده است. نمى گويد مردم. مردم كه در مقابل دين چيزى نبودند. آنها را به صورت ميليونى اسير كردند كه هنوز نيز اين اسارت ادامه دارد. شما كتابى را به مكه ببريد، اگر در صفحات آن دقت كنند، اگر در گوشه اى پيدا كنند كه مثلًا نوشته است: «يزيد لعنه الله» كتاب را مصادره مى كنند و بعد مى برند مى سوزانند. اين اسير شدن انسان است كه اعتراض شديد به شما مى كنند كه چرا «يزيد لعنه الله»؟ يزيد كارى نكرده است. او اميرالمؤمنين، اولى الامر و مجتهد بوده است. مى گويند: يزيد در كشتن حسين بن على عليهما السلام هيچ گناهى ندارد، چون مجتهد بوده و رأى و فتواى او به اينجا رسيده است كه صلاح مسلمين اين است كه حسين بن على عليهما السلام كشته شود. خدا به يزيد نمى گويد: چرا در اجتهادت اشتباه كردى؟
زحمت كشيدى، مجتهد شدى، حالا رأى تو به اشتباه خورده، يك اجر دارى و اگر صحيح مى بود، دو اجر؛ يعنى در قيامت، خداوند آغوش خود را باز مى كند، از يزيد تشكر مى كند كه شما مجتهد بودى، فقط در اجتهاد اشتباه كردى، اگر دلايل بيشترى داشتى، نظر فتوايى تو نوع ديگرى مى شد.!!
 آزادى حقيقى، آزادگان واقعى
يك ميليارد نفر مسلمان اكنون اسير فرهنگ بنى اميه هستند. از زمان خودشان تا به حال، چند ميليارد نفر را به اسارت گرفتند و به جهنم فرستادند، خدا مى داند. در دنيا، چقدر از جوانان اسير ماهواره، ترياك، قرص هاى مخدر جديد و بى دينى هستند؟ اين ها كه آزادى نيست، بلكه تمام آن اسارت است.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:«الناس» يعنى همه مردم اسير هستند، اما شما اگر مى خواهيد آزادگان را ببينيد: «مَن أَحَبَّ أَن يَنظُرَ الى عُتَقاءِ اللّه من النار فَلينظُر الى المُتَعَلّمين» حضرت آزادگان را به «الله» وصل كرده، خيلى حرف مهمّى است. از ميان مردم اسير، اگر مى خواهيد آزادها را ببينيد، چه كسانى را بايد ببينيد؟ آنهايى كه براى پيدا كردن راه صحيح زندگى، دارند نزد عالم مى روند تا بفهمند آگاه شوند.
كسانى كه قبل از كسب، حلال و حرام، كسب را مى فهمند. قبل از ازدواج، حلال و حرام آن را مى فهمند. قبل از بچه دار شدن، راه تربيت بچه را مى فهمند. در برابر دشمن اسير كننده، مقاومت مى كنند.
ارزش فراگرفتن علم و دانش
در اينجا پيامبر صلى الله عليه و آله قسم سنگينى مى خورند: «فَوَالَّذى نَفسِى بِيَدِه» قسم به خدايى كه اختيار جان من در دست اوست. او به من جان داده و او جان مرا مى گيرد:
«مَا مِنْ مُتَعَلّمٍ يَختَلِفُ الى بابِ العالم الّا كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ قدمٍ عِبادةَ سَنَةٍ» هيچ دانش اندوزى و دنبال كننده معرفت و بصيرتى، براى فهميدن و پيدا كردن راه صحيح زندگى، دربِ خانه عالم نمى رود، مگر اين كه هر قدمى كه برمى دارد، خدا ثواب يك سال عبادت را در نامه اعمالش مى نويسد. آن هم عبادت قبول شده. «1» در جمله بعد مى فرمايد: «و هى تسَتَغفِرُ لَه» قدمى از روى زمين برنمى دارد، مگر اين كه براى هر قدم او، زمين از پروردگار براى او طلب آمرزش مى كند. مگر زمين زنده است؟ اگر زمين زنده نبود، ما زنده ها از كجا در آمديم؟ اگر زمين زنده نبوده، پروردگار در قرآن نمى فرمود: آسمان ها و زمين و تمام موجودات، تسبيح گوى پروردگار هستند. مگر موجودى مى تواند خود را بى حيات نشان بدهد. وجود و هستى، حاكم بر كل عالم است. خود زمين براى او طلب مغفرت مى كند.
جمله بعد: «يُمسِى وَ يُصبِحُ مَغفوراً لَه» شب كه مى خوابد و صبح كه بيدار مى شود، تا شب كه مى خواهد بخوابد، اين بيست و چهار ساعت، اين شخص متعلّم، مورد آمرزش پروردگار است. مگر فرار از اسارت جهل و نادانى كم چيزى است؟ آزادى به اين معنا، عين عبادت، مغفرت و آمرزش است.
 شكايت شاگرد امام صادق عليه السلام از فقر
جريان شاگردى را كه به خانه عالمى رفت، ذكر كنم. كه شاگرد خوب و شنويى است.
اين شاگرد تنگدست شده بود، مشكل اقتصادى داشت و رنج مى برد. گفت: بايد بروم و از عالم بپرسم كه چه كنم تا مرا راهنمايى كند. به محضر وجود مبارك امام صادق عليه السلام، عالم و بصير، بينا و دانا آمد و درد خويش را براى ايشان گفت: يابن رسول الله! اين گونه فقر پيش آمده، زندگى من نمى چرخد، تنگدست و فقيرم، عيال وارم، به نظر شما چه كنم؟ حضرت نفرمودند: برو! دعا مى كنم تا حل شود، چون دعا كه در همه جا كليد حل مشكل نيست. بلكه فرمودند: در بازار مدينه مغازه خالى پيدا مى شود؟ گفت: شايد، يابن رسول الله! فرمود: برو مغازه اى اجاره كن كه روز به روز نخواهى اجاره بدهى، افرادى با محبت هستند، مغازه را بگير و بگو: شش ماه ديگر اجاره اش را مى دهم. گفت: هيچ چيزى براى فروش ندارم. فرمود: كوزه آبى درون مغازه بگذار و منتظر باش! بالاخره كسى مى آيد، مى گويد من تشنه ام، از كوزه تو آبى مى خورد و بالاخره سر رشته اى باز مى شود. گفت: چشم، يابن رسول الله! ما شاگرديم و شما استاد و راهنماى ما. رفت يك مغازه خالى گرفت و درب آن را باز كرد. كوزه آبى گذاشت و نشست. چند روز تا غروب هيچ كس نيامد، اما تكان نخورد. گفت: امام مرا راهنمايى كرده است، حتماً چيزى بوده، من بايد باشم تا ببينم چه مى شود.
روزى قافله تجارتىِ بزرگى از مصر مى آمد كه جنس هاى خوب، پارچه، ظرف، ابزار، جنس هاى لوكس داشتند. اين ها نمى توانستند اين جنس هاى به اين پرقيمتى را كنار ديوار بچينند و بفروشند. بعضى از آنها در مدينه رفيق و مغازه داشتند، به آنجا رفتند، اما يكى از اين كاروانيان مصرى كه ديرتر رسيد، رفقايش گفتند: همه مغازه ها را گرفتند و فقط مغازه اى در فلان جاى بازار هست كه خالى است. او نيز نزد اين شاگرد امام صادق عليه السلام آمد. شاگرد سالم و امين، كسى كه از امام عليه السلام درس زندگى گرفته است. فهميده بود كه عمر خود را چه كند. گفت: آقا جنس خودم را در مغازه تو بريزم؟ گفت: بريز. گفت: از اول شرط مى كنيم كه سود فروش را نصف كنيم. گفت: هر چه خدا روزى كرده باشد. كاروان ها يك ماهى ماندند و جنس ها را فروختند. رييس كاروانيان ندا داد كه مى خواهيم برويم. اين تاجر مصرى كه قدرى ديگر از جنس هايش مانده بود، به صاحب مغازه گفت: من با كاروان بايد برگردم، چون نمى توانم تنهايى از مدينه تا مملكت مصر بروم. آيا شما قبول مى كنيد كه اين باقى مانده جنس ما در مغازه شما باشد، بعد از اين كه فروختى و نصف سود را برداشتى با آدم مطمئنى برايم به مصر بفرستى؟ گفت: باشد. جنس ها فروخته شد. نصف سود را به مصر فرستاد. مدتى گذشت و نزد حضرت صادق عليه السلام آمد و عرض كرد: آقا! اين پول ها را ما چه كنيم؟ ثروت ما خيلى شده است. راهنمايى خواستن از عالم بعد از اين كه متمكن و پولدار شد. «1» خوش به حال كسانى كه بيدار مى شوند. آنهايى كه شصت سال جاده را غلط رفتند و اما تمام گذشته را جبران مى كنند و جاده مستقيم را انتخاب مى كنند: «الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصلِحتِ طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَابٍ»
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تهران مسجد حضرت رسول- دهه اول فاطمیه 94 سخنرانی اول
خاطره‌اي در لذت ياد خدا
اجابت دعوت بندگان معصيت‏كار
پاداش دنیوی و اخروی پروردگار برای مؤمنین
عناوين مسايل مربوط به اصلاح نفس‏
آیه‌ای عجیب درباره شیطان
اندیشه در اسلام - جلسه هفتم
اهميت ارتباط عقل اول و دوم‏
تهران هیئت محبان‌الزهرا دههٔ اوّل جمادی‌الاوّل ...
مقربین چه کسانی هستند؟

بیشترین بازدید این مجموعه

اندیشه در اسلام - جلسه هفتم
خواسته های پاکان- جلسه نهم
اهميت ارتباط عقل اول و دوم‏
درخواست همسر از خدا روش بزرگان است‏
لالايى جبرئيل براى امام حسين(ع)
قدرت مردان خدا
در تحقق برنامه نكاح سخت‏گيرى نكنيد
اخلاق فردى و اجتماعى در قرآن
داستان میرفندرسکی
آیه‌ای عجیب درباره شیطان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^